eunoia.
Eunoia: (n.) A pure and well-balanced mind. A good sprit. Beautiful thinking. Archive: @Zirshirvony Wanna talk? @ItsVirabot
Mostrar más365
Suscriptores
+124 horas
+47 días
+430 días
Distribuciones de tiempo de publicación
Carga de datos en curso...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Análisis de publicación
| Mensajes | Vistas | Acciones | Ver dinámicas |
01 یک اجرای زیبا و تاثیرگذار تئاتر عروسکی از Philippe Genty، عروسک‌گردان بزرگ فرانسوی برای برنامه‌ی تلویزیونی Paul Daniels Magic Show
#تئاتر
@Alborzname | 45 | 4 | Loading... |
02 Webern: Passacaglia, OP. 1
#meowsic | 60 | 4 | Loading... |
03 اگر دوست داشتید برام شعر بفرستید.
@ItsVirabot | 56 | 0 | Loading... |
04 فکر کنم اون تصمیمی که راجع به «بد بودن توی همه‌چیز» و «گور بابای درستی» گرفته بودم خیلی طول کشید تا نمود بیرونی پیدا کنه. اونم تا حدی تازه. | 89 | 0 | Loading... |
05 فکر میکنم وقتی خودت رو در «خواستن کمال» زندانی می‌کنی، این اتفاقیه که می‌افته: همه چیز دست به دست هم میده تا بهت ثابت کنن که تو رئیس نیستی. و تا وقتی هزار بار خرابش نکنی کمال اتفاق نمی‌افته. چیزی که این وسط مسئله اصلیه، اینه که تو چقدر صبر داری؟ | 88 | 0 | Loading... |
06 «این راجع به کمال نیست_ در مورد صداهاست» | 104 | 1 | Loading... |
07 یچیزی سر جاش نیست. | 103 | 0 | Loading... |
08 ★ | 113 | 0 | Loading... |
09 — Cindy Sherman | 111 | 2 | Loading... |
10 با کمبود شدید گلدون و گل مواجه‌ام. به دیدارم اگر می‌آیی، با یک دسته گل صدتومنی بیا! | 114 | 0 | Loading... |
11 با کمبود شدید گلدون و گل مواجه‌ام. به دیدارم اگر می‌آیی، با یک دسته گل صدتومنی بیا! | 1 | 0 | Loading... |
12 به قول کیارستمی آدم تو تنهایی آدم‌تره. و من تازگی‌ها این رو واقعا درک کردم. البته خیلی راجع به معنای «آدم بودن» مطمئن نیستم، ولی این رو می‌دونم که آدم تو تنهایی بیشتر خودشه. همون خودی که شاید در جمع آدم‌ها نتونه باشه. | 116 | 1 | Loading... |
13 توسکانینی هم آدم جالبی بود. موقع رهبری پارت نمیذاشت جلوش چون کل رپرتوار رو از حفظ داشت... | 137 | 3 | Loading... |
14 Barber: Adagio for String Op.11
#meowsic | 130 | 8 | Loading... |
15 «گهی با کوه بستیزم، گه از کاهی فرو ریزم.» | 127 | 2 | Loading... |
16 گاهی حس میکنم برای تغییر خیلی دیره. که ممکنه دهه چهارم و پنجم زندگیم هم بگذره و من همینطور که هستم باقی بمونم، مخصوصا قسمت‌های بد وجودم. به چشم دیدم که آدم‌ها در گذر زمان قسمت‌های خوب وجودشون رو خیلی راحت از دست دادن. مخصوصا وقتی که دارن دنبال «خوبی» می‌دَوند. دنبال نسخه بهتر از خودشون میگردن در حالی که متوجه نیستن همینی هم که هستن رو دارن از دست میدن.
خب حالا نه‌تنها ترس تغییر نکردن مسئله است، ترس از بدتر شدن هم مسئله شد. | 127 | 0 | Loading... |
17 جالبه که کلارا معتقد بود که زن نباید آهنگسازی کنه. با این حال این اولین اثرش در این ژانره. | 145 | 1 | Loading... |
18 Clara Schumann: Piano Trio In G Minor Op. 17
#meowsic | 144 | 8 | Loading... |
19 راه، در جنگلِ اوهام، گُم است.
سینه بگشای چو دشت
اگرت پرتوِ خورشیدِ حقیقت باید.
وقتی از جنگل گُم
پا نهادی بیرون،
و رها گشتی
از آن گرهِ کورِ گُمار،
ناگهان
آبشاری از نور
بر سرت می‌ریزد.
و آسمان
با همه پهناوریِ بی مرزش
در تو می‌آمیزد.
ای فراز آمده از جنگلِ کور!
هستی روشن دشت
آشکارا بادت!
بر لبِ چشمه‌ی خورشیدِ زلال
جرعه‌ی نور گوارا بادت!
- هـ. ا. سایه
---------------------------------------------------------
گُمار (گیلکی): بخشی از جنگل که از انبوهی بوته‌ها و درختان راه گذر ندارد. | 170 | 4 | Loading... |
20 با تمام دلتنگی‌م
در آغوشت می‌گیرم
چنان غرق در بوسه‌ت میکنم
که برگی شود از تاریخ
تاریخی که
تمام نبودن‌ها و نرسیدن‌ها را روایت می‌کند...
Performance: Madison Young & Julian MacKay
Music: Mozart - Piano Concerto No. 23 in A major
@Nuumbness | 115 | 2 | Loading... |
21 یادش بخیر یه زمانی تاریخ هنر می‌خوندم و نقاشی میذاشتم اینجا... | 124 | 0 | Loading... |
22 کاش باران گذشته رو هم می‌شست و می‌برد. | 123 | 0 | Loading... |
23 اپرا رو به صورت کامل قبلا گذاشته بودم چنل آرشیو. ✨ | 130 | 0 | Loading... |
24 پرده اول تریستان، یار با وفای شاه مارک، دارد همراه ایزولده، که نامزد مارک است به کورنوال برمی‌گردد. شوهر اول ایزولده به دست تریستان از پای درآمده است و ایزولده با آن‌که از تریستان مجروح پرستاری کرده به سبب قتل شوهرش از تریستان نفرت دارد. ایزولده به خدمتکار خود، برانگنه، دستور می‌دهد که زهری بسازد، اما برانگنه به جای زهر معجون عشق می‌گذارد. تریستان و ایزولده هردو از آن می‌نوشند و به جای آن‌که بمیرند دلباخته‌ی یکدیگر می‌شوند.
پرده دوم مارک به شکار شبانه رفته است که مِلوتِ خائن مقدماتش را فراهم کرده است. ملوت نیز دلباخته‌ی ایزولده است. تریستان و ایزولده در معده‌ای طولانی با هم دیدار می‌کنند. با موسیقی قدرتمندی که بار اروتیک دارد، این دو شور و عشق خود را به یکدیگر ابراز می‌کنند، اما سپیده می‌دمد و دسته‌ی شکار برمی‌گردد و ملوت زخم مرگباری به تریستان می‌زند.
پرده سوم تریستانِ محتضر که کورونال وفادار او را به کارئول (قلعه‌اش در برتانی) برگردانده است منتظر آمدن ایزولده است. ایزولده می‌آید، شاه مارک هم به دنبال، اما تریستان در آغوش ایزولده جان می‌دهد. ایزولده «لیبِستود» را می‌خواند و در آن عشق ابدی با مرگ به کمال می‌رسد. ایزولده با خواندن این آواز دگرگون می‌شود و خودش هم می‌میرد.
- به نقل از کتاب راهنمای جامع موسیقی کلاسیک | 135 | 2 | Loading... |
25 Richard Wagner: Tristan und Isolde / Act 3 : "Kurwenal! Hot!"
#meowsic | 126 | 6 | Loading... |
26 به مناسبت زادروز واگنر، به اپرای تریستان گوش بدیم. 🪔 | 126 | 1 | Loading... |
27 انگار پیش هیچکس نمی‌تونم خودم باشم. | 131 | 1 | Loading... |
28 کاش اینجا هم مثل صد سال تنهایی، چهار سال و یازده ماه و دو روز باران ببارد. | 127 | 1 | Loading... |
29 روح آثار کرال مذهبی باخ داخلشه. | 137 | 0 | Loading... |
30 البته بعداً گفت کاش اسمش رو رکوئیم انسانی گذاشته بودم. | 137 | 0 | Loading... |
31 برامس اسم این اثر رو گذاشت رکوئیم آلمانی چون کلام اون را از متونی درباره‌ی مرگ و رستاخیز در کتاب مقدس به ترجمه‌ی آلمانیِ لوتر گرفته بود. | 136 | 0 | Loading... |
32 Brahms: Ein Deutsches Requiem Op.45
Conductor: Otto Klemperer
#meowsic | 148 | 6 | Loading... |
Repost from البرزنامه؛ پنجره‌ی من
06:35
Video unavailableShow in Telegram
یک اجرای زیبا و تاثیرگذار تئاتر عروسکی از Philippe Genty، عروسک‌گردان بزرگ فرانسوی برای برنامه‌ی تلویزیونی Paul Daniels Magic Show
#تئاتر
@Alborzname
🍓 1
فکر کنم اون تصمیمی که راجع به «بد بودن توی همه‌چیز» و «گور بابای درستی» گرفته بودم خیلی طول کشید تا نمود بیرونی پیدا کنه. اونم تا حدی تازه.
فکر میکنم وقتی خودت رو در «خواستن کمال» زندانی می‌کنی، این اتفاقیه که می‌افته: همه چیز دست به دست هم میده تا بهت ثابت کنن که تو رئیس نیستی. و تا وقتی هزار بار خرابش نکنی کمال اتفاق نمی‌افته. چیزی که این وسط مسئله اصلیه، اینه که تو چقدر صبر داری؟
با کمبود شدید گلدون و گل مواجه‌ام. به دیدارم اگر می‌آیی، با یک دسته گل صدتومنی بیا!