cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

-در اعماقِ رگ‌هایم.

"خیال کن نشستی کنارم، دارم همه‌ی ناگفتنی‌ها رو می‌گم." @VeinletBot

Mostrar más
Advertising posts
696Suscriptores
-324 hours
-107 days
-3630 days

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

حرف‌های لحظه‌ای! : @VeinletBot
Mostrar todo...
توی ذهنت صحبت نکن!.
Mostrar todo...
امروز مشغولِ هدر دادن زندگی بودم.
Mostrar todo...
در عین حال که برام مهم نیست، احساس می‌کنم قلبم مچاله‌ست. مثل همیشه درگیره تناقض‌م.
Mostrar todo...
وقتی از جزئیاتِ روزی که سپری کردم، برات می‌گم یعنی تو آدمِ امنِ منی.
Mostrar todo...
وقتی از جزئیات زندگیم برات میگم یعنی واسم به شدت اهمیت داری، وگرنه من اصلا حوصله صحبت ندارم.
Mostrar todo...
انگار خودم‌ رو توی یه سنی، جا گذاشتم. هنوز باورم نمی‌شه از اون سن گذر کردم و حالا همه چیز فرق کرده.
Mostrar todo...
در مواجه با اتفاقاتی که می‌افتن، یه "چرا؟ که چی بشه‌"ی خاصی دائما گوشه‌ی ذهنمه.
Mostrar todo...
حین اینکه داشتم براش توضیح می‌دادم چه‌قدر توقع این اتفاقات رو‌ نداشتم و تا چه حد فرو پاشیدم، نشست کنارم. بغلم کرد. با هرجمله‌ایی که می‌گفتم محکم‌تر بغل‌م می‌کرد. می‌خواست بگه من هستم، می‌فهمم. کاش می‌شد تا همیشه توی اون آغوش می‌موندم.
Mostrar todo...