ɴᴏᴠᴇʟ•||•𝗞𝗵𝗮𝗻𝘇𝗮𝗱𝗲𝗵
‹رُمٰآنـٖ خٰآنٰزآدٖهٰ› برای نابودے اܩ هیچ سلاحـے نیاز نیست فقط!. اگر دلت می آید؛برو..🥀 📌ایٰٖنـ رمٰانٖـ بَٖرـ اَسآسٰٖـ وآقٖعیٰتٰـ نٖیسٰتـ... "𝒦ℴ𝓈𝒶𝓇"𝒻𝒶𝓉ℯ𝓂ℯℎ" 🕸️http://t.me/HidenChat_Bot?start=5617068388
Mostrar más500Suscriptores
+524 hours
Sin datos7 days
-1830 days
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
هرچیجنگلپر🐂شغالوکفتاربوه
شیر علف خار نوونهشغال که چش دار نمونه🖤🤚🏻😅
معنی متن
هرچیجنگل پر شغال کفتارشه
شیر علف نمیخوره شغال چشم دار جنگل نمیشه بگیر برو😌😏
3501
Repost from N/a
➰
دختری به اسم ساحره ک به یه اردوی دانشگاهی میره😱اونجا اتفاقات عجیبیو تجربه میکنه و در اخر مورد تجاوز قرار میگیره اونم توسط یه موجود عجیب غریب😳قسمت جالبش اونجاس ک به اون موجود حس پیدا میکنه و اینجاست ک قهرمان داستان پیداش میشه 😃 و تازه دوهزاریش میوفته که همه اینا از اول نقشه بوده☹️ و همه دارن بازیش میدن حتی قهرمان داستان 😭خلاصه اگه عاشق رمان هیجانی و ترسناک و رمز آلودی😈👇بزن رو لینک و پارت های جنجالی و بخون✨💚
منتظرتم
👻👻👻👻👻👻
https://t.me/+mDmsIHS24qI5ZGM8
۹صبح
1300
Repost from N/a
-بهم دروغ گفتی چرا
هرقدمی که با خشمگین جلو میاومد من ترسیده به عقب میرفتم و به چشمان سرخ که از عصبانیت ترسناک شده بود هراسون نگاه میکردم
-من… من
-تو چی ها؟لعنتی… تا کی میخوای منو عذاب بدی؟ تا کی میخوای واسه تیام گریه کنی لعنتی؟ لامصب منم دل دارم منم صبرم تا حدی تحمل میکنه الهه خودت که میدونی وقتی صبرم تموم بشه چی میشه بیوجدان من نمیخوام پیش تو بیرحم بشم که دنیامی چرا حال منو درک نمیکنی اخه…
از درد حرفهاش و غرورش چشمی اشکیم رو بسته بودم تا نبینم اما نشد درد قلب و روحم لبریز شده بود تا اومد دهن باز کنه بگی منم خسته شدم منم آرامش میخوام با کاری که….
https://t.me/+qfHIWmy0iAsyZTJk
اگه میخوای بدونی چه اتفاقی افتاد بیا تو چنلم تا زندگی غمگینم رو که بصورت عموم به اشتراک گذاشتم پارتی بخون
۹صبح
2810
Repost from N/a
بد بوی دانشگاه دست روی پاستوریزهترین دختر دانشگاه میذاره و می خواد اونو...🫣🔥
- فکر کردی میتونی ازم فرار کنی؟
تخت سینهاش کوبیدم و به عقب هلش دادم.
- تو قول دادی! قرار بود وقتی من خواستم این رابطه تموم بشه.
متقابلا جلو اومد و فریاد کشید.
- من هیچ قولی بهت ندادم! ولی اگه این چیزیه که میخوای...
جلو اومد و تنش رو چفت تنم کرد. دستی به موهای ریخته شده توی صورتش نزد و سرش رو کنار گوشم برد. نرمی پایینش رو بین لبهاش گرفت و با نفسهای سوزانی ادامه داد.
- آزادی که بری؛ ولی فکر نکن حواسم بهت نیست. یه کار میکنم خودت با پای خودت برگردی پیشم و اون موقع باید جوری به پام بیفتی و معذرتخواهی کنی که به مذاقم خوش بیاد بیبی.
https://t.me/+2AvGairwyqM0OTE0
۲۴
بـــ☻ــیبــــی فـیســــ❮⃟
﷽ اثر های نویسنده: #ملکه_امروز_شاه_دیروز 👑 (در حال ویرایش) #سکسکه🍁 (آنلاین) #بیبی_فیس👶 (آنلاین) جهت تبادل @khodefahiwm ❌ کپی ممنوع و حرام است حتی با ذکر نام نویسنده ❌
910
Repost from N/a
بچه ها این رمان دوست عزیزم #حدیثه ست. خیلیا اونو با رمان فوق العاده جذاب #یکحالعاشقی و که چاپ شده میشناسین.
رمان جدیدش با سوژه ی فوق العاده نابش رو بخونید و لذت ببرید🤩😱
#طعمههوس
عاشق شدم اونم در بدترین شرایط و در بدترین جا، حال من موندم یک انتخاب مرگ یا زندگی
https://t.me/+qfHIWmy0iAsyZTJk
همه چیز با مرگ خانوادهام شروع شد، من دیگه تکفرزند این خونواده نبودم و بعد از این باید زیر سایه مردی زندگی میکردم که تا دیروز فکر میکردم #برادرمه...
من تا الان #بهجرم قتل زندان بودم و بعد از این باید #اعدام میشدم اما باکره بودم... در قانون اعدام دختر باکره حرامه... اما اون خیلی جذاب و هات بود و من ریزه میزه و... ‼️🔥🔥🔥
https://t.me/+qfHIWmy0iAsyZTJk
بزودی لینکش باطل میشه☝️☝️☝️
ظرفیت محدود❌️
۲۲
3700
Repost from N/a
محمد #جادوگر خُبره ای که هیشکی به گرد پاش نمیرسه
اون تونسته تموم قدرت های #ماورایی شو فعال کنه و از اون ها برای کمک به مردم استفاده کنه
ــ اما بلخره با ورود دختری که مورد ازار یه #اجنه اس ، همه چی تغییر میکنه
اون دختر؛ محمد و از دنیای #تاریکی به دنیایی سرشار از #عشق و #رنگارنگی میکشونه
اما محمد فراموش کرده کهــ...
●نورظاهر و نشون میده و تاریکی باطن رو●
https://t.me/+mDmsIHS24qI5ZGM8
۱۹
1600
Repost from N/a
داستان پر چالش از زندگی سروان علی رادمهر یکی از بهترین پلیس جنایی دایره قتل که تا به حال پروندههای جنایی رو بسیاری با کمک دوست و مافوقش به اتمام رسانده است. اما زمانی که در پی کشف راز قتل یک پروندهی ظاهرا ساده اما سراسر ابهام و پیچیده میباشد، درگیر حوادثی باور نکردنی میشود؛ حوادث هولناکی که مسببش عاشق میباشد. درگیر یک حس ممنوعه میشود... حسی که تمام و کمال قاعدهی بازی را عوض میکند! عشق در این قصه قرار است به یک مرگ حتمی پایان دهد.
https://t.me/+qfHIWmy0iAsyZTJk
https://t.me/+qfHIWmy0iAsyZTJk
الهه رحیمی که از ۲۵ سالگی بخاطر یک تصادف خانوادهش رو از دست داده راهی زندان میشه طی اتفاقاتی روان به شدت بهم مسریزه وارد تیمارستان میشه.
۱۷
1200
Repost from N/a
بچهها واقعاااا؟! من نمیدونستم اینقدررررر پی وی رو منفجر میکنید که برای بیبیفیس کانال عمومی زده بشه!!!!!
یعنی هزارنفر بیشتر درخواست داشتن.🙊
خیلیا گفتن ما بودجه نداریم و...
خب خیلی درخواست بالا بود و خداشاهده قرار بر کانال عمومی نبود اما خب...
با بیشتر از سیصد پارت آماده و هر روزم پارت داریم😍
سوپرایززززززز💥🔥
کانال رایگان بیبیفیس مختص بر و بچ خودمونی😌
https://t.me/+2AvGairwyqM0OTE0
فقط پایهها بیان تا عضویتش رو ببندیم.😌✅
#رمان_تینیجری_ایرانی
۱۴
1900
Repost from N/a
#پارت_واقعی
#۸۱
در رو باز کرد و اتاق بزرگ تیام در مقابل چشمهام ظاهر شد. ترکیب رنگهای سرمهای و سفید جلوه قشنگی به فضای اتاق داده بود.
رو به روی در میز تحریرش قرار داشت؛ چند تا پرونده و لپتابش روی میز بود. نگاهی کلی به اتاق انداختم و به سمت میز تحریرش رفتم.
پروندهها رو نگاهی سرسری انداختم و کنار بقیه وسایل گذاشتم و سروقت لپتابش رفتم رمز داشت. اون کار همکارهای امنیتی بود. کشو میز رو باز کردم. با عکس الهه رو به رو شدم.
در یه لحظه حس عصبانی به سراغم اومد و دستهام مشت شدند. دلیل حسم رو نمیدونستم. بیخیال فکر کردن به حسم شدم و نگاهم به عکس دوخته شد.
الهه روی تاب حیاط خونه تیام نشسته بود.
موقع رد شدن از حیاط تاب کوچیک و بنفش رنگی رو توی گوشه حیاط دیدم و برای همین تاب رو شناختم.
الهه زانوهاش رو بغل کرده بود و نگاهش به رو به رو بود و محو اطرافش بود. از اینجا هم غم بیپایانش مشخص بود.
- این عکس رو تیام سه روز قبل از خواستگاری از الهه، بدون اطلاع ازش گرفت و چاپش کرد..
https://t.me/+qfHIWmy0iAsyZTJk
https://t.me/+qfHIWmy0iAsyZTJk
الهه رحیمی که از ۲۵ سالگی بخاطر یک تصادف خانوادهش رو از دست داده راهی زندان میشه طی اتفاقاتی ...
۱۳
1700
Repost from N/a
➰
دختری به اسم ساحره ک به یه اردوی دانشگاهی میره😱اونجا اتفاقات عجیبیو تجربه میکنه و در اخر مورد تجاوز قرار میگیره اونم توسط یه موجود عجیب غریب😳قسمت جالبش اونجاس ک به اون موجود حس پیدا میکنه و اینجاست ک قهرمان داستان پیداش میشه 😃 و تازه دوهزاریش میوفته که همه اینا از اول نقشه بوده☹️ و همه دارن بازیش میدن حتی قهرمان داستان 😭خلاصه اگه عاشق رمان هیجانی و ترسناک و رمز آلودی😈👇بزن رو لینک و پارت های جنجالی و بخون✨💚
منتظرتم
👻👻👻👻👻👻
https://t.me/+mDmsIHS24qI5ZGM8
۹صبح
2300