275
Suscriptores
Sin datos24 horas
-27 días
-630 días
Distribuciones de tiempo de publicación
Carga de datos en curso...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Análisis de publicación
Mensajes | Vistas | Acciones | Ver dinámicas |
01 اعتراف میکنم تنهایی داره بهم فشار میآره. | 11 | 0 | Loading... |
02 چرا هیچی کافی نیست؟! | 19 | 0 | Loading... |
03 یک دین دروغین شده یکی از مهرههای شیطان
یک دین واقعی به ما بده ما را از این دین نجات بده
هر دعایی که شیطان میکند دنیا به آن آمین میگوید بگذار دعا بماند تو ما را از این آمین نجات بده
خلق را میکشد ختم میگیرد و یاسین میخواند
بارالها خلق را از این حقه و یاسین نجات بده. | 2 | 0 | Loading... |
04 بیر یالانچی دین ده اولموش شیطانین بیر مهرهسی
دوغرو بیر دین وئر بیزه وئر بو یالان دیندن نجات
هر دعا شیطان ائدیر ، دنیا اونا آمین دئییر
قوی دعا قالسین ، بیزه سن وئر بو آمیندن نجات
اؤلدورور خلقی ، سورا ختمین توتوب یاسین اوخور
بار الاها خلقه وئر بو حوققا یاسیندن نجات
شهریار | انس و جن | 6 | 0 | Loading... |
05 بیر یالانچی دین ده اولموش شیطانین بیر مهرهسی
دوغرو بیر دین وئر بیزه وئر بو یالان دیندن نجات
هر دعا شیطان ائدیر ، دنیا اونا آمین دئییر
قوی دعا قالسین ، بیزه سن وئر بو آمیندن نجات
اؤلدورور خلقی ، سورا ختمین توتوب یاسین اوخور
بار الاها خلقه وئر بو حوققا یاسیندن نجات | 1 | 0 | Loading... |
06 بابا داشت زیر لب شعر شهریار رو میخوند
باعث شد منم یادش بیفتم. واقعا به جا بود. | 7 | 0 | Loading... |
07 بعضی وقتها نمیتونم تشخیص بدم خوشحالم یا ناراحت. واقعا نمیفهمم خوشحالیم واقعیه یا ناراحتیم. هر دوتاش رو حس میکنم و نمیتونم انتخاب کنم کدومش رو باور کنم و کدومش رو نشون بدم. | 42 | 0 | Loading... |
08 من دلم یه اتاق خالی میخواد یه اتاق کاملا خالی که وقتی میرم توش حواسم پرت چیز دیگهای نشه فقط خودم باشم با احساسات و افکارم. بتونم فکرهای درونم ذهنم رو تو اتاق بیرون بریزم و جلو روم بذارم و دونه دونه گرههاشو باز کنم. | 9 | 0 | Loading... |
09 دلم میخواد خودم رو دور بندازم. | 38 | 1 | Loading... |
10 تلاش کردن همیشه جواب نمیده
بهخصوص برای خانواده.
Begins ≠ Youth | 52 | 1 | Loading... |
11 Media files | 72 | 0 | Loading... |
12 ولی بشخصه هوای مهآلود رو بیشتر دوست دارم.
داره خوش میگذره. | 22 | 0 | Loading... |
13 وای چقدر حالم خوبه. | 72 | 0 | Loading... |
14 ما اینجا یه رنگینکمون خوشگل داریم. | 72 | 0 | Loading... |
15 حالا در ذهن زندگی و آدمهایش، من یک رویا، یک خواب شدهام. خوابی تکراری، کوتاه و بیهوده؛ فقط تکرار میشوم و چیزی تغییر نمیکند. بدون هیچ تاثیر عمیقی، تصویری محو و شکستهام که خیلی زود فراموش میشود. | 66 | 1 | Loading... |
16 تموم اتفاقهایی که در طول روز میافته وقتی میخوابم و بیدار میشم دیگه تصویر واقعی خودشون رو از دست میدن. مثل اینکه کل دیروز رو تو خواب دیده باشم و حالا که بیدار شدم دیگه یادم نیست چی دیدم. | 10 | 0 | Loading... |
17 ( یکی از چیزهایی که تو نوشتههای هرمان هسه خیلی دوست دارم توصیفش از طبیعته) | 60 | 0 | Loading... |
18 پیتر کامنزیند | هرمان هسه | 63 | 1 | Loading... |
19 Media files | 1 | 0 | Loading... |
20 دلیل نود درصد مشکلات بینانسانی:
یا درک نمیشیم یا درک نمیکنیم. | 79 | 0 | Loading... |
21 Media files | 83 | 0 | Loading... |
22 خیلی وقتها پدر مادرها بیشتر از اینکه به فکر بچههاشون باشن به فکر بچگی خودشونن. | 92 | 0 | Loading... |
23 رهایی؟ هرگز اتفاق نمیافتد. بگو چطور ممکن شود وقتی به زندگی محکوم شدهایم. رویای آزادی تو را گرفتار میکند، بعد از رهایی، خود رهایی تو را به اسارت میگیرد. ما به دنیا آمدیم تا زندانی این زندگی باشیم. توجه کن حتی مرگ هم رهایی نیست، پایان است. | 101 | 2 | Loading... |
24 اولین چیزی که تو تاریکی تَرکت میکنه سایهی خودته. | 93 | 1 | Loading... |
25 پیتر کامنزیند | هرمان هسه | 111 | 2 | Loading... |
26 سرتاسرم را بگردی از رویاهایم فقط لکههایی شرمآور پیدا میشود. از آدمها و خاطراتشان فقط عکسهایی سیاه و سفید شکسته باقی مانده.
از طبیعت روحم فقط یک کویر تفتیده و یک درخت خشکیده دارم. از آسمانم فقط یک شب بیستاره مانده. روی قلبم گرد و خاک نشسته و تو بگو اینجا خوشحالی پیدا میشود؟ | 100 | 1 | Loading... |
27 من و زندگیم الان واقعا زشتیم. | 93 | 0 | Loading... |
28 زندگیم به حداقلترین حد زیبایی رسیده.
درواقع میتونم بگم اینجا تو زندگی من هیچ زیبایی وجود نداره. | 98 | 0 | Loading... |
29 درخت=زیبایی | 125 | 1 | Loading... |
30 _البته سر کار بودم و نصف روز رو فقط به درختها زل زده بودم_ | 117 | 0 | Loading... |
31 امروز از اون روزهاست که اگه خونه بودم کل روز رو دراز میکشیدم و به سقف زل میزدم. | 116 | 1 | Loading... |
32 یا زندگی رو از خودم میگیرم یا خودم رو از زندگی. هرجور که حساب کنی زنده بودنم تو مسیر اشتباهی ادامه داره و همیشه یه چیزی کمه. | 118 | 1 | Loading... |
33 خستگی منو به جایی رسونده که دیگه دارم به زنده بودنم شک میکنم. | 111 | 1 | Loading... |
34 نه ببین تنهایی برام یه حس یا مشکل نیست،
الان دیگه شده سبک زندگیم. | 142 | 2 | Loading... |
35 از چی حرف بزنم؟ هیچی ندارمواقعا. | 1 | 0 | Loading... |
36 رو سطح زندگی شناورم. مثل یه تیکه چوب شکسته و رهاشده تو اقیانوس. رو آب شناورم و جز آسمون خالی و اقیانوسی که منو پس میزنه چیزی ندارم. | 131 | 3 | Loading... |
37 یادم رفت بگم دارم تلاشم رو میکنم که اینجا زنده بمونه. | 14 | 0 | Loading... |
38 تو نه. تو هنوز مهمی.
البته اگه برات مهم باشه که برام مهمی. | 168 | 3 | Loading... |
39 انقدر خستهام که جون نگهداشتن چیزهای مهم زندگی رو هم ندارم. دونه دونه هرچی که دارم رو از دست میدم. توان غصهخوردن هم ندارم. آها خب اینم رفت. اینم تموم شد. عه از دستش دادم. خب دیگه نیست. به همین سادگی دیگه هیچی مهم نیست. | 162 | 2 | Loading... |
40 وقتی به خودم فکر میکنم فقط خستگی میبینم. | 153 | 1 | Loading... |
یک دین دروغین شده یکی از مهرههای شیطان
یک دین واقعی به ما بده ما را از این دین نجات بده
هر دعایی که شیطان میکند دنیا به آن آمین میگوید بگذار دعا بماند تو ما را از این آمین نجات بده
خلق را میکشد ختم میگیرد و یاسین میخواند
بارالها خلق را از این حقه و یاسین نجات بده.
بیر یالانچی دین ده اولموش شیطانین بیر مهرهسی
دوغرو بیر دین وئر بیزه وئر بو یالان دیندن نجات
هر دعا شیطان ائدیر ، دنیا اونا آمین دئییر
قوی دعا قالسین ، بیزه سن وئر بو آمیندن نجات
اؤلدورور خلقی ، سورا ختمین توتوب یاسین اوخور
بار الاها خلقه وئر بو حوققا یاسیندن نجات
شهریار | انس و جن
بیر یالانچی دین ده اولموش شیطانین بیر مهرهسی
دوغرو بیر دین وئر بیزه وئر بو یالان دیندن نجات
هر دعا شیطان ائدیر ، دنیا اونا آمین دئییر
قوی دعا قالسین ، بیزه سن وئر بو آمیندن نجات
اؤلدورور خلقی ، سورا ختمین توتوب یاسین اوخور
بار الاها خلقه وئر بو حوققا یاسیندن نجات
بابا داشت زیر لب شعر شهریار رو میخوند
باعث شد منم یادش بیفتم. واقعا به جا بود.
بعضی وقتها نمیتونم تشخیص بدم خوشحالم یا ناراحت. واقعا نمیفهمم خوشحالیم واقعیه یا ناراحتیم. هر دوتاش رو حس میکنم و نمیتونم انتخاب کنم کدومش رو باور کنم و کدومش رو نشون بدم.
من دلم یه اتاق خالی میخواد یه اتاق کاملا خالی که وقتی میرم توش حواسم پرت چیز دیگهای نشه فقط خودم باشم با احساسات و افکارم. بتونم فکرهای درونم ذهنم رو تو اتاق بیرون بریزم و جلو روم بذارم و دونه دونه گرههاشو باز کنم.