زاده‌ی‌غروبِ‌غمگینِ‌جنوب.

بارون بهاری🥺

تنها خواسته‌ی من از این دنیای کوفتی، تو بودی. اونم نشد‌.

یه جا توی سریال خانواده، مادر دوین میگه میگن پولشویی میکنم، اخه چیزی که ندارم رو چجوری بشورم؟ دقیقاً منم‌. منم.

باورم نمیشه، ظرف شستم و ناهار خوردم و چایی درست کردم و الان وقت دارم یک ساعت و نیم بخوابم که بعد برم باشگاه 🥲

من خودم کم بودم، باد صبا هم روزشماری میکنه برای تولدم.

یا چیزی نباش، یا اگر هستی، کامل و برازنده باش.

دلیل تنهاییِ طولانی مدت خیلیامون اینه که وقتی یه سطحی از روابط با کیفیت رو تجربه میکنی، دیگه نمیتونی به سادگی به هرچیزی بسنده کنی، سخت گیر تر و حواس جمع تر میشی، انگاری که واحد اندازه گیریت از رابطه ۱۰ هست و با ۵ها و۷ها قانع نمیشی.

۵ روز دیگه تولدمه.

واقعا الان همه‌چیز یه طوری شده. شلوغ، بد.