زندگی عاشقانه با انتخابی عاقلانه( اسکندر بلوکی)
@EskandarBolouki اسکندر بلوکی نویسنده، سخنران، کارشناس خانواده و مدرس دانشگاه
Mostrar más198
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Repost from داستان کوتاه
🌸🍃🌸🍃
از حموم عمومی در اومدیم و نم نم بارون میزد ، خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و ... جلوش پهن بود
دوستم رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتره لیف و جوراباشو خرید ...
تعجب کردم و پرسیدم : داداش واسه کی میخری ؟
ما که تازه از حموم در اومدیم ، اونم اینهمه !!!
گفت : تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره ، وگرنه میتونست الآن تو یه بغل نرم و یه جا گرم تن فروشی و فاحشگی کنه !!!
پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه،
برگشت تو حموم و صدا زد:نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه ... !!! ...
((برگی از دفترچه خاطرات جهان پهلوان تختی))
📚 @irDastanak 📚
Repost from کانال رسمی جدید رحمتاله بیگدلی
🎥 نمادهایی از شکاف طبقاتی وحشتناک در کشور ما
✍ توییت: رحمتاله بیگدلی
▪️ما انقلاب کردیم تا بساط شکاف طبقاتی و فخرفروشی به ثروت را جمع کنیم، اما بهعلت سیاستهای نادرست امروز دچار آنچنان شکاف طبقاتی وحشتناکی شدهایم که در تاریخ معاصر بیسابقه است!
▪️پولپاشیهای تکاندهنده در عروسیهای اشرافی و برگزاری مراسم ختنهسوران در کشتی از نمادهای این فاجعه است!
🔻کانال رسمی جدید رحمتاله بیگدلی:
🆔 @rahmatollahbigdeli
12.29 MB
2.96 MB
💡⭕ *دلیل آشفتگی در سن ۶۰ سالگی🙏*
*حتما بخوانید. نادیده نگیرید و اگرپدر ومادر دارید آنها را هم آگاه کنید*
نظر استاد دانشگاه و پرفسور المانى .
"هر زمان ڪه من در سال چهارم پزشڪی به دانشجویان پزشڪی بالینی آموزش می دهم ،پرسش زیر را می پرسم:
"دلایل آشفتگی روانی در افراد مسن چیست؟"
برخی پاسخ می دهند: "تومور در سر".
جواب می دهم: نه!
دیگران پیشنهاد می ڪنند: "علائم اولیه آلزایمر".
دوباره جواب می دهم: نه
با رد پاسخ های آنها ، پاسخ های آنها تمام می شود.
هنگامی ڪه من سه علت رایج را لیست می ڪنم ، دهانشان از تعجب بازمیماند . آن سه علت عبارتند از :
- دیابت ڪنترل نشده
- عفونت ادراری
- ڪم آبی بدن
ممڪن است مانند یڪ شوخی به نظر برسد. اما شوخی نیست
افراد بالای 60 سال به طور ڪلی احساس تشنگی نمی ڪنند و در نتیجه نوشیدن مایعات را متوقف می ڪنند.
وقتی ڪسی در اطراف نیست ڪه به آنها نوشیدن مایعات را یاد آور شود سریع آب بدن خود را از دست می دهند.
ڪم آبی شدید ڪل بدن را درگیر می ڪند وممڪن است باعث گیجی ناگهانی ، افت فشار خون ، افزایش تپش قلب ، آنژین (درد قفسه سینه) ، ڪما و حتی مرگ شود.
این عادت فراموش ڪردن نوشیدن مایعات در 60 سالگی شروع می شود ، زمانی ڪه ما بیش از 50 درصد آب مورد نیاز بدن خود را داریم.
افراد بالای 60 سال ذخیره آب ڪمتری دارند. این بخشی از روند طبیعی پیری است . با وجود اینڪه بدن آنها دچار ڪم آبی شده است ، اما آنهااحساس نوشیدن آب ندارند ، مڪانیسم تعادل داخلی آنها خیلی خوب ڪار نمی ڪند.
نتیجه:
افراد بالای 60 سال به راحتی آب بدن خود را از دست می دهند ، نه تنها به این دلیل ڪه بدن آنها آب ڪمتری دارد ، بلڪه به این دلیل ڪه آنها ڪمبود آب را در بدن احساس نمی ڪنند.
اگرچه افراد بالای 60 سال ممڪن است سالم به نظر برسند ، اما عملڪرد واڪنش ها و عملڪردهای شیمیایی می تواند به ڪل بدن آنها آسیب برساند.
بنابراین در اینجا دو هشدار وجود دارد:
1) عادت به نوشیدن مایعات داشته باشید. مایعات شامل آب ، آب میوه ، چای ، آب نارگیل ، شیر ، سوپ و میوه های غنی از آب مانند هندوانه ، خربزه ، هلو و آناناس پرتقال و نارنگی است .
نڪته مهم این است ڪه هر دو ساعت یڪبار باید مقداری مایع بنوشید.
این را به خاطر بسپار!
2) هشدار برای اعضای خانواده: دائماً مایعات را به افراد بالای 60 سال پیشنهاد دهید.
اگر متوجه شده اید ڪه آنها مایعات را رد می ڪنند و تحریڪ پذیر هستند ، خوب نفس نمی ڪشند یا ڪم توجه هستند ، اینها مطمئناً علائم ڪم آبی مڪرر بدن هستند.
خوب است برای افراد بالای 60 سال به اشتراڪ بگذارید.
---------------------
لطفاً پخش ڪنید !!
پروفسور چن هویرن از بیمارستان عمومی ارتش پڪن تأڪید ڪرد ڪه اگر هرڪسی ڪه این خبرنامه را دریافت می ڪند می تواند ده نسخه را به دیگران منتقل ڪند ، مطمئناً حداقل یڪ زندگی نجات می یابد ...
من برخی از مسئولیت های خود را انجام داده ام ، امیدوارم ڪه شما هم بتوانید این ڪار را انجام دهید ..
متشڪرم!
✓ آب آناناس داغ هم می تواند زندگی شما را نجات دهد.
بعد از خواندن ، به دیگران ، خانواده ، دوستان بگویید ، مراقب سلامتی خود باشید ..
پیام را پنهان نڪرده و آن را پخش ڪنید و زندگی را نجات دهید.
✍️📕🗝️🌹👓👩🏼🦯
🔘 *بامیه:* بهترین دارو دیابت است.
🔘 *گردو:* از لخته شدن خون جلوگیری میکند.
🔘 *هل:* تقویت کننده قلب بوده وسرماخوردگی رامعالجه میکند.
🔘 *گشنیز:* تشنگی رابرطرف می کند وبرای دهان ودندان بسیارمفید است.
🔘 *انگور:* باعث پاکسازی معده و روده میشود
🔘 *لوبیا:* چشم بلبلی کم چرب و بدون کلسترول وحاوی سدیم است.
🔘 *کلم بروکلی:* به دلیل داشتن کلیسم فراوان باعث تقویت استخوان هامیشه
🔘 *گل گاوزبان:* باعث کاهش تب دربیماری های سرخک،آبله وکهیر میشود.
🔘 *نخودفرنگی:* منبعی ازفولیک اسید و ویتامینB۶ است
🔘 *ویتامینC:* موجود درجعفری افزایش جذب آهن میشود
🔘 *پونه:* اشتهاآوربوده وباعث سهولت هضم وبه درمان معده کمک میکند.
🔘 *کنجد:* برای رفع ناراحتی کیسه صفرامفید است.
🔘 *خوردن موز:* خطرمرگ دراثر سکته مغزی راکاهش میدهد.
🔘 *انگور:* خون ساز بوده وبه تصفیه خون نیزکمک میکند.
🔘 *شکلات:* برای سلامت قلب مفید بوده ومانع لخته شدن خون میشود.
🔘 *مصرف زغال اخته:* باعث کاهش چربی شکمی وکاهش کلسترول میشود.
🔘 *گوجه فرنگی:* بدن رادربرابر امراض وبیماری های عفونی حفظ میکند.
🔘 *اسفناج:* بهترین داروبرای کسانیکه مبتلا به کم خونی هستند.
🔘 *روغن کنجد:* برای رفع تنگی نفس،سرفه خشک و زخم ریه مفید است.
*شست و شوی کلیه ها*
با ۱۰۰۰۰ تومان، یا حتی کمتر کلیه هایتان را تمیز کنید...
سال ها می گذرند و کلیه های ما با برداشتن نمک و هر باکتری ناخواسته ای که وارد بدن مان می شود در حال فیلتر کردنند...
به مرور زمان نمک در کلیه هایمان انباشته می شود و
نیاز به تن دادن / تحمل کردن برای مداوای تمیز سازی می شود...
چگونه این کار صورت می گیرد؟
آسان است، ارزان و برای انجام دادن اش راهی ساده وجود دارد...
یک خوشه گشنیز بگیرید( برگ های گشنیز)
آن را تمیز بشویید. به تکه های کوچک ببرید و در یک ظرف بگذارید.
آب تمیز بریزید و ده دقیقه بجوشانید و بگذارید خنک شود. بعد آن را صاف کرده و درون یک بطری تمیز بریزید...
و در یخچال نگهداری کنید تا خنک شود. هر روز یک لیوان بنوشید و متوجه خواهید شد همه املاح و دیگر ناخالصی های انبار شده کلیه شما هنگام ادرار کردن به بیرون رانده می شوند و دفع می شوند...
شما خواهید دید پس از مدتی این تغییر را متوجه شوید!
*گشنیز*، به عنوان بهترین درمان برای پاک سازی کلیه ها و بهترین بخش داروی طبیعی شناخته شده است!
لطفا این اطلاعات را با دیگران سهیم شوید و کلیه هایتان را تمیز نگهداری کنید...
ضمناً این گیاه موثر، موجب دفع فلزات سنگین(مخرب) مثل سرب و آرسنیک از بدن می شود...
تنها نخوانید...
فوروارد کنید...
با ۱۰۰۰۰ تومان، یا حتی کمتر کلیه هایتان را تمیز کنید...
سال ها می گذرند و کلیه های ما با برداشتن نمک و هر باکتری ناخواسته ای که وارد بدن مان می شود در حال فیلتر کردنند...
به مرور زمان نمک در کلیه هایمان انباشته می شود و
نیاز به تن دادن / تحمل کردن برای مداوای تمیز سازی می شود...
چگونه این کار صورت می گیرد؟
آسان است، ارزان و برای انجام دادن اش راهی ساده وجود دارد...
یک خوشه گشنیز بگیرید( برگ های گشنیز)
آن را تمیز بشویید. به تکه های کوچک ببرید و در یک ظرف بگذارید.
آب تمیز بریزید و ده دقیقه بجوشانید و بگذارید خنک شود. بعد آن را صاف کرده و درون یک بطری تمیز بریزید...
و در یخچال نگهداری کنید تا خنک شود. هر روز یک لیوان بنوشید و متوجه خواهید شد همه املاح و دیگر ناخالصی های انبار شده کلیه شما هنگام ادرار کردن به بیرون رانده می شوند و دفع می شوند...
شما خواهید دید پس از مدتی این تغییر را متوجه شوید!
*گشنیز*، به عنوان بهترین درمان برای پاک سازی کلیه ها و بهترین بخش داروی طبیعی شناخته شده است!
لطفا این اطلاعات را با دیگران سهیم شوید و کلیه هایتان را تمیز نگهداری کنید...
ضمناً این گیاه موثر، موجب دفع فلزات سنگین(مخرب) مثل سرب و آرسنیک از بدن می شود...
تنها نخوانید...
فوروارد کنید...
Repost from 📚مشاوره خانواده (پیوند)
در زندگی یاد گرفتم:
با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند!
با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه میکند.
از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود.
و تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم.
و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم:
۱. به همه نمیتوانم کمک کنم.
۲. همهچیز را نمیتوانم عوض کنم.
۳. همه من را دوست نخواهند داشت...
📚
معلم به شاگرد گفت با آجر جمله بساز.شاگرد گفت آقا اجازه بدهید با آجر خانه بسازیم خیلی از آدمها بی خانه هستند خیلیها داخل چادر یاکنار خیابانها زندگی می کنند حتی نمی توانند خانه اجاره کنند هرآدمی حق دارد که داخل خانه ی زیباو قشنگ زندگی کند اما حتی آنقدر پول ندارند که باکاه گل خانه بسازند اجازه بدهید باآجر خانه بسازیم تا بچه هایی که در حسرت زندگی کردن در داخل خانه می سوزندافسرده نشوند.پدرهایی که از نداشتن خانه سرمنده خانواده می شوند،دیگر شرمنده نشوند.خیلیها به خاطر نداشتن خانه آواره هستند اگر همه ی مابخواهیم هم آجربه اندازه ی کافی است هم زمین. می توانیم چندین خانه بسازیم و همه داخل خانه زندگی کنند و دیگر آواره ی خیابانها و بیابانها نشوند .
باآجر جمله نسازیم، خانه بسازیم.
✍️(مانی)سعادت جو
اگر انسان به کسی کمکی می کند در مقابلش منتظر پاداش هست او با این کارش تجارت می کند نه محبت
Repost from ویرایش ذهن | شهابالدین حائری شیرازی
🔴 روایتی از واکنش آیتالله العظمی بروجردی به ماجرای بوسیدهشدن امام موسی صدر توسط راهبهای در لبنان
🔻آیت الله سید محمدجواد علوی بروجردی با ذکر خاطره ای از آیتالله العظمی بروجردی و امام موسی صدر گفت:
🔸امام موسی صدر بسیار خوش چهره و خوش قدوقامت و خوشلباس و خوشبیان بود و امتیازات فراوان داشت. ایشان برایم چنین نقل کردند که: «آیتالله بروجردی ما را به لبنان فرستادند. لبنان هم کشوری است که از پیروان بیشتر ادیان در آنجا زندگی میکنند. من را به صومعهای که متعلق به خواهران روحانی بود، برای سخنرانی دعوت کردند. خواهران راهبه همه نشسته بودند. رئیس آن صومعه هم یک پیرزن بسیار محترمی بود که در بین آنها نشسته بود. سخنرانی من خیلی جذاب شد. بعد از اتمام سخنرانی، این رئیس صومعه بلند شد و با هیجان به سمت من آمد و بغلم کرد و من را بوسید.»
🔸به هر حال آقای صدر روحانی مسلمان شیعه و معروفی بودند و اصحاب رسانه هم در آن مجلس حضور داشتند و از این صحنه عکس گرفته بودند. کسانی هم در لبنان مخالف آقای موسی صدر بودند.
🔸بعداً عکسها را به آیتالله بروجردی نشان دادند که چشم شما روشن! این نمایندۀ شما در لبنان در آغوش این خانم مسیحی رفته و یکدیگر را بوسیدهاند. آیتالله بروجردی به این عکسها اعتنا نکردند. برخی از علمای آنجا که با موسی صدر مخالف بودند، از لبنان به قم خدمت آیتالله بروجردی رسیدند و گفتند: چرا بابت عکسها آقای صدر را هیچ توبیخی نکردید.
🔸آیتالله بروجردی به آنها گفتند: «من از شما پرسشهایی دارم. وقتی آقای موسی صدر سخنرانیاش تمام شد، آن خانم سمت آقای موسی صدر آمد یا آقای صدر سراغ آن خانم رفت؟!» آنها گفتند: «نه، آقای موسی صدر پشت تریبون بود. آن خانم بااشتیاق و با حالت دو پیش آقای صدر آمد.»
🔸ایشان گفتند: «وقتی این خانم او را بوسید، اگر ایشان روی خود را به آن سمت میکرد یا دست رد به سینۀ آن خانم میزد، آیا هتک آن خانم لازم میآمد یا نه؟ شنیدهام که آن خانم در بین مسیحیها زن محترمی است.» آنها گفتند: «نه. لازم میآمد و به آن خانم برمی خورد.» ایشان فرموده بودند: «اگر آن خانم هتک میشد، موجب وهن این لباس ما و وهن شیعه میشد یا نمیشد؟» آنها منصفانه گفته بودند میشد. ایشان فرموده بودند:«آقای موسی صدر کار درستی کرده است و خلافی مرتکب نشده.»/جماران
https://t.me/virayeshe_zehn
ویرایش ذهن
نکاتی از نگاه محمدحسن(شهاب الدین) حائری شیرازی در برابر ضعفها توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است و تکمیل رسالت ما #داستان_زندگی پاسخگویی به سوالات @mhhaeri لینک تدریس فقه
https://t.me/TadrisHaeriکانال تلگرام
https://t.me/virayeshe_zehnاز بهبهان تا پاریس...
جالب و خواندنی
احتمالاً بعد از خوندن متن، نگرش شما تغییر خواهد کرد...
در روستایی اطراف بهبهان به دنیا آمدم، که با یک رودخانه فصلی، روستا دو تکه شده بود؛ اینور رود و اونور رود...!!!
ما کودکان روستا نسبت به اینور رود تعصب شدید داشتیم! مرتب با بچههای اونور رود دعوا میکردیم! در حالی که هر دو گروه "اهل یک روستا بوده" و گاهی اونوریها پسرخاله و پسردایی و… اقوام نزدیک ما بودند.
اما ملاک برای ما "رود" بود!
بزرگتر که شدیم به دبستانی رفتیم که اتفاقاً بچههای روستای کناری هم اونجا میاومدن!
حالا ما خط مرزی (رود) رو فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک! به وحدت رسیده بودیم!
هر روز با بچههای "روستای کناری" بحث و نزاع داشتیم...!!!
القصه، بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی!
اون روزا روستای ما و روستای کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتیم و میرفتیم "روستای دورتر"...
جایی که ما و بچههای روستای کناری، متحد شده بودیم، علیه بچههای "روستای دورتر"...!!!
آری، با "روستای کناری" هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و برعلیه "روستای دورتر" متحد شدیم...!!!
بزرگتر شدیم و رفتیم دبیرستانی در "بهبهان"...
اونجا بود که فهمیدیم که ایبابا ما و "روستای کناری" و "روستای دورتر" و…، همه «لر» هستیم و برادریم...!!
دشمن مشترک ما، "بهبهانیها" هستند...!!
کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه لر و بهبهانی به سر بردیم و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور لر بودیم که پیروز میدان میشدیم و البته بهبهانیها با جنگ فرهنگی (ساختن جک لری) به نبرد ما میاومدند...!!
بزرگتر شدیم و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم! اونجا بود که فهمیدیم، "عربها" اصل دشمن ما هستند و اونا فرقی بین لر و بهبهانی قائل نیستن و در نتیجه، ما و بهبهانیها متحد شدیم برعلیه اعراب...!!
بهبهانیها جُک میساختند علیه عربها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده میخواستند ما لرها حامی اونا بودیم...!!
عربها را کلافه کرده بودیم و احساس غرور و برتری میکردیم...!
تا اینکه خدمت سربازی پیش اومد و ما افتادیم آذربایجان غربی...!
میان یک مشت "ترک"...!!
آنجا بود که ما لرها و بهبهانیها و عربها و دزفولیها و…، را یک کلمه خطاب میکردن؛ «"خوزستانیها"»...
دیگر ما لرها و بهبهانیها با عربهای اهواز و شادگان برای هم شده بودیم برادر و همپیمان برعلیه ترکها...!!
اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و… را فراموش کرده و متحد، علیه ترک جماعت شده بودیم...!!
القصه چند سال بعد، که بزرگتر شدم به "فرانسه" رفتم؛ یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریباً ساعت دو بعد از ظهر بود که خوابم گرفت و رفتم اون طرفتر روی چمنها گرفتم خوابیدم...!!
بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی با لگد، آروم به من میزنه! با عجله بیدار شدم و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشه...!!
ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟! رو چمنها ممنوعه...!!
با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید و از کجا فهمیدی من ایرانیام...؟؟!!
طرف خودش رو معرفی کرد. از ترکهای ارومیه بود. میگفت: اولاً اینجا کسی تو این موقع روز نمیخوابه! فقط ایرانیها اهل چرت بعد از ظهرند! تازه کسی روی چمن دراز نمیکشه، اون هم فقط کار ایرانیهاست...!!
بنا به همین دو برهان قاطع، فهمیدم که تو ایرانی هستی...!
اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از ترک و لر و عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم...!
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به هم شدیم، صرفا به دلیل "ایرانی" بودنمان...!!
اکنون که به سن پنجاه سالگی رسیدیم، حتی از تعصب «ایرانی» بودن هم گذشتهایم و درک میکنیم که؛
"انسانها" در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و...، "همه «انسان» هستن و مثل خود ما...!!"
تعصبِ نژاد و ملیت و جنسیت و رنگ پوست و ثروت و…، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی اوست...!
هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشه، خودبخود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بیارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانیتر و انسانیتر میاندیشد...
باز هم درک خودم را بالاتر برده و بهنام "انسانیت" و با پیروان سایر ادیان هم کنار آمدم تا با ابزاری بنام "دانش" کره زمینی پر از انسانهای صلح دوست و شرافتمند داشته باشیم...!!
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.