cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

پداگوژی فرودستان

مطالعات انتقادی دانشگاه حرف کتاب، پروانه خشک لای کتاب بود. درس در او (شاگرد) خالی می شد! ‌آموزش جدا بود از زندگی! @taskoh22

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
627
Suscriptores
Sin datos24 horas
+67 días
+1530 días
Distribuciones de tiempo de publicación

Carga de datos en curso...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Análisis de publicación
MensajesVistas
Acciones
Ver dinámicas
01
GPT-4 فراسوی آموزش آنلاین و آفلاین! GPT-5 در راه است! 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
1287Loading...
02
.
10Loading...
03
🌍 افعی تهران: بازتولید گیگو! علی خورسندی گیگو (GIGO) در تحلیل مدیریتی به این ایده دلالت دارد که خروجی یک سیستم همان ورودی سیستم است. مثلا در سیستم آموزشی اگر کیفیت ورودی (مانند دانش آموز/دانشجو، معلم/استاد، بودجه، قوانین و آیین نامه ها و …) خوب باشد، کیفیت خروجی (در ابعاد سه گانه محصول، برونداد و پیامد) خوب خواهد و بالعکس! همواره بر این باور بوده و هستم که تقدیر یک ملت و سرنوشت توسعه یافتگی یک‌ مملکت حاصل و محصول دو «میم» است. «میم» مثل «مادر» و «میم» مثل «معلم»! تجربه حداقل یکصد سال اخیر به ما یاد داده است که ملت ها ‌و مردمان توسعه یافته و آسوده جهان مرهون این دو میم هستند. و نیز همه دنیای در حسرت توسعه گرفتار سستی و درماندگی در این دو هستند. در جامعه ما، این دو، یعنی معلم و مادر، هر دو خشونت-دیده و رنج-کشیده هستند. مادر به عنوان زن به شکل سنتی و عرفی گرفتار خشونت خانواده و سرکوب اجتماع است. و معلم، خود به عنوان دانش آموز سال‌های دور، خشونت و قلدری مکتبخانه ای را به روش های پیچیده تر در مدرسه نوین تجربه کرده است. بر اساس اصل گیگو، معلم و مادر خشونت-چشیده و سرکوب شده قلدری و درشتخویی را در خانه و مدرسه پرکتیس و بازتولید می کنند. به همین علت معتقدم اگر جامعه ای می خواهد توسعه یافته باشد و یا مردمانش در آرامش و با مهربانی و آسودگی خاطر زندگی کنند، به پرورش حداقل دو الی سه نسل معلمان و مادرانی آزاد، بزرگ همت و سازنده ای نیاز داریم که خشونت و تندخویی را تجربه نکرده باشند. معلمی که خشونت ندیده باشد نمی تواند در مدرسه قلدری و درشتی کند. مادری که در خانه و اجتماع سرکوب نشده باشد نمی تواند فرزند قلدر و ستیزه جو تحویل اجتماع دهد. مهم‌ترین پیامی که از افعی تهران گرفتم بازتولید ناجوانمردی و آزار و خشونت در سطح کل جامعه است. یعنی خشونت دیده، خشونت می ورزد! آزار دیده، آسیب می رساند! رنج دیده، رنج می رساند! آنیکه سوخته، می سوزاند! اگر چنین سطح بالایی از رفتارها و کنش های عصبی، ناآرام و تندخویی را در روزمرگی های خود در اجتماعات مختلف ایرانی تجربه می کنیم، غالبا و در اکثر موارد مولود تجربه زیسته خشونت و قلدری در خانه و مدرسه است. با عنایت به تجربه زیسته در فرهنگ های دیگر با جسارت و جرات می توانم بگویم که ما میراث دار یکی از قلدور مابانه ترین و خشونت ورزترین مدارس و خانواده ها هستیم. چه بسا خشونت های واقعی و کشنده لزوما و‌ همیشه فیزیکی نیستند! راه دوم یا سومی وجود ندارد! خشم معلمان، شکایت مسئولان و یا ممیزی و سانسور و توقیف فیلم، نسخه های سازنده ای نیستند! «کودک» را باید فهمید! معلم» را باید ساخت! و «مادر» را باید پرورش داد! 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
2128Loading...
04
🎃 بدون شرح! خلاصه فلسفه بومی تعلیم و تربیت در ایران! 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
3554Loading...
05
🔶 مدیریت اثربخش کلاس در محیط های دانشگاهی ✏️ دکتر محمدرضا سرکار آرانی استاد دانشگاه ناگویای ژاپن https://www.aparat.com/v/xOZJt 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
3184Loading...
06
🟠 پداگوژی تعصب!؟ علی خورسندی تعصب را خشک فکری و خشک اندیشی هم گفته اند؛ پیش فرض های غیرعلمی که از میراثمان در دل و بر زبان داریم؛ مفروضه های هویت سازی که آنها را از خود و متعلق به خود می دانیم! زبان و نژادمان، ایل و تبارمان، قومیت و ملیت ما، دین و آئین ما، جنسیت ما، زمین و سرزمین ما، اسطوره ها و فرهنگ ما؛ همه اینها میراث هایی هستند که به آنها نرسیده ایم! به ما رسانده شده اند! تعصب شاید مقوم همبستگی اجتماعی بین گروه ها، فرقه ها، عشیره ها، و طرفداران یک تیم ورزشی باشد؛ و یا حتی ممکن است مرجع وفق و وحدت یک ملت شود، اما از هر نوع و جنسی که باشد «زیبایی» ذاتی آدمی را به حاشیه می راند. تعارض بین فرهنگی را سبب می شود؛ تنازع میان فردی را افزایش می دهد. مرجع ستیز می شود؛ غالبا عاملی برای فاصله و دوری می گردد. چه بسا موجب خونریزی های تاریخی بوده است! پند پنهان قصه اینجاست که مرجع تمامی تعصبات آدمی آنچیزهایی هستند که به ارث برده ایم؛ یعنی به ما رسیده اند؛ یعنی با تلاش و‌ کوشش بدستشان نیاورده ایم! زبان مادری ما؛ زیبایی چهره و رنگ چشم؛ ژن و نژاد ما؛ ثروت و دارایی خانوادگی ما، ‌‌دین و کیش ما؛ مرز و بوم پدری ما، ملیت و هویت ما، خون و خاک ما، رگ و ریشه ما و همه اینها را به ارث برده ایم! و بی تردید، تعصب نیز میراث ماست! نکته مهم اینکه تمامی تعصبات ما روی گنج های ارزشمندی است که حاصل رنج های دیگران است! همانند هدایایی هستند که پیش از تولدمان هدیه گرفته ایم! اینها چیزهایی نیستند که اخلاقا و اساسا مایه فخر و افتخار ما باشند! چراکه کوششی برای خلق و ایجاد آنها انجام نداده ایم! یا تلاشی برای بدست آوردن آنها نکرده ایم! بلکه همه اینها بر حسب بخت اخلاقی (Moral Luck) حاصل شده اند و نه اراده و کوشش های فردی ما! همسان سکه هایی هستند که در بی آگاهی و بدون انتخاب ما در خورجین ما گذاشته شده اند! این بخت های گرانبها می توانست طالع دیگری باشند ولی بر حسب اتفاق و خوش شانسی نصیب ما شده اند! تقریبا اکثریت به اتفاق آنچیزهاییکه شانس اخلاقی ما هستند و به ارث برده ایم، منشا اختلافات تاریخی و تنش های زیست روزانه ما هستند؛ موجب جدایی و فاصله میان ما هستند! زادگاه و زبان مادری؛ مال و اموال خانوادگی؛ دین و آیین پدری، رنگ پوست (نژادگرایی)، تابعیت و ملیت؛ عشیرگی و هم قبیلگی های ما؛ اصل و نسب فامیلی ما! روی آوری خشک اندیشانه به اینها غالبا بهانه هایی برای مناقشه و ستیز و خون ریزی بوده اند! اینها اساسا نمی توانند و نمی باید مایه غرور و برتری ما بر دیگران باشند. چونکه، دفینه های به ارث رسیده ما هستند و برای بدست آوردنشان تلاشی نکرده ایم؛ دوم اینکه، نمایش متعصبانه و برتری جویانه روی آنها منشا اختلاف و فاصله و ستیز هستند. اگر فخر و افتخاری هست، و یا غروری اگر باشد، برای آن چیزهایی است که به آنها دست یافته ایم؛ برایشان تلاش کرده ایم، سرمایه عمر را هزینه داده ایم! هر آنچه را که یاد گرفته ایم و یا ساخته ایم! مهارت و حرفه ما، دانش و تحصیلات ما، آگاهی و دانایی ما، ادب و شعور اجتماعی ما، منش ارتباطی و یا کنش اخلاقی ما، هنری که یاد گرفته ایم، تصویری که ساخته ایم! مدرک و مدالی اگر گرفته ایم! اعتباری اگر کسب کرده ایم! ابزاری که یاد گرفته ایم؛ موسیقی اگر می نوازیم؛ اگر نقاش یا خطاط چیره دستی هستیم، و یا انسان دوستی ما؛ جاییکه رنجی را کاهیده ایم! و یا حتی دستپخت و هنر آشپزی ما! اینها هستند که منبع برتری و مایه خودبزرگواری ما هستند! ما می توانیم بی نهایت به اینها افتخار کنیم! چونکه برای کسب تک تک اینها تلاش کرده ایم؛ گنج هایی که حاصل رنج های خود ما هستند! سویه نقیض قضیه را بیشتر می پسندم! شخصی اخلاقا و ذاتا نمی تواند نکوهش شود برای بخت اخلاقی که نداشته است؛ گنج ارزشمندی که به وی نرسیده است؛ یا به ارث نبرده است! سرزنشی اگر هست برای آنچیزهایی است که خواسته ایم ولی نتوانسته ایم! آرزویش را در دل داشته ایم ولی قدمی بر نداشته ایم! خیالش را پرورانده ایم ولی تلاشی نکرده ایم! بنابراین اگر سیاست های دستگاه تعلیم و تربیت منحصرا در خدمت بخت اخلاقی و میراث ما باشد، پداگوژی تعصب را بازتولید کرده است. پیامد اجتماعی پداگوژی تعصب تکثیر مستمر معارضه و مناقشه و ناسازگاری است. اما اگر تمرکز گفتمان آموزش روی آنچیزهایی باشد که منش و شخصیت ما را فراسوی میراث و متروکات ما شکل می دهند، به سوی پداگوژی آزاد و غیرمتعصبانه حرکت کرده ایم! یعنی بسوی تعلیم و تربیت تعالی جو و انسانی حرکت کرده ایم. پداگوژی انسانی و آزاد، مخالف و متضاد پداگوژی تعصب است! چراکه روی سزاواری های شخصی و شعور اجتماعی سرمایه گذاری می کند! روی آموزش هنرها و یادگیری مهارت ها ثروت سازی می کند. روی کسب دانش ها و نگرش های اخلاقی و انسانی سیاستگذاری می کند. 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
7868Loading...
07
🟢 دانشجو بیدار است! دانشجویان امریکایی دوباره تاریخ را می سازند. جنبش های دانشجویی در اواخر دهه شصت امریکا و فرانسه اثرگذارترین عاملی بودند که دو اتفاق مهم را رقم زدند. توقف جنگ ویتنام و آزادسازی جامعه فرانسوی. چه بسا جنبش های دانشجویی منشا آثار اجتماعی بسیاری در جهان مدرن بوده اند؛ موفقیت در مبارزه با تبعیض نژادی، استیفای حقوق زنان، حقوق کارگری، حقوق شهروندی و دهها مورد که جنبش های دانشجویی در آنها نقش محوری را ایفا کرده اند. اینبار هم مثبت و امیدوار هستم. این دفعه هم دانشجویان موفق می شوند. سرنوشت جنگ و جنایت غزه را دانشجویان رقم می زنند. کاری که هیچ از سیاستمداران، دولت ها و سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر و شورای امنیت و غیره نتوانستند جلوی این فاجعه انسانی را بگیرند. 🟣 دست مریزاد دانشجوی عزیز! 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
5762Loading...
08
🟢 نشست علمی چالش های نسل شناسی استاد و دانشجو در کلاس ◀️ هفته سرآمدی آموزش ویژه دانشجویان ⏱️ یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ◀️ ساعت : ۱۳ 📍 دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی پخش آنلاین در: vroom.ut.ac.ir/psyedu4 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
3857Loading...
09
🎾 درون را دریابیم! علی خورسندی سخن حکیمانه ای است که اگر تخم مرغی با نیروی بیرونی بشکند، پایان زندگیست؛ ولی اگر با نیروی داخلی بشکند، آغاز زندگیست! اتفاقات بزرگ زیست ما هم اینگونه است! هستی ما از درون است. از درون شکوفا می شویم! آرامش خیال و آسایش خاطر هر دو از درونند! احساس خوشبختی امر درونی ماست. استعدادها و ظرفیت ها همه از درونند. زیباترین تغییرات از درون ما رخ می دهند. بدترین اتفاقات هم از درون هستند! ما از درون حیات می گیریم؛ از درون رشد می کنیم! از درون کامل می شویم! از درون افسرده می شویم! از درون فرو می پاشیم و در درون می میریم! ساختارها هم مثل ما آدم‌ها هستند! آنها هم از درون شکل می گیرند، از درون توسعه می یابند و از درون فرو می پاشند! و در درون می میرند! درون را دریابیم! درون را بسازیم! بیرون خبری نیست! هیچ!؟ 🆔 khorsanditaskoh
45916Loading...
03:20
Video unavailableShow in Telegram
GPT-4 فراسوی آموزش آنلاین و آفلاین! GPT-5 در راه است! 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
Mostrar todo...
.
Mostrar todo...
🌍 افعی تهران: بازتولید گیگو! علی خورسندی گیگو (GIGO) در تحلیل مدیریتی به این ایده دلالت دارد که خروجی یک سیستم همان ورودی سیستم است. مثلا در سیستم آموزشی اگر کیفیت ورودی (مانند دانش آموز/دانشجو، معلم/استاد، بودجه، قوانین و آیین نامه ها و …) خوب باشد، کیفیت خروجی (در ابعاد سه گانه محصول، برونداد و پیامد) خوب خواهد و بالعکس! همواره بر این باور بوده و هستم که تقدیر یک ملت و سرنوشت توسعه یافتگی یک‌ مملکت حاصل و محصول دو «میم» است. «میم» مثل «مادر» و «میم» مثل «معلم»! تجربه حداقل یکصد سال اخیر به ما یاد داده است که ملت ها ‌و مردمان توسعه یافته و آسوده جهان مرهون این دو میم هستند. و نیز همه دنیای در حسرت توسعه گرفتار سستی و درماندگی در این دو هستند. در جامعه ما، این دو، یعنی معلم و مادر، هر دو خشونت-دیده و رنج-کشیده هستند. مادر به عنوان زن به شکل سنتی و عرفی گرفتار خشونت خانواده و سرکوب اجتماع است. و معلم، خود به عنوان دانش آموز سال‌های دور، خشونت و قلدری مکتبخانه ای را به روش های پیچیده تر در مدرسه نوین تجربه کرده است. بر اساس اصل گیگو، معلم و مادر خشونت-چشیده و سرکوب شده قلدری و درشتخویی را در خانه و مدرسه پرکتیس و بازتولید می کنند. به همین علت معتقدم اگر جامعه ای می خواهد توسعه یافته باشد و یا مردمانش در آرامش و با مهربانی و آسودگی خاطر زندگی کنند، به پرورش حداقل دو الی سه نسل معلمان و مادرانی آزاد، بزرگ همت و سازنده ای نیاز داریم که خشونت و تندخویی را تجربه نکرده باشند. معلمی که خشونت ندیده باشد نمی تواند در مدرسه قلدری و درشتی کند. مادری که در خانه و اجتماع سرکوب نشده باشد نمی تواند فرزند قلدر و ستیزه جو تحویل اجتماع دهد. مهم‌ترین پیامی که از افعی تهران گرفتم بازتولید ناجوانمردی و آزار و خشونت در سطح کل جامعه است. یعنی خشونت دیده، خشونت می ورزد! آزار دیده، آسیب می رساند! رنج دیده، رنج می رساند! آنیکه سوخته، می سوزاند! اگر چنین سطح بالایی از رفتارها و کنش های عصبی، ناآرام و تندخویی را در روزمرگی های خود در اجتماعات مختلف ایرانی تجربه می کنیم، غالبا و در اکثر موارد مولود تجربه زیسته خشونت و قلدری در خانه و مدرسه است. با عنایت به تجربه زیسته در فرهنگ های دیگر با جسارت و جرات می توانم بگویم که ما میراث دار یکی از قلدور مابانه ترین و خشونت ورزترین مدارس و خانواده ها هستیم. چه بسا خشونت های واقعی و کشنده لزوما و‌ همیشه فیزیکی نیستند! راه دوم یا سومی وجود ندارد! خشم معلمان، شکایت مسئولان و یا ممیزی و سانسور و توقیف فیلم، نسخه های سازنده ای نیستند! «کودک» را باید فهمید! معلم» را باید ساخت! و «مادر» را باید پرورش داد! 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
Mostrar todo...
02:00
Video unavailableShow in Telegram
🎃 بدون شرح! خلاصه فلسفه بومی تعلیم و تربیت در ایران! 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
🔶 مدیریت اثربخش کلاس در محیط های دانشگاهی ✏️ دکتر محمدرضا سرکار آرانی استاد دانشگاه ناگویای ژاپن https://www.aparat.com/v/xOZJt 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
Mostrar todo...
🟠 پداگوژی تعصب!؟ علی خورسندی تعصب را خشک فکری و خشک اندیشی هم گفته اند؛ پیش فرض های غیرعلمی که از میراثمان در دل و بر زبان داریم؛ مفروضه های هویت سازی که آنها را از خود و متعلق به خود می دانیم! زبان و نژادمان، ایل و تبارمان، قومیت و ملیت ما، دین و آئین ما، جنسیت ما، زمین و سرزمین ما، اسطوره ها و فرهنگ ما؛ همه اینها میراث هایی هستند که به آنها نرسیده ایم! به ما رسانده شده اند! تعصب شاید مقوم همبستگی اجتماعی بین گروه ها، فرقه ها، عشیره ها، و طرفداران یک تیم ورزشی باشد؛ و یا حتی ممکن است مرجع وفق و وحدت یک ملت شود، اما از هر نوع و جنسی که باشد «زیبایی» ذاتی آدمی را به حاشیه می راند. تعارض بین فرهنگی را سبب می شود؛ تنازع میان فردی را افزایش می دهد. مرجع ستیز می شود؛ غالبا عاملی برای فاصله و دوری می گردد. چه بسا موجب خونریزی های تاریخی بوده است! پند پنهان قصه اینجاست که مرجع تمامی تعصبات آدمی آنچیزهایی هستند که به ارث برده ایم؛ یعنی به ما رسیده اند؛ یعنی با تلاش و‌ کوشش بدستشان نیاورده ایم! زبان مادری ما؛ زیبایی چهره و رنگ چشم؛ ژن و نژاد ما؛ ثروت و دارایی خانوادگی ما، ‌‌دین و کیش ما؛ مرز و بوم پدری ما، ملیت و هویت ما، خون و خاک ما، رگ و ریشه ما و همه اینها را به ارث برده ایم! و بی تردید، تعصب نیز میراث ماست! نکته مهم اینکه تمامی تعصبات ما روی گنج های ارزشمندی است که حاصل رنج های دیگران است! همانند هدایایی هستند که پیش از تولدمان هدیه گرفته ایم! اینها چیزهایی نیستند که اخلاقا و اساسا مایه فخر و افتخار ما باشند! چراکه کوششی برای خلق و ایجاد آنها انجام نداده ایم! یا تلاشی برای بدست آوردن آنها نکرده ایم! بلکه همه اینها بر حسب بخت اخلاقی (Moral Luck) حاصل شده اند و نه اراده و کوشش های فردی ما! همسان سکه هایی هستند که در بی آگاهی و بدون انتخاب ما در خورجین ما گذاشته شده اند! این بخت های گرانبها می توانست طالع دیگری باشند ولی بر حسب اتفاق و خوش شانسی نصیب ما شده اند! تقریبا اکثریت به اتفاق آنچیزهاییکه شانس اخلاقی ما هستند و به ارث برده ایم، منشا اختلافات تاریخی و تنش های زیست روزانه ما هستند؛ موجب جدایی و فاصله میان ما هستند! زادگاه و زبان مادری؛ مال و اموال خانوادگی؛ دین و آیین پدری، رنگ پوست (نژادگرایی)، تابعیت و ملیت؛ عشیرگی و هم قبیلگی های ما؛ اصل و نسب فامیلی ما! روی آوری خشک اندیشانه به اینها غالبا بهانه هایی برای مناقشه و ستیز و خون ریزی بوده اند! اینها اساسا نمی توانند و نمی باید مایه غرور و برتری ما بر دیگران باشند. چونکه، دفینه های به ارث رسیده ما هستند و برای بدست آوردنشان تلاشی نکرده ایم؛ دوم اینکه، نمایش متعصبانه و برتری جویانه روی آنها منشا اختلاف و فاصله و ستیز هستند. اگر فخر و افتخاری هست، و یا غروری اگر باشد، برای آن چیزهایی است که به آنها دست یافته ایم؛ برایشان تلاش کرده ایم، سرمایه عمر را هزینه داده ایم! هر آنچه را که یاد گرفته ایم و یا ساخته ایم! مهارت و حرفه ما، دانش و تحصیلات ما، آگاهی و دانایی ما، ادب و شعور اجتماعی ما، منش ارتباطی و یا کنش اخلاقی ما، هنری که یاد گرفته ایم، تصویری که ساخته ایم! مدرک و مدالی اگر گرفته ایم! اعتباری اگر کسب کرده ایم! ابزاری که یاد گرفته ایم؛ موسیقی اگر می نوازیم؛ اگر نقاش یا خطاط چیره دستی هستیم، و یا انسان دوستی ما؛ جاییکه رنجی را کاهیده ایم! و یا حتی دستپخت و هنر آشپزی ما! اینها هستند که منبع برتری و مایه خودبزرگواری ما هستند! ما می توانیم بی نهایت به اینها افتخار کنیم! چونکه برای کسب تک تک اینها تلاش کرده ایم؛ گنج هایی که حاصل رنج های خود ما هستند! سویه نقیض قضیه را بیشتر می پسندم! شخصی اخلاقا و ذاتا نمی تواند نکوهش شود برای بخت اخلاقی که نداشته است؛ گنج ارزشمندی که به وی نرسیده است؛ یا به ارث نبرده است! سرزنشی اگر هست برای آنچیزهایی است که خواسته ایم ولی نتوانسته ایم! آرزویش را در دل داشته ایم ولی قدمی بر نداشته ایم! خیالش را پرورانده ایم ولی تلاشی نکرده ایم! بنابراین اگر سیاست های دستگاه تعلیم و تربیت منحصرا در خدمت بخت اخلاقی و میراث ما باشد، پداگوژی تعصب را بازتولید کرده است. پیامد اجتماعی پداگوژی تعصب تکثیر مستمر معارضه و مناقشه و ناسازگاری است. اما اگر تمرکز گفتمان آموزش روی آنچیزهایی باشد که منش و شخصیت ما را فراسوی میراث و متروکات ما شکل می دهند، به سوی پداگوژی آزاد و غیرمتعصبانه حرکت کرده ایم! یعنی بسوی تعلیم و تربیت تعالی جو و انسانی حرکت کرده ایم. پداگوژی انسانی و آزاد، مخالف و متضاد پداگوژی تعصب است! چراکه روی سزاواری های شخصی و شعور اجتماعی سرمایه گذاری می کند! روی آموزش هنرها و یادگیری مهارت ها ثروت سازی می کند. روی کسب دانش ها و نگرش های اخلاقی و انسانی سیاستگذاری می کند. 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
Mostrar todo...
00:21
Video unavailableShow in Telegram
🟢 دانشجو بیدار است! دانشجویان امریکایی دوباره تاریخ را می سازند. جنبش های دانشجویی در اواخر دهه شصت امریکا و فرانسه اثرگذارترین عاملی بودند که دو اتفاق مهم را رقم زدند. توقف جنگ ویتنام و آزادسازی جامعه فرانسوی. چه بسا جنبش های دانشجویی منشا آثار اجتماعی بسیاری در جهان مدرن بوده اند؛ موفقیت در مبارزه با تبعیض نژادی، استیفای حقوق زنان، حقوق کارگری، حقوق شهروندی و دهها مورد که جنبش های دانشجویی در آنها نقش محوری را ایفا کرده اند. اینبار هم مثبت و امیدوار هستم. این دفعه هم دانشجویان موفق می شوند. سرنوشت جنگ و جنایت غزه را دانشجویان رقم می زنند. کاری که هیچ از سیاستمداران، دولت ها و سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر و شورای امنیت و غیره نتوانستند جلوی این فاجعه انسانی را بگیرند. 🟣 دست مریزاد دانشجوی عزیز! 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
🟢 نشست علمی چالش های نسل شناسی استاد و دانشجو در کلاس ◀️ هفته سرآمدی آموزش ویژه دانشجویان ⏱️ یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ◀️ ساعت : ۱۳ 📍 دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی پخش آنلاین در: vroom.ut.ac.ir/psyedu4 🆔 @khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان
Mostrar todo...
🎾 درون را دریابیم! علی خورسندی سخن حکیمانه ای است که اگر تخم مرغی با نیروی بیرونی بشکند، پایان زندگیست؛ ولی اگر با نیروی داخلی بشکند، آغاز زندگیست! اتفاقات بزرگ زیست ما هم اینگونه است! هستی ما از درون است. از درون شکوفا می شویم! آرامش خیال و آسایش خاطر هر دو از درونند! احساس خوشبختی امر درونی ماست. استعدادها و ظرفیت ها همه از درونند. زیباترین تغییرات از درون ما رخ می دهند. بدترین اتفاقات هم از درون هستند! ما از درون حیات می گیریم؛ از درون رشد می کنیم! از درون کامل می شویم! از درون افسرده می شویم! از درون فرو می پاشیم و در درون می میریم! ساختارها هم مثل ما آدم‌ها هستند! آنها هم از درون شکل می گیرند، از درون توسعه می یابند و از درون فرو می پاشند! و در درون می میرند! درون را دریابیم! درون را بسازیم! بیرون خبری نیست! هیچ!؟ 🆔 khorsanditaskoh
Mostrar todo...
Archivo de publicaciones