cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

جامعه شناسی - سراج زاده

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
641
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
-130 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Photo unavailableShow in Telegram
🔰پیش اجلاسیه کرسی تخصصی ❇️ تبیین مشارکت در عرفان حلقه(مدلی برای تغییر آیین) 🎙ارائه دهنده: 🔹دکتر محمدمسعود سعیدی 🔹عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی 📄شورای داوران: 🔹حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین بستان 🔹دکتر اکبر طالب پور 🔹دکتر غلامرضا جمشیدیها 🔹دکتر احمد شاکرنژاد 📋کمیته ناقدان: 🔹دکتر حسین سراج زاده 🔹دکتر کریم خان محمدی 🔹دکتر حامد بخشی 🔹دکتر محمد باقر آخوندی 📑دبیر علمی: دکتر رجبعلی اسفندیار 📝ناظر جلسه: دکتر محسن موسی وند 📅زمان: پنج شنبه 1402/08/04| ساعت 9 الی 12 ◀️مکان: قم، پردیسان، انتهای بلوار دانشگاه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، طبقه دوم، تالار شهید سلیمانی 🌐لینک ورود به جلسه: Dte.bz/danaee 📁مجری: پژوهشکده اسلام تمدنی، مرکز همکاری های علمی و بین الملل ⬅️ پژوهشکده اسلام تمدنی در ایتا 🌐 https://eitaa.com/iciisca
Mostrar todo...
Mostrar todo...
Open Letter: Sociologists in Solidarity with Gaza

Sociology as a discipline is rooted in a recognition of relationships of power and inequality. As sociologists and human beings, we unreservedly condemn the latest violence against the Palestinian people in Gaza and the West Bank at the hands of the Israeli regime. Over the past seven days, the government of Israel has undertaken, in its own words, a “complete siege” of Gaza—the second most densely populated place on the planet, home to 2.1 million residents, of which 1.7 million are refugees. While claiming its actions are a justifiable response to recent Hamas violence against Israeli civilians, it has targeted the civilian Palestinian population of Gaza, while exhibiting little regard for the loss of human life. Using racist and dehumanizing language, Israel’s Defence Minister, Yoav Gallant, remarked, “We are fighting human animals and we act accordingly.” In just ten days, Israel has dropped over 6,000 bombs on Gaza, hit the Rafah crossing on the border to Egypt several times, targeted hospitals and ambulances…

🔺تازه ها 💢بیانیه جامعه شناسان سراسر جهان در همبستگی با غزه و مردم فلسطین شماری از جامعه شناسان سراسر جهان و اعضای انجمن بین المللی جامعه شناسی که در میان آنها اسامی افرادی همچون پرفسور مایکل بورووی، سری حنفی (روسای سابق انجمن بین المللی جامعه شناسی)، آصف بیات و ده ها استاد برجسته جامعه شناسی دانشگاه های سراسر جهان از آمریکا اروپا، آسیا و آفریقا به چشم می خورد، با امضای بیانیه ای که با رویکرد جامعه شناسی انتقادی ورهایی بخش نوشته شده است، خشونت های اخیر علیه مردم غزه و فلسطینان را محکوم کرده اند. متن فارسی این بیانیه و لینک نسخه انگلیسی آن که حاوی اسامی امضاکنندگان و لینک امضای بیانیه است در اینجا منتشر می شود. متن این بیانیه که در سایت انجمن جامعه شناسی ایران منتشر شده است را اینجا بخوانید. #انجمن_جامعه_شناسی_ایران
Mostrar todo...
انجمن جامعه شناسی ایران - بیانیه جامعه شناسان سراسر جهان در همبستگی با غزه و مردم فلسطین

Mostrar todo...
اعتراض آرمان ذاکری به اخراج اساتید و زندانی کردن دکتر سعید مدنی در برنامه زنده

در برنامه «حذف و اضافه» که چهارشنبه‌شب ۳۰ اردیبهشت ۹۴ از شبکهٔ سوم سیما در ایران با موضوع «هشت دهه علوم اجتماعی در ایران» پخش شد، مناظره‌ای میان آرمان ذاکری و میثم مهدیار، دو دانشجوی مقطع دکترای جامعه‌شناسی در دانشگاه‌های تربیت‌مدرس و علامه‌طباطبایی برگزار شد. آرمان ذاکری در این برنامه ضمن با انتقادات از زندانی کردن و اخراج استادان جامعه‌شناسی توسط حکومت به شدت انتقاد کرد و تلاش برای اسلامی کردن علوم اجتماعی به صورت نهادی را، تهدیدی برای این علوم دانست. او از سعید مدنی به عنوان یکی از پژوهشگران حوزه جامعه‌شناسی که اکنون در زندان به سر می‌برد نام برده و گفت: «همین جامعه‌شناسی که هم اکنون متهم است به ما می‌گوید که ما در سیاست گذاری به جهت ایجاد اعتماد اجتماعی شکست خورده‌ایم» و با اشاره به پژوهشی با موضوع «گزارش وضعیت اجتماعی جامعه ایران» که در سالهای ۸۰ تا ۸۸ به سرپرستی دکتر سعید مدنی انجام شده، گفت: «دکتر سعید مدنی دو پژوهش مهم دیگر هم با موضوع‌های اعتیاد و روسپی‌گری انجام داده و به طور می‌دانی رفته‌اند سراغ معتادان و روسپیان اما امروز آقای سعید مدنی کجاست؟ امروز آقای سعید مدنی در زندان است. به چه دلیل؟ به این دلیل که به علوم اجتماعی اعتماد نیست. علوم اجتماعی متهم است. نمی‌شود شما صبح تا شب بگویید علوم اجتماعی علوم سکولار است، علوم اجتماعی علوم غربی است، علوم اجتماعی علوم ملحد است و بعد پژوهشگر‌ها هم به جای اینکه قدرشان را بدانند چون دلش می‌سوخته و رفته روی فقر و روسپیگری کار کرده، به خاطر همین پژوهش‌هایی که کرده و نشان داده در عمق این جامعه چه فاجعه‌ای در جریان است به سیاه نمایی متهم و راهی زندان می‌شود. آنوقت ما نباید از این علوم اجتماعی متهمِ ناامن انتظار داشته باشیم که بتواند مشکلی را حل کند. در مورد همین موضوع توسعه من ارجاع می‌دهم پایان نامه یاشار دارالشفاء کار‌شناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در همین موضوع توسعه نوشته شده است. برنامه‌های توسعه را اقتصاددانان نوشتند و علوم اجتماعی‌ها همیشه منتقد برنامه‌های توسعه بودند.» آرمان ذاکری همچنین در ادامهٔ سخنان خود به رانت‌ها برای اسلامی کردن علم جامعه شناسی پرداخت و از استادان اخراج‌شده علوم اجتماعی در سال‌های اخیر هم‌چون عباس کاظمی، هاله لاجوردی، ابراهیم توفیق و پرویز پیران نام برد و افزود: «اراده‌ای به کلیت نظام و قدرت حاکم شده که تمایلی ندارد صدای علوم اجتماعی و جامعه‌شناسان را بشنود». او با بیان این‌که «باید به جریانات مدنی مانند معلمان و کاگران اجازه بدهیم که از حقوق خود دفاع کنند» اضافه کرد: «همین چند وقت قبل روز کارگر ببینید اجازه ندادند که کارگران سندیکای شرکت واحد یک شیرینی پخش کنند.» دکتر سعید مدنی، جامعه‌شناس، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار و عضو گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران، استاد و عضو گروه پژوهشی رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، سردبیر «فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی» و از بنیان‌گذاران نشریهٔ توقیف شدهٔ ایران فردا است. او در اسفند ۱۳۷۸ بازداشت شده و به تحمل حبس محکوم شد و هم اکنون چهارمین سال حکم خود را در زندان سپری می‌کند.

#یادداشت_روز 🔸در دفاع از فلسطین، علیه فراموشی تاریخ و الهیات آرمان ذاکری «علی هذه الارض ان یستحق الحیاه علی هذه الارض سیده الارض ام البدایات، ام النهایات کانت تسمی فلسطین صارت تسمی فلسطین سیدتی؛ استحق، لانک سیدتی، استحق الحیاه در این سرزمین است آنچه سزاوار زیستن است. در این سرزمین، بانوی سرزمین‌ها مادر بدایت‌ها، مادر نهایت‌ها نامش فلسطین بود نامش فلسطین شد آه بانو، چون بانوی منی سزاوارم، سزاوار زیستنم ادامه این یادداشت را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید. @iran_sociology #انجمن_جامعه_شناسی_ایران
Mostrar todo...
انجمن جامعه شناسی ایران - در دفاع از فلسطین، علیه فراموشی تاریخ و الهیات

🔻چرخه مخرب اخراج از دانشگاه 🔻 سیدحسین سراج زاده آرمان ذاکری را از دوره دانشجویی اش در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت مدرس، به خاطر فعالیت هایش در اتحادیه انجمن های دانشجویی علوم اجتماعی و ارتباطاتش با انجمن جامعه شناسی ایران می شناسم. دانشجویی بسیار با استعداد و با انگیزه که در فعالیت های علمی و همینطور اجتماعی و مدنی دانشجویی بسیار درخشان بود؛ سرشار از انرژی برای آموختن و خدمت به جامعه و فرودستان، و مهمتر از آن برخوردار از صداقت و شجاعتی در خور ستایش. پايان نامه ارشد و رساله دکترایش دو کار پژوهشی اصیل و بدیع در حوزه جامعه شناسی دین بود که به صورت کتاب هم منتشر شده اند. از ۳ سال قبل هم که به عنوان عضو هیات علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس مشغول شد، عملکرد بسیار موفقی در این جایگاه داشته است. دریغ و درد که چرخه مخرب اخراج استادان دانشگاه دامن او را نیز گرفته و به جمع کسانی پیوسته که از آموزش عالی رسمی و دانشگاه ها کنار گذاشته شده اند؛ حقوقش قطع و درس هایش حذف شده اند. اطمینان دارم که آرمان ذاکری با توانمندی های بالای علمی و انگیزه های والای اخلاقی که دارد، بیرون از دانشگاه هم به ایفای نقش موثر علمی و اجتماعی خود در جامعه شناسی ایران ادامه خواهد داد. یک ماه قبل به هنگام اطلاع از اخراج مهدی خویی دیگر استاد جوان و خوشنام و توانایی که عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه‌ بود، در یادداشتی این رویه را نقد و نسبت به پیامدهای ناگوار آن برای دانشگاه و کشور هشدار دادم. باز هم اینجا آن را باز نشر می دهم همراه با نوشته تازه‌ای از آرمان ذاکری و کلیپی حاوی گفتگوی تلویزیونی ۸ سال قبل او درباره علوم اجتماعی در ایران، که نشاندهنده توانمندی و دلسوزی و آرمانگرایی های انسانی اوست. با این امید که این یادداشت‌ها برای ثبت در تاریخ نباشد و دلسوزان کشور در نظام آموزش عالی را نسبت به پیامدهای چرخه مخرب حذف استادان دانشگاه حساس و برای چاره جویی برای آن فعال نماید. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 ✅ متاسفانه اخراج  استادان با سواد و توانمند علوم انسانی و اجتماعی که با اخراج محمد فاضلی و رضا امیدی در تابستان سال گذشته آعاز شد، ادامه پیدا کرده و دامن دیگرانی همچون آرمین امیر، مهدی خویی و چه بسا دیگرانی را که هنوز خبرش منتشر نشده، گرفته است. فاجعه بار اینکه، این استادان از باسواد ترین و متعهد ترین استادان جوان هستند، که اتفاقا بر اساس همین دانش و تعهد خود، کار علمی و دانشگاهی خود را با مسائل اجتماعی بحرانی جامعه ایران مرتبط کرده و درباره این مسائل مشفقانه و مصلحانه سخن کارشناسانه و طبعا انتقادی می گویند و نمونه های بسیار خوبی از ایده "ارتباط دانشگاه با جامعه" هستند که در دانشگاه ها برایش دفتر و دستک راه انداخته ایم و شعارش را می دهیم. متاسفانه با استقرار این دولت، استقلال نهاد علم و دانشگاه بیش از گذشته در مخاطره قرار گرفته و دانشگاه بیش از پیش تابع و سرسپرده دستگاه دولت شده است. ✅ همه دانشگاه شناسان و دانشگاهیان می دانند که کشورهایی که از علم کارآمد و مفید به حال جامعه برخوردار و دانشگاه های پیشرفته و پر رونق دارند، از استقلال نسبی آکادمیک برخوردارند و این امر برای رشته های علوم انسانی و اجتماعی بیش از رشته های دیگر ضرورت دارد. متأسفانه با این میزان محدود کردن و سرسپردگی دانشگاه ها به اراده دولت و حکومت و طرد و حذف استادان با سواد و متعهد، نهاد علم به شدت ضربه می خورد، دولت و حکومت از منتقدان کارشناس و شجاع و متعهد بیش از پیش محروم می شود، فرصت طلبان متظاهر که در اجتماع علمی جایگاه شایسته ای ندارند و به تعهد و اخلاق علمی و حرفه ای وفادار نیستند میدان دار می شوند، و حکومت با ادامه مسیرهای نادرست و سرمایه سوز بیشتر گرفتار بحران ناکارآمدی و عدم مقبولیت می شود، و بحران های اقتصادی اجتماعی که جامعه ایران گرفتار آنهاست، گسترده تر می شوند؛ و البته روند فرار سرمایه های انسانی و مهاجرت نخبگان که همین حالا هم به مرزهای بحرانی رسیده، تشدید می شود. ✅ دانشگاه برای حفظ حد اقل های الزامات کار حرفه ای علمی و مفید فایده برای جامعه بودن، نیازمند حفظ استقلال نسبی در امور علمی از دستگاه دولت است، و بهرمندی از این استقلال نسبی علمی نیازمند شجاعت علمی استادان  برای کنش گری علمی بر اساس اخلاق حرفه‌ای است؛ و شجاعت علمی در بیان مشکلات اجتماعی یک فضیلت اخلاق علمی است و به فرموده مولا علی (ع)، عهدی است که خداوند از عالمان گرفته است (خطبه سوم نهج البلاغه). شرایط وفای به این عهد را بر دانشگاهیان دشوار و پر هزینه نکنید که کثیری آن را بجا نیاورند و ملک و ملت آسیب ببیند. @SHSerajzadeh
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
Mostrar todo...
🔹 زندگی به مثابه سیاست چگونه امکان پذیر است؟ @solati_mehranمهران صولتی در تاریخ جوامع مختلف همیشه روزهایی وجود داشته اند که فشار سرکوب مانع از شکل گیری فعالیت های سیاسی متعارف همچون تظاهرات، انتخابات آزاد یا فعالیت حزبی شده است. در چنین ایامی مفهوم زندگی به مثابه سیاست پدیدار می شود و زیستن روزمره مردم بیش از پیش سیاسی می شود. به طور مثال در روزهای سرکوب بعد از ۲۸ مرداد، شعر نو به ابزاری برای بیان آزادی و نه گفتن به استبداد تبدیل شده بود. در زندگی به مثابه سیاست بسیاری از کنش های تکراری و بی اهمیت رنگ و طعم مقاومت پیدا می کنند و برای دیگران هم الهام بخش می شوند. آن چنان که به یک زبان مشترک و نمادین در میان مردم تبدیل می شوند. البته جامعه برای ورود به میدان این مبارزه نمادین نیازمند آمادگی هایی است که آصف بیات برخی از الزامات آن را بیان کرده است. نویسنده کتاب زندگی به مثابه سیاست با ذکر ویژگی های سیاست ورزی در خاورمیانه کوشیده است تا از امکانات نهفته در زندگی شهروندان این منطقه  برای تاثیر گذاری بر سیاست های حکومت هایشان پرده بردارد. وی سه شرط لازم برای زیستن سیاسی را؛ شاد بودن، مسئولیت پذیری و سیاسی فکر کردن می داند. ✅ شاد بودن: برای جامعه ای که در آن غمناکی روند مشارکت اجتماعی را به حاشیه برده، و ناامیدی شهروندان را از پیگیری مطالبات خود بازداشته است، شادی امری سیاسی، و از جلوه های مقاومت در برابر نظم مسلط محسوب می شود. در چنین وضعیتی شادی وجهی اجتماعی یافته و به افزایش اعتماد عمومی می انجامد. شاد بودن همچنین مبداء هر گونه فعالیت تحول خواهانه محسوب می شود زیرا هیچ جامعه ای با شهروندان افسرده و غمگین روی توسعه یافتگی را ندیده است. ✅ مسئولیت پذیری: بر خلاف این باور رایج که با انجام ندادن وظایف روزمره اداری می توان به حاکمیت ضربه زد واقعیت این است که انجام مسئولانه و منتقدانه وظایف شهروندی اساس تحول خواهی محسوب می شود. از همین رو کسانی که با بی مبالاتی به دنبال مسولیت گریزی و منفعت طلبی هستند نمی توانند راهبر خوبی برای تغییر شرایط موجود باشند. در روزگار به بن بست رسیدن بسیاری از آرزوها تنها می توان به کسانی امید بست که با درک مسئولیت های خطیر شهروندی می کوشند تا جامعه را حتی اندکی به سمت و سوی وضعیت بهتر هدایت کنند. ✅ نگرش سیاسی: پیش از آنکه سیاست این چنین به مسائل زرد و نگرش های منفعت طلبانه آلوده شود، پدیده ای ارزشمند و متکی بر مقوله ای به نام خیر عمومی تلقی می شد. چنین سیاستی قرار بود که زندگی را برای همگان دلپذیرتر و قابل تحمل تر سازد. همچنین بنا بود که سیاست مداران حقایق و ارزش هایی از جمله منافع ملی، مدیریت عقلانی، عدالت و دموکراسی را بر منافع شخصی و جناحی مقدم بدانند. نگرش سیاسی به معنای دغدغه داشتن برای مردم و سایر آرمان های بلند انسانی است. حتی اگر امروز هم کاری از ما ساخته نباشد بالاخره روزی فرا می رسد که راهی گشوده یا ساخته خواهد شد. @solati_mehran #زندگی_به_مثابه_سیاست #آصف_بیات
Mostrar todo...
ادامه 🔺🔺 ✅ جنجالی شدن یک جلسه دفاع و مسئله آزادی های آکادمیک - ۲ 🔸 از این منظر، بحث درباره جلسه دفاع از پایان نامه خانم حسین زاده دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، به نظرم موضوع مهمی برای دانشگاه است. بسیاری براساس ارزش های ملی و اهمیت تمامیت ارضی کشور، ارزیابی مثبتی از عملکرد سیاسی دو چهره مطرح شده تاریخی (قاضی محمد و پیشه وری) ندارند؛ اما بر اساس منطق بالا در علوم انسانی، اگر فردی به دلیل زمینه اجتماعی فرهنگی یا تعلقات فکری متفاوت، ارزیابی و دلبستگی متفاوتی نسبت به این دو شخصیت تاریخی دارد، یک دانشگاه پویا و ملتزم به قواعد و لوازم علم انسانی، باید این ظرفیت را داشته باشد تا این موضع و برخورد متفاوت را هضم کند، منطق و شواهد آن را وارسی کند، با زبان و منطق علم با آن برخورد و آن را نقد کرده و ناراستی و نادرستی هایش را بر ملا کند؛ و در عین حال اگر زوایای تازه ای دارد آن را ببیند و به میدان گفتگوی علمی بکشاند. کژی ها و کاستی های پیش آمده در میدان علم و آکادمی باید با قواعد و منطق همان میدان اصلاح و تعدیل شود و نه با منطق قدرت و سیاست. برخورد تنبیهی امنیتی با چنین پدیده ها و رویکردهایی، علاوه بر آنکه مغایر با هنجارهای آکادمیک است، ممکن است صورت مساله را پاک کند، اما مساله ای را حل نمی کند و چه بسا مساله را پیچیده تر و در لایه های پنهان گسترده تر هم می کند. @SHSerajzadeh
Mostrar todo...
جنجالی شدن یک جلسه دفاع و مسئله آزادی های آکادمیک - ۱ سیدحسین سراج زاده 🔸 خانم لیلا حسین زاده دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با سابقه فعالیت سیاسی و زندان، در جلسه دفاع از پایان نامه خود، که در هفته آخر شهریور ۱۴۰۲ برگزار شد، با شعار "زن، زندگی، آزادی" و تقدیم پایان نامه خود به جعفر پیشه وری و محمد قاضی آغاز کرد. این حرکت از ناحیه افراد زیادی به عنوان یک شعار تجزیه طلبانه تلقی شده، و با واکنش های تند زیادی همراه‌ شده است. در گروه اعضای هیات علمی دانشگاه خوارزمی گفتگوی محدودی درباره این جلسه دفاع درگرفت و در ارتباط با آن یکی از همکاران مقایسه میرزا کوچک خان با قاضی محمد و پیشه وری را مطرح کرده بود که البته خود موضوع مستقل و در عین حال مجادله آمیزی است. در جریان این بحث مطلبی نوشتم که در آخر هم به نحوه برخورد دانشگاهی با پدیده ای مثل جلسه دفاع خانم حسین زاده اشاره کردم. این نوشته بدون آنکه بخواهد به همه جنبه های مربوط به این رویداد بپردازد، از منظر منطق علوم اجتماعی به این موضوع پرداخته است. 🔸 در ارتباط با بحث مطرح شده، ملاحظه معرفت شناسانه/ روش شناسانه خود را بر اساس بحث ماکس وبر فیلسوف، جامعه شناس و تاریخ شناس بزرگ مطرح می کنم. همه دوستانی که با رشته های علوم انسانی و اجتماعی سر و کار دارند می دانند که وبر با الهام از معرفت شناسی نوکانتی بر این باور بود که علوم انسانی با علوم طبیعی و پایه تفاوت اساسی دارند. در علوم انسانی ارزش های پیشین دانشمندان و پژوهشگران در فعالیت علمی آنان مداخله  می کند و اثر گذار است و به تعبیر او ربط یا ارجاع ارزشی (value referece)  وجود دارد  و این کار اشکالی هم ندارد. به عبارتی طبیعت این علوم همین است. اما در عین حال دانشمند و پژوهشگر  علوم اجتماعی مجاز به داوری ارزشی (value judgment) نیست. یعنی حق ندارد به نام علم احکام ارزشی صادر کند. این بحث مفصل و البته مجادله آمیز است. ولی اینجا به ربط یا ارجاع ارزشی و دلالت هایش برای این موضوع اشاره می کنم. 🔸 ربط ارزشی یعنی اینکه فرد با توجه به ارزش هایش، درباره واقعیت پرسش مطرح می کند و در جمع آوری داده ها و صورت‌بندی آنها هم ارزش هایش مداخله می کنند. مثلا، برای کسی که به برابری جنسیتی باور دارد، پرسش هایی در باره شرایط زنان مطرح می شود که برای کسی که چنین باوری ندارد ممکن است هیچگاه مطرح نشود. و هم او واقعیت هایی را می بیند که کسی که چنین باوری ندارد اصلا نمی بیند. در نتیجه، باورمندان به ارزش های مختلف با پرسش های متفاوت و طرح فرضیه های متفاوت، جنبه های مختلف یک واقعیت تاریخی اجتماعی را  نشان می دهند ولی هیچکس نمی تواند ادعا کند همه واقعیت را دریافته است. به همین دلیل با روایت های متفاوتی از واقعیت های تاریخی روبرو هستیم که هر کدام بر جنبه ای تاکید می کنند و به دانشمندان کمک می کنند تا زوایای مختلف یک رویداد و در نتیجه کلیت آن را بهتر بشناسند. وبر حتی معتقداست، باید حتی به یک آنارشست هم اجازه داد درباره حقوق طرح پرسش و مطالعه کند زیرا او ممکن است مسائل و جنبه هایی از واقعیت نظم حقوقی را ببیند که طرفداران نظم هرگز متوجه آنها نمی شوند. 🔸 به نظر من از این بحث می شود نتیجه گرفت که در دانشگاه باید طرفداران دیدگاه ها و گرایش های مختلف بتوانند از منظر خود پرسش های پژوهشی و فرضیه و نظریه های خود را مطرح کنند و با روش علم (استدلال منطقی و جستجوی شواهد عینی) درباره آن گفتگو کنند. یعنی برای رشد علوم انسانی نیازمند آزادی های آکادمیک هستیم. اگر کشورهای دموکراتیک دانشگاه های توسعه یافته، به خصوص در رشته‌های علوم انسانی دارند، به خاطر همین آزادی های آکادمیک است به طوری که استادان سوسیالیست و مارکسیست هم، که منتقد سرمایه داری و به قول خودشان دموکراسی های بورژوازی هستند، آزادانه در آن دانشگاه ها پژوهش و تدریس می کنند. شاید زمانی که استاد شهید مرتضی مطهری عنوان کرده بود که در دانشگاه ها استادان مارکسیست هم حق دارند تدریس کنند، با عنایت به چنین شناختی از واقعیت علوم انسانی بوده است. 🔸 آنچه رشته های علوم انسانی را عقیم و رشد نایافته می کند، این است که انتظار داشته باشیم تابع یک نظام ارزشی و ایدئولوژیک خاص شوند. چه این نظام ارزشی ملی باشد، چه قومی، چه دینی، چه طبقاتی و .... وضع فاجعه بار علوم انسانی و اجتماعی در کشورهای بلوک شرق سابق و نظام های دیکتاتوری، نتیجه غلبه دولت ایدئولوژیک و تمامت خواه بر دانشگاه و به رسمیت شناختن یک روایت از رویدادهای اجتماعی و تاریخی و طرد همه روایت های دیگر به قوه قهر سیاسی است. @SHSersjzadeh ادامه 🔻🔻
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.