ایران دوستان
لینک عضویت در ایران دوستان 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAErxecvi2a1-p8l7WA
Mostrar más870
Suscriptores
+124 horas
-27 días
+230 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
. هگل در صفحه ۲۴۳ قبل از ورود در بحث مصر، مینویسد:
(Das persische Reich ist ein vorübergegangenes, und nur
traurige Reste sind von seiner Blüte geblieben. Die schönsten
und reichsten Städte desselben, wie Babylon, Susa, Persepolis, sind gänzlich zerfallen, und nur wenige Ruinen zeigen
uns ihre alte Stelle. Selbst in den neueren großen Städten
Persiens, Isfahan, Schiras).
هگل در فراز نقل شده میگوید که شاهنشاهی ایران، شاهنشاهی از میان رفتهای است که شوش و بابل دو شهر کهن و اصفهان و شیراز دو شهر نیمه آباد امروزی آن هستند. بدیهی است که ساکنان یا به تعبیر نظامیگنجهای، "شهربندان" دو شهر کهن شوش و بابل و دو شهر اصفهان و شیراز هم عصر هگل، مردمانی شهرنشین، یا حداقل یکجانشین بودند که مفهومی مغایر با مفهوم "کوچنشینی و کوهستانی" است!!
البته کسی میتواند اِنقُلت کند که مفهوم "رایش" آلمانی را نمیتوان به شاهنشاهی یا دولت برگرداند و دهها استشکال دیگر، اما کسی چون آقای موقن را نمیرسد که زیره به کرمان ببرد.
پناه بردن آقای موقن به هوش مصنوعی برای جستجو در آثار هگل، مرا یاد خاطرهای از ادعای مرحوم فیرحی در جلسه نقد نظریه ایرانشهری در سال ۱۳۹۳ در کتابخانه ملی انداخت. مرحوم فیرحی در آن جلسهی نقد، مدعی شد که خواجه نظامالملک هرگز ایرانشهری نبوده و این کلمه را هم حتی برای یکبار در کتاب سیاستنامه نیاورده است. شادروان طباطبایی در آغاز سخن، اشاره کردند که برخی پژوهشگران به سرچ کامپیوتری عادت دارند و همینکه در سرچ، کلمه مورد نظر را مشاهده نکردند، حکم به نبود صادر میکنند. آقای فیرحی اگر بهجای سرچ کامپیوتری، سیاستنامه را میخواند، متوجه میشد که خواجه کتابش را با نظریه ایرانشهری آغاز کرده است، یعنی آنجاکه میگوید؛ خداوند در هر عصری یکی از بندگانش را برمیکشد و او را به انواع هنرها آراسته کرده و امورات بندگان را در دستان او قرار میدهد و ... این سخنان اس اساس اندیشه ایرانشهری است.
به نظر میرسد که هوش مصنوعی آقای موقن هم، چون ترکیبی مثل modern statt را نیافته، بنابراین ایشان قاطعانه حکم تعقیب و زندان داده است.
برای مزید اطلاع آقای موقن یادآوری میکنم که بحث آقای طباطبایی، بحثی تاریخی و ناظر به تاریخ دولتملت بود، وگرنه ایشان هرگز اعتقاد ایدهئولوژیکی نداشت که ایران همواره دولت مدرن بوده و همچنان هست. در درسگفتارهای نظریه دولت در نزد هگل که توضیح کتاب هم عناصر فلسفه حق هگل است، صراحتا به این بحث پرداخته و تاکید کردهاند که دولت هخامنشی در دوره خود، از این حیث دولتی مدرن برای هگل بهحساب میآمد که تبدیل به "ایده دولت" شده بود، یعنی واقعیت بیرونی این دولت مطابق با صورت معقول آن بوده است. بدیهی است تاریخ دولت هخامنشی - چنانچه خود هگل تاکید کرده - دیگر منقضی شده و برای همیشه مدرن و جدید بهحساب نمیآید. درواقع هگل، رایش یا شاهنشاهی هخامنشی را دولت مدرن منقضی شده و از میان رفته معرفی کرده است، نه دولتی از نوع دولتهای مدرن سده هفدهمی و هجدهمی اروپایی.
آقای موقن در همین نظرات تلگرامی اخیر به نکتهای اعتراف کرده که براساس آن، هر آنچه تاکنون در باره نظریات شادروان طباطبایی مناقشه کرده، همگی از اعتبار و حیّز انتفاع ساقط است. او در پاسخ به اولین نقاد طباطبایی که درخواست مقدمه برای کتاب ۸۵۰ صفحهای خود کرده بود، میگوید: "من مجموعه آثار طباطبایی را نخواندهام و خود را طباطباییشناس نمیدانم" با اینحال معلوم نیست که ایشان چرا نمیتواند خود را از سودای چیزیکه نخوانده است، خالی کند؟! اینگونه تعهد به حوزه غیرتخصصی، واقعا قابل فهم نیست. این همان وظیفه روشنفکرانهی اولویت تعهد بر تخصص است که باعث انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و اتلاف همه منابع کشور تا به امروز بوده است.
https://t.me/irandoustan
با ایرانشهری میستیزم، پس هستم.
مصطفی نصیری ۱۴۰۴/۴/۱۰
جناب آقای موقن در نوع خود پدیده نادری است. نقادی از شادروان طباطبایی، مهمترین دلمشغولی مجازی او، در نزدیک به دو دهه اخیر بوده است. ایشان اخیرا مدعی شده که دو کتاب ( یکی قطور و دیگر لاغر) را در باره نقد نظریه ایرانشهری، ویراستاری کرده است که بزودی چشم بازار دانش و کتاب را روشن خواهند کرد. بهخلاف حسی که جناب موقن تلاش کرده آن را القاء کند، پرداختن به نقادی یک نظریه، نقطه ضعف یا نشانه بیاهمیت بودن اثر مورد نقد نیست، بلکه نشانگر نشان از اهتمام به آن است، همچنانکه خود آقای موقن، در نزدیک به دو دهه اخیر، همواره در حاشیه نظریات دکتر طباطبایی زیسته است.
آقای موقن با استناد به جملهای از یکی از سخنرانیهای دکتر طباطبایی (مبنی بر اینکه؛ هگل ایرانیان را بنیانگذار اولین دولت مدرن دانسته) مدعی شدهاند که هگل چنین سخنی ندارد، و برای اینکه از مدعای خود مطمئن شود، از یکی از دوستدارانش درخواست کرده تا در این باره جستجویی بکند، و ایشان نیز پس از مشورت با هوش مصنوعی، با اطمینان چنین انتسابی را قویا رد کرده است. در کانال تلگرامی آقای موقن در این باره میخوانیم:
(دوست عزیزم جناب مجید تولا زحمت کشیدند و با کمک هوش مصنوعی در صدد بر آمدند که ماخذ نقل قول مرحوم طباطبایی را پیدا کنند . ایشان مطالب زیر را برای من فرستادند:
برای این ادعا که "ایرانیها اولین دولت مدرن را تأسیس کردند"، منبع خاصی در دسترس نیست که آن را بهطور مستقیم تأیید کند. بهطور کلی، تأسیس اولین دولت مدرن معمولاً به دولتهای اروپایی در قرون 17 و 18 میلادی نسبت داده میشود. جمله "ایرانیها اولین دولت را در تاریخ تأسیس کردند" به طور خاص از هگل نقل نشده است. با این حال، هگل در آثار خود، بهویژه در "فلسفه تاریخ"، به تمدنهای باستانی از جمله ایران اشاره کرده و از اهمیت تاریخی و فرهنگی آنها سخن گفته است. برای بررسی دقیقتر میتوانید به کتاب "فلسفه تاریخ" هگل مراجعه کنید که در آن به تاریخ و تمدنهای باستانی پرداخته شده است. اما بهطور خاص، جملهای که بیان کردید، از هگل نقل نشده است. من - موقن - برای این که نظر هگل را در بارۀ ایران باستان بدانم به چهار کتاب زیر ارجاع خواهم کرد. یکی جلد دوازدهم مجموعه آثار هگل چاپ زورکمپ است. دو ترجمه انگلیسی از فلسفه تاریخ هگل و چهارمی ترجمه فارسی عقل در تاریخ هگل از حمید عنایت - پایان نقل قول).
ما از مستندات آقای موقن، تنها مرجع اول را بررسی خواهیم کرد، زیرا بود و نبود جمله مورد مناقشه در ترجمههای انگلیسی و فارسی و یا عربی، اهمیتی نداشته و نمیتواند به عنوان مستند تلقی شود. ایشان در باره مرجع اول نوشتهاند: (در جلد 12 مجموعه آثار هگل صفحه 233 میخوانیم:
Die Perser, ein freies Berg- und Nomadenvolk, über reichere, gebildetere und üppigere Länder herrschend, behielten doch im ganzen die Grundzüge ihrer alten Lebensweise bei; sie standen mit einem Fuße in ihrem Stammlande, mit dem anderen im Auslande.
هگل ایرانیهای باستان را مردم کوهستانی و کوچ نشین میداند. و مردم مستعمرات ایران را توانگرتر و با فرهنگتر از ایرانیها میداند - پایان نقل قول)
آقای موقن در ادامه، ترجمه فراز نقل شده را از ترجمه فارسی و سپس ترجمههای انگلیسی مطرح کرده که عرض کردیم سندیت ندارد. حال پرسشی که پیش میآید این است که ایشان، آیا به کل آثار هگل، بویژه به کتاب فلسفه تاریخ، تسلطی دارد که قاطعانه نقل دکتر طباطبایی را با استظهار به هوش مصنوعی رد کرده است؟مثلا ایشان که بهزعم خود از صفحه ۲۳۳ کتاب فلسفه تاریخ هگل، شاهدی بر رد ادعای دکتر طباطبایی پیدا کرده، آیا صفحه ۲۳۲ را نیز دیده است؟
از قضا، فراز مورد نظر دکتر طباطبایی در همان صفحه ۲۳۲ کتاب فلسفه تاریخ هگل است که نوشته:
"Das persische Reich ist ein Reich im modernen Sinne"
یعنی شاهنشاهی ایران، یک شاهنشاهی مدرن است. آقای دکتر طباطبایی بهخلاف مترجمین انگلیسی و فارسی و عربی که کلمه Reich را امپراتوری ترجمه کردهاند، معتقد بود که این کلمه آلمانی دقیقا معادل مفهوم شاهنشاهی است، نه مفهوم امپراتوری که وضعیت "وحدت در کثرت" را بازنمایی نمیکند. آقای موقن با استناد به فراز نامربوطی که نقل کرده، مدعی شدهاند که "هگل ایرانیهای باستان را مردم کوهستانی و کوچ نشین میداند. و مردم مستعمرات ایران را توانگرتر و با فرهنگتر از ایرانیها میداند" حال آنکه هگل در فراز دیگری ایرانیان را از دوران کهن تا زمان خودش، مردمانی شهرنشین دانسته است.
Repost from سرو ایرانشهر🌲بایگانی طباطبایی
۸، شاهرخ مسکوب و جواد طباطبایی
یکی از اندیشمندان ایرانی که افکارش تأثیری زیاد اما پنهان بر طباطبایی داشت، شاهرخ مسکوب است. مسکوب اسطورهشناس بود و مطالعات بسیار عمیقی بر تاریخ و ادبیات ایران صورت داده است. در عین حال او نثری کاملا روان و مستند داشت که خواندن کتابهایش را لذت بخش میکرد. طباطبایی آثار مسکوب را در دوران خدمت سربازی مطالعه کرد و از آن بهره برد.
یکی از مهمترین این آثار، کتاب «از کوی دوست» مسکوب بود که در واقع شرحی است بر دیوان حافظ و زمانه لسان الغیب. میدانیم که طباطبایی پیوسته باور داشت که یک نظریه منسجم بقاء ایران در شعر حافظ موجود است و او از طریق غزلیّات انباشت حافظه ملّی ایرانیان را به خاطر ملّی تبدیل کرده است.
تفسیر طباطبایی از حافظ در اندک مواردی که به آن در برخی درسگفتارها و سخنرانیهای اشاره کرده است، مبتنی بر روش لئو اشتراوس یعنی نوشتن در دوران سرکوب و سانسور است که زمانه حافظ، نمونه اعلای آن به شمار میرود.
اگرچه فیلسوف ایرانشهر هر از گاهی به این موضوع نزدیک میشد اما هرگز فرصت نکرد تا در اینباره پژوهشی مستقل ارائه کند و در نهایت این امر را به شاگردانش سپرد.
به هر حال حافظشیرازی نقطه مشترک طباطبایی و مسکوب است و مسأله هر دو در مطالعه حافظ، مسأله زوال و بقاءایران است.
#کتاب
#حافظ
#مسکوب
https://t.me/JavadTaba/107
سرو ایرانشهر🌲بایگانی طباطبایی
۷، جواد طباطبایی و شاهرخ مسکوب شاهرخ مسکوب، از جمله اندیشمندانی بود که تاثیر قابل توجهی بر اندیشه طباطبایی گذاشت. طباطبایی در دوران سربازی کتابهای او را به دقت خوانده بود. ✍ادامه یادداشت در پست بعدی @JavadTaba 🌲
Photo unavailableShow in Telegram
🔴 برشی از نامۀ طالبوف تبریزی، روشنفکر مشروطیت به علیاکبر دهخدا
عجیب این است که در ایران بر سر آزادی عقاید جنگ میکنند ولی هیچکس به عقیدۀ دیگری وقعی نمیگذارد و اگر کسی اظهار رأی و عقیده نماید متهم و واجب القتل، مستبد نمیدانم چه و چه نامیده میشود و این نام را کسی میدهد که در هفت آسیا یک مثقال آرد ندارد؛ یعنی نه روح دارد نه علم، نه تجربه؛ فقط ششلول دارد... یادتان هست از شما سؤال کردم: «طهران کدام جانور است که در یک شب ١٢٠ انجمن میزاید؟».
..من ایران را ۵۰سال است میشناسم و هفتاد و یکم سن من تمام شده. کدام دیوانه در دنیا، بی بنّا عمارت میسازد؟… کدام مجنون تغییر ایران را خلقالساعه حساب میکند؟ آخر هیچ پیغمبری میتوانست این کشور را به سرعت پیشرفته کند که حالا «حسین بزاز» یا «محسن خیاط» یا فلان آدم میخواهد این کار را بکند؟... ایرانی، تاکنون اسیر یک گاو دو شاخ استبداد بود اما بعد از این اگر اداره خود را قادر نشود به گاو هزار رجاله دچار میگردد آن وقت مستبدین به نابالغی ما میخندند...فاش میگویم که من این مسئله را بیچون و چرا؛ میبینم.
منبع: یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، صص ۲۸۹-۲۹۰
ایران دل
Repost from تاریخاندیشی ــ مهدی تدینی
01:30
Video unavailableShow in Telegram
«شرّ عدالت اجتماعی»
چیزی شبیه معجزه در آرژانتین رخ داده است و تورم ماهانه که در همین دسامبر موقع آمدن خاویر میلی به ۲۵ درصد رسیده بود، در ماه مه به زیر پنج درصد رسید و آرژانتین پس از سی سال اولین هفتۀ بدون تورم خود را تجربه کرد.
همهچیز وقتی دیدنی میشود که بدانید مردم آرژانتین در واقع با رأی به خاویر میلی علیه مفهوم «عدالت اجتماعی» به پا خاستند. زیباترین و گیراترین شعار مخالفان لیبرالیسم همین «عدالت اجتماعی» است. در مقابل، لیبرالیسم کلاسیک معتقد است عدالت اجتماعی بدون محدود کردن آزادی میسر نیست و عواقب بدی در پی دارد: ناعدالتی، بسط بوروکراسی، کُند شدن پیشرفت و کاهش درآمد و ثروت ملی که به زیان همه است. در حالت حاد نیز ممکن است — به تعبیر من — شهروندان گرفتار نوعی «حبس بوروکراتیک» شوند؛ چنانکه از نظر من ما ایرانیها گرفتار حبس بوروکراتیک شدهایم؛ بوروکراسی چنان گسترش یافته که کل زندگی ما را رقم میزند و همه اسیر آنیم.
مردمی که از اغوای دولتگرایی برهند، مزد روشنبینی و عقلانیت خود را زود میستانند. شاید مردم ما هم روزی پذیرفتند عدالت اجتماعی ایدهای ناعادلانه است.
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
19.04 MB
Repost from ✍️ محسن جلالپور
درباره انتخابات(1)
حکمرانی گنجشک روزی
آدم که به سخنان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری گوش میکند یا مناظرههای تلویزیونی را میبیند، از این حجم بیتفاوتی نسبت به «چشمانداز» و «توسعه» کشور حیرتزده میشود. این چه انتخاباتی است که «آینده» در آن جایی ندارد و جوانان در آن نقش فعالی ندارند؟
ما کرمانیها به آدمهایی که توان ذخیره کردن برای آینده را ندارند و روزیشان را در لحظه میخورند، «گنجشک روزی» میگوییم و مرور اظهارنظرهای شش نامزد انتخابات به یادمان میآورد که حکمرانی ما «گنجشک روزی» شدهاست.
شاید اشتباه کنم اما نشنیدم که یکی از نامزدها درباره محیطزیست برنامهای ارائه دهد. ندیدم که یکی از آن شش نفر درباره آزادی سخن بگوید. آیا کسی به طور قاطع به اقتصاد دستوری نه گفت؟ آیا کسی قول داد که اگر رئیسجمهور شود، در زندگی و کسبوکارمان دخالت نکند؟
به نظر میرسد طراحان مناظرهها و نامزدهای انتخابات و همه کسانی که این بازی را چیدهاند، تصوری درباره چشمانداز کشور و آینده جمعیت جوان ندارند و به طور مشخص، مفهومی به نام توسعه در ذهنشان جایی ندارد و جای تعجب بیشتر است که نامزدهای انتخابات حتی برای جلب رأی هم سراغ جوانان نرفتهاند.
در اغلب انتخابات گذشته، جوانان نقش پیشران را داشتهاند اما در حال حاضر نسل جوان مشاهدهگر تحولات هم نیست و انگیزه جدی برای مشارکت در انتخابات ندارد. برخی این بیعلاقگی را ناشی از تنبلی و بیخیالی نسلهای جوان میدانند که قطعا برداشتی خطاست اما برخی معتقدند ریشه بیانگیزگی نسل جوان، نبودن چشمانداز برای توسعه کشور است. قاعدتا جوانانی که آینده را متعلق به خود میدانند، حاضرند برای بهتر شدن آن حتی از جان و مال خود هزینه کنند، چنانکه بسیاری از جوانان غیور حاضر شدند برای فردای بهتر ایران از جان خود بگذرند و در جنگ تحمیلی شهید شوند. اما واقعیت این است که در حال حاضر جوانان در منوی سیاستمداران، چیزی درباره فردای بهتر و آینده روشن کشور نمیبینند که آنها را برای مشارکت ترغیب کند.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
Repost from روزنامه دنیای اقتصاد
Photo unavailableShow in Telegram
🔹 سرمقاله امروز «دنیای اقتصاد»:
وعدههای عملی و کارساز
👤 دکتر موسی غنینژاد
✍️ عملی بودن یک وعده چندان نیازمند کار علمی و کارشناسی نیست؛ اما کارساز واقع شدن آن حتما مستلزم ارزیابی علمی و کارشناسی است.
✍️ پوپولیستها اغلب وعدههای اغواکننده میدهند و برخی «کارشناسانی» را به استخدام میگیرند تا این وعدهها را علاوه بر عملی بودن، کارساز هم جلوه دهند.
✍️ تشخیص وعدههای ناممکن همیشه به این سادگی نیست و برخی وعدههای ناممکن با تکیه بر اطلاعات نادرست ممکن است به نظر عملی جلوه کند.
✍️ عبارت «ما میتوانیم» که شعار محبوبی است، اغلب با تکیه بر اطلاعات نادرست یا دستکاریشده، وعدههای ناممکن را در انظار عمومی ممکن جلوه میدهد.
✍️ این ادعا که ما به لحاظ پیشرفت تکنولوژیک به جایی رسیدهایم که دیگر نیازی به ورود تکنولوژی پیشرفته از خارج نداریم و خارجیان برای دست یافتن به تکنولوژی پیشرفته بومی ما صف کشیدهاند، مبتنی بر اطلاعات نادرستی است که اغلب به بهانه امنیتی بودن، محرمانه تلقی شده و در عرصه عمومی عرضه نمیشود و به این ترتیب امکان راستیآزمایی آن را ناممکن میسازد.
✍️ گام نخست و ناگزیر برای نجات کشتی به گل نشسته اقتصاد و سیاست ایران چیزی نیست جز بیرون آوردن ایران از انزوای مهلک بینالمللی که برخی با دادن شعارهای پوپولیستی منکر وجود آن هستند.
✍️ اما در عرصه اقتصاد و سیاست، مهمترین وعده عملی و کارسازی که میتواند برای آینده ایران امیدبخش باشد، ترک سیاست و اقتصاد دستوری و روی آوردن به آزادی و قاعدهمندی در عرصه عمومی است.
✍️ مردم ایران از زندگی در جامعه دستوری به تنگ آمدهاند.
✍️ آن نامزد ریاستجمهوری که برای رهایی ایران از اقتصاد دستوری و جامعه دستوری به طور کلی برنامه مدون کارشناسیشده قابل قبولی نداشته باشد، به احتمال قریب به یقین راه به جای دوری نخواهد برد.
✍️ رئیسجمهور آینده ایران نباید از هیاهوی شعارزدگانی که روی آوردن به زندگی قاعدهمند در روابط بینالمللی و داخلی را تسلیم شدن به امپریالیسم و لیبرالیسم میشمارند بهراسد. آیا چین کمونیست و ویتنام تسلیم امپریالیسم و لیبرالیسم شدهاند؟
🔗متن کامل سرمقاله
#دنیای_اقتصاد #سرمقاله #وعده #اقتصاد_دستوری
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@den_ir
«رویای عشق» نام مجموعه ای از سه قطعه پیانو انفرادی است که در سال 1850 توسط فرانتس لیست ساخته شد. شناخته شده ترین قطعه رویای عشق شماره 3 است و جزو شناخته شده ترین آثار پیانو دوره رمانتیک محسوب میشود.
Composer
: #Franz_Liszt
Genre
: #ClassicalLang Lang - Liebestraum No. 3 in A-Flat Major, S. 541 / 3.mp311.36 MB
Repost from دیپلماسی
00:58
Video unavailableShow in Telegram
🔵🔴دکلمه روانشاد استاد #حسین_منزوی در مورد ایران
ایران صدای خسته ام را بشنو ای #ایران
شکوای نای خسته ام را بشنو ای #ایران
@bestdiplomacy
8.70 MB
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.