1 150
Suscriptores
+224 horas
+67 días
+4730 días
Distribuciones de tiempo de publicación
Carga de datos en curso...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Análisis de publicación
Mensajes | Vistas | Acciones | Ver dinámicas |
01 دانش و توانایی یا زیبایی؟
صفر!؛ هیچکدام!
در جمهوری اسپرمها و پلکان ژنوکراسی نه زیبایی زنان دلیلی برای پیشرفت آنان است و نه توانمندی آنها. در این مفروض هزاربار امتحان و پاسخ داده شده زنان کاملا با مردان برابر هستند! شبکه منافع متصل به جمهوری خانوادگی بیشترین دلیل پیشرفت در کشور ما است. اما ...
حالا اول!؛
جامعه نوعا فریادهای بلندی سر میدهد که خود کمتر به آنها باور داشته یا عمل میکند!
از این دست فریادها میتوان به حفظ محیط زیست، احترام به رنگین کمان عقاید، و یکی هم همین مسئله جایگاه زنان اشاره کرد!
جامعه غیر رسمی به درستی به حاکمان و جامعه رسمی نقد دارد که کفشهای مدیریتی را اساسا مردانه طراحی کرده و سهمی برای بانوان قائل نیست (الا به تعارف!)
خود جامعه اما در انتخاب زنان چه سهمی برای لطافت ذهنی، توانمندی روانی، و ظرافت رفتاری ایشان قائل است؟ و چه مقدار زیبایی ظاهری را ملاک اقبال و استقبال میداند؟
سوم؛
به زبان ساده ملاک توجه به زنان توسط ساختارها و تشکيلات و رسانههای افقی که خود منتقد ساختارهای حکومتی هستند چه میزان آراستگی مهارتی-شخصیتی است و چه میزان زیبایی ظاهری؟
✍یاسر عرب
@kherad_Jensi
@hooreechannel 🌹 | 91 | 1 | Loading... |
02 🌿 ۲۴۷ زن در اثر خشونت خانگی در سال ۲۰۲۳ در آلمان کشته شدند
🔴۲۴۷ زن در آلمان در سال گذشته میلادی بر اثر خشونت خانگی کشته شدند. این میزان نسبت به سال قبل ۶.۵ درصد افزایش داشته است.
پارلمان اتحادیه اروپا به تازگی مقرراتی را تصویب کرد که طبق آن خشونت جنسی و خانگی در آینده در سراسر اتحادیه اروپا با مجازات شدیدتری روبهرو خواهد بود.
بر اساس گزارش اداره پلیس جنایی فدرال، در حالی در سال گذشته میلادی بیش از ۲۵۶ هزار مورد خشونت خانگی در آلمان ثبت شده است که تقریبا ۷۰ درصد قربانیان زن بودند.
طبق این گزارش، خشونتهای خانگی توسط شریک زندگی، شریک سابق یا اعضای خانواده قربانی اعمال شدهاند.
به دلیل ترس قربانیان از مراجعه به پلیس، تخمین زده میشود که آمار واقعی خشونت خانگی در آلمان بیش از موارد ثبتشده باشند.
@swhriran
@hooreechannel 🌹 | 111 | 0 | Loading... |
03 ❤️ به جای مقابله، انکار می کنند!
🔴معاون امور زنان و خانواده رییسجمهوری گفته آمار زنان و دخترانی که مورد خشونت خانگی قرار میگیرند علاوه بر اینکه نگرانکننده نیست، قابل قیاس با کشورهای دیگر هم نیست.
سیمین کاظمی: در ایران آمار رسمی از میزان خشونت علیه زنان اعلام نمی شود. سال ۸۳ نتایج یک بررسی ملی نشان داده بود که حدود دو سوم زنان متاهل در طول زندگی مشترک تجربه خشونت داشته اند و یک سوم هم خشونت جسمانی را تجربه کرده اند.
این آمار فقط در مورد زنان متاهل بود و تجربه زنان مجرد و خشونت هایی که توسط پدر، شوهر، پارتنر، برادر و پسر به زنان اعمال میشود را در بر نمی گرفت. شواهدی در دست نیست که از آن زمان آمار به روز شده باشد.
اگر یک مقام رسمی ادعا می کند خشونت علیه زنان نگران کننده نیست، لازم است ادعایش مبتنی بر بررسی و پژوهش و پیمایش در سطح ملی باشد.
ما آمار جدیدی از خشونت علیه زنان در مقیاس کلان در دست نداریم اما بعضی پژوهشهای پراکنده نشان میدهد دست کم خشونت فیزیکی تقریبا مشابه متوسط جهانی (یک نفر از هر سه زن) است و نمیتوان گفت نگران کننده نیست.
خشونت علیه زنان و اشکال آن یکی از حادترین و مهم ترین مسایل و مشکلات زنان است که جدی گرفته نمی شود و مخصوصا برای پیشگیری از آن و حمایت از آسیب دیدگان اقدام موثری تاکنون انجام نشده است.
حالا هم گویا بعضی مقامات مسوول به جای تلاش برای مقابله با خشونت علیه زنان تصمیم گرفته اند با تخفیف و کمرنگ کردن مساله خشونت منکر وجود چنین مساله ای شوند.
علت [بی توجهی مسوولان به مساله خشونت علیه زنان] نگاه سنتی است که به این مساله دارند. در نگاه سنتی خشونت علیه زنان قابل توجیه است. علاوه بر این با توجه به اولویت خانواده بر سلامت و کرامت زنان در رویکرد رسمی، این نگرانی وجود دارد که اقدامات پیشگیرانه و حمایتی در مورد خشونت منجر به تزلزل و تهدید موجودیت خانواده و به خصوص خانواده تحت ریاست و قیمومت مرد شود. برای همین عموما از پیشگیری از خشونت و حمایت موثر از قربانیان امتناع می شود یا مسامحه صورت می گیرد.
خشونت علیه زنان مساله مهمی است و هم حیات و سلامت جسمی و روانی و اجتماعی زنان را به خطر می اندازد و هم تبعات اجتماعی دارد، از این رو سازمان های بین المللی مثل سازمان بهداشت جهانی و دفتر زنان سازمان ملل برای پیشگیری از آن به دولت ها توصیه هایی می کنند که البته الزامآور نیست. دولتهای مختلف و گروههای مدافع حقوق زنان نیز برنامهها و راهکارهایی را برای پیشگیری از خشونت ارایه یا اجرا میکنند که امنیت زنان حفظ شود.
اقدام حداقلی در این زمینه تصویب قانون است. در ایران این امر حداقلی نیز تاکنون محقق نشده است
.
لایحه حمایت از زنان در برابر خشونت حدود یازده سال است که در حال بررسی و رفت و آمد در بین سه قوه است. آخرین خبر این است که در نهم اردیبهشت ۱۴۰۳ مجددا در مجلس ماده اول آن مورد بررسی قرار گرفت ولی تصویب نشد و به بعد موکول شد. البته آنچه از این لایحه باقی مانده قدرت و تاثیر معنی داری در کاهش خشونت نخواهد داشت ولی همین بقایای لایحه هم به خاطر ملاحظات و دلایل مختلف که پیشتر به بعضی از آنها اشاره کردم، تصویب نمی شود.
✍مهدیه بهارمست
ادامه مطلب 👉👉
@Zane_Ruz_Channel
@hooreechannel 🌹 | 128 | 1 | Loading... |
04 آلکسی_تایمیا چیست؟
♥️ زن نگران شوهرشه؛ اما موقعی که دیر میاد، طوری با او حرف میزند انگار که خونه زن دیگه اش بوده.
♥️ مرد نگران بیش از حد کار کردن خانمشه؛ اما موقعی که میاد خونه طوری برخورد می کنه که خستگی تو تنش می مونه.
➕روانشناسان به این حالات "آلکسی تایمیا" یعنی : "فقر کلمات در بیان احساسات" یا "کمبود کلمات در ابراز احساسات" می گویند. آلکسی تایمیا alexithymia یا نارسایی هیجانی، نوعی ساختار شخصیتی است که مشخصه اصلی آن، "ناتوانی در تشخیص و تحویل احساسات خود به دیگران" است.
➕در فرهنگ ما این مریضی یک رسم شده، ولی ناپسند است که: احساساتت را پنهان کن و نشان نده. و در جواب تعجب ما می گویند: لوس می شود. از یک طرف در خلوت ، دل مان برای این و آن میسوزد و تنگ میشود، از طرفی وقتی به هم میرسیم انگار لال می شویم. انگار یک نیروی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهان مان را می بندد تا مبادا چیزی در مورد دل تنگیمان بگوییم ! یکدیگر را دوست داریم اما آن قدر شهامت نداریم که دوست داشتنمان را ابراز کنیم !
➕ ما ، بله ما یعنی من و جناب عالی، آدمهای فقیری هستیم ! فقیری که در کلماتش ، احساساتش را پنهان میکند. ان قدر در بیان احساسات مان ، آلکسی تایمیک (فقیر در بیان احساسات و ابراز علاقه)، هستیم که صبر میکنیم تا وقتی عزیزی از دست رفت، آن وقت برایش شعر بگوییم و نوحه بخوانیم.
● باید این سکوت خطرناک و طولانی را بشکنیم.
● باید پدر به فرزندش بگوید که چقدر دوستش دارد.
● باید فرزند، دست پدر و مادر را بگیرد و با هم قدم بزنند و شوخی کنند و بخندند. و ... بخندند.
● باید مادر فرزندش را به یک شام دونفره در خانه یا جای دیگری دعوت کند.
● زن باید به همسرش بگوید: عزیزم از این که دیر کردی، نگرانت شدم. دلم برایت تنگ شده بود.
● مرد باید به همسرش بگوید: عزیزم روز پر کاری داشتی. خدا قوت. من از تو متشکرم.
● باید فرزندان در گوش مادرشان بگویند: چقدر خوب است که تو را داریم مامان.
● باید کسی که دوستش داریم بداند که چقدر با بودنش حال ما را خوب کرده و دوستش داریم. و بداند که دوستش داریم ....
بیاییم در بیان احساساتمان فقیر ، ناتوان، بخیل و خسیس نباشیم. محبت را باید ابراز کنیم و الا در دلمان می پوسد.
● ابراز محبت سلامت روان را تضمین می کند ، فقط یکبار امتحان کنید.
@zistboommedia
@hooreechannel 🌹 | 190 | 11 | Loading... |
05 🖊 گاهی تشویق به فرزند آوری جنایت است
هفته گذشته که موج گرمای غیر قابل تحملّی آسیا را فرا گرفت ۱۵ نفر در هند از گرما مردند. البته این نوع حوادث در کشورهای پرجمعیت مثل هند عادی است. بعضاً اتفاق افتاده که بر اثر بارندگی و سیل صدها و شاید هزاران نفر کارتن خواب مردهاند. اما هند کشوری است که با قدرت دمکراسیاش، سیاست تنشزدایی و داشتن روابط حسنه با کشورهای قدرتمند شرق و غرب، گامهای مؤثری در جهت توسعه و پیشرفت برداشته است. گزارشها و بررسیها نشان میدهد دولتمردان این کشور در دهههای اخیر با برنامهریزی بیش از ۳۰۰ میلیون نفر (چهار برابر جمعیت کشور ما) را از فقر نجات داده است. با اینکه در این کشور یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفری وضعیت مردم نسبت به سالهای دور بسیار بهتر شده اما هنوز مردمان زیادی خیابان خواب هستند. حتی عدهای در خیابان به دنیا میآیند، در خیابان بزرگ می شوند و در خیابان نیز میمیرند.
هند امروز در بسیاری زمینهها پیشرفت شایانی کرده اما زاد و ولد و رشد جمعیت بالا، آن هم از سوی اقشار فقیر و درمانده اجازه ریشهکن کردن فقر را نمیدهد. این کشور همچنان درگیر فقر و فقرا و خیابانخوابی انبوه هست. نیازی به گفتن نیست که منشأ بسیاری از جرم و جنایتها و قتل و سرقت و انواع انحرافات فقر است.
در یادداشتی که اخیراً به قلم محمدرضا سرگلزایی خواندم مادر ترزا این راهبه مسیحی آلبانیتبارِ انسان دوست، بیش از ۶۰ دهه زندگی خود را با ایجاد سازمان خیریهای در جهت کمک به فقرای هند گذراند، و برای این کار هم جایزه صلح نوبل گرفت و هم از سوی پاپ به عنوان قدیس شناخته شد. با وجود همه فداکاریهای هفتاد ساله در هند و کارهای خیرش، انتقادات زیادی هم به وی و عملکرد سازمان خیریهاش وارد شده، یکی از اشتباهات مهلک ایشان کمک به تولید و باز تولید فقر در هند است. ماجرا از این قرار است که از آنجا که وی به فقه مسیحیت و تقدیرگرایی مذهبی اعتقاد داشت، سقط جنین را گناه میدانست و به کسانی که از روی فقر میخواستند فرزند را سقط کنند، کمک میکرد تا فرزندشان به دنیا بیاورند. ظاهراً کارکردِ پنهان این نوع دلسوزی این بود که به فرزندان فقرای بیآینده روز به روز افزوده میشد. آقای سرگلزایی اشاره میکند "یک فیلسوف هندی گفته است اگر مادر ترزا این هزینه را صرف آموزش و جلوگیری از بارداری میکرد، بیشتر به هندیها کمک کرده بود".
وقتی شما مردمان جامعهای از جمله جهان سومی را تشویق به فرزندآوری میکنید، معمولاً اقشار فقیر و کم درآمد دست به این کار میزنند. اقشار متوسط و مرفّه، فرزندآوری را یا در برنامه خود ندارند و یا به یک یا دو فرزند اکتفا میکنند. به همین دلیل در دنیای مدرن دو گروه فرزندان کمتری دارند؛ شهرنشینان طبقه متوسط به بالا و تحصیلکردهها.
سه گروه تمایل زیادی به فرزندآوری دارند: روستانشینان دارای فرهنگ و اقتصاد روستایی، فقرای شهری و کسانی که تحصیلات پایین دارند. به عبارتی تشویق به فرزندآوری در برخی کشورهای عقبمانده جهان سومی همچون هند و تداوم تولید فقر اشتباه بزرگی است. اگر آلمان و ژاپن و ایتالیا و بلژیک و سوئد و امثالهم تشویق به فرزندآوری میکنند، رشد جمعیت آنها صفر یا منفی بوده و بیشتر مردمشان از رفاه کافی برخوردارند. اما در کشورهای عقبمانده که مردم نان شبشان را به زور درمیآورند و گرانی و تورّم و بیکاری و فقر بیداد میکند، تشویق به فرزندآوری نوعی جنایت است. تشویقها و ترغیبهای بیرویهی مادرترزاهای دیروز، مرگهای فقیرانه امروز را در گرمای تابستان و سرمای زمستان در خیابانها رقم میزنند.
کسانی که به صورت کلامی و به ویژه مالی به فرزندآوری در جهان سوم تشویق میکنند، بدانند غالب مخاطبانی که تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیرند و از آن استقبال میکنند، فقرا هستند. به عبارتی با این کار به نوعی فقر را در کشورهای جهان سوم تولید و بازتولید میکنند.
دو نکته هم در انتها بگویم؛
اول اینکه جامعه هند کشوری با فرهنگهای متعدّد و متنوّع است. ممکن است برخی باورهای تقدیرگرایانه و رهبانیت در این فقیرانه زیستن تأثیر داشته باشد. وظایف دولتهاست که روی آن خرافهها کار کنند که دولت هند در این راستا تلاش میکند.
دوم آنکه ممکن است کسانی هم شهرنشین بوده و با داشتن تحصیلات عالیه، دارای فرزندان زیادی باشند. اینها استثنا بوده و در علوم اجتماعی استثنا قاعده نیست.
✍سعید معدنی ۱۸ خرداد ۱۴۰۳
@sokhanranihaa
@hooreechannel 🌹 | 183 | 4 | Loading... |
06 🔺هشدار خطر فرونشست در اطراف حرم امام رضا (ع)
🔻علی بیتالهی، رئیس بخش خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه و شهرسازی با اشاره به امتداد وسعت فرونشست در استان خراسان رضوی و تسری آن به شهر مشهد، ادامه داد:
🔻موضوع مهم این است که در امتدادفرونشستی استان خراسان رضوی میبینیم که این فرونشست به سمت شمال غربی شهر مشهد رسیده که نرخ این فرونشست حدود ۲۰ سانتیمتر در سال است که این فرونشست وارد شهر شده و به تدریج به مرکز شهر توسعه پیدا میکند و حوالی حرم امام رضا (علیه السلام) و اماکن مذهبی را درگیر میکند .| ایلنا
@ENVIRONMENT_LOVERS☜ | 269 | 3 | Loading... |
07 👁🗨 یک جوری نوشتند که " امیدها را در چاه همستر نریزید " که انگار برای جوان ایرانی، هزار چشمهی جوشان امید باز کردهاند و او لگد پرانی کرده و بسمت بیراهه رفته!
▪️باباجان! شما فیلترتان را بکنید و سنگتان را بیندازید مقابل کسب و کارها و امیدها را در نطفه خفه کنید چکار دارید؟ بگذارید دلِ جوانِ ایرانی هم به یک موش خوش باشد.یک جوری انتقاد میکنند انگار تمام مسیرها را برای تهیهی ماشین و مسکن و زندگی مرفه باز گذاشتهاند و دلشان بحال ما سوخته! بله! در حوضی که ماهی نیست همستر هم هفتتیرکش میشود!
▪️آب که نیاوردهاید ما هم که کوزه نداریم بشکنید چکار به تصور کوزهی خیالیِ جوان ایرانی دارید؟ از تصور کوزهی پر از آب هم زورتان گرفته؟؟
✍نرگس صرافیان طوفان
https://t.me/Hrman11
@hooreechannel 🌹 | 319 | 6 | Loading... |
08 ❤️ زنان «کولی»: آزادِ ناآزاد
زنان کولی در کودکی ازدواج میکنند و ازدواجشان نیز درونگروهی است. بهندرت پیش میآید خارج از افراد قبیله با کسی وصلت کنند. گاهی هم با دختران و پسران خانوادههای تنگدست در روستاها و مراتع اطرافشان ازدواج میکنند.
🔹 در برخی موارد مثلاً اگر مردان در قبیله با افرادی خارج از قبیله درگیر میشدند و کسی خارج از قبیله کشته میشد مجبور به پیادهکردن این رسم میشدند؛ یعنی دختری را به خویشان مقتول میدادند و آن زن دیگر هرگز حق دیدن اقوام و گروه خود را نداشت. این رسم اکنون از میان رفته است.
زنان کولی در اغلب موارد از امکانات بهداشتی و پزشکی محروم بودند چرا که در خارج از شهر و در چادر زندگی میکردند. وسایل جلوگیری برای فرزندآوری (اگرچه خود نیز به دلیل اعتقاد به زاییدن فراوان نمیخواستند از ابزار پیشگیری بارداری استفاده کنند) چندان هم در دسترس آنان نبود. حتی خانههای بهداشت در مناطق حومهای و روستایی برای در اختیار گذاشتن امکانات بهداشتی، چندان روی خوشی به کولیها نشان نمیدادند. این را زنان کولی میگویند.
🔺قانون در برابر تجاوز به زنان کولی بی تفاوت بود، گویی که غیرخودی هستند و «دیگری». از طرف دیگر تجاوز به کولی آسان بود، زیرا زن کولی هم غریبه بود و هم اینگونه آبروی خانوادهی متجاوز حفظ میشد. کسی به مردان متجاوز به زن کولی، بدوبیراه نمیگفت و حتی با حالتی طنزگونه و چندشآور میانشان جملاتی اینگونه میگذشت: «شیرغربتها خوشمزه است.»
زنان کولی به ندرت حق تحصیل و آموزش داشتند و خیل وسیعی از آنان همچنان محروم از سواد و آموزش هستند.
ادامه مطلب 👉👉
🔮 @Zane_Ruz_Channel | 253 | 5 | Loading... |
09 بحران اینها و بحران ما!
سر میز صبحانه بودیم که در زدند! تعجب کردیم. معمولا اینجا کسی در خانه را نمی زند، یعنی کسی حتی همسایه ها را نمیبیند. هر کدام ملیتی جدا دارند. می روند و می آیند و به کسی کاری ندارند. خلوت خلوت! نه انگار در این مجتمع، ۵۰ خانوار زندگی می کنند!
مامور برق بود آمده بود برای برخی تعمیرات داخل راهرو. ساکنین اینجا فقط ماهانه مبلغی شارژ می دهند و به هیچ چیز کاری ندارند. تمام کارها توسط شرکتی انجام میشود که با ساختمان قرارداد دارد. البته تخلف از مقررات ساختمان که توسط دوربینها ضبط میشود جرم است و بلافاصله متخلف جریمه میشود.
محمد درب را باز کرد. مامور برق عذرخواهی کرد و گفت مشغول تعمیراتیم و ممکن است ۱۰ ثانیه برقتان قطع شود! چند دقیقه بعد برق رفت و ۱۰ ثانیه نشده آمد! همین قدر دقیق و سریع! به یاد ایران افتادیم و اطلاع رسانی ایرانی!
چند روزی است لوله اصلی آب شهر یا به اصطلاح ما شاه لوله ای به قطر تقریبی ۵ متر بنا به دلایلی نامعلوم ترکیده و آب خیابانهای آن منطقه را برداشته است. همان روز، اول صبح پیامک هشدار برای تمامی تلفنها حتی گوشی ما که سیم کارت اینجا را ندارد آمد که مشکلی در شبکه آب پیش آمده، صرفه جویی کنید. از محمد پرسیدیم چه خبر شده؟! ظاهرا خبر مهمی است! گفت برای اینجا که همه امور اتوماتیک پیش می رود آری!
بلافاصله تمام مسئولان و شبکه های خبررسانی به خط شدند. از مردم درخواست کمک به اهالی منطقه شد. اطلاع رسانی کردند که تا حد امکان در مصرف آب صرفه جویی کنید تا مخازن آب شیرین مناطق که ظرفیتشان محدود است خالی نشود. سطح ۴ بحران اعلام شد. مسئول بحران، شورای شهر، شهردار، همه برای حل مشکل به خط شدند. دقیقه به دقیقه پیشرفت کار از طریق خبرگزاریها و فضای مجازی اطلاع رسانی میشد. مردم بسته های آب به مردم منطقه رساندند. فروشگاهها فروش آب معدنی را محدود کردند. استخرها تعطیل شدند. برخی کارواشها داوطلبانه تعطیل کردند. از مردم خواسته شد به مقدار ضرورت از آب استفاده شود تا محبور به اعمال محدودیت اجباری نشوند. مردم اما همکاری کردند تا مسئولان به رفع بحران بپردازند. ظاهرا خبر آنقدر که بزرگش کرده اند بزرگ نیست!
محمد خبرنگار است و از سازوکارهای قانونی اینجا مطلع. می گوید در اینجا هر روز در شورای شهر و شهرداری، مردمی برای مطالبه حقوقشان حضور دارند، حتی در حد رسیدگی به یک مشکل محلی. هر شهروندی در هر ساعتی که شهردار و اعضای شورا جلسه دارند میتواند بدون وقت قبلی وارد شود، در آنجا بنشیند و در جریان مکالماتشان قرار بگیرد. همه مسئولان موظفند به سوالات مردم پاسخ دهند. حقوق شهردار و اعضای شورا و دیگر مسئولان در سایتی در دسترس مردم است. خبرنگار در اینجا سخنگوی مردم است و مطالباتشان را پیگیری می کند. هیچ کس نمیتواند از زیر بار پاسخگویی به خبرنگاران در برود!
و من در اینجا چقدر به یاد ایران خودمان می افتم و مسئولانش و مطالبه خبرنگاران و مردمش و سرکوب آنها؛ و همچنین بحران آبش! سالهاست دلسوزان هشدار می دهند در دوران خشکسالی هستیم، باید برای مصرف صرفه جویی کنیم. کشاورزی ما بیشتر آب را می بلعد، باید به سمت کشت فراسرزمینی رفت. نباید هندوانه کشت شود، لوله های فرسوده که ۳۰ تا ۵۰ درصد آب تهران را هدر میدهد باید اصلاح شود، به مردم آموزش دهید در مصرف صرفه جویی کنند. اما دریغ از گوشی شنوا و دلی دلسوز در این مملکت غارت زده! به مطالبه گران بهایی که نمیدهند بماند، گاه بنا به اتهاماتی واهی دربندشان هم می کنند!
هر بار که پس از خشکسالی زمستان ترسالی بهار داشتیم، صدا و سیمایی که ماموریت دارد همه چیز را گل و بلبل نشان دهد، به سراغ سدها رفته و آنها را پر نشان داده که ای مردم! نگران نباشید، هنوز آب داریم! یعنی می توانید همچنان مصرف کنید! و ما شاهد فرونشست هایی که هر روز بیشتر میشود!
و من در اینجا، کانادا، کشوری که اولین منابع آب شیرین جهان را در اختیار دارد، وقتی این همه مدیریت و کاردانی و تلاش برای حل بحران آب و جلوگیری از هدررفت آن را می بینم، آه از نهادم برمی آید و اشک به چشم که چرا؟
چرا تمام هم و غم یک مملکت باید بشود نشان دادن یک ظاهر دینی کج و معوج و ناقص، و نه ساختن مملکتی آباد و شاد؟ چرا مسئولان ما بیش از آنکه در رفع مشکلات مردم کوشا باشند، در حذف رقیبانشان میکوشند؟ چرا ملت ما حقوق مسلم خود را که رفع نیازهای ابتداییشان باشد، با قدرت از حاکمان مطالبه نمی کنند؟ چرا مردم ما عوض مقایسه با کشورهای رشد یافته، خود را با جنگ زدگان و قحطی زدگان مقایسه میکنند؟
وضعیت کنونی ایران عزیز گرچه قطعا محصول ناکارآمدی حاکمان و حتی تخریب ساختارهای قبلی در چندین دهه پیاپی است، اما مردمی هم که در این ساختار تربیت میشوند، به کمترینها رضایت میدهند و طالب بهترینها نیستند. شکستن این چرخه نیاز به عزمی ملی برای تغییر ساختارهای معیوب دارد.
✍فرشته مزینانی
@hooreechannel 🌹 | 10 266 | 110 | Loading... |
10 پارادکس درد یعنی خوشبختی
🔸🔹 همه دوست دارند حالشان خوب باشد. زندگیشان شاد و شیک باشد، عاشق شوند و روابط عاطفیشان معرکه باشد، اندامی جذاب داشته باشند پولشان از پارو بالا برود و محبوب و محترم باشند و با خدا رابطه ای عمیق و آسمانی داشته باشند. دلشان میخواهد چنان مشهور باشندکه وقتی واردجمعی میشوند حاضران مثل دریای سرخ که به فرمان حضرت موسی دوتکه شد، برایشان راه باز کنند. اینچیزها را همه دوست دارند. کار سختی نیست که بخواهی زیبا، پولدار، موفق، محترم بودن را دوست باشی! دوست داشتن این جور چیزها راحت است.
🔸🔹اگر از شما بپرسم «از زندگی چه میخواهید؟» و شما هم جوابی بدهید مثل این که «میخواهم شاد و خوشبخت باشم و خانوادهای خوب و شغلی داشته باشم که دوستش بدارم»، باید بگویم پاسختان کاملا بی معناست! نکته دقیقا همین جاست. این سوال کاملا گمراه کننده است! پرسش مربوط به لذایذ آسان است و جوابش نیز گمراه کننده. کمی گیج کننده به نظر می رسد، بگذارید بیشتر توضیح دهم.
🔸🔹پرسش درستی که باید از خودمان بپرسیم این است: در چه حوزه ای می خواهید «درد» بکشید و می خواهید برای چه چیزی «مبارزه» کنید؟ این پرسش نقش اساسی در موفقیت ما دارد. چرا این پرسش درست تر است؟ همه میخواهند شغلی عالی و استقلال مالی داشته باشند ولی همه نمیخواهند رنج و درد شصت ساعت کار در هفته، رفتوآمدهای طولانی، کاغذبازیهای منزجرکننده، سلسله مراتب اداری و ملال روزمرۀ حضور در جهنمی مکعبشکل (اتاق اداره) را تحمل کنند. مردم میخواهند بدون خطرکردن، بدون فداکردن و بدون موکول کردن لذتها و ولخرجیها به آینده موفق و ثروتمند شوند.
🔸🔹داشتن احساسات و تجربیات مثبت راحت است ولی همۀ ما در مدیریت احساسات و تجربیات منفی دچار مشکلیم. بنابراین احساسات خوبی که در اثر آرزوها و رویاها در وجود ما شکل می گیرد تعیین کننده موفقیت ما نیست! بلکه احساسات بدی که مایلیم و قادریم برای رسیدن به آن احساسات خوب تحمل کنیم تعییینکننده اند. ما بدنهایی فوقالعاده میخواهیم با سیکس پک! ولی به چنین اندامی نمیرسیم مگر آنکه رنج حضور چندین ساعته در باشگاه ورزشی را بپذیریم، کالری غذایی که میخوریم را بسنجیم و لقمه هامان را کوچک تر کنیم. میخواهیم کسبوکار خودمان را راه بیاندازیم ولی فقط زمانی میتوانیم یک کارآفرین موفق شویم که خطر کردن، بلاتکلیفی، شکستهای متوالی و کار طولانی روی چیزی که هنوز نمیدانیم موفق خواهد بود یا نه را بپذیریم. پس تا بدین جا متوجه شدیم اینکه «از چه چیزی لذت می بریم» موفقیت ما را تعیین نمیکند. بلکه «چه درد و رنجی را میخواهیم تحمل کنیم؟» آینده ما را می سازد.
🛜 تجویز راهبردی:
این مساله هم برای زندگی شخصی است کاربرد دارد و هم برای سازمان و کشور. همه سازمان ها می خواهند که سودآور، ماندگار، خوش نام و بزرگ شوند. اما مساله این نیست. مساله این است که حاضرند برای چه چیزی مبارزه کنند (مثلا ارایه محصولات استاندارد با قیمت پایین مانند آیکیا) و چه رنجی را تحمل کنند (مثلا استفاده از نیروی انسانی ارزان قیمت آسیایی). همه ملت ها و کشورها نیز می خواهند که رفاه، آموزش، سلامت و امنیت بالایی داشته باشند. به همین خاطر این بی معناست. مهم این است که بگویند حاضرند برای چه مبارزه کنند؟ (مثلا دستیابی به بالاترین نرخ پذیرش گردشگر خارجی) یا حاضرند چه دردی را تحمل کنند (صرف نظر کردن از بهترین مواد غذایی که تولید می کنند و به جای مصرف داخلی، صادرات می کنند).با خود خلوت کنید و سه سوال از خود بپرسید:
✖️1- موفقیت را در سطح زندگی شخصی/سازمان/کشور چه چیزی تعریف می کنم؟
✖️ 2-برای رسیدن به چنین موفقیتی، حاضرم برای چه چیزی مبارزه کنم؟
✖️ 3- برای رسیدن به چنین موفقیتی، حاضرم چه دردی را تا کجا تحمل کنم؟
▪️اهمیت دو سؤال آخر برای این است که بسیار بیشتر از آرزوها و رویاها دربارۀ عمیق ترین خواسته هایمان اطلاعات به ما میدهد.بههرحال هرکسی/سازمانی/کشوری باید چیزی را انتخاب کند و دردش را نیز تحمل کند. فرهاد شیرین را انتخاب کرد و کوه را تراشید. نمیتوان زندگی بیدردی داشت. پرسش مربوط به لذایذ آسان است و تقریباً همۀ ما پاسخ مشابهی برای آن داریم. پرسش از درد و مبارزه است که راهگشاست.
✍ دکتر مجتبی لشکربلوکی
@zistboommedia
@hooreechannel 🌹 | 230 | 1 | Loading... |
11 تابوشکنی متعالی
در جهانی که بشریت، شرمندهی نزدیک به یک میلیارد گرسنه در جهان است و همزمان در رستورانهای سراسر جهان، مقدار غیر قابل باوری غذا دور ریز میشود و فرهنگی که در آن، «باکلاس» بودن از ارزشهای انسانی و بهداشت پیشی گرفته، این فیلم تعداد زیادی جایزهی بینالمللی را به خود اختصاص داده است.
در این فیلم که احتمالا سر میز دیگران نشستن در رستوران عیب نیست، شخص تازه وارد که آماده سفارش غذاست، چشمش به غذای اضافی در بشقابهای دو نفر میافتد که میز را ترک کردند. به جای سفارش غذا، باقیماندهی غذای آنها را تمام میکند و در عمل به رستوران بدهکار نیست.
دیگران اول به دیدهی شخصی سوءاستفادهگر نگاهش میکنند ولی بعد آنکه او پول غذا را در صندوق انعام کارگران پرداخت میکند، متوجه رفتار متعالی او میشوند.
آیا روزی میرسد که برای حفظ منابع و ارزشهای انسانی، چنین تابوشکنیهای متعالی و متفکرانه را بیشتر شاهد باشیم؟
@DevelopmentSc
@hooreechannel 🌹 | 303 | 6 | Loading... |
12 🔴دبیر ستاد امر به معروف:
طرح عفاف در خانه توسط ستاد امر به معروف و نهی از منکر برگزار میشود.😐
افرادی که این دورهها را میگذرانند میتوانند مطالب را در محیط خانه و خانواده برای خویشاوندان خود تبلیغ کنند
محمدحسین طاهری آکردی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور:
🔶در بحث هنر، ستاد امر به معروف و نهی از منکر نقش دارد و جشنواره فجر در این زمینه راه اندازی شده است، ستاد امر به معروف و نهی از منکر تمام تلاش خود را برای تعمیق و ترویج فریضتین امر به معروف و نهی از منکر بکار گرفته است.
ستاد در زمینه آموزش، نظارت و مجوز تشکل ها قانونا انجام وظیفه می کند و در بحث امر به معروف و نهی از منکر از ظرفیت حوزه های علمیه و طلاب و مبلغان استفاده می شود.
🔶تشکل های بانوان و دورهای با عنوان خانواده متعالی و زیست عفیفانه تا خردادماه آغاز می شود. طرح عفاف در خانه از دیگر دورههایی است که توسط ستاد امر به معروف و نهی از منکر برگزار میشود و افرادی که این دورهها را می گذرانند می توانند مطالب را در محیط خانه و خانواده برای خویشاوندان خود تبلیغ کنند.
@democracykhahanir
@hooreechannel 🌹 | 258 | 4 | Loading... |
13 🌿تجارتنیوز از چرایی افزایش تعداد زنان دستفروش گزارش میدهد؛
🔸«فقر»؛ اولین عامل دستفروشی زنان
▪️زمانی مردم فقط به دیدن مردان دستفروش با سن و سال بالا که سیگار و چسب و فندک میفروختند عادت داشتند، اما حالا دختران جوان هم به جرگه دستفروشان پیوستهاند. از فروش کتاب در پمپ بنزین گرفته تا دستفروشی در کنار خیابان و مترو.
پرویز براتی، جامعهشناس:
▪️یکی از مهمترین عوامل روی آوردن زنان به دستفروشی مشکلات معیشتی و اقتصادی است
▪️میزان زنان دستفروش بعد از همهگیری کرونا به دلیل مشکلات معیشتی تقریبا بیش از دو برابر افزایش داشته است.
▪️نسل در خانه مانده حالا دستفروش شده است
▪️در مساله دستفروشی هم، برخورد قانونی با زنان بیشتر از مردان صورت میگیرد و این افراد بیشتر مورد آزار قرار میگیرند
▪️نادیده گرفتن واقعیتهای جامعه باعث میشود، مردم بیش از پیش آسیب ببینند.
🔗گزارش کامل را از طریق لینک زیر بخوانید👇
https://tejaratnews.com/n/4e4U
@hooreechannel 🌹 | 258 | 2 | Loading... |
14 فقط به خاطر دو تار مو...
وقتی در یک جامعه جای ارزش ها و معیارها عوض شود ..
ارج نهادن به پخمگان و نخبه کشی و مهاجرت نخبگان آغاز می شود ..
نفر اول کنکور انسانی سال ۷۰..
نامش "زهره بیات ریزی" بود.
دختر ریزه میزه ای بود.
سبزه بود، زیاد جنب و جوش داشت، تند تند راه می رفت، همه جای دانشکده دیده می شد...
بیش فعال به نظر می رسید..
سن اش به ۱۸ ساله ها نمی خورد، انگار جهشی خوانده و زودتر دیپلم گرفته بود..
می گفتند اصفهانی است..
نفر اول کنکور علوم انسانی سال ۷۰ شده بود..
رشته جامعه شناسی دانشگاه تهران را انتخاب کرده بود.
همه از انتخابش تعجب کرده بودند.
نفرات برتر کنکور علوم انسانی معمولا رشته حقوق را انتخاب می کردند..
همه متوجه آمدنش به دانشکده علوم اجتماعی شده بودند..
دکتر صدیق استاد جامعه شناسی در یکی از کلاس ها گفته بود این بیات ریزی که نفر اول کنکور شده را نشانم بدهید..!!
ترم اول که تمام شد و نمرات درس ها را اعلام کردند، همه نمراتش ، نمره الف بود..
آن زمان نمرات را توی برد مخصوص می زدند و همه می دیدند..
درس جامعه شناسي قشرها و نابرابری های اجتماعی؛ همکلاسی شدیم..
ماه رمضان بود.
مدرس که دانشجوی دکترا بود و هنوز مدرک دکترایش را نگرفته بود از نورچشمی های دانشگاه و حکومت بود..!!
این دانشجوی دکترای به اصطلاح انقلابی ، ریش آنکارد شده ای داشت...
پیراهن اش را روی شلوارش می انداخت.
جدی بود و اخم نامطبوعی همیشه در صورت اش نمایان بود.
مباحثی در ارتباط با قشربندی عنوان کرد.. ویژگیهایی را بر شمرد که نابرابری، جهانی؛ تاریخی، کارکردی و ... بوده و هست و خواهد بود.
زهره بیات ریزی دست اش را به علامت سؤال بالا برد که دانشجوی دکترای حزب اللهی آقای مدرس متوجه شد و زهره بیات به آرامی بلند شد که سؤال اش را بپرسد که مدرس با لحن تندی گفت: حجابت را درست کن!
زهره بیات بیچاره ، ماتش برده بود به آرامی گفت: حجابم درسته و مشکلی ندارد..
به روسری اش هم دست نکشید.!
اینبار جناب مدرس با تندی بیشتری گفت:
من روزه ام ، روزه ام را باطل نکن . !!
زهره بیات دستی به روسری اش زد و نشست و زد زیر گریه..!!
لحظاتی بعد به حالت اعتراض از کلاس بیرون رفت.
آقای مدرس هم به درس دادنش ادامه داد!
زمان کلاس تمام شده بود..
از کلاس بیرون آمدیم.
در سالن کلاس ها قدم می زدیم.
همه متوجه شده بودند و هر کسی چیزی می گفت..
پس از آن هم به ظاهر، موضوع تمام شده بود و زهره بیات هر ترم را با معدل بالا پشت سر می گذاشت و رقیب نداشت، مثل همیشه شاگرد اول بود..
با وجود شاگرد اول بودن، نیازی به شرکت در کنکور کارشناسی ارشد هم نداشت..
شنیده بودم که در کنکور ارشد سال ۷۴ شرکت کرده بود.
اما جزو قبول شدگان نبود و شایعه رد گزینشی اش بود..!!!
سال ۷۵ هم می گفتند که قبول شده و باز در گزينش رد شده است..!!
دانشجویان می گفتند که از ادامه تحصیل در ایران ناامید شده و پدرش که از زندگی متوسطی برخوردار بود ، به دخترش کمک کرد و توانست از دانشگاه های انگلستان برایش پذیرش گرفته و او به آنجا فرستاد..
بعدها شنیدم در دانشگاه آلبرتا شهر ادمونتون کانادا که جزو ۵ دانشگاه برتر کانادا می باشد و یکی از ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا است...
ادامه تحصیل داده و دکترای جامعه شناسي گرفته و در آنجا هم به عنوان استاد تدریس می کند و در دانشگاه بریتیش کلمبیا هم تدریس می کند...
چندین مقاله، ترجمه، تحقیق و کنفرانس در سطح جهانی هم در مجلات و کنفرانس های بین المللی انتشار و ارائه داده است...
« دو تار مو؛ زهره بیات را تا کجاها که نبرد.»
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
@hooreechannel 🌹 | 320 | 11 | Loading... |
15 چرا برخی افراد به فحاشی پناه میبرند ؟
روانشناسان می گویند گاهی افراد در مواجهه با دیگران از ناسزا گفتن برای پوشاندن احساس شکست و ناکامی خودشان استفاده می کنند و با فحاشی کردن مشکلاتی روانی که در ساختار ذهنی شان وجود دارد را تسکین می دهند. فحش دادن، نوعی خشونت کلامی است و مانند خشونت فیزیکی می تواند آثار زیانباری بر روان انسان ها داشته باشد.
این روزها شاهد خشونت کلامی در جامعه هستیم، پشت چراغ قرمز، در صف، هنگام رانندگی و حتی در مدارس و بین کودکان و نوجوانان کم سن و سال! مانند هر ناهنجاری اجتماعی و اخلاقی دیگر، این پدیده نیز ریشه در علتهایی روانشاختی، جامعهشناختی و فرهنگی دارد که در این گزارش مهمترین ریشههای روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته است.
فحاشی کلامی می توانند شامل فحش های جنسی، یا مواردی که توهین آمیز هستند، نسبت دادن نام حیوانات به انسان و تحقیر با عبارات قومیتی باشد. اهانت های نژادی/جنسیتی، کنایه های اجدادی، اصطلاحات مبتذل و عامیانه توهین آمیز نیز در این دسته قرار میگیرند.
ناکامی و شکست : همه انسان ها در طول زندگی با شکست ها، ناکامی ها و چالش هایی روبرو هستند و اینکه بتوانند از این موارد با زبانی خوش و صلح آمیز گذر کنند، نشان از بالغ بودن آنها است. اما همه انسان های نمی توانند با سعه صدر از این چالش ها و مشکلات گذر کنند و در نتیجه دست به رفتارهای خشونت آمیز و گاهی فحاشی و ناسزاگویی می زنند. این افراد در کودکی و حتی بزرگسالی درباره اینکه بتوانند چالش ها را با زبان خوش حل کنند، آموزش ندیده اند.
یادگیری اجتماعی : خشونت کلامی با زبان انجام می شود و زبان هم باید آموزش داده و آموزش دیده شود. وقتی کودکان در فضای مملو از خشونت و استفاده از واژه های تحقیرآمیز زندگی می کنند و بزرگ می شوند یا والدین مدام دعوا می کنند و با کلمات توهین آمیز یکدیگر را خطاب می کنند، کودکان نیز یاد می گیرند که در ارتباط با دیگرا از این نوع کلام و زبان استفاده کنند.
عدم توانایی در کنترل احساسات : خشونت کلامی در افرادی که توانایی کنترل احساسات خودشان را ندارند نیز دیده می شود. افرادی که به سرعت عصبانی می شوند و توانایی کنترل خشم را ندارند یا افراد ناامید و شکست خورده در زندگی سخصی و کاری، قادر به کنترل هیجان خودشان نیست و این غیرقابل کنترل بودن احساسات را با فحاشی کردن و استفاده از کلمات توهین آمیز بروز می دهند.
عدم توانایی برای تحقق خواسته ها :
روانشاسان می گویند دلایل خشونت کلامی را باید در روان هر فرد جستجو کرد. افراد دارای مشکلات روان شناختی زمانی که قادر نیستند تا آنچه را که می خواند در زندگی به دست بیاورند، خشونت کلامی را در دستور کار خودشان قرار می دهند و شروع به ناسزاگویی و فحاشی می کنند.
کینه توزی و دشمنی : افرادی هستند که به خاطر اختلافات قدیمی و مشکلات دیگر، نسبت به دیگران حس خشم و تنفر دارند و زمانی که با یکدیگر روبرو می شوند، از مکانیسم های دفاعی ناپخته استفاده می کنند و سعی می کنند با فحاشی و خشونت کلامی احساساتشان نسبت به هم را بروز دهند.
نداشتن مهارت گفتگو کردن : بعضی از افراد با وجود داشتن سن و سال بالا و بالغ بودن، مهارت گفتگو کردن ندارند یا اگر دارند بسیار اندک است. از همین رو چون نمی توانند مقصود و منظورشان را به درستی و روشنی بیان کنند، به خشونت کلامی یا فحاشی روی می آورند.
رها شدن از حقارت : در برخی از موارد افراد احساس کوچک بودن و رذالت می کنند و برای اینکه این حس را در خودشان از بین ببرند، دست به خشونت کلامی و فحاشی می زنند. فرد با این کار قصد دارد این احساس ناتوانی و حقارت را متوجه فرد مقابلش کند و بگوید که او حقیر نیست بلکه فرد مقابل این ویژگی ها را دارد.
استفاده از خشونت کلامی به عنوان راه حل: برخی از افراد در کودکی به گونه ای آموزش دیده اند که فحاشی کردن را به عنوان راه حلی برای گذر از چالش ها بدانند و با استفاده از آن بتوانند به هدف خود برسند و چیزی را که می خواهند بدست بیاورند.
@Discourseees
@hooreechannel 🌹 | 267 | 14 | Loading... |
16 رشد ۱۰۰ درصدی پاسداران با ۶ فرزند
سردا نقدی معاون هماهنگ کننده سپاه در همایش ملی جوانی جمعیت گفت: پاسداران دو فرزندی ۱۸ درصد، سه فرزندی ۲۰ درصد، چهار فرزندی ۵۰ درصد، پنج فرزندی ۸۰ درصد و شش فرزندیها ۱۰۰ درصد افزایش پیدا کردهاند. تعداد ازدواج پاسدارها در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال قبل از آن ۳۵ درصد رشد داشته است. تعداد فرزندان متولد شده پاسداران نیز ۲۴۰۰ نفر اضافه شده است.
👈ظاهرا بیش از آنکه حاکمیت نگران چاله جمعیتی باشد، نگران کمبود سرباز برای حفظ نظام مقدس است!
@hooreechannel 🌹 | 430 | 7 | Loading... |
17 🔺نیویورک محتوای اعتیادآور برای کودکان را ممنوع کرد.
🔹قانونگذاران ایالت نیویورک لایحه ای را تصویب کردند که به والدین اجازه می دهد دسترسی فرزندانشان به پست های شبکه اجتماعی که با الگوریتم های خاص پیشنهاد شده اند را مسدود کنند.
🔹به گزارش آسوشیتدپرس، هدف این قانون حفاظت از محدود کردن محتواهایی اعتیاد آور برای کودکان در فید (feed) حساب های کاربری آنان است.
🔹پیش بینی می شود «کتی هوچول» فرماندار ایالت نیویورک این قانون را امضا کند. این اقدام در بحبوحه افزایش نگرانی ها درباره استفاده از شبکه های اجتماعی میان کودکان و تلاش برای قانونمند کردن پلتفرم ها به طرق مختلف در سطوح ایالتی و فدرال در آمریکا انجام می شود.
🔹لایحه مذکور در عمل اجازه نمی دهد پلتفرم ها پست های پیشنهادی را که براساس متن قانون اعتیادآور هستند را به کاربران زیر ۱۸ سال نشان دهد. در عوض کودکان فقط پست های مربوط به حساب های کاربری که فالو می کنند را مشاهده خواهند کرد. با این وجود اگر طبق این قانون فرد زیر سن قانونی رضایت تایید شده والدین را در اختیار داشته باشد، می تواند پست های پیشنهادشده در پلتفرم ها را مشاهده کند./ شفقنا
@khabarfouri
@hooreechannel 🌹 | 334 | 4 | Loading... |
18 🌍 قصه ی صندوق ها!
🌐 در طول سالهای گذشته مخصوصا دو دهه اخیر ؛ روایت متفاوت و عجیبی از صندوق ها نقل شده که راستی و دروغ این جعبه ی کوچک را در صفحه ی ذهن مردم بازنمایی کرده است. صندوق هایی که به موازات هم شکاف دولت و ملت را به عالی ترین شکل به تصویر کشیده و آن را شفاف و بی پرده صورت بندی نموده است. صندوق هایی که از آن وعده و قول بیرون آمده بدون آن که تحقق یابد. حرفهای قشنگی زده شده بی آن که رنگ حقیقت داشته باشد. صندوق های رنگ به رنگ اما تیره و تاریک و ناپیدا. صندوق هایی که قرار بوده آبادانی و خیر و آتیه ی مردم را به خوشی و رشد و توسعه پیوند بزند. اما آن چه حاصل شد و از صندوق بیرون آمد ؛ فقر بود و خالی شدن سفره ها. صندوق هایی که به مردم دروغ گفت و زندگی را از آن چه که بود سخت و سخت تر کرد.
🌐 اما میان یک صندوق که صندوق رای نام داشت ؛ صندوق دیگری هم بود که بسیار متفاوت از صندوق اول عمل کرد و شکل تازه ای از حقیقت را در ذهن مردم بازسازی نمود. دو صندوقی که یکی با بی اعتمادی و دیگری با اعتماد کامل مردم گره خورده بود. یکی دروغ گفته بود و دیگری حرف راست زده بود. یکی بد قولی کرد ؛ دیگری به قول رنگ وفا داد. یکی به کار خلق گره زد و دیگری از کار خلق گره باز کرد. یکی به روزگار تلخی داد ؛ دیگری اما از روزگار کام شیرین گرفت. دو صندوقی که یکی از مردم رای گرفت تا آنها را خوشبخت و سعادتمند کند اما نکرد و دیگری که در عین ساده گی و بی ریایی خوشبختی و سعادت را به خانه ها برد. صندوق اولی که در حمایت کامل دولت و دولتی ها بود و به تدریج اعتبار خود را از دست داد و اعتماد به آن بسیار کم شد و دیگری صندوق قرض الحسنه ی خانواده گی بود که بانی خیر شد تا در کنار استثمار بانکها به امکانی برای یاری مردم از هم تبدیل شود. دو صندوقی که در مچ اندازی با هم او که ادعا داشت مغلوب دیگری شد که بی ادعا به گره گشایی آمده بود.
🌐 حالا بی اعتمادی و شکاف دولت و ملت از هم با اعتماد و همدلی ملت و ملت از هم به خوبی پر شده است. تا چرخه ی این زندگی دشوار بر مدار محبت و مهربانی خلق بچرخد. تا دستهای با محبت مردم میان دستهای یخ زده ی هم قفل شود و ناامیدی به امید تبدیل شود و روزگار تلخ به ایام شادی بخش برسد. چرخه ی زیست این مردم بر مدار محبت و همدلی و عشق استوار است ؛ نه مدارا با قدرت. هنوز هم اگر امیدی به بهبودی باشد و روزگار با خلق قهر نکرده باشد و شادمانی از خانه های مردم نرفته باشد و نیمچه رویایی میان مردم باقی مانده باشد ؛ به مدد همین همدلی ها و دستگیری های مردم از هم امکان پذیر است. صدق و راستی همه ی صندوق ها را باید با میزان اثر بخشی آنها در زندگی و روزگار این مردم دید و سنجید و قضاوت کرد. فرق بسیار است میان صندوقی که به صندلی قدرت و زور و زر و سیم ختم می شود و صندوقی که به صداقت و راستی و خیر گره از کار ملت می گشاید.
✍جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
@hooreechannel 🌹 | 301 | 2 | Loading... |
19 .
❗️جایگاه هیچ کس را غصب نکنید
سالها پیش، وقتی دخترم دهیازدهساله بود، یک روز ما، پدرومادرها را دعوت کردند مدرسه، تا مشاوری برایمان حرف بزند.
مشاور داشت دربارهی این میگفت که چقدر مهم است دخترها در این سن و بعد از این، با پدرهایشان رابطهی صمیمی و بیواسطهای داشته باشند، که یکی از مادرها از ته کلاس گفت: "دختر من با پدرش واقعا رابطه خوبی داره."
مشاور گفت: "چه عالی!"
مادر گفت: "تمام حرفهاش رو به پدرش میگه، با پدرش میره خرید، با هم قرار دونفره میذارن توی کافه، با هم آشپزی میکنن..."
مشاور به وجد آمد: "واقعا عالیه!"
مادر گفت: "حتی شبها توی بغل هم میخوابن تا صبح..."
کلاس ساکت شد.
مشاور پرسید: "شما کجا میخوابی؟"
مادر جواب داد: "توی اون یکی اتاق."
مشاور گفت: "مشکلی نداری با حذف شدن؟"
مادر گفت "نه"، اما سرش را آورد پایین.
مشاور گفت: "شما خودت رو تبدیل کردی به یه سایه... به یه روح... به یه..."
مادر به همهی سرهایی که برگشته بودند طرفش نگاه کرد، بغض کرد و بلافاصله بغض تبدیل شد به اشک.
مشاور مکث کرد و رو به بقیه، بحث را برد به طرف دیگری.
کمی بعد، مادر بیصدا از کلاس رفت بیرون...
یک توصیه اکید دارم: جایگاه کسی را غصب نکنید، بههیچوجه.
و یک توصیه اکیدتر دارم: جایگاه خودتان را واگذار نکنید، به هیچکس؛ حتی به مادرتان، حتی به فرزندتان... عزتنفس یعنی عشقی را که لایقشم، آغوشی را که مال من است، همراهیای را که سزاوار آنم، طلب و دریافت کنم.
با کنار کشیدن، با ایثار احمقانه، با به محاق بردن خود، خودتان را بدهکار خودتان میکنید فقط، و البته که به دیگران جای و جایگاهی میدهید که شاید لایقش نیستند، و شاید برایشان مضر و حتی خطرناک است.
بگذارید حالا که افتادهام به توصیه، یکی دیگر هم بگویم: اگر تخسکنندهی حق و جایگاه هستید؛ انصاف داشته باشید. پدری که بهجای یک شببخیر و یک بوسه روی پیشانی، دخترش را تا صبح در آغوش میگیرد، غاصب است؛ غاصب سرزمینی که حق دیگریست.
حس میکنم آن روز، آن مادر، افتخار نمیکرد به چیزهایی که میگفت؛ افتخار نمیکرد به کار آن پدر/همسر؛ بلکه داشت درد دل میکرد، با صدای بلند، عمومی... سرخورده بود، و غمش آنقدر بزرگ که نمیتوانست مخفیاش کند. شاید هم مطمئن نبود که باید دلخور باشد یا نه، و وقتی واکنش ما و مشاور را دید، مطمئن شد و اشکش چکید./زن امروزی
✍سودابه فرضیپور
داستان نویس ادبیات نوجوان
@kherad_Jensi
@hooreechannel 🌹 | 300 | 3 | Loading... |
20 ♻️ آن که پَس میزَد و آنان که پیش می کشند
🔹اما آن که پس میزد:
همه مشتاق حضور او بودند،
همه جریانات بر او اتفاق داشتند،
همه بر صلاحیت او اتفاق نظر داشتند،
خود را منصوب و منصوص برای ولایت میدانست،
در گذشته آمده بود و حقانیت خویش را در برابر رقیبان اثبات کرده بود،
ولی حالا قدرت را پس میزند و میگوید: مرا رها کنید و سراغ دیگری بروید:دَعُونی وَ اِلْتَمِسُوا غَيْری!(خطبه۹۲)
🔹چرا؟ مگر حجت بر او تمام نشده و مگر منتظر اقبال مردم نبود و مگر قبلا مطالبه این مقام را نداشت؟
بله، او دیروز میخواست بیاید و جلوی آن بنیادهای کج را بگیرد ولی امروز فرصتها از دست رفته و اصلاح امور و تغییر زیرساختها هزینه زیادی دارد و آینده غبارآلود است: (إِنَّ اَلْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ خطبه۹۲).
🔹حالا دیگر نه خود پیشقدم میشود و رغبتی به استقبال مردم دارد، چرا که میداند فردا دستش بسته است و در برابر هر اقدامِ او برای ریشه کن کردنِ ظلم و فساد، مخالفتها وجود خواهد داشت. او نمیخواهد و نمیتواند تسلیم فشارها شود(وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ اَلْقَائِلِ وَ عَتْبِ اَلْعَاتِبِ خطبه۹۲) ولی از طرف دیگر اگر تسلیم نشود، جامعه تحمل آن را ندارد.
او دستش را پس میکشید ولی مردم دستش را پیش میآوردند(وَ بَسَطْتُمْ يَدِي فَكَفَفْتُهَا خطبه۲۲۹) و بالاخره چاره ای جز قبول مسئولیت نمیبیند.
او نمیخواست امروز او را در جایگاه امیری قرار دهند ولی فردا او را به ماموری تنزل دهند(لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ اَلْيَوْمَ مَأْمُوراً خطبه۲۰۸)
این منطق مولا بود.
🔹و اما آنها که پیش میکشند:
آنها که دستشان را پس میزنند و خودشان دستشان را پیش میآورند،
و آنها را که حذف میکنند و مجددا خود را اضافه میکنند،
و آنها که مردم، امیدی در حضورشان نمیبینند ولی خودشان احساس وظیفه میکنند،
و آنها که بیگانه معرفی میشوند و خودشان را خودی میپندارند،
و آنها که خود را امیر جلوه میدهند و فردا خود را مامور و معذور میشمارند،
و آنها که امروز شعار میدهند و میدانند که فردا دستشان برای عمل بسته است،
آنها چه منطقی دارند؟
✍محمد سروش محلاتی
http://t.me/darvishane49
@hooreechannel 🌹 | 300 | 2 | Loading... |
21 🍁 مسئله تحصیل زنان است
▪️سفر دریایی نجیبه نوری به چهار قارهٔ جهان
نجیبه نوری برای مبارزه با ممنوعیت تحصیل زنان و جلب توجه کشورهای جهان به وضعیت زنان افغانستان در یک سفر ۸ماههٔ دریایی به چندین کشور در چهار قارهٔ دنیا رفته است. او در این سفر که، ۱۲ دختر دیگر از کشورهای دیگر او را همراهی میکردند، شعار «تحصیل دختران میتواند دنیا را تغییر دهد» را با خود حمل کردند. آنها سفر خود را از انگلستان آغاز کردند و پس از رفتن به آفریقای جنوبی و نیوزلند به یوروگوای آمریکای جنوبی رسیدند و از آنجا دوباره به انگلستان برگشتند. هدف او از این سفر رسانیدن پیام دختران افغانستان به جهان است.
@EveDaughters | 300 | 5 | Loading... |
22 ❤️ من واقعا از ازدواج میترسم
✍️واقعیتی که هیچ کس در مورد ازدواج به دخترها نمیگه اینه که در ازدواج تا کجا باید بخاطر آدمهایی که دوستشون داری از خودت بگذری؟ تا کجا میتونی رنجهایی رو که مسببشون میشن فراموش کنی؟ تا کجا باید کوتاه بیای؟
نمیگن، چون براش حدی متصور نیستن، چون چراغ قرمزی نداره و میتونه تا بینهایت ادامه پیدا کنه. چون این دقیقا همون چیزیه که در جوامع مردسالار انتظار دارن که زن در خانواده باشه.
🔹اون وقت اون دختر که حالا سالهاست زنه و شاید مادر، یک روز از خواب بیدار میشه و تو آینه به خودش نگاه میکنه و میبینه این زنی که شده، اصلا شبیه اونی نیست که میخواست بشه ولی حتی فرصت نداره ماتم بگیره چون باید ناهار بپزه به بچهها برسه خونه رو امن نگه داره، یا بره سر کار و تمام روز فکر کنه شب چی بپزه که لازم نباشه خیلی زیاد پای اجاق وایسته.
باید به دخترها بگن که ممکنه تو مناسبتها و روزهای بخصوص مورد تقدیر و تشکر قرار بگیرن حتی بهشون هدیه بدن، اما این سپاسگزاریهای مناسبتی در واقع بهای مرگ نیمه زیباتر اونهاست؛ چون از زنان انتظار دارند تمام بخشهای خودخواه و آرمانگرای خودشون رو برای ازدواج و خانواده قربانی کنن.
هرقدر جوان، هرقدر پر امید و آینده، در نهایت پیرزنانی آرزو به دل مانده و افسرده میشن که عمری تلاش کردن بچه هاشون آرزوهای ناکام اونها رو برآورده کنن، اما اغلب موفق نشدن و هیچکس ندیده کسی بر سر زنی که فداکارانه رویاهاش رو قربانی ازدواجش کرده تاج زمرد گذاشته باشه.
🟡راستش یا باید این واقعیت رو به دخترانمون نگیم و بخوایم که در سنین پایین و بی خبری و خامی ازدواج کنن یا منتظر باشیم خودشون رشد کنن و این رو بفهمن و بعدش هرگز تن به ازدواج ندن یا لااقل تعریفشون از ازدواج چیز تازه ای باشه که به مذاق خیلیها خوش نیست.
چند وقت پیش دوستی ازم پرسید من واقعا از ازدواج میترسم تا کجا باید بخاطر کسی که دوستش دارم فداکاری و عقب نشینی کنم؟ حالا این که گفتم قصه اون دسته از ازدواج هاست که با عشق و تمنا شروع شده. وای به حال ازدواجهای مصالحهای و معاملهای و مصلحتی...!
✍الهام فلاح
@Zane_Ruz_Channel
@hooreechannel 🌹 | 350 | 15 | Loading... |
23 آیا قرار است دوباره به عصر قجر برگردیم؟!
بهانه این نوشتار فیلمی است که در فضای مجازی دیدم. تابوت مرده ای در صحن اما رضا ع توسط عده ای بر زمین گذاشته می شود و گرد و غبار فرش صحن بر روی کفن میت تکانده می شود و عنایت و شفاعت حضرت در روز قیامت برای او طلب می شود! با دیدن این فیلم با خود گفتم، آیا قرار است دوباره به عهد قجر برگردیم؟!
می گویند در زمان قاجار مردم شدیدا پایبند به خرافات بودند. البته این امر از صفویه شروع شده بود و در قاجار شدت گرفت. پناه بردن مردم بخصوص زنان به رمال و فالگیر برای نازایی یا طلسم شکنی دختران در خانه مانده و ...بسیار بود. غیر از دخیل بستن به امامزاده ها و پنجره فولاد و سقاخانه ها، حتی به توپ میدان توپخانه نیز برای حاجت گرفتن متوسل می شدند و تا زمانی که رضاشاه آن را از آنجا منتقل کرد، پاتوق زنان و دختران جوان و برخی مردان بود برای قضای حاجات! در زمان قاجار سعد و نحس دانستن اشخاص و اشیا و موثر انگاشتن جفر و اسطرلاب و جادو و جنبل و هر چیزی که ربطی به دنیای از ما بهتران داشت، برای حل مشکلات لاینحل، رویه ای مرسوم شده بود.
همه اینها به خاطر ناآگاهی و بیسوادی مردم، ناکارآمدی شاهان، شیوع مریضی های کشنده و مسری و از همه مهمتر، غفلت عالمان دین از کارکرد آگاهی بخشی شان بود. برعکس آنها که باید برای رفع این مصیبتها کاری می کردند و حکومت را پاسخگوی مردم می ساختند، شایع کرده بودند بهشت جای اغنیا نیست و هر مسلمانی که لباس و تنش آلوده به شپش نباشد جایی در بهشت ندارد! تا مردم را راضی به وضع موجود کنند و خودشان را مقرب درگاه شاهان نگه دارند! اینکه چطور دینی که پیامبرش رکن ابتدایی ایمان را نظافت می دانست به این درجه از نافهمی برسند، حاصل ناکارآمدی حکومت در رفع نیازهای ابتدایی مردم و کمک علمای دین در ترویج خرافات به حکومت بوده است! هر زمان حکومتها به سبب اشکالات اساسی ساختاری از کارکرد اولیه شان که آبادانی سرزمین و رفاه مردم است ناتوان باشند، برای سرگرم ساختن مردم و بقای حکومت، به کمک روحانیون درباری به ترویج عوام زدگی و مشغول کردن اذهان مردم به اموری می پردازند که آنها را از مطالبه حقوقشان بازدارد!
در تمام دنیا حتی در پیشرفته ترین کشورها عقاید خرافی در میان عده ای رواج دارد. قفل بستن به پل در جایی و چسباندن آدامس به دیوار در جای دیگر، به این تفکر انحرافی بشر برمی گردد و شاید علت آن، گرایش طبیعی انسان به ماورا باشد که به بیراهه رفته است. اما اگر این خرافات چه در قالب دین و چه علم ترویج شود، معمولا هدف، سرگرم کردن مردم برای رسیدن به اهدافی بزرگتر است و این امر در کشورهایی که زمینه پذیرش امور ماورایی بیشتر است، تاثیر ببشتری دارد.
بنابراین شباهت رفتار و عمل اطرافیان میت در حرم رضوی با اجدادمان در زمان قاجار جای شگفتی ندارد! در آن زمان مردم از شدت بدبختی مستاصل بودند و در زمان ما استیصال از حکومت به این امور دامن می زند. در شرایطی که مردم از رسیدگی حاکمیت به نیازهای اولیه خود ناامید شوند، به خرافاتی این چنین پناه می برند تا حداقل خود را آرام کنند و مردگان ناکام را به احقاق حقشان در بهشت امیدوار! حکومت نیز هر روز بیش از پیش به ترویج این نوع اعمال دور از عقل دامن می زند، حتی به قیمت نابودی دین مردم. وقتی تحصیلکردگان جامعه ای، دین را کمک کار ادامه یک مسیر پراشتباه ببینند، قطعا از آن دین رویگردان می شوند و عطایش را به لقایش می بخشند.
قدیس سازی از افراد، حواله دادن رفع مشکلات به آینده ای نامعلوم، اصرار بر ظواهر شرعی برای به محاق بردن اهداف واقعی دین مثل ظلم ستیزی و اجرای عدالت، استفاده از روحانیت در مناصبی که هیچ تخصصی در آن ندارند و اظهار نظرهای غیر تخصصی وگاه مضحک آنها در زمینه های غیرمرتبط، همه و همه بخشی از جامعه را به سمت عوام زدگی و پذیرش تقدیر محتومشان پیش می برد وعده ای دیگر را از هر چه رنگ دین و دینداری دارد می تاراند!
✍فرشته مزینانی
@hooreechannel 🌹 | 12 674 | 252 | Loading... |
24 🔴 دروغهای معنوی
👈 دروغها را به دو دسته میتوان تقسیم کرد:
دستۀ اول:آنهایی است که انگیزههای مادی و منفعتطلبانه دارد؛مانند دروغی که فروشنده به خریدار میگوید.
دستۀ دوم: دروغهای معنوی است؛ یعنی آنچه باانگیزههای مقدس، ساخته و منتشر میشود؛ مانند آنجا که گوینده یا نویسندهای میخواهد با دروغ،آنچه را که حقیقت و راست میداند، برای شمار بیشتری از آحاد جامعه، باورپذیر کند
شخصی را تصور کنید که حقیقت مطلق را در انحصار مذهب و اندیشۀ خویش میداند و مذهبی دیگر را بهشدت باطل و زیانبار. چنین شخصی، گاهی به خود اجازه میدهد که علیه مذهب رقیب دروغ بسازد تا مردم را از خطر گمراهی نجات دهد
باورش سخت است؛ ولی چنین دروغهایی وجود دارد و شمارشان هم کم نیست. برای نمونه،نویسندهای گمنام که بهشدت ضد عرفان و تصوف و مخالف سرسخت یکی از مذاهب اسلامی بوده است، کتابی نوشته و نام آن را «خاطرات مستر همفر» گذاشته است. مستر همفر، به ادعای نویسندۀ گمنام کتاب (احتمالا شخصی به نام صبری پاشا)، سفیر انگلستان در برخی کشورهای عثمانی بوده است
در این خاطرات جعلی، ثابت میشود که سیاست رسمی انگلستان، ترویج تصوف در میان مسلمانان است. من در گفتوگو با بسیاری از اهل علم و نیز در برخی کتابها دیدهام که به این کتاب استناد کردهاند؛ حال آنکه چنین شخصی وجود خارجی ندارد و نویسندۀ پنهان این کتاب، چون عرفان و تصوف و وهابیت را موجب گمراهی مسلمانان میدانسته است، خواسته است از این راه، به جامعۀ دینی خدمت کند
نمونۀ دیگر، کتاب «سیاسة الحسینیه» نوشتۀ ماربین آلمانی! است. این کتاب و تأثیر آن بر سرنوشت عاشوراشناسی، مهم و به عقیدۀ من تأسفآور است؛ اما بیگمان نویسندۀ واقعی و ناشناختۀ آن، عرب مسلمانی بوده است که درد دین داشته و خواسته است با استفاده از اعتبار فیلسوفان آلمانی، تحلیل انقلابی خود را از نهضت عاشورا جا بیندازد.(ر.ک:محمد اسفندیاری، عاشوراشناسی،ص103)
فصلی از کتاب تاریخ معاصر ایران را باید به گفتوگو دربارۀ کتابهایی اختصاص داد که نام نویسنده و محتوای آنها دروغ محض است. مثلا دستگاه تبلیغاتی پهلوی دوم، کتابی منتشر کرد به نام «خاطرات ابوالقاسم لاهوتی»که محتوای آن، خیانتهای پیدرپی حزب توده به آرمانهای ملی است. این خیانتها از زبان روزنامهنگار و نویسنده پناهنده به شوروی، ابوالقاسم لاهوتی روایت میشود که خود عضو حزب توده بوده است.
مؤلفان «خاطرات لاهوتی» کتابی دیگر نیز منتشر و به حزب توده منسوب کردند به نام «نگهبانان سحر و افسون» تا میان جامعۀ دینی و ماركسیستهای مبارز اختلاف افكنند. این کتاب، پر از ناسزاگویی و تمسخر دینداران است و خون هر مسلمانی را به جوش میآورد
در مقابل، کسانی هم بودند که مرگ هر نویسنده یا مبارزی را به گردن رژیم شاه میانداختند. آل احمد در آن سالها شایعه کرده بود که صمد بهرنگی را ساواک کشته است. او میدانست که بهرنگی در رود ارس غرق شده است؛اما اعتقاد داشت که از هر راهی باید به ساواک ضربه زد.
رضا براهنی نیز همین روش را داشت. كتاب «دخترم فرح» نیز جعلی و انتقام از خاندان سلطنت است
دروغهای معنوی به منشورات دینی نیز راه یافته است. حدود سی و پنج سال پیش، یکی از نویسندگان دینی، کتابی نوشت دربارۀ کرامات عالمان دینی. وی در پایان عمر به یکی از نزدیکانش گفته بود که برخی از این کرامات را خود به چشم دیده و برخی را ساخته است تا ایمان جوانها محکمتر شود
نویسندۀ دیگری در خارج از ایران، خشم مقدس خود را علیه اسرائیل، با افشای پروتکلهای بینالمللی صهیونیسم بروز داده و چندین مترجم در ایران، کتاب او را به فارسی برگرداندهاند؛ اما چنین پروتکلهایی وجود خارجی ندارد و اگر هم داشته باشد، در دسترس عموم نیست. کتاب «غروب آفتاب در اندلس» که پایه و بنیان بسیاری از تحلیلها دربارۀ مواجهۀ غرب با مسلمانان شده است، از همین دست است. کتاب «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات» نوشتۀ فاضل دربندی را هم باید از باب دروغهای دلسوزانه دانست، ولاغیر. و نیر بسیاری از گفتارها در بسیاری از کتابها و سخنرانیها. نه حزب توده، قابل دفاع است و نه سلطنت و نه صهیونیسم و نه استعمار؛ اما این روش رسواسازی و افشاگری(مباهته) یا تبلیغ، اگر در کوتاهمدت هم کارستان کند، در درازمدت رسوایی به بار ممی آورد
دروغهای معنوی، پروندهای بسیار پیچیده و پربرگ دارد؛ آنقدر که اشاره به برخی از آنها، باعث سوءتفاهم میشود و عدهای را افسرده یا خشمگین میکند.بیشتر مردم گمان میکنند که دروغها، انگیزۀ مادی دارند و بس؛ اما واقعیت باورنکردنی برای اکثر مردم، این است که گاهی منشأ دروغ، آرمانطلبی و هدفپرستی نویسندگان و گویندگان خیرخواه است، و تلختر از آن، این است که برخی از این دروغهای – مثلا – خیرخواهانه، پیامدهایی ناگوار برای ملتها داشته است.
✍زنده یاد رضا بابایی
@hooreechannel 🌹 | 383 | 15 | Loading... |
25 بیل گیتس یا بنلادن
چرا در نقطهای از جهان دانشآموزی میتواند به بیل گیتس بدل شود و در نقطهای دیگر، دانشآموزی در معرض تبدیل شدن به بنلادن، بغدادی یا اعوان و انصار اینگونه افراد قرار دارد؟
شاید بشود بخشی از پاسخ را در فیلم بالا یافت.
@DevelopmentSc
@hooreechannel 🌹 | 356 | 11 | Loading... |
26 📌چطور در ذهن آدمها ماندگار شویم
برای این کار، از آدمها تعریف کنید
خجالت نکشید!
به این ترتیب، مردم ، صفاتی را که برای توصیف افراد دیگر استفاده میکنید با شخصیت شما مرتبط میکنند.
اتفاقاً در روانشناسی این پدیده را انتقال خود به خودی خصوصیات می نامند .
آنچه در مورد دیگران می گویید بر درک مردم از شما تأثیر می گذارد.
اگر یک شخص(مخصوصا اگر در جمع شما نیست) را به عنوان فردی مهربان توصیف کنید، مردم شما را با همین ویژگی ها مرتبط می دانند
برعکس این موضوع نیز صادق است :
اگر دائماً پشت سر مردم چیزهای ناپسند بگویید، دوستانتان شروع به ربط دادن خصوصیات منفی شما با او خواهند کرد
https://t.me/Hrman11
@hooreechannel 🌹 | 349 | 7 | Loading... |
27 اهل هیچکجا
برخی از ایرانیانی که مهاجرت کردهاند هر سال به ایران میآیند و کسانی را که دوست دارند میبینند و گرم در آغوش میگیرند. برخی دیگر از آنها حتی ممکن است هر سال بیش از یکبار به ایران بیایند. آنان احساس میکنند که نیاز دارند به چنین دیدارهایی.
ایرانیانی هم هستند که در کشورهای همسایه نظیر ترکیه، ارمنستان یا امارات قرار میگذارند تا روزهایی هر چند کوتاه در کنار خانواده یا دوستانشان باشند. آنان احساس نیاز میکنند تا از نزدیک صدای آنانی را که دوست دارند بشنوند، حتی بویشان را حس کنند. با هم بلندبلند بخندند یا اشک بریزند. تا نیمهشب بیدار بمانند و درباره همه چیز، حتی درباره بوی کلوچه با هم حرف بزنند.
گروهی دیگر نیز دعوتنامه میفرستند، یا حتی تمام هزینه سفر عزیزانشان را پرداخت میکنند تا بتوانند روزهایی در کنار هم باشند. تا بتوانند بیواسطۀ تکنولوژیهای ارتباطی با همدیگر حرف بزنند.
مولوتچ و بودِن، در کتاب «اهلِ هیچکجا: فضا، زمان و مدرنیته» که مجموعه مقالاتی از نویسندگان مختلف است اصطلاح «اجبار به مجاورت» را بکار بردند.
The Compulsion of Proximity
این اجبار را میتوان «میل شدید» هم معنا کرد. منظور از این اصطلاح، نیاز انسانها به مجاورت فیزیکی، دیدار چهرهبهچهره، و ارتباط نزدیک و واقعی است. در برخی از مطالعات مربوط به اثرات اینترنت بر ارتباطات اجتماعی و انسانی؛ از این اصطلاح برای نقدِ نشستنِ ارتباطات مجازی بهجای ارتباطات واقعی استفاده شده است، برای این منظور که گفته شود هیچچیز جای «ارتباط واقعی» را نمیگیرد. لذت و درک ناشی از ارتباط واقعی چیز دیگری است و ما انسان ها چقدر نیازمند چنین ارتباطاتی هستیم.
آنچه در ابتدای این نوشته کوتاه گفتم خود، به معنای عدم جایگزینی ارتباط مجازی بهجای ارتباط واقعی است.
همه آن ایرانیان مهاجری را که مثال زدم شاید هر روز از طریق اینترنت با دوستان و اعضای خانوادهشان ارتباط تصویری دارند، آنان جوک میگویند، میخندند، خبر ناگوار میدهند و میگریند؛ ولی چرا این شکل از ارتباطات جای دیدار نزدیک و به قول مولوتچ و بودِن، جای مجاورت و نزدیکی فیزیکی و چهرهبهچهره را نمیگیرد؟ چرا آنان با وجود مشکلات بسیار، باز در ایران یا کشورهای همسایه به دیدار دوستان و نزدیکانشان میشتابند؟
البته در اهمیت ارتباط واقعی نمونههایی هم هست که هر محققی را دچار تردید میکند. بارها از دوستان و اطرافیانم شنیدهام که برای مثال یکی از خویشاوندان یا نزدیکانشان ده، بیست، سی یا چهل سال است که از ایران رفته است و پس از مهاجرت حتی یکبار هم به ایران نیامده یا اعضای خانواده یا دوستان را در هیچ جای دیگری از نزدیک و به شکل واقعی ملاقات نکرده است. او بافاصله زمانی زیاد، گاهی تماسی گرفته و حالی از کسی پرسیده و تمام. همین.
بهعنوان یک پژوهشگر اجتماعی، بسیار علاقه دارم تا درباره این گروه از ایرانیان مهاجر پژوهشی انجام دهم. کسی را سرزنش نمیکنم فقط کنجکاوم بیشتر بدانم. این افراد دقیقا چه مشخصههای اجتماعی دارند؟
✍فردین علیخواه، تحکیم ملت
@hooreechannel 🌹 | 321 | 5 | Loading... |
28 🔴کندوکاوي در مسئلهي حجاب
✅تمهید:
🔸اگر قرار باشد در مورد روشن شدنِ مسئله لباس و پوشش زنان به روايت، سنت، و مستندات رايج فقهي بسنده كنيم، اين مسئله هيچگاه براي امثال من كه فقيه نيستيم روشن نخواهد شد مگر آنكه اول ميان متنِ سنت و متن قرآن تفاوت قايل شويم و بهجاي استناد به روايات و استناد به نظريههاي فقهي، به خود متنِ قرآن مراجعه كنيم. طرح اين سخن بهمعناي رد يا قبول آراء فقهاي دوران گذشته يا اكنون در باره حجاب نيست بلكه بهاين معنا است كه فكر ميكنم امروز طبقه فرهنگيِ ميانهاي پديد آمده است كه ميخواهد جداي از فتاوا، و جداي از مسئلهي تقليد، خودش هم معناي حرمتها را بفهمد؛ بنا براين آنچه مينويسم، نه به عنوان حكمي فقهي، بلكه به عنوان كند و كاوِ پژوهشگري است كه سالها با متن قرآن سر و كار داشته و دارد.
1️⃣ شايد فقيهانِ هر دورهاي براي ساماندهيِ روزگار خود و متناسب با شرايط فرهنگي، اجتماعي و سياسيِ همان روزگار استنباط خود را از مسئلهي حجاب بيان كرده و مي کنند اما بهنظر ميرسد كه نقطه کانوني در شکل گيري مضامين فقهي دوراني بوده است که با روزگار صدر اسلام فاصلهاي جدي و تفاوتي بنيادي داشته است. اكثرمضامين فقهي و حقوقيِ ما و همچنين آنچه به عنوان فرهنگ اسلامي ميشناسيم در دوران امپراطوري عباسيان شكل گرفته است كه ساختار اجتماعي، سياسي، فرهنگي، و اقتصادي اين دوره با روزگار بعثت كه هنوز دولتي تشكيل نشده بود، بسيار متفاوت است. زيرا بهنظر ميرسد كه مكه و مدينه در آن روزگار بعثت، حتي از روستاهاي امروزي هم شايد جمعيت كمتري داشته است و چندان جامعهي گسترده و پيچيدهاي نبوده است كه براي ادارهي آن حتي نياز به نهادهاي حكومتي داشته باشد. در اين مورد، نكته قابل تامل اين است كه به جز متن قرآن، هيچ اثر مكتوب و مستندي كه تدوين آن به پيش از دوره بنيعباس مربوط باشد در دست نداريم. از اين جهت ميتوان احتمال داد كه همهي متونِ فقهي، فلسفي، كلامي، عرفاني و... بيشتر متناسب با ساختارِ امپراطوري اسلامي شكل گرفته است و نه آنچه قبلا در حجاز و در زمان پيامبر به عنوان اسلام مطرح شده است.
2️⃣ متنِ قرآن را نيز نميتوان بهدرستي فهميد مگر با شناخت معيارهاي زبانيِ همان روزگار بعثت در حجاز، كه البته اين نيز كار چندان آساني نيست زيرا بسياري از واژگان در طول تاريخ، و بهويژه در دورهي پانصد وپنجاه سالهي امپراطوري عباسيان، معناها و مصداقهاي متفاوتي از اصلِ خود پيدا كردهاند. به تعبير ديگر، اشتراک لفظي ميان الفاظ قرآن در روزگار بعثت، با همان الفاظ در روزگار عباسيان، دليلي بر اشتراک معنايي نيست.
🔹واژگان متن مقدس به دليل اهميتي که در نزد همگان دارد، ممکن است به لحاظ آوايي و فنوتيک زبان تغير نکند، اما يک پژوهش نسبتا دقیقتر ميتواند نشان دهد که معناي بسياري از اين واژگان متناسب با تغيرات ساختاري و سیاسي که در جوامع رخ ميدهد تغير ميکند. به عنوان مثال نگاه کنيد به واژگان «صراط»، «عقل»، «روح»، «نفس»، «حدود»، «قسط» و برخي واژگان ديگر که شرح هرکدام را در بخش فرهنگ واژگان آورده ام.
🔸شناخت زبانِ هر دورهاي و حتي شناخت نسبي زبان قرآن، صرفا با سود جستن از کتب لغت برآورده نميشود بلکه امکاناتي که زبانشناسي جدید به ویژه «زبانشناسي در زماني» (diachronic)در اختيار پژوهشگر قرار ميدهد بیشتر مورد اعتماد خواهد بود تا پژوهشگر بتواند تحولات تاريخي زبان (اعم از هر زباني) را تشخيص دهد
3️⃣ اينكه اگر آياتي را كه امروزه مربوط به حجاب ميدانند با دقت مطالعه شود در مييابيم كه در هيچكجاي قرآن نيامده است كه زنان بايد موي سرخود را بپوشانند اما اين هست كه زنان مومن سعي كنند تا پوشش و رفتارشان بهگونهاي باشد كه مردانِ بيگانه در آنان طمع نكنند.
4️⃣ از بررسي آيات قرآن و با توجه به شرايط زماني و مكاني حجاز در هنگام بعثت چنين برميآيد كه لباس براي زنان، يك شكل ويژهي تثبيت شدهاي نداشته است بلكه بستگي داشته به موقعيت زنان در برابر مردانِ متفاوت. همچنين مهمترين كسي كه ميتوانسته اين موقعيتها را تشخيص داده و متناسب با آن، جاذبههاي جنسي خود را پوشيده نگاه دارد، خود زن بوده است. بنا براين ميتوان گفت كه احتمالا پوشش براي زن امري نسبي بوده است و هنوز هم مي تواند باشد
5️⃣ به نظر ميرسد كه طرح مسئلهي پوشش زنان از سوي قرآن، ارائه راهكاري است براي مردان و زنانِ آزادي كه به امر متعالي ايمان آورده و دوست دارند خود را از گزند آشوبهاي جنسي و نگاههاي گزنده مردان هوسران بركنار نگه دارند. ….
✍علی طهماسبی
متن کامل:
https://cutt.ly/5eeqJMXo
http://t.me/iranfardamag
@hooreechannel 🌹 | 266 | 5 | Loading... |
29 رسانههای خود را بیاعتبار و بیآبرو کردیم آنوقت از مردم میخواهیم که بی بی سی و اینترنشنال گوش نکنند/دامنه مخالفین به فرزندان مسئولین رسیده! برخی نانشان در تبدیل ایران به کره شمالی است/ تندروهای داخلی و اپوزیسیون خارجی همراستا عمل میکنند
▪️مجید تفرشی، تاریخدان و پژوهشگر گفت:
📌اپوزیسیون خارج نشین می گوید ۹۹ درصد مردم ضد نظام حاکم هستند و طرفدار تغییرات اساسی و فوری هستند از آن طرف جریان افراطی در داخل میگوید مخالفین ما تنها دو سه هزار نفر آدم به دنبال برهنگی هستند. پایگاه فکری هر دو گروه مثل هم است. ظاهرا با هم دشمناند اما در باطن رفیق همدیگراند. من فرقی بین کسی که اعتراض مردم ایران را محدود به بیماری جنسی یا برهنگی میبیند با گفتار مجاهدین خلق نمیبینم.
📌ما در حال حاضر دو مساله در ایران داریم. یک مساله این است که در بین مطالبه بر حق مردم ایران و تاثیرگذاری بدخواهان ایران و مزدوران ضد ایرانی تنها به یک عنصر و آن هم عوامل خارجی توجه میکنیم.
📌ما نمیتوانیم همه مطالبات مردم را به توطئههای خارجی نسبت بدهیم همانطور که نمیتوانیم توطئه دولتهای خارجی را نادیده بگیریم چرا که هر دو یک واقعیتاند. همانطور که مطالبهی مردم یک واقعیت است توطئه دشمن جمهوری اسلامی هم یک واقعیت است. منتها ما فقط به عنصر عوامل خارجی توجه کردیم و به بهانه توطئه دشمنان مطالبه مردم را نادیده گرفتیم.
📌برای اینکه حکومت بتواند خودش و کشور را نجات دهد نیازمند داشتن طبقه میانجی و نخبگانی هست که حرفشان را شنیده شود. من نکتهایی را میگویم که شاید برای بعضیها خندهدار باشد؛ حرفهای حسابی که الان در روزنامهها و رسانههای مستقل ایران گفته میشود به مراتب مهمتر از گذشته است اما آبرو و حیثیت و ضریب تاثیرگذاری توسط حکومت گرفته شده است به همین خاطر حرفهای حساب رسانههای داخل کشور دیده و شنیده نمیشوند آنوقت حرفهای تند و افراطی اپوزیسیون خارج نشین تاثیرگذار میشوند. حاکمیت خودش این بلا را سر خودش آورده است.
📌یعنی روزنامهها و رسانههای خود را بیاعتبار و بیآبرو کردیم آنوقت از مردم میخواهیم که بی بی سی و ایران اینترنشنال گوش نکنیم. ما نسل میانجی، معتدل و خردمند را از بین بردیم پس جای تعجب ندارد که اپوزیسیون خارج نشین روی افکار عمومی تاثیر بگذارد. این شرایط نتیجهی یک خودسوزی کاملا هدفمند توسط حاکمیت ماست.
📌انگلیسیها یک مثلی میزنند: « خیلی کم، خیلی دیر». من فکر میکنم گفتوگو نه کم است نه برای گفتوگو دیر شده است. اگر فقط به گفتوگو دلخوش باشیم در حالی که دولت همان راه قبلی را برود؛ نمیتوان به بهبود اوضاع امید داشت.
📌اما اگر گفت وگو همزمان بشود با اینکه دولت مطالبه مردم را جدی بگیرد و دست به تغییرات اساسی بزند آنوقت میشود امیدوار بود که گفتوگوی آَشتی ملی هم شکل بگیرد و دوران تازهایی به روی ایران گشوده شود. الان در بخش گشت ارشاد و حجاب اجباری، آنچیزی که بخشی از مردم را خشمگین کرده است مساله حق انتخاب است.
📌من در سفری که آمدم در فرودگاه سه هیترو در لندن، حدود چهل نفر از خانمهای کارمند فرودگاه محجبه بودند. نه کسی به این خانمهای محجبه عجیب و غریب نگاه کرد و نه آن خانمها به حجابشان مفتخر بودند چرا که یک حق انتخاب خیلی عادی به آنها داده شده بود.
📌به همین دلیل شما میبینید که در انگلستان با تمام اختلافهای قومی و نژادی تاریخی، درصد نزاعهای قومی و خطرهای تروریستی یک دهم فرانسه هم نیست. چرا؟ چون فرانسه در مورد حجاب به مردم زور آورده است اما انگلستان با همان رندی و زیرکی تاریخیشان حق محجبه بودن را به زنان مسلمان داده و حتی تنها کشور غربی است که پلیس محجبه دارد.
📌دولت انگلستان با تعامل کار خود را پیش ببرد و جواب می گیرد. آنوقت ما حق انتخاب را از مردم سلب میکنیم بعد با سالی چند میلیارد بودجه از بیتالمال گشت ارشادی را راه میاندازیم که یک نفر را محجبه نکرده که هزاران نفر را هم بیحجاب کرده و تازه آن را به یک مساله امنیتی هم تبدیلش کردیم.
📌وضعیت الان جوری است که حتی قشر مذهبی هم از وضع موجود ناراضی شده است. خانوادههای محجبه هم با حجاب اجباری مخالفاند. حق انتخاب را اگر از مردم بگیرید مثل رفتاری که رضا شاه با کشف حجاب کرد همان پاسخ را هم میگیرید چون هر دو رفتار یکی است.|| خبرآنلاین
@zistboommedia
@hooreechannel 🌹 | 289 | 8 | Loading... |
30 🌿مسئولان دبیرخانه انطباق عفاف و حجاب
معاونت فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت که در جهت رعایت اخلاق حرفهای و پزشکی"با ابتکار عمل" طراحی پیراهن شیردهی و لباس زیر و مقنعه و ...اینا دادید چه خبر از قیمت نجومی دارو و هزینه درمان ملت؟
فقر از هر در بیاید چه میرود؟
در سیاره شما چه خبر؟
✍️ آزاده مختاری
@swhriran
@hooreechannel 🌹 | 290 | 2 | Loading... |
31 🔴خانواده از هم پاشیده
براستی که خانواده از هم پاشیده نظام عاطفی و روانی تک نفرات درون خود را ویران می کند.اگرچه در موارد متعدد طلاق یکی از دلایل پدید آیی خانواده از هم پاشیده است،اما طلاق خود معلول علتهایی دیگر است.
(خانواده از هم پاشیده الزاما تنها با طلاق پدید نمی آید)
در این پرونده اعتیاد پدر آن هم از نوع مخرب و ویرانگر صنعتی قطعا نقش اصلی را در جدایی والدین و در نتیجه تجاوز پدر به دختر بازی می کند.
در خانواده از هم پاشیده و در غیاب ساز و کارهای حمایتی و نظارتی عاطفی و رفتاری دختر نوجوان با پسرهای متعدد در ارتباط است و همین عامل تصمیمگیری و راهنمایی اشتباه توسط او می شود.
حال اما بگذارید سمت و سوی فلش را کمی بسوی جامعه و ساختار نیز بگیریم!
براستی ساز و کار حمایت دولتی آسان و موثر از این بچه ها چیست؟
ای کاش عده ای در پاسخ به من ۱۲۳ را مطرح نکنند که از ابعاد مختلف آن آگاهی مکفی دارم!
چرا در فضای فرهنگ عرفی ما شرح و بیان تجاوز توسط قربانی برای درخواست کمک و یا حتی تخلیه روانی اینگونه سنگین و حتی تقبیح شده است که راه فراری جز جنایت برای فرد باقی نمی گذارد؟
✍سیدهاشم فیروزی
kherad_jensi
@hooreechannel 🌹 | 325 | 6 | Loading... |
32 عطرتان چه خوشبوست!
جلوی پیشخوانش ایستادهام. از آنهایی که شیشه مقابلشان چند تا سوراخ دارد. پشت سرم کولر روشن است و باد به تنم میخورد و به او میرسد. پشت پیشخوان، مردِ کتابدار محترمیاست که راستش را بخواهی، غبطه شغلش را میخورم. منی که عادت به غبطههای نرسیدنی دارم! یک دفعه وسط بحث، بیربط میگوید آقای فلانی! عطرتان چه خوشبوست! باد میخورد و به ما میرسد! جا میخورم. مدتهاست از این دست جملهها نشنیدهام. خودم هم مثلشان را به کسی نگفتهام؛ انگار مدتهاست در بیان خوبی و احساس و زیبایی لال شدهایم.
گفتم عطر را از کردستان خریدم. فروشندهاش میگفت ترکیبشان دستساز است. رایحه شیرین و شکلاتیای دارد. ولی دیدهاید عطر همیشگیای که میزنی، برای خودت غایب و گریزان میشود؟ یعنی خودت دیگر از فرط عادت، بویش را حس نمیکنی. شبیه مکندگی عادت برای خیلی چیزهای خوب دیگر! مثل ساحلنشینانی که دیگر صدای دریا را نمیفهمند؛ یا خانههای فقیرنشین کنار ریل و صدای قطار.
به او گفتم قابل ندارد؛ نمونه دیگرش در کیفم هست. چون از توجهش ذوق کردهام، میدهم دستش تا بو کند. «این هم خیلی خوب است، اما آن که زدید نیست.» میگویم بله بله. من کم عطرباز نیستم! میخندیم. میگویم رفتم خانه نام عطر را مینویسم و برایتان میفرستم. تشکر میکند.
کتابهای امانتی را میخواهد تاریخ بزند. میگوید ولش کن. ثبتش کنم، تاخیر میخورد. شما ببر، هر وقت خواستی بیار. تشکر میکنم. دمخوردن با کتاب، آدمها را هیچچیزی نکند، دست کم محترم میکند!
دلم میخواهد از توجه و حرفهای عطرآمیزمان بیشتر بگویم. دوست دارم میگفتمش، کاش حُسنهای اخلاقی در آدم، اینقدر با جان و تن و پیراهنش، آمیخته و یکی بشود که خودش دیگر حسش نکند و عطر حُسن خلقش پراکنده در هوای ارتباط، شامه همه را بنوازد. چه حالا مثل خیلیها نگویند و مثل کتابدار یکی بگوید که چقدر اخلاقت خوشبوست! و نامت به خوشبویی، اینسو و آنسو بوزد!
دوست داشتم به او میگفتم، کاش دردهای آدم هم اینقدر شفاف و پیدا و سیال بود که با نسیمی به صورت دیگری میخورد. دیگری حتی نمی گفت دردت چیست؟. حتی شاید حرفی هم نمیزد. اما از سنگینی تلمباری و پنهانی بودنشان، کم میشد تا روح کمی نفس میکشید و خستگی روزگارش فرو مینشست و قرار مییافت.
دوست داشتم به او میگفتم بیا کمی از این حرفها بزنیم! آدمها، چیزهای پنهان و تلمبار و نگفته زیادی دارند که مثل عطر همیشگیات، بیآنکه بخواهی، پیدا نیستند. سنگینِ پنهانِ پنهانِ پنهانند! ولی کاش، پیدای پیدای شفاف بودند! وزان و رها در هوا!
✍علی سلطانی؛ دانشجوی دکتری الهیات تطبیقی دانشگاه بُن
@taft_Iran
@hooreechannel 🌹 | 302 | 8 | Loading... |
33 ❤️ واقعیت تکاندهنده از فقر آموزش جنسی در ایران
🔴ممنوع بودن هرگونه آموزش جنسی در نظام آموزشی ایران و ناآگاهی افراد جامعه و به خصوص نوجوانان و جوانان نسبت به مسائل جنسی، مسالهای است که کمتر در مورد آن بحث میشود. گاهی نگرانیهایی حول آن مطرح میشود و پس از مدتی به فراموشی سپرده میشود.
واقعیت اما این است که فقدان آموزشهای جنسی در نظام آموزشی، آنقدر عواقب جدی و فاجعهباری دارد که درخواست برای گنجاندن این آموزشها در برنامههای مدارس از سنین نوجوانی، میبایست به یک خواست همگانی مطرح شود.
پیش از این تنها آموزش رسمی در مورد مسائل جنسی در درس تنظیم خانواده در دانشگاه بود که بطور مختصر در مورد تاریخچه تنظیم خانواده، برنامهریزی و بهداشت و روشهای جلوگیری از بارداری بحث میکرد. اما همین دو واحد درسی نیز در سال ۱۳۹۱ و همزمان با سیاستهای افزایش جمعیت، از آموزش رسمی حذف شد.
پزشکی که چندی پیش برای برگزاری کلاس آموزشی «آشنایی با سیکل عادت ماهانه از نظر جسمی و روانی» برای دانشآموزان کلاس دوازدهم به یک دبیرستان دعوت شده بود، در این خصوص نوشته است:« بنابه موضوع طبیعتا به بحثهایی در مورد رابطه ایمن و پیشگیری از بارداری نیز رسیدیم. سطح کمسوادی و به عبارتی بیسوادی بچهها شوکهکننده بود. » او نوشته که بعد از کلاس خیلی از این نوجوانان با میزانی از شرم میآمدند و سوالات خصوصیتر در مورد تجربهها و نگرانیهایشان مطرح میکردند.
خیلیهایشان در همین سن هفده-هجدهسالگی عقد کرده بودند، نامزد و یا پارتنر غیرررسمی داشتند. او در ادامه نوشته :« آنچه به وفور تجربه شده بود، رابطه مقعدی و رابطه دهانی بود و بچهها سوالات زیادی در مورد بکارت داشتند.
آنها روحشان هم خبر نداشت که احتمال انتقال اچآیوی و هپاتیت در رابطه مقعدی بیشتر از واژینال است و نمیدانستند که کاندوم نمیتواند بطور کامل مانع ابتلا به اچپیوی شود. او همچنین نوشته که بسیاری از دخترانی که عقد کرده بودند نیز میپرسیدند که چرا اینها را در کلاسهای پیش از ازدواج به ما نگفتند؟!
پزشک دیگری در همین خصوص در گفتگو با زاگاه میگوید: «نوجوانان و جوانان نسل جدید به شکل معناداری بیش از نسلهای قبل رابطه جنسی را در سنین پایین تجربه میکنند و کمبود آگاهی سبب شده است یا در معرض بیماریهای جنسی قرار داشته باشند یا اینکه دچار بارداریهای ناخواسته شوند.» او در ادامه با اشاره به زنان و دختران بسیار جوانی که به دلیل بارداری ناخواسته به او مراجعه کردهاند میگوید:
« دختران ۱۹ یا ۲۰ سالهای مراجعه میکنند که از روابط خارج از ازدواج باردار شدهاند. بعد میگویند که پیشگیری میکردند یا اینکه قرص اورژانسی مصرف کردهاند، اما زمانی که میپرسیم قرصها را چطور مصرف کردهاند، متوجه میشویم که به دلیل ناآگاهی و نبود آموزش اساسا قرصها را اشتباه مصرف کرده و به شکل نادرستی تلاش کردهاند که از بارداری پیشگیری کنند.» او در ادامه میگوید:
میزان ابتلا به بیماریهای جنسی نیز به شکل معناداری در نوجوانان و جوانان بیشتر شده است، هرچند آماری در این رابطه نداریم. یکی از دلایلش همین ناآگاهی است.
مردان معمولا از کاندوم استفاده نمیکنند. دخترها به دلیل مساله بکارت تن به روابط مقعدی و دهانی میدهند و همه اینها ریسک ابتلا را افزایش میدهد.
🗂ادامه مطلب👉👉
@Zane_Ruz_Channel
@hooreechannel 🌹 | 1 153 | 29 | Loading... |
34 پایان تیرگی
📌این روزها چیزی که در تهران و شهرهای ایران بسیار به چشم می آید لباس های رنگی است، به ویژه لباس زنان. حتی اگر حکومت بتواند روسری را به سر زن ها برگرداند،بازگشت به رنگ تیره و تیرگی بعید و بل محال است. ”انقلاب رنگی” در ایران رخ داده و همه جا هم دیده می شود. این انقلاب، "قدرت توده " را نشان می دهد و در آینده نیز همین قدرت تعیین کننده سرشت و سرنوشت ایران خواهد شد.
📌 گوستاولوبون در ۱۸۹۵ از نخستین اندیشمندانی بود که در کتاب "روان شناسی توده ها" نشان داد قدرت توده ها، قدرت حاکم واقعی جامعه مدرن و معاصر است. در سال ۱۹۲۹ دخوزه ارتگای گاست، فیلسوف سیاسی، با نگارش "طغیان توده ها" دیدگاه گوستاو لوبون را تایید کرد هر چند او از "انسان توده" نفرت داشت.
📌 توده ها چگونه طغیان می کنند؟ و چگونه در عمل حاکم می شوند؟ لوبون و گاست و دیگران می گویند از راه مدیریت بدن و تجربه های زیسته زندگی روزمره شان.مثال ساده و دم دست و علنی آن همین انقلاب رنگی در ایران امروز است. بگذارید قصه اش را کوتاه بگویم. به خاطر داریم که انقلاب ۵۷ که شد کم کم رنگ های تیره و مشکی جایگاه سیاسی پیدا کردند. چادر مشکی، نماد زنان انقلابی شد و حکومت، زنان وابسته و حامی خود را با چادر مشکی تعریف کرد.
📌اما تیرگی صرفا برای زنان رنگ ایده آل نبود، مردان حکومت هم تیره پوش بودند و شدند. تیرگی، "سادگی" دانسته شد و رنگ های روشن، جلف و زرق و برق اشرافی، غربزده و مدرن معرفی گردید. این قاعده شامل همه چیز بود. با گسترش "سیاست سوگ" و سوگواری، و آیین های مذهبی، سیاه، هم سال به سال اهمیت سیاسی بیشتری یافت. طیفی از رنگ های تیره، سرمه ای، مشکی، خاکستری، خاکی، سبز پر رنگ و رنگ های بیان کننده "سادگی" و "سوگ " در فهرست "رنگ های ایدیولوژیک" قرار گرفت. رنگ های روشن، شیک یا مد بودن تلقی و طرد شدند.
📌جنگ ایران و عراق هم "سیاست تیرگی" را تقویت کرد. هزاران شهید و جانباز جنگ، شهرها و روستاها را عزادار می کرد. رسانه های حکومتی هم یا به خاطر سوگواری و عزاداری های مذهبی یا به خاطر شهدای جنگ، برای هشت سال سیاهپوش و تیره رنگ شدند. کم کم رنگ های روشن، نماد غرب و رنگ های تیره، نماد اسلام انقلابی شد. تنها استثنا در این زمینه پیرهن سفید یقه آخوندی بود. مردان انقلابی، می توانستند پیرهن سفید تن کنند مشروط به این که "قاعده سادگی و سوگ" در ترکیب لباس مراعات شود.
📌با پایان جنگ در سال ۶۷، کم کم تیرگی مساله شد. با گسترش مانتو، چادرپوش ها رو به کاستی نهادند و مردان جوان هم گرایش بیشتری به رنگ های روشن یافتند.پس از جنگ دوران و گفتمان سازندگی آغاز شد و کم کم زرق و برق به شهرها بازگشت. ابتدا خانه ها با تلویزیون های رنگی، تخیل مردم را رنگی کردند و آخرین تلویزیون های سیاه و سفید توشیبا هم ناپدید شد.گسترش فضای سبز و بیلبوردهای شهری و تبلیغات تجاری، و توسعه آسمانخراش ها، شهرها به ویژه کلانشهرها را رنگارنگ کرد.
📌در دهه ی هشتاد با ظهور اینترنت و گسترش ماهواره ها، رنگ و تصویر هم قدرت شگرفی پیدا کرد. طبیعتا رسانه ها و فضای مجازی نمی توانستند تیرگی را تحمل یا ترویج کنند. ذات رسانه، زرق و برق است.از ۱۳۸۴ به بعد با گران شدن نفت و سرازیر شدن دلارها، فرایند مصرفی شدن کشور شتاب گرفت و انبوه کالاها و مراکز خرید و مگامال ها در شهرها، زرق و برق انبوه را با خود آوردند. کم کم میلیون ها اتومبیل رنگارنگ خیابان ها را پر کردند. در کم تر از چند سال، و در چشم به هم زدنی "انقلاب رنگ ها" رخ داد و چهره شهرها و شهروندان ناگهان رنگارنگ شد. دمای کشور هم بتدریج گرم تر می شد و زنان ناگزیر میل به رنگ های روشن پیدا می کردند.
📌این همان لحظه ای است که حکومت آژیر تهاجم فرهنگی را به صدا در آورد. اما کار از کار گذشته بود و رنگ ها هر سال متنوع تر و روشن تر می شدند. قصه همین طور ادامه یافت تا پاییز ۱۴۰۱ که جنبش زن، زندگی، آزادی ظاهر شد. این جنبش انقلاب رنگ ها را کامل کرد. این روزها زن ها چه با روسری چه بی روسری، خیابان ها را رنگارنگ کرده اند. دیگر چادرپوش ها اقلیت شده اند و همین باعث می شود دیده شوند. سیاه هم یکی از رنگ هاست و طیف رنگی و رنگارنگ شهر را کامل می کند. گمان می کنم کم تر شهری در جهان رنگی تر از تهران باشد.
✍ دکتر نعمت الله فاضلی
@zistboommedia
@hooreechannel 🌹 | 354 | 12 | Loading... |
35 🌿۵ ژوئن روز جهانی محیط زیست
🟢روز جهانی محیط زیست امسال بر احیای زمین، توقف بیابانزایی و ایجاد مقاومت در برابر خشکسالی بر شعار "سرزمین ما، آینده ما و ما نسلاحیاگر هستیم" تمرکز دارد.
بشریت نمیتواند زمان را به عقب برگرداند اما میتوانیم جنگل ها را گسترش دهیم، منابع آب را احیا و منابع خاک را تجدید کنیم.
ما نسلی هستیم که میتوانیم با زمین صلح کنیم. از سال ۱۹۷۳ روز جهانی محیط زیست (WED) در مورد مسائل مهم زیست محیطی از تغییرات اقلیمی گرفته تا تخریب لایه اوزون، آگاهیافزایی کرده است.
این روز، دولتها، کسب وکارها سازمانهای مردم نهاد و افراد را به انجام اقداماتی برای رسیدگی به این چالشها تشویق میکند.
#WorldEnvironmentDay
@swhriran
@hooreechannel🌹 | 308 | 3 | Loading... |
36 ریاست جمهوری زن مسئله دوم است!
پاسخ بخشی از مردم در مورد ریاست جمهوری زنان را در این ویدئو میتوانید ببینید.
اما به نظر حقیر این مسئله دوم است. مسئله اول باورمندی خود زنان به توانمندی خودشان است.
اعتماد به نفس درونی است که زنان در کشور ما باید به دست بیاورند.
خوب به یاد دارم در جلسهای باحضور بانوان فعال حوزه زنان وقتی موضوع توسعه و جایگاه زنان در صد سال اخیر را برشمردم و به ایده دولت زنان》پرداختم، یکی از خانمهای داخل جلسه خودش ایده را از نگاه جامعه تحت عنواندولت خاله خانباجیها》مورد تحقیر قرارداد و چند خانم دیگر هم با آن همراهی کردند.
جالبتر حتی خود سوال این گزارش است که به نحوی یک پیچیدگی درونی دارد و عبارت《باید اجازه داشته باشند؟》یک نوع ملاحظه زبانی را در خود مستتر دارد. شاید علت این است که طراح همین سوال نیز یک خانم بوده! خانمی که اتفاقا خود تحصیل کرده و دغدغهمند است ولی به عنوان یک زن ناخواسته آن ترس درونی و آن احتیاط روانی را در قالب سلطه اجازه و عاملیت دیگری به زبان آورده و عمقِ عمیق احساس عدم فاعلیت و اعتماد به نفس را با یک لغزش زبانی نشان داده است.
✍یاسر عرب
@Kherad_Jensi
@hooreechannel 🌹 | 308 | 2 | Loading... |
37 یک زندگی معمولی در مکزیک
در روزهای اخیر، رییس جمهور کشور مکزیک با رأی مردم انتخاب شد. از قضا رییسجمهور منتخب یک زن است.
در حالی این رخداد انتخاباتی در این کشور رقم خورده که شرکت زنان در رقابتهای سیاسی کلان همانقدر عادی و طبیعی است که شرکت مردان. در اعلام نتیجهی رایگیری نیز بیشتر بر رویکرد سیاسی و حزبی آنان و میزان مشارکت عمومی تاکید میشود تا بر زن یا مرد بودن ایشان.
در این سوی جهان و در ایران، البته ماجرا با تأکید بیشتر بر زن بودن این رییسجمهور منتخب بازتاب داشته است؛ و این در حالیست که شورایی بنام نگهبان همچنان باید داشتن صلاحیت و مجوز ورود زنان به سطح رقابت کلان سیاسی برای رییسجمهور شدن را تشخیص و صادر نماید و البته این حکم و تشخیص را هم کاملاً قانونی میداند.
آن هنگام که میگوییم روال زندگی معمولی در ایران سالهاست مخدوش شده و عادیترین امور با تفسیری سیاسی و ایدئولوژیک به مسیری نادرست و تبعیض آمیز هدایت شده و ارادهای برای پذیرش این میزان خروج از عقلانیت و تغییر آن وجود ندارد؛ دقیقا به این فرآیند عجیب و غریب و انواع ممنوعیتها و محرومیت ها مانند حجاب اجباری اشاره داریم که خاص رویهی حاکمیتی در این سرزمین است.
وقتی تبعیض شامل زنان بهعنوان نیمی از جمعیت یک جامعه میشود، یقین بدانید دامنهی آن به گروهها و قشرهای دیگری از درون نیم دیگر جامعه یعنی مردان نیز رسیده است مانند: اقوام، مذاهب، گرایشات سیاسی، طبقهی اقتصادی و افراد غیرخودی بیرون از دایرهی صاحبان قدرت و پیروان تمام عیار آنان.
از اینرو افزون بر مشکلات ریشهای و ساختاری نظام حکمرانی ایران در ساحت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و آسیب دیدن رابطهی جامعه با آن، و تهی شدن پدیدهها و نهادهایی چون انتخابات از معنا و کارکرد واقعی خود؛ چنین تفسیرهای سیاسی و ایدئولوژیک از جامعه نظیر رجال سیاسی نبودن زنان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری یا چشم براه تأیید و مجوز آنان از سوی نهاد بسته و انتصابی شورای نگهبان، توهین به همهی ایرانیان چه زن و چه مرد؛ شمرده میشود.
✍ فریبا نظری ۱۵ خرداد ۱۴۰۳
@hooreechannelد🌹 | 287 | 2 | Loading... |
38 ❤️ سپربلاهای اجتماعی
🔴در جهان به غایت جنسیتزده، با روسپیان همچون «نجسها» رفتار میشود. بدنهای روسپیان و تنفروشان، ماده خام فضیلتساز کارخانه تولید انضباط اجتماعی است که برای حفظ نظم اجتماعی ضرورت دارد. در حالیکه بدن زن نفرین شده، مشمئز و تمثال گناه است، میبایست بدنهایی باشد تا خط ممیز بین زنان خوب نجیب/بد ناپاک باشد.
این کارکرد اجتماعی دیگریساز که در مقام تایید یکی و رد دیگری است، مادام که دیگری را «آلوده» ننامد، خود نمیتواند در جایگاه متضاد با او و در مقام فرد محترم شناخته شود؛ فلذا به صورت تاریخی، تدابیر جدی عملی برای برکندن روسپیگری اعمال نمیشود و نهایتِ بحثهایی که ایراد میشود حول این پرسشها است که آیا باید روسپیان را به شکل رسمی بعنوان «کارگر جنسی» پذیرفت یا باید با آنان برخورد پلیسی داشت و نام «متهم» بر آنان نهاد و شاهد زیرزمینی شدن فعالیت های آنان بود؟
کمتر کسی است که به این موضوع میپردازد که اصولاً چرا باید بدن زن کالایی قابل خرید و فروش در بازار سوداگری مردانه باشد؟
چراکه حضور روسپیان همزمان برای زنان و مردان و در کل برای جامعه کارکرد دارد. نه تنها برای زنانی که خواستار جایگاه «زنان محترم» هستند، تقابل با زن روسپی آنان را ارج و منزلت میدهد، بلکه برای مردان هم از چندین جهت کارکرد دارد؛ نخست اینکه مردان میتوانند بهرهکشیهای جنسی متعدد از بدن زن را با نام عادی سازی شدهی تمنیات جنسی افسارگسیخته و تنوع طلب مردانه اعمال کنند و همچنین حتی مردان برای تثبیت زنان اطراف خود در زمره «فرشته»، به حضور «فاحشه» محتاجاند تا به پشتگرمی چنین تأییدیه مردسالارانهای به بقای اسم و رسم و اثبات دودمان پاک خود اطمینان دهند و مادران و همسران و مایملکان خصوصی خود را «دارایی پاک» بشمارند.
زنانی که مردی آنان را «خودی» مینامد، بواسطه انکار زن روسپی، خود را از شناعت رهانده و در پناه مردان حامی جای میگیرند.
هاله سفید مقدسی که پیرامون تصاویر مادر در اسطورههای مردانه میدرخشد، با تکیه بر چنین دوگانهای تحقق مییابد چنانچه فاحشگانی نبودند، فرشتگانی که مردان آنان را پاکدامن خوانده و کنترل سکسوالیتهشان را بدست گیرند غیرممکن مینمود.
چنانچه پدران کلیسایی فاحشگان را فاضلابهایی میشماردند که با وجود ذات آلوده، حضورشان برای جامعه ضرورت دارد و «توماس آکویناس» میگفت:
«روسپیگری در جهان، شبیه نجاست در دریا یا مجرای فاضلاب در یک قصر است. لوله فاضلاب را بیرون بکشید، قصر را با آلودگی و دریا را با نجاست پر خواهید کرد. اگر روسپیان را از این جهان بیرون بکشید، با لواط پر خواهد شد. استفاده از روسپیان، «بی اخلاقی مجاز» است.»
در هیچ کجای دنیای مردان نمیتوان چنین موردی را سراغ داشت که آنکه ستمدیده است و حقوقش پایمال می شود، متوجه انگ و تهمت شود و برعکس، آنکه استثمارگر و ستمگر است، محق و ذی نفع باشد. اما چنین رویکردی را میتوان در قبال تنفروشی زنان به وضوح دید که مردان خریدار تن زنان، هیچ عنوانی متوجهشان نیست و عباراتی متناظر با «زن خیابانی» برای مردان سراغ نداریم اما این زنان هستند که هرزه، فاحشه و هرجایی خطاب می شوند و همزمان جایگاه فردی و اجتماعی شان به مخاطره انداخته میشود و متوجه ستم فردی و اجتماعی میشوند.
🟡روسپیان، تاکنون گوسفندهای قربانی، دختران از دست رفته، کیسه بوکسها، سپربلاهای اجتماعی، و نگهبانان فضیلت اجتماعی بودهاند؛ شرها و فتنههای بالفطره که در عین حال همچون آینهای برای بزرگنمایی و تمجید خیر و پاکی دیگران الزامی مینماید. واسطههای تطهیر و حفظ احترام زنان عفیف که جز با هتک حرمت و بیاحترامی به بدن روسپیان و شیوارهسازی تن آنان تحقق نمییافت.
سوپاپهای اطمینانی که جامعه را مطمئن میساخت که شأن زن همرده با مرد نیست و فلسفه خلقت زن، چیزی جز برای بهروزی و خوشامد مرد نیست و ابدان منتسب به زنان چه فاحشه و چه فرشته، به نسبت کارایی برای مردان رتبهبندی و ارزشگذاری میشوند؛ چه آنانکه بدن خود را به یک مرد طی رابطه ازدواج، یک بار و برای همیشه فروخته باشند و چه آنان که بدن خود را به مردان متعدد و چندین باره بفروشند، هر دو در کاستی بنام «زنان» و در طبقهای پستتر از مردان گرد هم میآیند که یکی همچون مریم عذرا، مقدس و دیگری همچون حوا، متمرد است و به نسبتی که از معیارهای قوانین کنترل سکسوالیته مردان پیروی میکنند و در خدمت اهداف دنیای مردمحور قرار میگیرند، منزلت یافته و متنعم میشوند.
✍پرستو فرخی
🗂ادامه مطلب 👉👉
@Zane_Ruz_Channel
@hooreechannel 🌹 | 257 | 6 | Loading... |
39 هفت نوع رنج در زندگی بشر
1️⃣رنج از محدودیتهایی است که نوع بشر و خود بشر دارد. این عمیقترین نوع رنجی است که میبریم. مثلا ما از نادانیها و ناتوانیهای خودمان رنج میبریم. از اینکه هر چه میکنیم، بالاخره خطاکاریم رنج میبریم؛ چه از مفهوم خطای اخلاقی استفاده کنیم و چه از مفهوم گناه دینی و مذهبی استفاده کنیم، هرچه میکنیم آخر میبینیم که مرتکب گناه و خطا شدهایم. این نوعی نادانی یا نوعی ناتوانی یا نوعی نادانی به علاوه ناتوانی است که از آن رنج میبریم. یا مثلا انسان از تنهایی خودش رنج میبرد. تنهایی هم نوعی ناتوانی است. ما از مرگ رنج میبریم؛ در واقع، از ناتوانی از دورکردن مرگ از خودمان، ناتوانی در استمرار بخشیدن به زندگی این جهانی که خودمان داریم، رنج میبریم. ما از ضعف اراده رنج میبریم . مثلا صدبار تصمیم میگیرم دروغ نگویم، ولی باز بار صدویکم دوباره دروغ میگویم. صد بار تصمیم میگیرم متواضع باشم، اما باز برای بار صدویکم هم، متکبرانه برخورد میکنم. به همین ترتیب، از اینکه بر امیالم تسلط ندارم رنج میبرم. مثلا دلم میخواهد بر میل خودم به مالدوستی و شهرتطلبی و قدرتجویی مسلط باشم، دلم میخواهد بر اینکه اینقدر میل دارم پیش مردم آبرومند باشم، یا بر اینکه اینقدر میل دارم که محبوب مردم باشم مسلط باشم؛ من بر هیچکدام از امیال خودم تسلط ندارم. این رنج از محدودیتها، ازاین لحاظ از همه رنجها، رنج آورتر است که شما از هر چیز دیگری که رنج ببرید، آن را از زندگیتان حذف میکنید. مثلا اگر از ارتباط با من رنج ببرید ارتباط دوستانه را با من قطع میکنید. اما آدم ارتباطش را با خودش که نمیتواند قطع کند. شب که انسان در تنهایی مطلق خوابیده است، آخرش با خودش محشور و مأنوس است و آنوقت از این دشمنی در رنج است که هیچوقت از او رهایی نیست.
2️⃣رنجهای انسانهای دیگر و همنوعان خودمان است. وقتی انسانهای دیگر را دستخوش رنج می بینیم با آنها احساس نوعی همسرشتی و همسرنوشتی میکنیم و از رنج آنان، رنج میبریم، چه از رنجهایی که در ناحیه جسم انسانها پدید میآیند، چه از رنجهایی که در ناحیه ذهن انسانهای دیگر پدید میآیند، چه از رنجهایی که در ناحیه روان انسانهای دیگر پدید میآیند و چه از رنجهایی که در ناحیه ارتباطات اجتماعی انسانهای دیگر پدید میآیند.
3️⃣وقتی میبینیم همنوعان ما، مورد ظلم واقع میشوند.این غیر از شِق قبلی است. در شق قبل، ظلمی در کار نیست، اما در این نوع سوم، من رنج میبرم از ستم و بیدادی که بر آ نها میرود و این ستم و بیداد،کم وکیفِ زندگیشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
4️⃣وقتی که احساس میکنم به خودم ظلم میشود. به نظر من درد و رنجی که آدم از ظلم به دیگران میبرد، بیشتر از درد و رنجی است که از ظلم به خودش میبرد. وقتی کسی به خودم سیلی بزند رنج میبرم، ولی وقتی میبینم کسی به شما سیلی میزند واقعاً، بیشتر رنج میبرم.
5️⃣ درد و رنجی است که از بلایای طبیعی و حوادث زندگی میبریم، مثل زلزله، سیل و بیماریهای همه گیر و امثالهم. اینها همیشه همراه با فقداناند.در این بلایا یا فقدان عزیزانمان یا فقدان ارتباطاتمان را تجربه میکنیم و یا حتی، در نازلترین صورتش، گاهی اوقات، فقدان مادیات زندگیمان را تجربه می کنیم.
6️⃣ ناخوشایندهای سلیقهای در زندگی ما پیش میآید. مثلاً فرض کنید من انسان متدینی هستم و از سبک زندگی بیتدینها ممکن است رنج ببرم و یا آدم بیتدینی هستم و از سبک زندگی متدینها ممکن است رنج ببرم. یا مثلاً، من موسیقی سنتی دوست دارم، آنوقت از این رنج میبرم که دخترم دائم موسیقی پاپ گوش میدهد. دختر من هم از این رنج میبرد که من دائماً موسیقی سنتی گوش میکنم.
7️⃣ رنج از درد جسمانی خودمان است، مثلاً رنج از دندان درد، رنج از سوختگی بدن.
🔹این ترتیبی که عرض کردم، ترتیبی است که شدت و حدت درد و رنج در آن، از بالا به پایین مدام دارد کمتر و کمتر و کمتر میشود و بنابراین، اگر میخواهید درد و رنجهای بزرگ را ببینید،باید در این سلسله مراتب به طرف اولی برویم. اولی از همه بیشتر است بعد به همین ترتیب موارد بعد میآید. نکته ای که در اینجا وجود دارد و باید قبل از هر چیزی گفت، این است که اگر مصیبتی، خدای ناکرده، بر کسی وارد شود که مصیبت فهم آن شخص را ضعیف کند، حافظه آن شخص را از او بگیرد، تخیل آن شخص را از او بگیرد،قدرت پیشبینی را از آن شخص بگیرد، احساس یگانگی با دیگران را از دستش بگیرد، خودآ گاهیاش را از دستش بگیرد، دیگر این کس، اصلاً کاری هم نمیتواند برای رفع رنج خودش بکند. اگر اینها از دست برود،انسان واقعاً به موجود ترحم برانگیزی تبدیل میشود که از حیوانات هم ترحم برانگیزتر است،چون حیوانات هم کارهایی برای خودشان میتوانند بکنند، ولی این انسان نمیتواند این کارها را برای خودش بکند.
✍ استاد مصطفی ملکیان
@zistboommedia
@hooreechannel 🌹 | 289 | 5 | Loading... |
40 فاصله شرف تا بیشرفی.!!
کودکی در این فیلم می گوید :
« در دنیای کودکان و مردان با شرف ، دختران و زنان هیچ وقت کتک نمی خورند ، حتی با یک دسته گل .!!
چون خدا چنین کاری را دوست ندارد ..»
در این فیلم "شرف" را بهزیبائی در نوع نگاه و رفتار طبیعی و انسانی کودکان نسبت به "دختر و زن" مشاهده میکنید...
چگونه کشور های دیگر می توانند حقوق برابر زن و مرد را از همان دوران کودکی به بچهها آموزش دهند ، ولی ما نمیتوانیم.؟؟
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
@hooreechannel 🌹 | 360 | 10 | Loading... |
01:06
Video unavailableShow in Telegram
دانش و توانایی یا زیبایی؟
صفر!؛ هیچکدام!
در جمهوری اسپرمها و پلکان ژنوکراسی نه زیبایی زنان دلیلی برای پیشرفت آنان است و نه توانمندی آنها. در این مفروض هزاربار امتحان و پاسخ داده شده زنان کاملا با مردان برابر هستند! شبکه منافع متصل به جمهوری خانوادگی بیشترین دلیل پیشرفت در کشور ما است. اما ...
حالا اول!؛
جامعه نوعا فریادهای بلندی سر میدهد که خود کمتر به آنها باور داشته یا عمل میکند!
از این دست فریادها میتوان به حفظ محیط زیست، احترام به رنگین کمان عقاید، و یکی هم همین مسئله جایگاه زنان اشاره کرد!
جامعه غیر رسمی به درستی به حاکمان و جامعه رسمی نقد دارد که کفشهای مدیریتی را اساسا مردانه طراحی کرده و سهمی برای بانوان قائل نیست (الا به تعارف!)
خود جامعه اما در انتخاب زنان چه سهمی برای لطافت ذهنی، توانمندی روانی، و ظرافت رفتاری ایشان قائل است؟ و چه مقدار زیبایی ظاهری را ملاک اقبال و استقبال میداند؟
سوم؛
به زبان ساده ملاک توجه به زنان توسط ساختارها و تشکيلات و رسانههای افقی که خود منتقد ساختارهای حکومتی هستند چه میزان آراستگی مهارتی-شخصیتی است و چه میزان زیبایی ظاهری؟
✍یاسر عرب
@kherad_Jensi
@hooreechannel 🌹
3.21 MB
Photo unavailableShow in Telegram
🌿 ۲۴۷ زن در اثر خشونت خانگی در سال ۲۰۲۳ در آلمان کشته شدند
🔴۲۴۷ زن در آلمان در سال گذشته میلادی بر اثر خشونت خانگی کشته شدند. این میزان نسبت به سال قبل ۶.۵ درصد افزایش داشته است.
پارلمان اتحادیه اروپا به تازگی مقرراتی را تصویب کرد که طبق آن خشونت جنسی و خانگی در آینده در سراسر اتحادیه اروپا با مجازات شدیدتری روبهرو خواهد بود.
بر اساس گزارش اداره پلیس جنایی فدرال، در حالی در سال گذشته میلادی بیش از ۲۵۶ هزار مورد خشونت خانگی در آلمان ثبت شده است که تقریبا ۷۰ درصد قربانیان زن بودند.
طبق این گزارش، خشونتهای خانگی توسط شریک زندگی، شریک سابق یا اعضای خانواده قربانی اعمال شدهاند.
به دلیل ترس قربانیان از مراجعه به پلیس، تخمین زده میشود که آمار واقعی خشونت خانگی در آلمان بیش از موارد ثبتشده باشند.
@swhriran
@hooreechannel 🌹
❤️ به جای مقابله، انکار می کنند!
🔴معاون امور زنان و خانواده رییسجمهوری گفته آمار زنان و دخترانی که مورد خشونت خانگی قرار میگیرند علاوه بر اینکه نگرانکننده نیست، قابل قیاس با کشورهای دیگر هم نیست.
سیمین کاظمی: در ایران آمار رسمی از میزان خشونت علیه زنان اعلام نمی شود. سال ۸۳ نتایج یک بررسی ملی نشان داده بود که حدود دو سوم زنان متاهل در طول زندگی مشترک تجربه خشونت داشته اند و یک سوم هم خشونت جسمانی را تجربه کرده اند.
این آمار فقط در مورد زنان متاهل بود و تجربه زنان مجرد و خشونت هایی که توسط پدر، شوهر، پارتنر، برادر و پسر به زنان اعمال میشود را در بر نمی گرفت. شواهدی در دست نیست که از آن زمان آمار به روز شده باشد.
اگر یک مقام رسمی ادعا می کند خشونت علیه زنان نگران کننده نیست، لازم است ادعایش مبتنی بر بررسی و پژوهش و پیمایش در سطح ملی باشد.
ما آمار جدیدی از خشونت علیه زنان در مقیاس کلان در دست نداریم اما بعضی پژوهشهای پراکنده نشان میدهد دست کم خشونت فیزیکی تقریبا مشابه متوسط جهانی (یک نفر از هر سه زن) است و نمیتوان گفت نگران کننده نیست.
خشونت علیه زنان و اشکال آن یکی از حادترین و مهم ترین مسایل و مشکلات زنان است که جدی گرفته نمی شود و مخصوصا برای پیشگیری از آن و حمایت از آسیب دیدگان اقدام موثری تاکنون انجام نشده است.
حالا هم گویا بعضی مقامات مسوول به جای تلاش برای مقابله با خشونت علیه زنان تصمیم گرفته اند با تخفیف و کمرنگ کردن مساله خشونت منکر وجود چنین مساله ای شوند.علت [بی توجهی مسوولان به مساله خشونت علیه زنان] نگاه سنتی است که به این مساله دارند. در نگاه سنتی خشونت علیه زنان قابل توجیه است. علاوه بر این با توجه به اولویت خانواده بر سلامت و کرامت زنان در رویکرد رسمی، این نگرانی وجود دارد که اقدامات پیشگیرانه و حمایتی در مورد خشونت منجر به تزلزل و تهدید موجودیت خانواده و به خصوص خانواده تحت ریاست و قیمومت مرد شود. برای همین عموما از پیشگیری از خشونت و حمایت موثر از قربانیان امتناع می شود یا مسامحه صورت می گیرد. خشونت علیه زنان مساله مهمی است و هم حیات و سلامت جسمی و روانی و اجتماعی زنان را به خطر می اندازد و هم تبعات اجتماعی دارد، از این رو سازمان های بین المللی مثل سازمان بهداشت جهانی و دفتر زنان سازمان ملل برای پیشگیری از آن به دولت ها توصیه هایی می کنند که البته الزامآور نیست. دولتهای مختلف و گروههای مدافع حقوق زنان نیز برنامهها و راهکارهایی را برای پیشگیری از خشونت ارایه یا اجرا میکنند که امنیت زنان حفظ شود.
اقدام حداقلی در این زمینه تصویب قانون است. در ایران این امر حداقلی نیز تاکنون محقق نشده است. لایحه حمایت از زنان در برابر خشونت حدود یازده سال است که در حال بررسی و رفت و آمد در بین سه قوه است. آخرین خبر این است که در نهم اردیبهشت ۱۴۰۳ مجددا در مجلس ماده اول آن مورد بررسی قرار گرفت ولی تصویب نشد و به بعد موکول شد. البته آنچه از این لایحه باقی مانده قدرت و تاثیر معنی داری در کاهش خشونت نخواهد داشت ولی همین بقایای لایحه هم به خاطر ملاحظات و دلایل مختلف که پیشتر به بعضی از آنها اشاره کردم، تصویب نمی شود. ✍مهدیه بهارمست ادامه مطلب 👉👉 @Zane_Ruz_Channel @hooreechannel 🌹
👍 2😱 1
آلکسی_تایمیا چیست؟
♥️ زن نگران شوهرشه؛ اما موقعی که دیر میاد، طوری با او حرف میزند انگار که خونه زن دیگه اش بوده.
♥️ مرد نگران بیش از حد کار کردن خانمشه؛ اما موقعی که میاد خونه طوری برخورد می کنه که خستگی تو تنش می مونه.
➕روانشناسان به این حالات "آلکسی تایمیا" یعنی : "فقر کلمات در بیان احساسات" یا "کمبود کلمات در ابراز احساسات" می گویند. آلکسی تایمیا alexithymia یا نارسایی هیجانی، نوعی ساختار شخصیتی است که مشخصه اصلی آن، "ناتوانی در تشخیص و تحویل احساسات خود به دیگران" است.
➕در فرهنگ ما این مریضی یک رسم شده، ولی ناپسند است که: احساساتت را پنهان کن و نشان نده. و در جواب تعجب ما می گویند: لوس می شود. از یک طرف در خلوت ، دل مان برای این و آن میسوزد و تنگ میشود، از طرفی وقتی به هم میرسیم انگار لال می شویم. انگار یک نیروی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهان مان را می بندد تا مبادا چیزی در مورد دل تنگیمان بگوییم ! یکدیگر را دوست داریم اما آن قدر شهامت نداریم که دوست داشتنمان را ابراز کنیم !
➕ ما ، بله ما یعنی من و جناب عالی، آدمهای فقیری هستیم ! فقیری که در کلماتش ، احساساتش را پنهان میکند. ان قدر در بیان احساسات مان ، آلکسی تایمیک (فقیر در بیان احساسات و ابراز علاقه)، هستیم که صبر میکنیم تا وقتی عزیزی از دست رفت، آن وقت برایش شعر بگوییم و نوحه بخوانیم.
● باید این سکوت خطرناک و طولانی را بشکنیم.
● باید پدر به فرزندش بگوید که چقدر دوستش دارد.
● باید فرزند، دست پدر و مادر را بگیرد و با هم قدم بزنند و شوخی کنند و بخندند. و ... بخندند.
● باید مادر فرزندش را به یک شام دونفره در خانه یا جای دیگری دعوت کند.
● زن باید به همسرش بگوید: عزیزم از این که دیر کردی، نگرانت شدم. دلم برایت تنگ شده بود.
● مرد باید به همسرش بگوید: عزیزم روز پر کاری داشتی. خدا قوت. من از تو متشکرم.
● باید فرزندان در گوش مادرشان بگویند: چقدر خوب است که تو را داریم مامان.
● باید کسی که دوستش داریم بداند که چقدر با بودنش حال ما را خوب کرده و دوستش داریم. و بداند که دوستش داریم ....
بیاییم در بیان احساساتمان فقیر ، ناتوان، بخیل و خسیس نباشیم. محبت را باید ابراز کنیم و الا در دلمان می پوسد.
● ابراز محبت سلامت روان را تضمین می کند ، فقط یکبار امتحان کنید.
@zistboommedia
@hooreechannel 🌹
🖊 گاهی تشویق به فرزند آوری جنایت است
هفته گذشته که موج گرمای غیر قابل تحملّی آسیا را فرا گرفت ۱۵ نفر در هند از گرما مردند. البته این نوع حوادث در کشورهای پرجمعیت مثل هند عادی است. بعضاً اتفاق افتاده که بر اثر بارندگی و سیل صدها و شاید هزاران نفر کارتن خواب مردهاند. اما هند کشوری است که با قدرت دمکراسیاش، سیاست تنشزدایی و داشتن روابط حسنه با کشورهای قدرتمند شرق و غرب، گامهای مؤثری در جهت توسعه و پیشرفت برداشته است. گزارشها و بررسیها نشان میدهد دولتمردان این کشور در دهههای اخیر با برنامهریزی بیش از ۳۰۰ میلیون نفر (چهار برابر جمعیت کشور ما) را از فقر نجات داده است. با اینکه در این کشور یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفری وضعیت مردم نسبت به سالهای دور بسیار بهتر شده اما هنوز مردمان زیادی خیابان خواب هستند. حتی عدهای در خیابان به دنیا میآیند، در خیابان بزرگ می شوند و در خیابان نیز میمیرند.
هند امروز در بسیاری زمینهها پیشرفت شایانی کرده اما زاد و ولد و رشد جمعیت بالا، آن هم از سوی اقشار فقیر و درمانده اجازه ریشهکن کردن فقر را نمیدهد. این کشور همچنان درگیر فقر و فقرا و خیابانخوابی انبوه هست. نیازی به گفتن نیست که منشأ بسیاری از جرم و جنایتها و قتل و سرقت و انواع انحرافات فقر است.
در یادداشتی که اخیراً به قلم محمدرضا سرگلزایی خواندم مادر ترزا این راهبه مسیحی آلبانیتبارِ انسان دوست، بیش از ۶۰ دهه زندگی خود را با ایجاد سازمان خیریهای در جهت کمک به فقرای هند گذراند، و برای این کار هم جایزه صلح نوبل گرفت و هم از سوی پاپ به عنوان قدیس شناخته شد. با وجود همه فداکاریهای هفتاد ساله در هند و کارهای خیرش، انتقادات زیادی هم به وی و عملکرد سازمان خیریهاش وارد شده، یکی از اشتباهات مهلک ایشان کمک به تولید و باز تولید فقر در هند است. ماجرا از این قرار است که از آنجا که وی به فقه مسیحیت و تقدیرگرایی مذهبی اعتقاد داشت، سقط جنین را گناه میدانست و به کسانی که از روی فقر میخواستند فرزند را سقط کنند، کمک میکرد تا فرزندشان به دنیا بیاورند. ظاهراً کارکردِ پنهان این نوع دلسوزی این بود که به فرزندان فقرای بیآینده روز به روز افزوده میشد. آقای سرگلزایی اشاره میکند "یک فیلسوف هندی گفته است اگر مادر ترزا این هزینه را صرف آموزش و جلوگیری از بارداری میکرد، بیشتر به هندیها کمک کرده بود".
وقتی شما مردمان جامعهای از جمله جهان سومی را تشویق به فرزندآوری میکنید، معمولاً اقشار فقیر و کم درآمد دست به این کار میزنند. اقشار متوسط و مرفّه، فرزندآوری را یا در برنامه خود ندارند و یا به یک یا دو فرزند اکتفا میکنند. به همین دلیل در دنیای مدرن دو گروه فرزندان کمتری دارند؛ شهرنشینان طبقه متوسط به بالا و تحصیلکردهها.
سه گروه تمایل زیادی به فرزندآوری دارند: روستانشینان دارای فرهنگ و اقتصاد روستایی، فقرای شهری و کسانی که تحصیلات پایین دارند. به عبارتی تشویق به فرزندآوری در برخی کشورهای عقبمانده جهان سومی همچون هند و تداوم تولید فقر اشتباه بزرگی است. اگر آلمان و ژاپن و ایتالیا و بلژیک و سوئد و امثالهم تشویق به فرزندآوری میکنند، رشد جمعیت آنها صفر یا منفی بوده و بیشتر مردمشان از رفاه کافی برخوردارند. اما در کشورهای عقبمانده که مردم نان شبشان را به زور درمیآورند و گرانی و تورّم و بیکاری و فقر بیداد میکند، تشویق به فرزندآوری نوعی جنایت است. تشویقها و ترغیبهای بیرویهی مادرترزاهای دیروز، مرگهای فقیرانه امروز را در گرمای تابستان و سرمای زمستان در خیابانها رقم میزنند.
کسانی که به صورت کلامی و به ویژه مالی به فرزندآوری در جهان سوم تشویق میکنند، بدانند غالب مخاطبانی که تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیرند و از آن استقبال میکنند، فقرا هستند. به عبارتی با این کار به نوعی فقر را در کشورهای جهان سوم تولید و بازتولید میکنند.
دو نکته هم در انتها بگویم؛
اول اینکه جامعه هند کشوری با فرهنگهای متعدّد و متنوّع است. ممکن است برخی باورهای تقدیرگرایانه و رهبانیت در این فقیرانه زیستن تأثیر داشته باشد. وظایف دولتهاست که روی آن خرافهها کار کنند که دولت هند در این راستا تلاش میکند.
دوم آنکه ممکن است کسانی هم شهرنشین بوده و با داشتن تحصیلات عالیه، دارای فرزندان زیادی باشند. اینها استثنا بوده و در علوم اجتماعی استثنا قاعده نیست.
✍سعید معدنی ۱۸ خرداد ۱۴۰۳
@sokhanranihaa
@hooreechannel 🌹
Photo unavailableShow in Telegram
🔺هشدار خطر فرونشست در اطراف حرم امام رضا (ع)
🔻علی بیتالهی، رئیس بخش خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه و شهرسازی با اشاره به امتداد وسعت فرونشست در استان خراسان رضوی و تسری آن به شهر مشهد، ادامه داد:
🔻موضوع مهم این است که در امتدادفرونشستی استان خراسان رضوی میبینیم که این فرونشست به سمت شمال غربی شهر مشهد رسیده که نرخ این فرونشست حدود ۲۰ سانتیمتر در سال است که این فرونشست وارد شهر شده و به تدریج به مرکز شهر توسعه پیدا میکند و حوالی حرم امام رضا (علیه السلام) و اماکن مذهبی را درگیر میکند .| ایلنا
@ENVIRONMENT_LOVERS☜
😍 3👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
👁🗨 یک جوری نوشتند که " امیدها را در چاه همستر نریزید " که انگار برای جوان ایرانی، هزار چشمهی جوشان امید باز کردهاند و او لگد پرانی کرده و بسمت بیراهه رفته!
▪️باباجان! شما فیلترتان را بکنید و سنگتان را بیندازید مقابل کسب و کارها و امیدها را در نطفه خفه کنید چکار دارید؟ بگذارید دلِ جوانِ ایرانی هم به یک موش خوش باشد.یک جوری انتقاد میکنند انگار تمام مسیرها را برای تهیهی ماشین و مسکن و زندگی مرفه باز گذاشتهاند و دلشان بحال ما سوخته! بله! در حوضی که ماهی نیست همستر هم هفتتیرکش میشود!
▪️آب که نیاوردهاید ما هم که کوزه نداریم بشکنید چکار به تصور کوزهی خیالیِ جوان ایرانی دارید؟ از تصور کوزهی پر از آب هم زورتان گرفته؟؟
✍نرگس صرافیان طوفان
https://t.me/Hrman11
@hooreechannel 🌹
👍 6
❤️ زنان «کولی»: آزادِ ناآزاد
زنان کولی در کودکی ازدواج میکنند و ازدواجشان نیز درونگروهی است. بهندرت پیش میآید خارج از افراد قبیله با کسی وصلت کنند. گاهی هم با دختران و پسران خانوادههای تنگدست در روستاها و مراتع اطرافشان ازدواج میکنند.
🔹 در برخی موارد مثلاً اگر مردان در قبیله با افرادی خارج از قبیله درگیر میشدند و کسی خارج از قبیله کشته میشد مجبور به پیادهکردن این رسم میشدند؛ یعنی دختری را به خویشان مقتول میدادند و آن زن دیگر هرگز حق دیدن اقوام و گروه خود را نداشت. این رسم اکنون از میان رفته است.
زنان کولی در اغلب موارد از امکانات بهداشتی و پزشکی محروم بودند چرا که در خارج از شهر و در چادر زندگی میکردند. وسایل جلوگیری برای فرزندآوری (اگرچه خود نیز به دلیل اعتقاد به زاییدن فراوان نمیخواستند از ابزار پیشگیری بارداری استفاده کنند) چندان هم در دسترس آنان نبود. حتی خانههای بهداشت در مناطق حومهای و روستایی برای در اختیار گذاشتن امکانات بهداشتی، چندان روی خوشی به کولیها نشان نمیدادند. این را زنان کولی میگویند.
🔺قانون در برابر تجاوز به زنان کولی بی تفاوت بود، گویی که غیرخودی هستند و «دیگری». از طرف دیگر تجاوز به کولی آسان بود، زیرا زن کولی هم غریبه بود و هم اینگونه آبروی خانوادهی متجاوز حفظ میشد. کسی به مردان متجاوز به زن کولی، بدوبیراه نمیگفت و حتی با حالتی طنزگونه و چندشآور میانشان جملاتی اینگونه میگذشت: «شیرغربتها خوشمزه است.»
زنان کولی به ندرت حق تحصیل و آموزش داشتند و خیل وسیعی از آنان همچنان محروم از سواد و آموزش هستند.
ادامه مطلب 👉👉
🔮 @Zane_Ruz_Channel
زنان «کولی»: آزادِ ناآزاد
سرایل - یکی از آنان میگوید: «اصلاً زبونم رو باز نکردم، تا اومدم حرف بزنم و بگم این رسم ماست، شلاق خوردم!» کولی باشی و زن هم باشی در عمیقترین لایهی ستم غرقت میکنند.
❤ 2
بحران اینها و بحران ما!
سر میز صبحانه بودیم که در زدند! تعجب کردیم. معمولا اینجا کسی در خانه را نمی زند، یعنی کسی حتی همسایه ها را نمیبیند. هر کدام ملیتی جدا دارند. می روند و می آیند و به کسی کاری ندارند. خلوت خلوت! نه انگار در این مجتمع، ۵۰ خانوار زندگی می کنند!
مامور برق بود آمده بود برای برخی تعمیرات داخل راهرو. ساکنین اینجا فقط ماهانه مبلغی شارژ می دهند و به هیچ چیز کاری ندارند. تمام کارها توسط شرکتی انجام میشود که با ساختمان قرارداد دارد. البته تخلف از مقررات ساختمان که توسط دوربینها ضبط میشود جرم است و بلافاصله متخلف جریمه میشود.
محمد درب را باز کرد. مامور برق عذرخواهی کرد و گفت مشغول تعمیراتیم و ممکن است ۱۰ ثانیه برقتان قطع شود! چند دقیقه بعد برق رفت و ۱۰ ثانیه نشده آمد! همین قدر دقیق و سریع! به یاد ایران افتادیم و اطلاع رسانی ایرانی!
چند روزی است لوله اصلی آب شهر یا به اصطلاح ما شاه لوله ای به قطر تقریبی ۵ متر بنا به دلایلی نامعلوم ترکیده و آب خیابانهای آن منطقه را برداشته است. همان روز، اول صبح پیامک هشدار برای تمامی تلفنها حتی گوشی ما که سیم کارت اینجا را ندارد آمد که مشکلی در شبکه آب پیش آمده، صرفه جویی کنید. از محمد پرسیدیم چه خبر شده؟! ظاهرا خبر مهمی است! گفت برای اینجا که همه امور اتوماتیک پیش می رود آری!
بلافاصله تمام مسئولان و شبکه های خبررسانی به خط شدند. از مردم درخواست کمک به اهالی منطقه شد. اطلاع رسانی کردند که تا حد امکان در مصرف آب صرفه جویی کنید تا مخازن آب شیرین مناطق که ظرفیتشان محدود است خالی نشود. سطح ۴ بحران اعلام شد. مسئول بحران، شورای شهر، شهردار، همه برای حل مشکل به خط شدند. دقیقه به دقیقه پیشرفت کار از طریق خبرگزاریها و فضای مجازی اطلاع رسانی میشد. مردم بسته های آب به مردم منطقه رساندند. فروشگاهها فروش آب معدنی را محدود کردند. استخرها تعطیل شدند. برخی کارواشها داوطلبانه تعطیل کردند. از مردم خواسته شد به مقدار ضرورت از آب استفاده شود تا محبور به اعمال محدودیت اجباری نشوند. مردم اما همکاری کردند تا مسئولان به رفع بحران بپردازند. ظاهرا خبر آنقدر که بزرگش کرده اند بزرگ نیست!
محمد خبرنگار است و از سازوکارهای قانونی اینجا مطلع. می گوید در اینجا هر روز در شورای شهر و شهرداری، مردمی برای مطالبه حقوقشان حضور دارند، حتی در حد رسیدگی به یک مشکل محلی. هر شهروندی در هر ساعتی که شهردار و اعضای شورا جلسه دارند میتواند بدون وقت قبلی وارد شود، در آنجا بنشیند و در جریان مکالماتشان قرار بگیرد. همه مسئولان موظفند به سوالات مردم پاسخ دهند. حقوق شهردار و اعضای شورا و دیگر مسئولان در سایتی در دسترس مردم است. خبرنگار در اینجا سخنگوی مردم است و مطالباتشان را پیگیری می کند. هیچ کس نمیتواند از زیر بار پاسخگویی به خبرنگاران در برود!
و من در اینجا چقدر به یاد ایران خودمان می افتم و مسئولانش و مطالبه خبرنگاران و مردمش و سرکوب آنها؛ و همچنین بحران آبش! سالهاست دلسوزان هشدار می دهند در دوران خشکسالی هستیم، باید برای مصرف صرفه جویی کنیم. کشاورزی ما بیشتر آب را می بلعد، باید به سمت کشت فراسرزمینی رفت. نباید هندوانه کشت شود، لوله های فرسوده که ۳۰ تا ۵۰ درصد آب تهران را هدر میدهد باید اصلاح شود، به مردم آموزش دهید در مصرف صرفه جویی کنند. اما دریغ از گوشی شنوا و دلی دلسوز در این مملکت غارت زده! به مطالبه گران بهایی که نمیدهند بماند، گاه بنا به اتهاماتی واهی دربندشان هم می کنند!
هر بار که پس از خشکسالی زمستان ترسالی بهار داشتیم، صدا و سیمایی که ماموریت دارد همه چیز را گل و بلبل نشان دهد، به سراغ سدها رفته و آنها را پر نشان داده که ای مردم! نگران نباشید، هنوز آب داریم! یعنی می توانید همچنان مصرف کنید! و ما شاهد فرونشست هایی که هر روز بیشتر میشود!
و من در اینجا، کانادا، کشوری که اولین منابع آب شیرین جهان را در اختیار دارد، وقتی این همه مدیریت و کاردانی و تلاش برای حل بحران آب و جلوگیری از هدررفت آن را می بینم، آه از نهادم برمی آید و اشک به چشم که چرا؟
چرا تمام هم و غم یک مملکت باید بشود نشان دادن یک ظاهر دینی کج و معوج و ناقص، و نه ساختن مملکتی آباد و شاد؟ چرا مسئولان ما بیش از آنکه در رفع مشکلات مردم کوشا باشند، در حذف رقیبانشان میکوشند؟ چرا ملت ما حقوق مسلم خود را که رفع نیازهای ابتداییشان باشد، با قدرت از حاکمان مطالبه نمی کنند؟ چرا مردم ما عوض مقایسه با کشورهای رشد یافته، خود را با جنگ زدگان و قحطی زدگان مقایسه میکنند؟
وضعیت کنونی ایران عزیز گرچه قطعا محصول ناکارآمدی حاکمان و حتی تخریب ساختارهای قبلی در چندین دهه پیاپی است، اما مردمی هم که در این ساختار تربیت میشوند، به کمترینها رضایت میدهند و طالب بهترینها نیستند. شکستن این چرخه نیاز به عزمی ملی برای تغییر ساختارهای معیوب دارد.
✍فرشته مزینانی
@hooreechannel 🌹
👍 6👎 1
پارادکس درد یعنی خوشبختی
🔸🔹 همه دوست دارند حالشان خوب باشد. زندگیشان شاد و شیک باشد، عاشق شوند و روابط عاطفیشان معرکه باشد، اندامی جذاب داشته باشند پولشان از پارو بالا برود و محبوب و محترم باشند و با خدا رابطه ای عمیق و آسمانی داشته باشند. دلشان میخواهد چنان مشهور باشندکه وقتی واردجمعی میشوند حاضران مثل دریای سرخ که به فرمان حضرت موسی دوتکه شد، برایشان راه باز کنند. اینچیزها را همه دوست دارند. کار سختی نیست که بخواهی زیبا، پولدار، موفق، محترم بودن را دوست باشی! دوست داشتن این جور چیزها راحت است.
🔸🔹اگر از شما بپرسم «از زندگی چه میخواهید؟» و شما هم جوابی بدهید مثل این که «میخواهم شاد و خوشبخت باشم و خانوادهای خوب و شغلی داشته باشم که دوستش بدارم»، باید بگویم پاسختان کاملا بی معناست! نکته دقیقا همین جاست. این سوال کاملا گمراه کننده است! پرسش مربوط به لذایذ آسان است و جوابش نیز گمراه کننده. کمی گیج کننده به نظر می رسد، بگذارید بیشتر توضیح دهم.
🔸🔹پرسش درستی که باید از خودمان بپرسیم این است: در چه حوزه ای می خواهید «درد» بکشید و می خواهید برای چه چیزی «مبارزه» کنید؟ این پرسش نقش اساسی در موفقیت ما دارد. چرا این پرسش درست تر است؟ همه میخواهند شغلی عالی و استقلال مالی داشته باشند ولی همه نمیخواهند رنج و درد شصت ساعت کار در هفته، رفتوآمدهای طولانی، کاغذبازیهای منزجرکننده، سلسله مراتب اداری و ملال روزمرۀ حضور در جهنمی مکعبشکل (اتاق اداره) را تحمل کنند. مردم میخواهند بدون خطرکردن، بدون فداکردن و بدون موکول کردن لذتها و ولخرجیها به آینده موفق و ثروتمند شوند.
🔸🔹داشتن احساسات و تجربیات مثبت راحت است ولی همۀ ما در مدیریت احساسات و تجربیات منفی دچار مشکلیم. بنابراین احساسات خوبی که در اثر آرزوها و رویاها در وجود ما شکل می گیرد تعیین کننده موفقیت ما نیست! بلکه احساسات بدی که مایلیم و قادریم برای رسیدن به آن احساسات خوب تحمل کنیم تعییینکننده اند. ما بدنهایی فوقالعاده میخواهیم با سیکس پک! ولی به چنین اندامی نمیرسیم مگر آنکه رنج حضور چندین ساعته در باشگاه ورزشی را بپذیریم، کالری غذایی که میخوریم را بسنجیم و لقمه هامان را کوچک تر کنیم. میخواهیم کسبوکار خودمان را راه بیاندازیم ولی فقط زمانی میتوانیم یک کارآفرین موفق شویم که خطر کردن، بلاتکلیفی، شکستهای متوالی و کار طولانی روی چیزی که هنوز نمیدانیم موفق خواهد بود یا نه را بپذیریم. پس تا بدین جا متوجه شدیم اینکه «از چه چیزی لذت می بریم» موفقیت ما را تعیین نمیکند. بلکه «چه درد و رنجی را میخواهیم تحمل کنیم؟» آینده ما را می سازد.
🛜 تجویز راهبردی:
این مساله هم برای زندگی شخصی است کاربرد دارد و هم برای سازمان و کشور. همه سازمان ها می خواهند که سودآور، ماندگار، خوش نام و بزرگ شوند. اما مساله این نیست. مساله این است که حاضرند برای چه چیزی مبارزه کنند (مثلا ارایه محصولات استاندارد با قیمت پایین مانند آیکیا) و چه رنجی را تحمل کنند (مثلا استفاده از نیروی انسانی ارزان قیمت آسیایی). همه ملت ها و کشورها نیز می خواهند که رفاه، آموزش، سلامت و امنیت بالایی داشته باشند. به همین خاطر این بی معناست. مهم این است که بگویند حاضرند برای چه مبارزه کنند؟ (مثلا دستیابی به بالاترین نرخ پذیرش گردشگر خارجی) یا حاضرند چه دردی را تحمل کنند (صرف نظر کردن از بهترین مواد غذایی که تولید می کنند و به جای مصرف داخلی، صادرات می کنند).با خود خلوت کنید و سه سوال از خود بپرسید:
✖️1- موفقیت را در سطح زندگی شخصی/سازمان/کشور چه چیزی تعریف می کنم؟
✖️ 2-برای رسیدن به چنین موفقیتی، حاضرم برای چه چیزی مبارزه کنم؟
✖️ 3- برای رسیدن به چنین موفقیتی، حاضرم چه دردی را تا کجا تحمل کنم؟
▪️اهمیت دو سؤال آخر برای این است که بسیار بیشتر از آرزوها و رویاها دربارۀ عمیق ترین خواسته هایمان اطلاعات به ما میدهد.بههرحال هرکسی/سازمانی/کشوری باید چیزی را انتخاب کند و دردش را نیز تحمل کند. فرهاد شیرین را انتخاب کرد و کوه را تراشید. نمیتوان زندگی بیدردی داشت. پرسش مربوط به لذایذ آسان است و تقریباً همۀ ما پاسخ مشابهی برای آن داریم. پرسش از درد و مبارزه است که راهگشاست.
✍ دکتر مجتبی لشکربلوکی
@zistboommedia
@hooreechannel 🌹
👍 3