📗کتابکده📗

Asa: 👌خيلي قشنگه دقت کردین جملات وارونه چگونه است ؟ (( گنج )) (( جنگ)) مى شود ، (( درمان)) (( نامرد)) و (( قهقهه)) (( هق هق )) !!! ولى (( دزد)) همان (( دزد)) است (( درد )) همان (( درد )) است و (( گرگ)) همان (( گرگ)) ... ارى نمی دانم چرا  (( من )) (( نم)) زده است و (( يار )) (( راى)) عوض كرده است ، (( راه)) گويى (( هار )) شده ، و (( روز )) ب (( زور )) ميگذرد ، (( اشنا)) را جز در (( انشا )) نميبينىى و چه (( سرد)) است اين ((درس)) زندگى ، اينجاست ك (( مرگ)) برايم (( گرم )) ميشود چرا كه (( درد )) همان (( درد )) است

«صبر و قرار» فتنه ها گر چه از آن چشم خمار است هنوز لیک بر مرکب خون کینه سوار است هنوز ما در این خانه نبودیم به آسایش و عیش بر در خانه نگهبان سگ هار است هنوز خوش نشسته به در میکده باغ صبا گل نشکفته نگر همدم خار است هنوز سر سپردیم به هر ناکس و کس سردارا سر سالار ببین بر سر دار است هنوز بر در مسجد و میخانه نوشتند به زر که چرا توبه شکسته بیشمار است هنوز توبه کردم نروم بر در میخانه دگر در مسجد به ریا باز و قمار است هنوز مرهمی را به دل خسته نشانید به مهر گر چه دلهای شکسته بیقرار است هنوز ما به تزویر و ریا بر در مسجد نرویم زان که مستی هنرش صبر و قرار است هنوز

«عاشق مفلس» خانه دل را برایت آب و جارو میکنم برف هایش را به لبخند تو پارو میکنم زخم هایی بر دل ریشم نشسته از جفا التفاتت را همه درمان به دارو میکنم هر چه دیدم از جمالت  سحر بود و شعبده گر بیایی ، شعبده که نه جادو میکنم مشک بر زلفت نشان  تا پر شود در خانه ام بوی مشک و عنبرت را عطر شب بو میکنم چشم من شد خیره بر در تا بیایی در برم اشک سیلابی شد و من دیده کم سو میکنم خانه ام خالی اگر هست و ندارم بوریا بستر دل را برایت  از پر قو میکنم گر رقیبان قصد آزار تو را در سر کنند حل این مشکل به جهد زور بازو میکنم منزلم گرچه حقیر است و فقیرم ای صنم خانه دل را  برایت آب و جارو میکنم

⬆️فقط پیشرفت کن 👓حکیم ژاپنی در صحرایی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود .مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر! حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت :کوتاهش کن. 🤚🏻مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد. حکیم گفت برو یک سال بعد بیا. ❎یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت کوتاهش کن .مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت برو یک سال بعد بیا! ◀️سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند .مرد این بار گفت :نمی دانم و خواهش کرد پاسخ را بگوید. حکیم خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد. 📌این حکایت فرهنگ ژاپنی ها را نشان می دهد .نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت دیگران شکست می خورند. به دیگران کار نداشته باش کار خودت را بکن. @daraddal

#تلاوت 🆔 @daraddal

بسم الله الرحمن الرحیم 📗 #روزی_یک_صفحه_قرآن #صفحه_271 طراحی ربات تلگرام: ۰۹۰۱۰۰۰۰۸۱۴

بخت سپید زمستان نویسنده مهناز صیدی به کانال های معلومات عمومی من هم بپیوندید .           کانال اول                      کانال دوم

📗 از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن 👤 استیون هیز