The service is also available in your language. For translation, pressEnglish
Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
دسته بندیمشخص نشده است
زبان جغرافیایی و کانال

audience statistics 📖انتخاب كتاب📚

هر کتابی که دوست دارید، اینجا موجود است. و هر كتابي كه نیاز داريد, درخواست دهيد!  #_روزي_يك_دقيقه_مطالعه_كنيد . تبادلات: 👇  @Fayeq_Rahmani  
8150
~90
~8
11.02%
رتبه کلی تلگرام
در جهان
2 485 158جایی
از 7 581 589
در کشور, ایران 
172 061جایی
از 449 736

جنسیت مشترکین

می توانید بفهمید که چند زن و مرد در این کانال مشترک هستند.
?%
?%

زبان مخاطب

از توزیع مشترکین کانال بر اساس زبان مطلع شوید
روسی?%انگلیسی?%عربی?%
تعداد مشترکین
چارت سازمانیجدول
D
W
M
Y
help

بارگیری داده

طول عمر کاربر در یک کانال

بدانید مشترکین چه مدت در کانال می مانند.
Up to a week?%Old Timers?%Up to a month?%
رشد مشترکین
چارت سازمانیجدول
D
W
M
Y
help

بارگیری داده

Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
#داستان یک شخصی فوت‌ کرد! قبل از برداشتن جنازه اش فردی با صدای گفت: اين شخص ٥٠ لك افغاني با من معامله داشت تا حساب معلوم نشود جنازه را همين‌جا بگذارید و من اجازه تدفین نمی‌دهم! بچه‌هاي شخص متوفی همه خاموش بودند و مُنكر ، كه ما خبر نيستيم به ما پدرمان چيزي نگفته سر و صداها كه بلند شد دختر شخص متوفی آمد و طلاهای خود را آورد به شخص عارض داد و گفت: كاكاجان سر و صدأ نكن لطفأ عِوَض پولت اين همه را بگیر اما سر و صدا نكن جنازه پدرم اين‌جا مانده و خوب نیست لطفأ اجازه بدهید! شخصِ عارض كه اشك در چشمانش حلقه مي‌زد رُخ به‌طرف مجلس كرد و گفت، اين شخص از من قرض‌دار نيست، بلكه ٥٠ لك من از این شخص قرض‌دار هستم، فقط مي‌خواستم ببينم، ميراث اصلي‌اش واقعاً به چه كسي مي‌رسد، حالا من حق‌دار و مستحق امانت دوست خود را پيدا كردم دختر رحمتِ خداست لطفاً با دختران مهربان باشید و از آنان حمایت کنید، دختر بازیچه نیست دختر اسباب ساعت تیری نیست، دختر وقتی خانه هست خواهر هست، وقتی شوهر می‌کند زن هست، وقتی اولاد میاورد مادر هست، وقتی مادر شد بهشت زیر پایش هست! ❤️
ادامه مطلب ...
17
0
تلاوت آیات از قرانکریم با ترجمه آرامش صبح ♥️

file

13
0
*عجایب هفت گانه مادر: 💙* ۱- نیم ساعت نشستن در کنار مادر معادل ۶ جلسه با داکتر روانی مجرب است. ۲- از نظر علمی؛ مادر هنگام در آغوش گرفتن، امواج صمیمی از خود ساطع (هویدا) می‌کند، باعث می شود شما متفکر تر، پایدار تر و با اطراف‌یان‌ تان وحدت یابید. ۳- مادر تنها موجودی است؛ که در مواقع بدی و بدبختی دارای حسگر، پیش بینی کننده است. پس اگر مانع رفتن یا بیرون رفتن شما شد، حتا اگر برای پیاده روی هم باشد، تعجب نکنید. ۴- از نظر علمی وقتی مادر دستش را روی محل درد در بدن شما می گذارد، بلافاصله شبیه شفا است. حتا درمانگر روان تان هم است. ۵- فقط مادر است؛ که خودش می‌تواند از شما باج بگیرد، اگرچه هم موضوع ضروری نباشد. ۶- مادر می تواند با دعای خود مسیر سرنوشت را نسبت به شما تغییر دهد.(خوب یا بد) ۷- مادر تنها موجودی است؛ که با ترفند نمی تواند احساس شما را در مقابل خود جعل کند. *خداوند همه مادران را که در قید حیات‌اند، حفظ و مادران را که وفات کرده‌اند، بیامرزد! 💌 * *نتیجه: به نظر من این عجایب هفت‌گانه مادر از عجایب هفت‌گانه جهان ارزشمندتر، مهم‌تر و عالی‌تر است.* *اگر پسندیدی، هم رسانی کن تا همه فرزندان، یک بار دیگر متوجه*
ادامه مطلب ...
9
0
#تلاوت

Page286.mp3

65
0
#ترجمه_صوتی

Page_T_286.mp3

65
0
بسم الله الرحمن الرحیم 📗
66
0
•✨❄️• داستان زیبا و خواندنی پدر پیر پسرش را صدا زد. پسر با احترام نزد پدر آمد و به نرمی گفت: بله پدر عزیزم؟ فدایتان شوم، بفرمایید با من کاری داشتید؟ پدر گفت: بله پسرم، برو پیش آقای فلانی چیز مهمی را تحویل بگیر و برگرد. پسر با «احترام» تمام گفت: پدر عزیزم، فدای وجودتان شوم من الان حوصله ندارم. بعد هم دست پدر را بوسید و برای اینکه به پدر پشت نکند و بی‌حرمتی نشود عقب عقب برگشت... ناگهان چیزی یادش آمد: ـ بابا چای نمی‌خواین؟ ـ نه پسرم یادم هست چند وقت پیش ویدیویی پخش شده بود از یک دزد که در حال سرقت از یک مغازه با دیدن قرآن، آن را برداشت و بوسید. نظرات زیر ویدیو طبق معمول متفاوت و گاه متضاد بود. عده‌ای این کار دزد را ستایش و عده‌ای نکوهیده بودند. این وضعیت ـ احترام بدون اطاعت ـ متاسفانه مدت‌هاست دامن امت ما را گرفته. خداوند دزدی را حرام کرده، اما او دزدی می‌کند و به کتاب خدا احترام می‌گزارد حال آنکه در همان قرآن حکم مجازات دزدان به صراحت ذکر شده است. احترام هزینه‌ای ندارد. بوسه‌ای بر قرآن، خاموش کردن موسیقی وقت اذان، خم و راست شدن جلوی «جناب شیخ» و خیلی از این کارها آدم را راضی می‌کند، اما اطاعت امر خدا خیلی وقت‌ها با دلخواه یا منافع کوتاه مدت انسان‌ها نمی‌سازد. .
ادامه مطلب ...
94
0
105
1

نسخه_کامل_ترجمه_ی_فارسی_دختری_که_در_اعماق_دریا_افتاد.pdf

37
0
🍀به کتابخانه خودتان بپیوندید👇📚 🌎 🌎

حقوق دیپلماتیک و کنسولی.pptx

32
0

حقوق_دیپلماتیک_و_کنسولی_جواد_صدر_.pdf

41
0
🍀به کتابخانه خودتان بپیوندید👇📚 🌎 🌎

حقوق دیپلماتیک.pdf

31
0
پی‌دی‌اف فارسی کتاب «هر دو در نهایت می‌میرند» از “آدام سیلورا”.

هر دو در نهایت می میرند.pdf

34
2
مغازه‌ی جادویی – جیمز آر دوتی داستان با یک مقدمه شروع می‌شود، جایی در زمان حال که نویسنده مشغول یک عمل جراحی مغز روی یک نوجوان است. او می‌خواهد همه چیز خوب پیش برود اما یک ثانیه حواس‌پرتی همه چیز را تغییر می‌دهد و یک فاجعه اتفاق می‌افتد. راوی در فکر خودش مغازه جادویی‌ را به‌خاطر می‌آورد

مغازه ی جادویی.pdf

30
2
•✨❄️• ❣دااستانے بسيار زيبا شبیہ جامعہ امروزے در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند. بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی و دختربازی کنید. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال. خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌شرف‌ها. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی. آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بی‌حیا. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... _ وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند. ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوست‌دخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است. 👌این داستان نانوشته‌ی بسیاری از ماست. هرکدام‌مان به یک شکل.😔 سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت می‌کنیم و حلال خودمان را برای دیگران حرام می‌دانیم. .
ادامه مطلب ...
90
1

زراعت گیاهان دارویی.pdf

29
0

زراعت عمومی.pdf

31
0
زراعت گیاهان صنعتی و حبوبات زراعت گیاهان علوفه ای ۱۱۹صفحه

گیاهان_علوفه_ای_و_صنعتی_فایلهای.pdf

25
0

مجموعه مقالات گیاهان دارویی و حجامت و تغذیه - عزیزخانی.pdf

26
0
سلام خدمت شما چنین عنوانی موجود نیست مگر آنکه یکی از دوستا از دانشگاه دولتی نمونه ای برای شما پیدا کند به شکل پی دی اف
68
0
 ┏━━━━━ 🌐👉 📖✍🇦🇫  ┗━━━━━━━━━━━

زراعت نباتات صنعتی.pdf

31
0

زراعت و باغبانی عمومی .pdf

31
0

دایره_المعارف_بزرگ_طب_اسلامی_گیاهان_دارویی_جلد_دوم.pdf

26
0

@DeyrBook_زراعت_و_فرآوری_گیاهان_دارویی.pdf

30
0
#تلاوت

Page285.mp3

76
0
#ترجمه_صوتی

Page_T_285.mp3

77
0
بسم الله الرحمن الرحیم 📗
76
0
•❄️✨• داستان زیبا و آموزنده اینها باید جایی ته دلمان باشد دختر کوچولو خوشحال اومد خونه و به مامانش گفت:"مامان من دوچرخه میخوام، میشه یکی برام بخری؟" مادر دلش شکست، ناراحت شد ولی با مهربونی گفت:"حتماً عزیزم. برات یکی میخرم تا بتونی با دوستات بازی کنی." نصفه شب وقتی همه خواب بودن، مادر کنار تخت شوهر مریضش داشت گریه میکرد:"چرا ما اینقدر فقیریم که نمیتونیم حتی یه دونه از چیزایی که دخترمون میخواد بخریم؟" پدر بیچاره هم که ناراحت تر از همیشه شده بود گریه کرد. روز بعد دختر کوچولو ساکت ولی خوشحال داشت صبحانه اشو میخورد. مادرش اومد پیشش، موهاشو نوازش کرد، لبخندی زد و گفت:"خب... من تمام دیشب رو فکر کردم و تصمیم گرفتم یه کاری بکنم. دخترک گفت:"چی؟" مادر گفت:"بیا هر دو تامون قول بدیم. تو قول بده که تو مدرسه 10 تا نمره خوب بگیری، اون وقت من هم قول میدم برات یه دوچرخه بخرم. قبول؟" دخترک خوشحال شد و قبول کرد. هر شب مادر ورقه های دخترش رو نگاه میکرد. دخترک خیلی خوب پیش میرفت. بعد از چند روز مادر متوجه شد که دختر کوچولوش فقط هشت تا نمره خوب داره. خیلی ناراحت شد که دختر کوچولوش انگیزه اشو از دست داده و دیگه حرف  فردای اون روز مادر رفت تا برا خونه یه چیزایی بخره.   وقتی ميخواست کمی سیب بخره، دید میوه فروش برای بسته بندی میوه ها از یه سری کاغذ استفاده میکنه یکی از کاغذها رو برداشت تا بخونه که در کمال تعجب دید این دست خط دخترش است از مرد فروشنده پرسید:"ببخشید، شما این کاغذ ها رو از کجا پيدا کردید؟" فروشنده گفت:"اوه، خانم، من یه دوست کوچک دارم، اون به مادرش گفته که براش دوچرخه بخره و مادرش ازش خواسته تا 10 تا نمره خوب تو مدرسه بگیره تا براش دوچرخه بخره. وای چون اونا فقیر هستند اون ورقه هاشو که نمره خوب گرفته میده به من تا خانواده اشو مجبور نکنه کاری رو که نمیتونن انجام بدن." 👌نـتـیـجـه: عشق، درک، مهربانی، مسئولیت ربطی به سن، فرهنگ و آموزش ما ندارد❗️ 💝اینها باید جایی ته دلمان باشند
ادامه مطلب ...
84
2
سالهاست منتظر آمدن روزهای بهترم ولی نمیدانم چرا هنوز هم دیروز‌ها بهترند ...! 👤 #احمد_محمود
93
0
اگر تنها کتاب هایی را بخوانی که دیگران میخوانند، تنها میتوانی به همان چیزهایی فکر کنی که دیگران فکر میکنند ...‌! 👤 #هاروکی_موراکامی Join :
93
0
Last updated: ۱۰.۱۱.۲۲
Privacy Policy Telemetrio