cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

Publicaciones publicitarias
1 801
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
+730 días
Distribuciones de tiempo de publicación

Carga de datos en curso...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Análisis de publicación
MensajesVistas
Acciones
Ver dinámicas
01
«سلام. چه حاجت به نامه‌های بلند؟ در وصف نبودنت، همین چند کلمهٔ شاملو کفایت می‌کند: "از آفتاب و نفس چنان بریده خواهم شد که لب از بوسهٔ ناسیراب." حرف، همین است. باقی زیاده‌گویی است.» #نامه‌ها #شاملو
25414Loading...
02
اگه از نمایشگاه کتاب خریدی داشتید یا پیشنهادی دارید، اینجا بگید شاید به درد کسی خورد.
3211Loading...
03
از عجیب‌ترین استوری‌هایی که دیده‌ام. چند سال پیش یکی از بستگان، از میزِ مزّه عکسی گذاشته بود با این عبارت: «دوش دیدم که ملائک دربِ میخانه زدند.» بی‌انصاف عبارت را مشکول هم کرده بود.
1091Loading...
04
عجب صدایی🚶🏻‍♂
1720Loading...
05
‏فیلم از طرف Mohamadreza
1779Loading...
06
آهنگ چه خبر؟
1810Loading...
07
گفت: تو تازه ریش داری، شکل خودشونی، هر جا میری تحویلت می‌گیرن. ببین ما چی می‌کشیم:))))))
2041Loading...
08
کی بود چند وقت پیش گفت مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست؟ پسر اون واقعا راست می‌گفت.
2062Loading...
09
اگه از نمایشگاه کتاب خریدی داشتید یا پیشنهادی دارید، اینجا بگید شاید به درد کسی خورد.
2140Loading...
10
«من نباید گورکَن می‌شدم. پدرم دربان شهرداری بود. می‌خواست من ادبیات بخوانم. ولی بدبختی به ما رو کرد. من کار با کلنگ را به کار با قلم اضافه کردم. صبح، نامه‌های عاشقانه می‌نویسم، شبْ گور می‌کَنم. زندگی همین است.» بله دوستان. زندگی همین است. #بینوایان #ویکتور_هوگو
66320Loading...
11
والا اتفاق خاصی نمیفته که براتون تعریف کنم🚶🏻‍♂
2550Loading...
12
کاش روزانه‌نویسی هم می‌کردی. آدم خوشش بیاد ببینه ادمینی که ازش خوشش میاد چی کارا می‌کنه😋
2620Loading...
13
اگه نمی‌خوابین که آهنگ گوش بدیم.
350Loading...
14
Media files
1270Loading...
15
Media files
592Loading...
16
اگر بخواهید به کسی که دوستش دارید ترانه‌ای هدیه دهید، کدام آهنگ را انتخاب می‌کنید؟
1422Loading...
17
ذکر شب: ای دوست، که آن صبحِ دل‌افروز خوشت باد یاد آر که ما جان ز شبِ تار نبردیم.. #سایه
77620Loading...
18
#موسیقی_شبانه
80815Loading...
19
رحمت نکند بر دلِ بیچارهٔ فرهاد آن کس که سخن گفتنِ شیرین نشنیده‌ست.. #سعدی شرم از آن چشمِ سیه بادش و مژگانِ دراز هرکه دل بردنِ او دید و در انکارِ من است.. #حافظ حرف ما هم همین است.
98120Loading...
20
جالبه واقعا ۸ مارس رو سر کلاست تبریک میگی،، ۲۰ دقیقه اول کلاسم بهش اختصاص میدی و در مورد زن صحبت میکنی. اما امروز؟ دریغ از یه تبریک خشک و خالی !👎
2042Loading...
21
در حاشیهٔ کلاس حافظ:
1800Loading...
22
#موسیقی_شبانه
1 09525Loading...
23
نامه‌های کوتاه شبانه. «سلام. بهرام بیضایی می‌گوید: "بهترین شریک آن است که شریکِ اندوه باشد." روا نبود. می‌دانم. امّا من، اندوهم را با تو قسمت کردم. آه از من، بی‌قرار مردا که منم! آه از تو، دریا دلا که تویی! چه صبورانه‌اش پذیرفتی.» #بهرام_بیضایی #نامه‌ها
1 49144Loading...
24
ز تخمِ کیان، ما دو پوشیده‌پاک وقتی فریدون بر تخت ضحّاک می‌نشیند، زنان شبستان او را آزاد می‌کند: برون آورید از شبستانِ اوی بتانِ سیه‌مویِ خورشیدروی خواهران جم نیز، شهرناز و ارنواز، در میان این زنانند. ارنواز، به فریدن می‌گوید: ز تخمِ کیان، ما دو پوشیده‌پاک شده رام با او ز بیمِ هلاک خانم مهری بهفر در شرح بیت، این «پوشیده‌رویی» را تنها یک رسم اشرافی دانسته‌اند: «پوشیدنِ روی و موی در ایران باستان، به‌ ویژه با جامه‌های فاخر، از ویژگی‌های زنانِ درباری و بزرگ‌زادگان بوده است.» #شاهنامه
2966Loading...
25
منیژه منم، دختِ افراسیاب برهنه ندیدی مرا آفتاب قضا را، نمونهٔ دیگرِ این طغیان و بی‌باکی، منیژه است! «بی‌پروایی و هنجارشکنیِ او، اگر از آنِ تهمینه فراتر نباشد، فروتر نیست. او، هم کینه‌ای به وسعتِ تاریخ میان دو کشور متخاصم را نادیده انگاشته، و هم با تحمّل تمامی تنگناها و دشواری‌های عشقی ممنوع، بر زندگی پُر ناز و نعمتِ خویش در دربارِ پدر پشت پا زده است.» #شاهنامه
4448Loading...
26
برای سرعت عمل مسکوب دست زدین؟:))
920Loading...
27
آن‌قدر این‌جا از غم گفته‌ایم که دیگر احساس می‌کنم دارم عذابتان می‌دهم. بیایید این چند خط از خاطرات مسکوب را با هم بخوانیم: «گیتا از پاریس می‌گفت کراواتی بردارم که آن چند دقیقهٔ مطب را منظم و مرتب باشم. یادم رفت. در بُستن قرار شد از اردشیر کراواتی قرض کنیم. آن را هم فراموش کردیم. پیش از رفتن به مطب، رفتم توالت. آمدم بیرون، صدامان کردند. کارمان که تمام شد، موقع بیرون آمدن دیدم زکی، زیپ شلوارم باز است. نه تنها کراوات نزدم، بلکه اسافل اعضا را هم هوا داده‌ام. زیپ را با تردستی، به طوری که گیتا نفهمد، تر و فرز، بستم.» #شاهرخ_مسکوب
1 5977Loading...
28
وقتی بچه‌ها پیام میدن و میگن کلاس‌ها براشون مفید بوده، واقعا حالم خوب میشه🚶🏻‍♂
1590Loading...
29
دو ساعت در هفته مثلا. یه داستان رو انتخاب می‌کنیم، اونو می‌خونیم. تو چند جلسه تموم میشه. گلستان و بوستان رو هم میشه همین‌جوری خوند.
40Loading...
30
تا بیدارین بگم، احتمالا شاهنامه‌خوانی بذاریم. شرح نیست مثل کلاس حافظ. اونجا همه ساکت می‌شینن، من غزل‌ها رو توضیح میدم. اینجا می‌شینیم دور هم شاهنامه می‌خونیم. بیتی هم اگه سخت باشه با هم در موردش صحبت می‌کنیم. قیمتش هم طبعا خیلی کمتر از حافظه. چون کلاس نیست، محفله مثلا. خوبه؟
40Loading...
31
بیا بیا، که نگارت شوم بیا هنوزم گریه‌م می‌گیره:))
110Loading...
32
نه. هیچ ربطی به هم نداشت. نمی‌دونم با اون لحن نامجو، چی تو ذهن هر کدوم از ما گذشت، که گریه‌مون گرفت. یعنی من که یادم نیست.
110Loading...
33
گریه برای چی بود؟ قسمت دوم دلیل گریه قسمت اول پیام بود؟
100Loading...
34
یکیشون دیگه ایران نیست. با اونی که هست، بله.
170Loading...
35
هنوز دوستین؟
160Loading...
36
خرداد همان سال انتخابات بود. چه شور و حالی داشتیم. شب انتخابات، آن‌قدر با "همراه شو عزیز" فریاد زدیم که دیگر صدایمان درنمی‌آمد. دریغا.
170Loading...
37
7:30
190Loading...
38
از خاطرات عجیب شبانه. بهار بود. بهار ۹۶. سه نفر بودیم. گرم خنده و گفت و گو. نامجو هم برای خودش می‌خواند. نرسیده به سپاهان‌شهر، دور زدیم به سمت صفه. قرار بود برای شیراز بلیط بگیریم. قبل از ترمینال، رسید به این‌جا: شکن شکن، چو شیارت کنم شکن... ناگهان هر سه خاموش شدیم، و در سکوت، گریه کردیم. واقعا گریه کردیم. خنده قطع شد، در لحظه گریه کردیم. رسیدیم به ترمینال. آهنگ تمام شده بود. دوباره شروع کردیم به خندیدن.
180Loading...
39
کی بود دیسلایک کرد:|
580Loading...
40
Media files
1121Loading...
«سلام. چه حاجت به نامه‌های بلند؟ در وصف نبودنت، همین چند کلمهٔ شاملو کفایت می‌کند: "از آفتاب و نفس چنان بریده خواهم شد که لب از بوسهٔ ناسیراب." حرف، همین است. باقی زیاده‌گویی است.» #نامه‌ها #شاملو
Mostrar todo...
💔 12 1🕊 1
اگه از نمایشگاه کتاب خریدی داشتید یا پیشنهادی دارید، اینجا بگید شاید به درد کسی خورد.
Mostrar todo...
از عجیب‌ترین استوری‌هایی که دیده‌ام. چند سال پیش یکی از بستگان، از میزِ مزّه عکسی گذاشته بود با این عبارت: «دوش دیدم که ملائک دربِ میخانه زدند.» بی‌انصاف عبارت را مشکول هم کرده بود.
Mostrar todo...
💔 6
عجب صدایی🚶🏻‍♂
Mostrar todo...
04:40
Video unavailableShow in Telegram
‏فیلم از طرف Mohamadreza
Mostrar todo...
آهنگ چه خبر؟
Mostrar todo...
گفت: تو تازه ریش داری، شکل خودشونی، هر جا میری تحویلت می‌گیرن. ببین ما چی می‌کشیم:))))))
Mostrar todo...
کی بود چند وقت پیش گفت مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست؟ پسر اون واقعا راست می‌گفت.
Mostrar todo...
😢 5
اگه از نمایشگاه کتاب خریدی داشتید یا پیشنهادی دارید، اینجا بگید شاید به درد کسی خورد.
Mostrar todo...
2
«من نباید گورکَن می‌شدم. پدرم دربان شهرداری بود. می‌خواست من ادبیات بخوانم. ولی بدبختی به ما رو کرد. من کار با کلنگ را به کار با قلم اضافه کردم. صبح، نامه‌های عاشقانه می‌نویسم، شبْ گور می‌کَنم. زندگی همین است.» بله دوستان. زندگی همین است. #بینوایان #ویکتور_هوگو
Mostrar todo...
15💔 7🕊 2