cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

کتاب و نگاه

کتاب بخوانیم، اگر شده روزی یک سطر ... گه گداری کتاب می‌خوانم، گزینه‌یی از آن و شاید چند خطی درباره‌ی خوانش‌هایم را در این‌جا می‌نویسم؛ البته به احساس ... @M_QK58

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 136
Suscriptores
-224 horas
-17 días
+1930 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Photo unavailableShow in Telegram
📢دوره‌های تابستانی کانون خوانش آثار ادبی یک‌شنبه‌ها ساعت ۲۰: 📘عنوان دوره: مثتوی معنوی مولوی 🎙مدرس: دکتر عبدالحمید ضیایی 🕰️زمان: ساعت ۲۰ به وقت ایران 🔗پيوند ثبت نام: https://zarinp.al/604512 سه‌شنبه‌ها‌ ساعت ۲۰: 📘عنوان دوره: شعرمعاصر 🎙مدرس: دکتر بهرام پروین گنابادی 🕰️زمان: ساعت ۲۰ به وقت ایران 🔗پيوند ثبت نام: https://zarinp.al/604513 چهارشنبه‌‌ها ساعت ۲۰: 📘عنوان دوره: ویرایش‌وپاکیزه‌نویسی 🎙مدرس: مهدی صالحی 🕰️زمان: ساعت ۲۰ به وقت ایران 🔗پيوند ثبت نام: https://zarinp.al/604515 ⚠️گفتنی است دوره‌ها ضبط می‌شود و امکان استفاده به صورت آفلاین در هر روز و ساعتی هست. 🔗پيوند ثبت نام همه‌ی کلاس‌ها به صورت یک‌جا با تخفیف ویژه :🎁 https://zarinp.al/604521 🔸دوستداران می توانند برای اطلاعات بيشتر با شماره09127370885 در تلگرام يا واتساپ پيام ارسال فرمايند.
Mostrar todo...
👍 3
Repost from خرد منتقد
Photo unavailableShow in Telegram
. تو نازک‌طبعی و طاقت نیاری گرانی‌های مشتی دلق‌پوشان (پست موقت) @kherade_montaghed
Mostrar todo...
12🕊 1
🔅سعدی انسان‌گرا مسعودقربانی به گمانم در بین سطور کتابِ #انسان‌گرایی_در_سعدی ، آن‌چه بیش از هر چیز خود را به خواننده‌اش نمایان می‌سازد؛ دریغی است که #عباس_میلانی و #مریم_میرزاده با وجود سعدی و اندیشه‌هایش، بر وضع حال و اکنون‌مان خورده‌اند! انگاری اینان وقتی به قامت سعدی هزاران سال پیش می‌نگرند و پیش‌روی‌اش را نه از روزگارِ شهر و مُلکش، که از دنیا و مدعیان تجدد می‌بینند؛ افسوس‌شان چند برابر می‌شود. می‌بینند که دویست سال زودتر از جرقه‌های نوزایی در غرب، این‌گوشه‌ی عالم، فردی بی هیچ های و هویی! دانه‌هایی که حالا به پایه‌های اومانیسم معروف شده‌اند را در زمین فرهنگ این دیار می‌کاشته و شاید به امید تنومند شدن‌شان بر آن آبیاری و ذوق می‌کرده است... اما دریغ از روزگار! که «سعدی اوج و انتهای عصر نوزایش سقط شده‌ی ایران بود»(ص115) آن‌روزی که کشیش معتدلی! به نام سپولویدا بومیان امریکا را چون مسیحی نبودند، با سود بردن از مفهوم بردگان طبیعی ارسطو، پست‌تر از انسان و بالاتر از بهائم، ولی سزاوار بردگی می‌دانست(ص38) و کشتار  عثمانی‌ها و مسلمانان را در تعارض با انسان‌گرایی متجدد نمی‌دید؛ سعدی ما گفته بود: بنی آدم اعضای یکدیگرند.. و بر خلاف آن میانه‌رو! حتا در میدان جنگ هم کشتن انسان را روا نمی‌دانست: چو بر دشمنی باشدت دسترس/ مرنجانش کو را همین غصه بس عدو زنده سرگشته پیرامنت/ به از خون او کشته در گردنت...(ص39)  🔅حالا  میلانی و میرزاده به بازخوانی دوباره‌ی سعدی از دریچه‌های مختلف، از جمله انسان‌گرایی او اصرار دارند، تا هم ریشه‌های اصیل فرهنگ خود را بشناسیم و هم اگر قصدی در خیز برداشتن به سوی تغییر داریم؛ بدانیم بی‌شناخت از این داشته‌ها حرکتمان ابتر و بی‌خاصیت خواهد بود؛ آن‌چنان که قبل‌تر خیلی‌ها چون دشتی و کسروی و طبری و‌... بی‌راهه را گز کرده بودند! در نگاه نویسندگان کتاب، انسانی که نه یک پارچه تبه‌کار است و نه فرشته‌خو، و اتفاقا همین، پایه‌ و اساسِ انسان‌گرایی هم هست، مساله‌ی اصلی سعدی است. ایشان این‌گونه وهمراه با چنین انسانی به وجوه مختلف انسان‌گرایی این شاعر و اندیشمند بلندآوازه می‌پردازند: وعظِ سعدی را برای اویی که فراری از واعظان ریاکار بود؛ چونان سرآمدان نوزایی در غرب، پاسکال و نیچه، از نوع گفت و شنید و نظر به لایه‌های تودرتوی آدمیان می‌بینند که بارفت وآمدهای پی‌درپی درسخن، هربار پوسته‌یی تازه از پیاز آدمی برمی‌دارد و وجهی نو ازانسان را رونمایی می‌کند واین‌گونه آدمی را به اندیشیدن درخویش و احوالش و رواداری ترغیب می‌کند. ازنگاه نویسندگان، رمان به عنوان ابزاری که انسان خاکی را همآن‌گونه که هست، برجسته می‌دارد ونمودی است از انسان‌گرایی؛ با آن‌که ازسوی سعدی هیچ‌گاه ادعایی در پایه‌ریزی‌اش نبوده؛ ولی ساخت و بافت و روایتش، دیدگاه فردگرایانه و شخصی راوی‌اش.. ژرفا و سادگی زبانش، طنز حاضر در روایتش وسرانجام بافت چند زبانی کلیاتش ازبرجسته‌ترین زمینه سازان رمان فارسی است(ص45) سعدی فرزند زمانه‌ی زن‌ستیز خویش است وخود کم دراین فضا سخن نرانده؛ اما باز می‌بینیم نگاه او به زن بسیار نوین و فراتر ازآن روزگار بوده است: کمکی که زن برای مرد است، یار موافق و دوست بودن زن، باور سعدی به برابری زن با مرد، فقط ابزار جنسی ندیدن زن، ستودن حکمت و حاکمیت زن و...همه نشات گرفته از دیدِ انسان‌گرایانه‌ی سعدی است که «ارج زنان را گاه به سان انسان ــ و انسانی برابر با مرد ــ می‌شناخت».(ص75) انسان سعدی، مقوایی و تک ساحتی و ترش‌رو نیست.«همه چیز این انسان، از نیازهای طبیعی تا دشنام‌های روزانه‌اش می‌تواند مایه‌ی ادب باشد و مایه‌ی خنده»(ص86) و سعدی با بی‌پروایی سراغ همه چیز این انسان می‌رود تا واقعیت وجودی اورا بی‌لکنت عیان نماید. اگر هزلیات و طنز سعدی به مذاق برخی (و به قول میلانی فوکولی‌ها) خوش نمی‌آید؛ علت آن است که ایشان هنوز بی‌واسطه به خود رجوع نکرده‌اند! درنگاه سعدی آدمی بخشی از این گستره‌ی طبیعت است و زیبایی و رنج منحصر به او نیست واگر نیچه با دیدن چارپایی پیر و فرتوت عقلش به زوال می‌رود؛ خری که پشتش ریش شده است هم سعدی رابه زاری می‌کشاند! موسیقی صورتی از زیبایی است و در نگاه سعدی آن‌که با موسیقی می‌ستیزد انسان نیست.(ص89) از منظر میلانی و میرزاده«سعدی مفهوم عشق را ازدو سو دمکراتیک کرد. عاشقی را حق هر انسان شمرد(ص93) و زیبایی راانسانی، عرفی و نسبی می‌دید و عشق را هم در همه‌ی حالش طبیعی وحق هر انسان می‌دانست.(ص98) اما در سیاست باز سعدی جلودار است. او پادشاه را به سبب رفتاری ناشایست وانسان نپنداشتن زیردستانش می‌نکوهد؛ خودکامگی‌شان را به نقدمی‌کشد و شگفت‌آور آن‌که الگوی خیرخواهی‌اش پادشاهان ایران باستان است و در تمام باب اول «هیچ مفهوم سیاسی رابه مدد آیات قرآنی توجیه نمی‌کند»(ص140) گویی نوعی جدایی دین و سیاست را مراعات کرده... @MasoudQorbani7
Mostrar todo...
8
🔅سعدی انسان‌گرا مسعودقربانی به گمانم در بین سطور کتابِ #انسان‌گرایی_در_سعدی ، آن‌چه بیش از هر چیز خود را به خواننده‌اش نمایان می‌سازد؛ دریغی است که #عباس_میلانی و #مریم_میرزاده با وجود سعدی و اندیشه‌هایش، بر وضع حال و اکنون‌مان خورده‌اند! انگاری اینان وقتی به قامت سعدی هزاران سال پیش می‌نگرند و پیش‌روی‌اش را نه از روزگارِ شهر و مُلکش، که از دنیا و مدعیان تجدد می‌بینند؛ افسوس‌شان چند برابر می‌شود. می‌بینند که دویست سال زودتر از جرقه‌های نوزایی در غرب، این‌گوشه‌ی عالم، فردی بی هیچ های و هویی! دانه‌هایی که حالا به پایه‌های اومانیسم معروف شده‌اند را در زمین فرهنگ این دیار می‌کاشته است و شاید به امید تنومند شدن‌شان بر آن آبیاری و ذوق می‌کرده است... اما دریغ از روزگار! که «سعدی اوج و انتهای عصر نوزایش سقط شده‌ی ایران بود»(ص115) آن‌روزی که کشیش معتدلی! به نام سپولویدا بومیان امریکا را چون مسیحی نبودند، با سود بردن از مفهوم "بردگان طبیعی" ارسطو، پست‌تر از انسان و بالاتر از بهائم، ولی سزاوار بردگی می‌دانست(ص38) و کشتار  مسلمانان را در تعارض با انسان‌گرایی تجدد نمی‌دید؛ سعدی ما گفته بود: بنی آدم اعضای یکدیگرند... و بر خلاف آن میانه‌رو! حتا در میدان جنگ هم کشتن انسان را روا نمی‌دانست: چو بر دشمنی باشدت دسترس/ مرنجانش کو را همین غصه بس عدو زنده سرگشته پیرامنت/ به از خون او کشته در گردنت...(ص39)  🔅حالا  میلانی و میرزاده به بازخوانی دوباره‌ی سعدی از دریچه‌های مختلف، از جمله انسان‌گرایی او اصرار دارند، تا هم ریشه‌های اصیل فرهنگ خود را بشناسیم و هم اگر قصدی در خیز برداشتن به سوی تغییر داریم؛ بدانیم بی‌شناخت از این داشته‌ها حرکتمان ابتر و بی‌خاصیت خواهد بود؛ آن‌چنان که قبل‌تر خیلی‌ها چون دشتی و کسروی و طبری و‌... بی‌راهه را گز کرده بودند! در نگاه نویسندگان کتاب، انسانی که نه یک پارچه تبه‌کار است و نه فرشته‌خو، و اتفاقا همین، پایه‌ و اساسِ انسان‌گرایی هم هست، مساله‌ی اصلی سعدی است. ایشان این‌گونه وهمراه با چنین انسانی به وجوه مختلف انسان‌گرایی این شاعر و اندیشمند بلندآوازه می‌پردازند: وعظِ سعدی را برای اویی که فراری از واعظان ریاکار بود؛ چونان سرآمدان نوزایی در غرب، پاسکال و نیچه، از نوع گفت و شنید و نظر به لایه‌های تودرتوی آدمیان می‌بینند که بارفت وآمدهای پی‌درپی درسخن، هربار پوسته‌یی تازه از پیاز آدمی برمی‌دارد و وجهی نو ازانسان را رونمایی می‌کند واین‌گونه آدمی را به اندیشیدن درخویش و احوالش و رواداری ترغیب می‌کند. ازنگاه نویسندگان، رمان به عنوان ابزاری که انسان خاکی را همآن‌گونه که هست، برجسته می‌دارد ونمودی است از انسان‌گرایی؛ با آن‌که ازسوی سعدی هیچ‌گاه ادعایی در پایه‌ریزی‌اش نبوده؛ ولی ساخت و بافت و روایتش، دیدگاه فردگرایانه و شخصی راوی‌اش.. ژرفا و سادگی زبانش، طنز حاضر در روایتش وسرانجام بافت چند زبانی کلیاتش ازبرجسته‌ترین زمینه سازان رمان فارسی است(ص45) سعدی فرزند زمانه‌ی زن‌ستیز خویش است وخود کم دراین فضا سخن نرانده؛ اما باز می‌بینیم نگاه او به زن بسیار نوین و فراتر ازآن روزگار بوده است: کمکی که زن برای مرد است، یار موافق و دوست بودن زن، باور سعدی به برابری زن با مرد، فقط ابزار جنسی ندیدن زن، ستودن حکمت و حاکمیت زن و...همه نشات گرفته از دیدِ انسان‌گرایانه‌ی سعدی است که «ارج زنان را گاه به سان انسان ــ و انسانی برابر با مرد ــ می‌شناخت».(ص75) انسان سعدی، مقوایی و تک ساحتی و ترش‌رو نیست.«همه چیز این انسان، از نیازهای طبیعی تا دشنام‌های روزانه‌اش می‌تواند مایه‌ی ادب باشد و مایه‌ی خنده»(ص86) و سعدی با بی‌پروایی سراغ همه چیز این انسان می‌رود تا واقعیت وجودی اورا بی‌لکنت عیان نماید. اگر هزلیات و طنز سعدی به مذاق برخی (و به قول میلانی فوکولی‌ها) خوش نمی‌آید؛ علت آن است که ایشان هنوز بی‌واسطه به خود رجوع نکرده‌اند! درنگاه سعدی آدمی بخشی از این گستره‌ی طبیعت است و زیبایی و رنج منحصر به او نیست واگر نیچه با دیدن چارپایی پیر و فرتوت عقلش به زوال می‌رود؛ خری که پشتش ریش شده است هم سعدی رابه زاری می‌کشاند! موسیقی صورتی از زیبایی است و در نگاه سعدی آن‌که با موسیقی می‌ستیزد انسان نیست.(ص89) از منظر میلانی و میرزاده«سعدی مفهوم عشق را ازدو سو دمکراتیک کرد. عاشقی را حق هر انسان شمرد(ص93) و زیبایی راانسانی، عرفی و نسبی می‌دید و عشق را هم در همه‌ی حالش طبیعی وحق هر انسان می‌دانست.(ص98) اما در سیاست باز سعدی پیش‌رو است. او پادشاه را به سبب رفتاری ناشایست وانسان نپنداشتن زیردستانش می‌نکوهد؛ خودکامگی‌شان را به نقدمی‌کشد و شگفت‌آور آن‌که الگوی خیرخواهی‌اش پادشاهان ایران باستان است و در تمام باب اول «هیچ مفهوم سیاسی رابه مدد آیات قرآنی توجیه نمی‌کند»(ص140) گویی نوعی جدایی دین و سیاست را مراعات کرده... @MasoudQorbani7
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
#پیشنهاد_مطالعه: #انسان‌گرایی_در_سعدی نویسندگان: #عباس_میلانی #مریم_میرزاده انتشارات: #زمستان ۱۶۰صفحه @MasoudQorbani7
Mostrar todo...
5
🔅قدمی در ایران، برلبه‌ی تیغ! مسعود قربانی به گمانم کتابی به نام #ایران_بر_لبه‌ی_تیغ ، صرف نظر از محتوای آن، همان عنوانش، چنان برای تشویش‌هایمان آشنا است که ناخودآگاه هر علاقمند به سرنوشت کشور و نگران از آن‌چه بر سر ایران می‌آید و خواهد آمد را به سویش می‌کشاند و کنجکاو است تا بداند #محمد_فاضلی با انتخاب چنین نامی، چه در سر می‌پرورانده است؟ فاضلی که مشی‌اش آن‌چنان که خود شرح داده، در مسیر روشنفکران میانه یا جامعه‌شناس ــ بروکرات ره می‌پیماید؛ نه با آن روشنفکران منتقد و تنها در بند آرمان‌هایشان و بی‌تعهد به دولت هم مسیر است و نه با درس‌خوانده‌هایی که بی‌قید به آرمانی در خدمت قدرت سیاسی‌اند؛ او خود بر لبه‌ی تیغ راه می‌رود... روشنفکران میانه، کسانی‌اند که جامعه‌شناسی را تجربی و مشارکت‌جو می‌خواهند و اگر ببینند می‌توانند قدمی در مسیر ایده‌هایشان بردارند، ابایی از ورود به ساخت دولت نمی‌کنند و عدم محبوبیت و پذیرش انگ و برچسب‌های مختلف را به جان می‌خرند، تا به زعم خویش، شاید بتوانند کژیی را به سوی راستی کشانند! راهی که اینچنین دردهایشان را عمیق و موقعیتی بغرنج برایشان می‌سازد... فاضلی نویسنده‌یی است که آشکارا افول سرمایه‌ی اجتماعی کشورش را می‌بیند و چاره‌یی جز تقلا و تلاش برای ترمیم آن نمی‌یابد؛ او یک فریاد بیشتر ندارد گفتگوی فراگیر و ائتلاف اجتماعی برای اصلاح! فاضلی می‌داند که شاید فریادهایش برای اصلاح، خام‌اندیشیِ بیش نباشد و هیچ‌ وقت حاکمان و دولت‌ها گوش‌شنوایی برایش نداشته باشند؛ ولی بیم از خشونتی که در کمین کشور است و فروپاشیی که نامحتمل نیست؛ فراتر از خوش‌بینی و ساده‌اندیشی, او را همچنان به اندیشه‌ی اصلاح می‌کشاند. از سویی دیگر خود کتاب هم به شکلی بر روی تیغ حرکت می‌کند! کتاب، شکل یافته از بیست و نه مقاله است در سه بخش، که متاثر از وقایع کشور طی نزدیک به ده سال نگاشته شده است. انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس، کرونا و... دست‌مایه‌های مقالات هستند و همین عصری بودن و متناسب با وقایع روز نویسی، امکان افتادن کتاب به ورطه‌ی ژورنالیسم و تاریخ مصرفی کوتاه مدت داشتن را پیش می‌آورد. 🔅اما به نظرم آن‌چنان که خود فاضلی در قامت روشنفکر میانه سعی دارد نقشش را به درستی ایفا کند، در مقام نویسنده‌ی این مقالات هم به گونه‌یی قلم زده، تا هسته‌یی متشکل از دردها و احیانا درمان‌های این ملک را به ظرافت وهنرمندی، بین پوسته‌ی وقایع روز قرار دهد. 🔅به گمانم خواندن کتاب فاضلی برای هر کسی که سودای حکم‌رانی و به دست گرفتن عنان دولت و مسوولیتی را دارد، خاصه امروز که دوباره بازاری به نام انتخابات ریاست‌جمهوری راه افتاده، حتما پر از فایده خواهد بود؛ کمترینش البته آگاهی به بدخیمی اوضاع است! ادامه نوشتار https://is.gd/uYBE2L لینک نشست کانال گفتار و اندیشه در خصوص معرفی و بررسی کتاب با حضور نویسنده https://t.me/Goftar_Andisheh/662
Mostrar todo...
قدمی در ایران بر لبه‌ی تیغ!

به گمانم کتابی به نام #ایران_بر_لبه‌ی_تیغ ، صرف نظر از محتوای آن، همان عنوانش، چنان برای تشویش‌هایمان آشنا است که ناخودآگاه هر علاقمند به سرنوشت کشور و نگران از آن‌چه بر سر ایران می‌آید و خواهد آمد را به سویش می‌کشاند و کنجکاو است تا بداند #محمد_فاضلی با انتخاب چنین نامی، چه در سر می‌پرورانده است؟ فاضلی که مشی‌اش آن‌چنان که خود شرح داده، در مسیر روشنفکران میانه یا جامعه‌شناس ــ بروکرات ره می‌پیماید؛ نه با آن روشنفکران منتقد و تنها در بند آرمان‌هایشان و بی‌تعهد به دولت هم مسیر است و نه با درس‌خوانده‌هایی که…

8👍 3
Photo unavailableShow in Telegram
#پیشنهاد_مطالعه: #ایران_بر_لبه‌ی_تیغ نویسنده #محمد_فاضلی انتشارات: #روزنه ۳۵۷ صفحه @MasoudQorbani7
Mostrar todo...
8
⚡️فایل صوتی (18 دقیقه) 📚معرفی کتاب: در مسیر شخصیت -نویسنده: دیوید بروکز -مترجم: اصلان قودجانی -ناشر: طرح نو -تعداد صفحه: 440 ▫️ با معرفیِ اردشیر منصوری و به میزبانی "آموزشگاه دماوند". 21 اردیبهشت 1403 معرفی مختصرِ کتابی خوش‌خوان در: خودیابی، خودشکوفایی، و پرورش «فضیلت اخلاقی»، به جای تمرکز بر «موفقیت»! قابل توجه مربیان و معلمان، و همۀ علاقه‌مندان به موضوع «معنای زندگی». الهام‌بخش برای آنان که به ارتقای فضایل در خود، یا کمک به تغییر در متعلمان و متربیان می‌اندیشند. @ardeshirmansouri
Mostrar todo...
معرفی‌کتاب-مسیر شخصیت.mp38.87 MB
12
🔅زندگی از پنجره‌ی مومو! مسعود قربانی آن‌چنان که #لیلی_گلستان در مقدمه‌ی رمان #زندگی_در_پیش_رو آورده است؛ #رومن_گاری در این داستان به قالب کودکی ده ساله نیاز داشت تا دنیایی پر از پلشتی و کثافاتی که قصد روایتش را دارد، طوری دیگر به تصویر کشد. «من هرچه به کله‌ام می‌آید می‌گویم و شاید هم اشتباه می‌کنم»(ص79) گاری، دنیایی را روایت می‌کند که الزاما نیاز به کودکی تماشگر دارد تا هر آن‌چه را می‌بیند، فارغ از کلیشه‌ها بگوید و از دل این روایتِ بی‌تکلف، آدمی را با کُنه و سرشت زندگی آشتی سازد. در نگاه مترجم، ما به اندازه‌ی کافی روایت این محله‌ها را که هدفش نشان دادن زشتی‌ها و نامرادی‌ها و نامردی‌ها و دلسوزی به آن‌جا و مردمانش است، شنیده‌ایم؛ حالا نویسنده با آن‌که تنفسش را در این خراب‌آبادها! برگزیده، ولی در این فضا، با همه‌ی بوی تعفنی که می‌شنود، زندگی را و معصومیت و پاکی را برایمان به تصویر می‌کشد. هرچند که ممکن است این خصیصه‌ها در چنین محله‌یی رنگ دیگری گرفته باشند! 🔅مومو یا محمد، کودکی عرب و به ظاهر ده ساله است که در خانه‌یی که روسپی‌زاده‌های بی‌سرپرست با دریافت اندک مبلغی نگهداری می‌شوند، از ابتدای کودکی زندگی می‌کند. این خانه‌ی کوچک که در طبقه ششم آپارتمانی درحومه‌ی پاریس است، بی آسانسور و فرسوده و متعلق به رُزا خانم، زنی فربه که به قول مومو «قیافه‌یی دارد عین قورباغه‌ی پیرِ جهود با عینک و تنگی نفس»(ص29) و در این سن، وقتی دیگر مشتریی به سراغش نمی‌آید؛ زندگی را با نگهداری از بچه‌هایی که از روسپیان زاده شده‌اند و بی‌سرنوشت گذران می‌کنند؛ می‌گذراند... این بچه‌ها می‌آیند و می‌روند؛ یا به فرزندخواندگی گرفته می‌شوند و یا مادرانشان به سراغشان می‌آیند و یا سر به نیست می‌روند... اما تنها مومو است که هم‌چنان پا برجا در کنار رزا خانم مانده است و هر دو به شکلی عجیب هم را می‌خواهند و دوست داشتنی به گونه‌یی دیگر را به نمایش می‌گذارند: مومو: «دوستش داشتم، از آن‌هایی بود که شبیه هیچ چیز نبودند و به هیچ چیز هم ربطی نداشتند».(ص120) رزاخانم: «نمی‌خواستم زود بزرگ شوی، مرا ببخش!»(ص195) 🔅راوی مومو است، محمدی که حتا میل چندانی به خوشحالی نداشت؛ چراکه زندگی را ترجیح می‌داد.(ص78) و کتاب در حین بازکردن گره رازهای زندگی او، به نوعی خاص تعامل مومو با رزاخانم و همسایگان طبقات دیگر ازجمله آقای هامیل، پیرمرد معتقد و مسلمان ساختمان، خانم لولا ، تراجنسیتی مهربان، دکتر کاتز ، پزشک بازنشسته و پیر ساختمان و... را نشان می‌دهد. مجموع این تعاملات و تقلاها و بازیگوشی‌های کودک، زندگی و دقیق‌تر هاله‌یی از زندگی در پیش‌روی او را نمایان می‌کند. مومو در حرکت است. در طبقات آپارتمان و در خیابان‌های محل و حتا در خانه‌ی رزا خانم با وراندازی که مدام در رفتار و مرگ قریب‌الوقوع او دارد ... در این حرکت است که رزا خانم و البته خود را از آن زاویه می‌شناسد؛ زنی که با خاطراتش زندگی می‌کند، چراکه یهودیان همه باخاطراتشان می‌زیند! اویی که می‌گفت « زندگی چیزی نیست که متعلق به همه باشد»(ص191)، «در زندگی باید برای همه چیز تاوان پس داد»(ص62) و حالا او تصور می‌کرد دارد تاوان روزهای خوشی‌اش!! را پس می‌دهد! روزگاری که نمی‌شود کاریش کرد،«انگاری چیزی هست که بشود کاریش کرد!»(ص111) در تعامل با آقای هامیل است که او را و خدایش و البته خود را می‌شناسد؛ آقای هامیلی که زمانش دیگر فرانسوی نیست و وقت با کاروان شترش و بارِ ابدیت به آهستگی از او می‌گذرد. اویی که مطمئن‌ترین متحدش "ترس" است و خدایی که حتا برایش تا مکه هم رفته است! هامیل دیگر ولی در نود و خورده‌یی سال از هیچ چیز متعجب نمی‌شود؛ چرا که فهمیده است آدم‌ها تنها ادعای فهمیدن می‌کنند؛ «مدت‌ها است [که] آدم سر در نمی‌آورد»(ص86) و «بشریت ویرگولی است در کتاب قطور زندگی»(ص88) و اکنون مومو در این وانفسای به ظاهر به هم ریخته، که انگار تنها این کثافت است که عدالت را نمایان می‌سازد! و چیزی فراتر از آیین و مذهب و اعتقاد را می‌خواند و انسان را به قامت انسان نشان می‌دهد؛ می‌خواهد دو تن که با مرگ فاصله‌یی ندارند به هم رسند؛ یک زن پیر یهودی رو به موت و پیرمردی مسلمان و نود ساله! «آقای هامیل او دیگر نه یهودی است و نه چیز دیگر. فقط همه جایش درد می‌کند و شما هم آن‌قدر پیر شده‌اید که دیگر نوبت خدا است که فکرتان باشد...»(ص119) به قول لیلی گلستان، از این کتاب بسیار می‌آموزیم. و همین ما را بس. @MasoudQorbani7
Mostrar todo...
7
Photo unavailableShow in Telegram
#پیشنهاد_مطالعه: #زندگی_در_پیش_رو نویسنده: #رومن_گلری ترجمه: #لیلی_گلستان نشر #ثالث ۲۳۱صفحه #رمان @MasoudQorbani7
Mostrar todo...
👍 4
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.