cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

لوح ساده✌️✌️

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
397
Suscriptores
Sin datos24 horas
-27 días
-2430 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۲۳ اردیبهشت زادروز کیانوش عیاری (زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ اهواز) نویسنده و کارگردان او سینمای حرفه‌ای را با نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم تنوره دیو تجربه کرد. از مشخصه‌های بارز فیلم‌هایش سبک واقع‌گرایانه منحصر به‌فرد و پرداختن به موضوعات بکر هم‌چون پیوند قلب، در فیلم بودن یا نبودن است. وی از سال ۱۳۸۱ به مدت ۵ سال مشغول ساخت سریال روزگار قریب بود که داستان زندگی بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران، دکتر محمد قریب است. او برای فیلم آبادانی‌ها در سال ۱۹۹۴ برنده جایزه پلنگ نقره‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو شد. آثار: کارگردانی: تازه‌نفس‌ها (۱۳۵۸) تنوره دیو (۱۳۶۴) شبح کژدم (۱۳۶۵) آن‌سوی آتش (۱۳۶۶) روز باشکوه (۱۳۶۷) دو نیمه سیب (۱۳۷۰) آبادانی‌ها (۱۳۷۱) شاخ گاو (۱۳۷۴) بودن یا نبودن (۱۳۷۷) سفره ایرانی (۱۳۷۹) بیدار شو آرزو (۱۳۸۳) خانه پدری (۱۳۸۹) کاناپه (۱۳۹۵) سریال تلویزیونی: خانه به خانه (۱۳۷۵) هزاران چشم (۱۳۸۰) روزگار قریب (۱۳۸۶–۱۳۸۱) ۸۷ متر (۱۴۰۰-۱۳۹۶) نویسنده: پر پرواز (۱۳۷۹) تهیه‌کننده: خواب خاک (۱۳۸۲) ستایش (۱۳۸۵) پشت در خبری نیست (۱۳۸۸) طراح صحنه و لباس: دو نیمه سیب (۱۳۷۰) شاخ گاو (۱۳۷۴) تدوین: زن امروز (۱۳۷۵) چوری (۱۳۷۹) پر پرواز (۱۳۷۹) مربای شیرین (۱۳۸۰) سفر مردان خاکستری (۱۳۸۰) رنج و سرمستی (۱۳۹۲) موقت (۱۳۹۳) مشاور کارگردان: موج سوم (۱۳۸۷) ملبورن (۱۳۹۲) چالش‌ها: خانه پدری فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری پس از ۱۰ سال توقیف در اول آبان سال ۱۳۹۸ در سینماهای کشور اکران شد. ولی با دستور دادستانی دوباره توقیف شد، اما با صحبت صورت گرفته رفع توقیف شد. جوایز: نامزد جایزه افق‌های ونیز جشنواره فیلم ونیز برای فیلم خانه پدری ۲۰۱۲. برنده سیمرغ بلورین بهترین اثر هنر و تجربه از جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳. برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳ نامزد جایزه کریستال گلوب از جشنواره فیلم کارلووی واری برای فیلم سفره ایرانی ۲۰۰۲. نامزد جایزه هرم طلایی از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸. برنده جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸. برنده جایزه پلنگ نقره‌ای از جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو برای فیلم آبادانی‌ها ۱۹۹۴. برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم آن سوی آتش ۱۳۶۶. برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم تنوره دیو ۱۳۶۴. https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #کیانوش_عیاری
Mostrar todo...
attach 📎

‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️ ۲۳ اردیبهشت "۱۲ ماه مه" زادروز فلورانس نایتینگل "بانوی چراغ به‌دست" (زاده ۱۲ مه ۱۸۲۰ فلورانس ایتالیا -- درگذشته ۱۳ اوت ۱۹۱۰ لندن) پرستار و ریاضیدان و آماردان و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن او فرزند ویلیام ادوارد شور، یکی از اعضای اشراف‌زاده دربار بود که در یک خانه بزرگ و راحت، دوران کودکی خود را گذراند و علاقه زیادی به‌درمان بیماران و پرستاری داشت. خودش می‌گفته: همواره صدایی آرام را می‌شنوم که می‌گوید: "ای فلورانس، آینده تو تماما در خدمت بیماران سپری خواهد شد" در سال ۱۸۵۳ که جنگ میان ترکیه و روسیه آغاز شد، فرانسه و انگلیس به‌یاری ترکیه شتافتند و سربازان خود را به‌ جنگ اعزام کردند. در آن زمان تیتر روزنامه‌های تایمز لندن خبر از جنگ و توصیف اوضاع وخیم بیمارستانهای نظامی انگلیس را  می‌داد. در این گزارشها آمده بود تنها ۲۰ پرستار در جبهه‌ها فعالیت می‌کنند، بیمارستانی وجود ندارد و حتی باند برای پانسمان هم نیست. با انتشار این گزارش‌ها، او از وزیر جنگ انگلیس درخواست وسایل و امکانات بهداشتی کرد و سپس با همراهی۳۴ پرستار زن با شجاعت تمام، پا به اعماق خاک ترکیه گذاشت و به‌ یاری مجروحان شتافت. او به‌ پرستاران اعتبار امیدوار کننده‌ای داد و تبدیل به‌ تندیسی از فرهنگ ویکتوریایی شد، بخصوص توصیفی که از او شد به‌عنوان «بانوی چراغ بدست» که شبانگاه میان مجروحین جنگی گشت می‌زد. وی با چهره‌ای آرام‌بخش برای اینکه سربازان دست از میگساری بردارند، اتاقی برای مطالعه و بازی‌های سالم آنان راه‌ انداخت. او بر اثر کار مداوم و همدمی با بیماران دچار تب وحشتناکی شبیه تیفوس یا مالاریا شد که در آن هنگام قربانیان زیادی را به‌کام مرگ کشانده بود و فلورانس نیز بر اثر این بیماری به‌شدت ضعیف شد. جنگ پایان یافت و او به‌ لندن بازگشت. هرچند می‌خواست گمنام بماند، اما نامش به‌عنوان فرشته سر زبانها بود ولی برای اینکه خود را از چشم دیگران دور نگه‌دارد، به‌گونه‌ای خود را پنهان کرد که گویی مرده است. او همراه ویلیام فار، یک پزشک نظامی و فرد نیکوکاری به‌مدت ۲۰ سال برای بهبود وضعیت بیمارستان‌ها و نظام آموزشی پرستاران تلاش کردند. وی نخستین مدرسه عالی آموزش پرستاری را سال ۱۸۶۰ در بیمارستان سن‌توماس لندن راه‌اندازی و مدیریت کرد. هرچند سلامت جسمانی او تحلیل رفته بود اما شهرتش از لندن به آمریکا و هند نیز رسید، به‌گونه‌ای که یک معمار و تاجر لیورپولی به‌نام ویلیام راتبون در سال ۱۸۶۰ مبلغ زیادی در اختیار فلورانس گذاشت تا یک بیمارستان بسازد. بیمارستانهایی که او ساخت مطابق استاندارد و الگوی بهداشتی بود و طبقات مختلف آن به‌بخش‌های ویژه‌ای مثل زنان و زایمان، روان، کودکان و جراحی اختصاص داشت. چند سال کار مداوم و سخت پس از جنگ، توان او را بسیار تضعیف کرد، به‌گونه‌ای که در آخرین سالهای عمر نابینا شد و نمی‌توانست مانند گذشته به‌وظایف خود عمل کند. ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ #فلورانس_نایتینگل.
Mostrar todo...
attach 📎

مُمال چیست؟ در اصطلاح آواشناسی،اماله کردن (تبدیل)واج(مصوّت بلند)«ا»به مصوت بلند«ی»؛مثلِ:تبدیل«جهاز»به«جهیز».واژه‌ای را که دچار این تبدیل شده‌باشد«مُمال»می‌نامند؛به عنوان مثال فردوسی در شاهنامه واژه‌های: «رکیب»<رکاب،«سلیح»<سلاح/ «مزیح»<مزاح،را به کار برده‌ است:👇 🎠برون کرد یک پای خویش از"رکیب"      شد آن مردِ بیداردل ناشکیب 🎠یا: سواری و تیر و کمان و کمند(شبکه معنایی) عنان و "رکیب" و چه و چون و چند 🪙یا: کشانی بدو گفت با تو "مَزیح" نبینم همی جز فسوس و "مزیح" یا:بپوشید باید یکایک "سلیح" که این کار بر ما گذشت از"مزیح" یا:همه برکشیدند گُردان سَلیح" به دل خشمناک و زبان پُر مَزیح" ⚖حسیب>حساب: متناسب اند و موزون حرکات دلفریبت متوجه است با ما سخنان بی"حسیب"ت ✔عتیب>عتاب(قهر): چو نمی توان صبوری،ستمت کِشم ضروری مگر آدمی نباشد که برنجد از "عتیب"ت ✔حجاب>حجیب: به حجاب اندرون شود خورشید گر تو گیری از آن دو لاله"حجیب" Mohammad Azizzade: چند نمونه ی دیگر :👇 🪞اسلیمی<اسلامی:《چه می خواهند بگویند این خط ها و بوته ها و یا این "اسلیمی ها" که در هم می پیچند؟》 👰جهیز<جهاز:《خوشتر بود عروس نکورویِ بی"جهیز"》 🍵هلیم<هَلام: ظاهرا دختر همسایه "هلیم" آورده بود باطنا یک کاسه شیطانِ رجیم آورده بود!😍 🐔🐔خسرو:《از آن دو خروس هلیمی ساختم بس چرب و نرم...》 🧱خزینه<خزانه:ذوالنون مصری:پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در "خزینه" نهی،رعیت را چه سود دارد؟ 🎅سبیل<سبال: لاف تو ما را بر آتش برنهاد کان "سبال"چرب تو برکنده باد 🗑غربیل<غَربال: برين کهنه "غربيل"بر نان جو همي دار در پيش تا جو دِرو 📚کتیب<کتاب: بر حاشيه ی دفتر حسن آن خط زشت منويس که رونق "کتيبت" ببرد یا:نه هر جا که بینی خطی دل فریب توانی طبع کردنش در کتیب؟ 🎴مِهمیز<مهماز:《چگونه کاین چنین بلند بر زبرِ ماسوا ایستاده ای/زیر "مهمیز" کودکانه ی بچگکان یتیم جای می گیری...؟》 ✔لیکن>لکن: 🧏‍♀️گفتا:شيخا! هر آنچه گويي هستم ليکن تو چنان که مي نُمایی هستي؟(خيام) 🌏دنیی>دنیا: دنيي آن قدر ندارد که بر او رشک برند يا وجود و عدمش را غم بيهوده خورند 😱مکیس>مکاس(چانه زدن): نشانه نهادند بر اسپریس سیاوش نکرد ایچ با کس"مکیس" 🎴جلباب>جلبیب(سپید°معجر): شب عشاق لیله‌القدر است چون برون آوری سر از جلبیب. 🖍(عزیززاده،محمد،👈《طعم ادبیات https://t.me/amirnormohamadi1976
Mostrar todo...
attach 📎

☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۲۳ اردیبهشت زادروز ناصر فکوهی (زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ تهران) نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه او از دانشگاه بوزار "هنرهای زیبا" پاریس در رشته معماری و سپس از دانشگاه پاریس در رشته علوم اجتماعی، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد گرفت و در جامعه‌شناسی، مدرک دکترا را در همان دانشگاه در سال ۱۳۷۳ در رشته جامعه‌شناسی و انسانشناسی سیاسی دریافت کرد. رساله‌‌اش در زمینه اسطوره‌شناسی سیاسی مدرن ایران بود و با راهنمایی پیر فیلیپ ری "انسان‌شناس- دانشگاه پاریس" و کلاریس هرن‌اشمیت "انسان‌شناس، ایران‎‌شناس و استاد متخصص ایران باستان - کلژ دو فرانس" در سال ۱۳۷۳ به پایان رسید. در همان سال به ایران بازگشت و پس از ارزیابی رساله‌اش به وسیله دکتر احمد تفضلی، به تایید وزارت علوم رسید. وی پس از چند سال تدریس در دانشگاه‌های تهران، در سال ۱۳۷۷ به استخدام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گروه انسان‌شناسی در آمد و هم اکنون (۱۳۹۹) دارای رتبه استادی رتبه ۲۵ در این رشته در همین دانشگاه است. وی متخصص مسائل و آسیب‌های فرهنگی، آسیب‌شناسی و مسائل شهرهای جهان مدرن و مسائل هویتی و هویت‌های جدید شهری است. در طول بیست سال گذشته تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله، عمدتا به فارسی،  ولی همچنین به زبان‌های دیگر بین‌المللی نوشته است. مقالات او از جمله در آمریکن آنتروپولوژی، آنتروپولوژیکال آنتروپولوژی، مجله مطالعات اجتماعی دانشگاه استراسبورگ، لوموند دیپلمایتک، نیشن و البته در بسیاری دیگری از مجلات ایرانی و غیر ایرانی و روزنامه‌ها و مجلات ایران  و اروپا و آمریکا منتشر شده‌ است. او از ده سال پیش پروژه بزرگ و پیوسته تاریخ فرهنگی ایران مدرن از مشروطه تا امروز را آغاز کرده است. وی موسس و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ است. https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%81%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #ناصر_فکوهی
Mostrar todo...
attach 📎

برخی واژه‌های هندی در فارسیِ کهن و معاصر یا ضبط‌شده در فرهنگ‌های فارسی اَنبَله: تمرهندی. ـ ریشه: هندی: amblī و imblī. انبه ـ ریشه: فارسی میانه: ambag، از هندی: ambā. بادِله: نوعی پارچۀ زربفت. ـ ریشه: هندی: bādlā. بارسات bârsât فصل بارندگی. ـ ریشه: هندی: barsāt. برشکال barškâl فصل بارندگی. ـ ریشه: هندی: barsh-kāl. بلادُر: گیاهی درختی، کوتاه، و بومی هند با میوه‌ای سیاه‌رنگ. ـ ریشه: هندی: balādur. بیجَک: برگه‌ای که روی آن اطلاعاتی مانند محتویات و تعداد بسته‌های بار یا کالا نوشته شده‌است و فرستنده آن را به باربری می‌دهد. ـ ریشه: هندی: bījak. بیمه ـ ریشه: هندی: bīmā و bīma. پاتیل: دیگ مسی بزرگ با دهانۀ گشاد. ـ ریشه: هندی: pātilī «ظرف سفالی کوچک؛ دیگچه». پانی: آب. ـ ریشه: هندی: pānī. پَتَر: تکۀ فلز و مانند آن که روی آن طلسم یا تعویذ می‌نوشتند: ● چشم بد کز پتر آهن و تعویذ نگشت / بند تعویذ ببرّید و پتر باز دهید (خاقانی). ـ ریشه: از هندی: pattra «ورقۀ فلزی». پرمیو parmiyo بیماری سوزاک. ـ ریشه: هندی: parme’o. پَنکه: بادبزن برقی. ـ ریشه: هندی: paṅkhā «بادبزن». تال: آلیاژ سرب و مس: ● اگر سفیدروی و تال و مس و برنج نامعلوم برهم گدازند آن را «دراروی» خوانند و آن اخس و ارذل جملۀ مرکبات فلزات است (ابوالقاسم کاشانی، عرائس الجواهر: ٢۴۵). ـ ریشه: هندی: thāl. تالاب ـ ریشه: هندی: tāl «برکه» + فارسی: آب. تَنبول tambul برگ فوفِل. ـ ریشه: هندی: tambol. تُنُک: کم‌حجم. ـ ریشه: هندی: tunak، سنسکریت: tanuka. توله tule در هندوستان، واحد اندازه‌گیری وزن، به‌ویژه وزن طلا و نقره، برابر با دو و نیم مثقال: ● چون گریبان به‌ناز بگشاده‌ست / عامل او را سه توله زر داده‌ست (مسعود سعد). ـ ریشه: هندی: tolā و tola. جار: لوستر. ـ ریشه: هندی: jhāṛ. جال: دام؛ تله: ● ای ز انعامت گرفته صاحب آمال مال / بر ره خصمت نهاده صاحب آجال جال (قطران). ـ ریشه: هندی: jāl. جُنگ: دفتر یا کتابی که در آن سروده‌ها و مطالب گوناگون نوشته شده‌است. ـ ریشه: هندی: jung. جوگی jugi کسی که پیرو مذهب هندو است و برخی می‌پندارند می‌تواند کارهای فراطبیعی انجام دهد؛ یوگی. ـ ریشه: هندی: jogī. چادُر، قدیمی: چادَر ـ ریشه: هندی: ćādar. چاکسو čâksu دارویی که از دانه‌های سیاه و کوچک تهیه می‌شد و در چشم‌پزشکی کاربرد داشت. ـ ریشه: هندی: ćāksū. چپاتی: نوعی شیرینی نازک از خمیر فطیر. ـ ریشه: هندی: ćapātī. چتر ـ ریشه: هندی: ćatr. چلم čalam, čelam سرِ قلیان که تنباکو و زغال را در آن قرار می‌دهند. ـ ریشه: هندی: ćilam چیتا: یوزپلنگ. ـ ریشه، انگلیسی: cheetah: از هندی: ćītā. چیره čire دستار. ـ ریشه: هندی: ćīrā. راگ: موسیقی آوازی، آهنگ، لحن؛ شادی. ـ ریشه: هندی: rāg، از سنسکریت: rāg. روپیه ـ ریشه: هندی: rūpya. ریو riv نیرنگ: ● گر نشیند فرشته‌ای با دیو / وحشت آموزد و خیانت و ریو (سعدی). ـ ریشه: هندی: rev. ساج: درختی شبیه درخت چنار. ـ ریشه: عربی، از هندی: sāgaun. ساری: نوعی لباس زنانه در هند و پاکستان. ـ ریشه: هندی: sāṛī. سوس sus [بسنجید با سوسمار] خوک آبی. ـ ریشه: هندی: sūs. سیک: هریک از پیروان دین توحیدی رایج در هندوستان. ـ ریشه: انگلیسی: Sikh، از هندی: sikh «شاگرد؛ پژوهشگر». شامپو ـ ریشه: انگلیسی: shampoo، از هندی: cāṁpō. قداره: نوعی خنجر ـ ریشه: هندی: kaṭār. کُرور: واحد شمارش، برابر با پانصد‌هزار. ـ ریشه: هندی: karoṛ (گویشی: kroṛ). کروه koruh, -oh واحد اندازه‌گیری مسافت، کمابیش برابر با دو مایل؛ آشیانه و آرامگاه. ـ ریشه: هندی: karoh، از سنسکریت: krośa. کریلا karilâ گیاهی خزنده ـ ریشه: از هندی: karīlā. کژور kažur ریشۀ تلخ گیاه زرنباد: ● عسلش را به حنظل است نسب / شکرش را برادر است کژور (ناصرخسرو). ـ ریشه: هندی: khajūr. کوتوال kutvâl نگهبان قلعه. ـ ریشه: هندی: kotwāl. گاری ـ ریشه: هندی: gāṛī. گریال garyâl لوحی فلزی و گِرد که هنگامی که پیمانه یا پنگان در آب فرومی‌رفت برای اعلام ساعت با میله‌ای به آن می‌نواختند. ـ ریشه: هندی: ghaṛiyāl. گسیلا gasilâ نوعی خزندﮤ وحشی. ـ ریشه: از هندی: ghīlā. گَندَک: گوگرد؛ باروت. ـ ریشه: هندی: gandak. گونی: پارچۀ زبر. ـ ریشه: هندی: goṇī. لجالو laj(j)âlu گیاهی با شاخه‌های باریک و برگ‌های ریز که هرگاه آن را لمس کنند برگ‌هایش بسته می‌شود. ـ ریشه: هندی: lajjālu. لنگوته longute لنگ کوچک. ـ ریشه: هندی: laṅgoṭ. ماهوت: نوعی پارچۀ پشمی ضخیم و پرزدار. ـ ریشه: هندی: mahāwat «فیلبان»؟. مَگَرمَچ: تمساح. ـ ریشه: هندی: magar-maććh. نیم nim درختی بزرگ و بومی هندوستان. ـ ریشه: هندی. منبع: Platts, John T. (John Thompson), A dictionary of Urdu, classical Hindi, and English, London, W. H. Allen & Co., 1884. فرهاد قربان‌زاده https://t.me/amirnormohamadi1976
Mostrar todo...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

#دانش_افزایی ✳️ وند‌هايي كه صفت نسبي مي‌سازند: 1) ي: ايراني، دمدمي، دمپايي، خودي، استانداري، دوراهي، صدتايي، شيري، خانگي. 2) ين: نمكين، زريّن، نوين، پشمين، آهنين، راستين، چركين. 3) ينه: پشمينه، دوشينه، ديرينه، كمينه، سيمينه، پسينه، زرينه. 4) ه: هرروزه، دوباره، يك‌شبه، ريزه، نصفه، زيره، نبرده. 5) گان: گروگان، بازرگان (بازارگان)، رايگان(راهگان)، هزارگان، مهرگان. 6) كي: آبكي، شُل‌شُلكي، دروغكي، دزدكي، پولكي، طفلكي. 7) انه: دخترانه، پدرانه، دليرانه، زيركانه، رندانه، خيرخواهانه، موذيانه. 8) اني: خسرواني، روحاني، كياني، جسماني، عصباني، نوراني، طولاني. 9) گانه: دوگانه، جداگانه، چندگانه، دهگانه. 10) و یا (او): ترسو، اخمو، شكمو، غرغرو، نق‌نقو، هندو. https://t.me/amirnormohamadi1976
Mostrar todo...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

✳️ انواع " را "  1⃣ نشانه مفعولی :    _امیر را بگرفتند و بربودند .   _ چون پادشاه را سلامت یافتند . _ امیر را هیچ ندیدمی . _ تو را امیر می بخواند . _ این حال را با بونصر بگفتم . _ دیگرباره یافتم و آن نامه را بخواند . _ و سوار را گسیل کرده . _ امیر را یافتم آن جا بر زبر تخت نشسته . _ قاضی بوالحسن و پسرش را بخواند و بیامدند. _ اگر وی را یک روز دیده بودمی . _ ایشان را باز گردانید . 2⃣ در معنی حرف اضافه : ◀️ در معنی حرف اضافه ی " به " و نقش نمای متمم  : _ رقعتی نبشت به امیر ... و مرا (=به من) داد. _ گفت : بونصر را(=به بونصر) بگوی که امروز درستم. _ آغاجی خادم را(=به آغاجی خادم) گفت . _ و مرا (= به من ) گفت : بستان ؛ _ بونصر را (=به بونصر) بگوی که زرهاست... _ بونصر پسرش را (=به پسرش) گفت . ◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای " و نقش نمای متمم : _ و در هر سفری ما را (=برای ما) از این بیارند تا  صدقه ای که خواهیم کرد. _ تا خویشتن را(= برای خویشتن) ضیعتکی حلال خرند . _ مرا چه افتاده است . ( برای من چه پیش آمده است/ چه روی داده است .) ◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای / به سبب / به واسطه ی" و نقش نمای متمم : _ و مثال داد تا هزارهزار درم ...به مستحقان و درویشان دهند ، شکر این را .( = برای شکر این نعمت تندرستی / به واسطه ی شکر این نعمت تندرستی...) ◀️ در معنی حرف اضافه " در برابر / در مقابل " و نقش نمای متمم : سجده ی شکر کرد خدای را بر سلامت امیر ، و نامه نبشته آمد.. 3⃣ " را "ی فک اضافه یا بدل از کسره یا اضافه ی گسسته : _ بونصر نامه های رسیده را به خط خویش ، نکت بیرون می آورد . ( نامه های رسیده را ...نکت = نکت نامه های رسیده ) یادآوری : در چنین مواردی معمولا " را " ی مفعول محذوف است که هنگام برگشت از روساخت به ژرف ساخت یا تاویل ، دوباره ظاهر می شود . _ آن را امیرالمومنین می روا دارد ستدن ...؟ (=ستدن آن را روا می دارد.) https://t.me/amirnormohamadi1976
Mostrar todo...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

✳️ انواع " را "  1⃣ نشانه مفعولی :    _امیر را بگرفتند و بربودند .   _ چون پادشاه را سلامت یافتند . _ امیر را هیچ ندیدمی . _ تو را امیر می بخواند . _ این حال را با بونصر بگفتم . _ دیگرباره یافتم و آن نامه را بخواند . _ و سوار را گسیل کرده . _ امیر را یافتم آن جا بر زبر تخت نشسته . _ قاضی بوالحسن و پسرش را بخواند و بیامدند. _ اگر وی را یک روز دیده بودمی . _ ایشان را باز گردانید . 2⃣ در معنی حرف اضافه : ◀️ در معنی حرف اضافه ی " به " و نقش نمای متمم  : _ رقعتی نبشت به امیر ... و مرا (=به من) داد. _ گفت : بونصر را(=به بونصر) بگوی که امروز درستم. _ آغاجی خادم را(=به آغاجی خادم) گفت . _ و مرا (= به من ) گفت : بستان ؛ _ بونصر را (=به بونصر) بگوی که زرهاست... _ بونصر پسرش را (=به پسرش) گفت . ◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای " و نقش نمای متمم : _ و در هر سفری ما را (=برای ما) از این بیارند تا  صدقه ای که خواهیم کرد. _ تا خویشتن را(= برای خویشتن) ضیعتکی حلال خرند . _ مرا چه افتاده است . ( برای من چه پیش آمده است/ چه روی داده است .) ◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای / به سبب / به واسطه ی" و نقش نمای متمم : _ و مثال داد تا هزارهزار درم ...به مستحقان و درویشان دهند ، شکر این را .( = برای شکر این نعمت تندرستی / به واسطه ی شکر این نعمت تندرستی...) ◀️ در معنی حرف اضافه " در برابر / در مقابل " و نقش نمای متمم : سجده ی شکر کرد خدای را بر سلامت امیر ، و نامه نبشته آمد.. 3⃣ " را "ی فک اضافه یا بدل از کسره یا اضافه ی گسسته : _ بونصر نامه های رسیده را به خط خویش ، نکت بیرون می آورد . ( نامه های رسیده را ...نکت = نکت نامه های رسیده ) یادآوری : در چنین مواردی معمولا " را " ی مفعول محذوف است که هنگام برگشت از روساخت به ژرف ساخت یا تاویل ، دوباره ظاهر می شود . _ آن را امیرالمومنین می روا دارد ستدن ...؟ (=ستدن آن را روا می دارد.) https://t.me/amirnormohamadi1976
Mostrar todo...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

#دانش_افزایی ✳️ مطابقت پیدا کردن نغمه واژه ها با مفهوم شان ❇️ بعضی از واژه‌هایی که نغمۀ آن‌ها با مفهومشان مطابقت نداشته، در طی زمان تغییراتی یافته‌ و مطابقتی میان لفظ و مفهوم به‌وجود آمده‌است. این تغییرات [یا] در معنی است یا در لفظ. ◀️ ۱. تغییر در معنی: واژۀ «قالتاق» تلفظی ناخوش دارد. معنی آن در اصل «زین اسب» بوده و با تلفظ آن ناسازگار و، به همین دلیل، این واژه تغییر معنی داده‌است (به‌معنی زرنگ، ناباب، ... و فریبکار). «قاراشمیش» به‌معنی مخلوط است و آمیخته، اما برای مطابقت یافتن با تلفظ ناخوشِ آن بار عاطفی منفی گرفته و به‌معنی شلوغ و بی‌نظم به‌کار می‌رود. ◀️ ۲.تغییر در لفظ: مفهوم واژهٔ مخمل زیباست، اما تلفظ اصلی آن «مُخمَل» است که ناخوش است؛ لذا، فارسی‌زبانان ضمه را تبدیل به فتحه (مَخمَل) کرده‌اند و موسیقی واژه خوش شده‌است. برعکس، «هِزَبْر»، به‌معنی شیر، برای این‌که قدرت و صلابتِ شیر را بهتر برساند، به «هُزَبر» تبدیل شده‌است. ❇️ برگرفته از: تقی وحیدیان کامیار، مقالۀ «موسیقی حروف و واژه‌ها»، در: مجلۀ آینده، سال شانزدهم، فروردین تا تیر ۱۳۶۹، شمارۀ ۱ تا ۴، ص ۵۵ و ۵۶ https://t.me/amirnormohamadi1976
Mostrar todo...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

✳️ آشنایی با چند قالب شعری با شکل گرافیکی، مشخصات، شاعران نامدار این قالب‌ها و... 1⃣قصیدە: ㉧--------- ㉧--------- ㉧--------- --------- ㉧--------- --------- معمولا ۱۵ تا ٦۰ بیت است و در موضوعات حماسی، اخلاقی، دینی، وصف طبیعت و... می‌باشد. شاعران معروف قصیدە‌سرا: ناصرخسرو، منوچهری، خاقانی و سعدی ------------------------- 2⃣غزل: ㉣--------- ㉣--------- ㉣--------- --------- ㉣--------- --------- معمولا ۵ تا ۱۰ بیت است و در موضوعات عاشقانە و عارفانە است. شاعران نامدار غزل‌سرا: حافظ، سعدی و عراقی ------------------------- 3⃣قطعە: ₪--------- --------- ₪--------- --------- ₪--------- --------- موضوعات آن بیشتراخلاقی، تعلیمی و مناظرە می‌باشد. شاعران معروف قطعەسرا: پروین اعتصامی و ابن‌یمین ------------------------- 4⃣مثنوی: &---------- &---------- ©--------- ©--------- @--------- @--------- بیشتر در موضوعات طولانی می‌باشد. شاعران معروف مثنوی‌سرا: فردوسی، سنایی، نظامی، مولوی ------------------------- 5⃣ترجیع‌بند: ©--------- ©--------- ©--------- ©--------- ©--------- ©--------- ©--------- ©--------- --------- این بیت تکرار می شود --------- ®--------- ®-------- ®--------- ®-------- ®--------- ®-------- ®--------- ®-------- --------- --------- شاعران معروف ترجیع‌بند سرا: سعدی، هاتف، فرخی سیستانی ------------------------- 6⃣ترکیب‌بند: ©--------- ©--------- ©--------- ©-------- این بیت‌ تکرار نمی‌شود ---------& &--------- @--------- @--------- @--------- @--------- ®---------- ®---------- شاعر معروف ترکیب‌بند سرا: محتشم کاشانی ------------------------- 7⃣رباعی: بر وزن (لا حول و لا قوە الا باللە) ©--------- ©--------- ©--------- ---------- رباعی‌سرایان معروف: خیام، رودکی، عطار ------------------------- 8⃣دوبیتی: ©--------- ©--------- ©--------- ---------- دوبیتی سرای معروف: باباطاهر همدانی https://t.me/amirnormohamadi1976
Mostrar todo...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)