کلینیک روانشناسی خانه مهر

🌀 «گوسفندی را قربانی کن!» به گمانم یک خطای اساسی در فهم و تفسیر داستان ابراهیم و اسماعیل رخ داده‌ است. این خطا، هم دارای جنبه عقلانی و منطقی است و هم حِکمی و اخلاقی. طبق معمول در اینجا بحث ایدئولژیک نمی کنم بلکه بحثم منطقی و استدلالی است. می‌خواهیم صرفنظر از باورمندی یا ناباوری اعتقادی، تفسیری مفید از متون کهن به دست بدهیم یا دستکم تفاسیر سطحی و مخرب را نقد کنیم. 🔹 از بعد اخلاقی و تعلیمی، ‌به گمانم نمی‌توان پذیرفت خدایی که به تأکید خود هرگز به بدی و زشتی امر نمی‌کند پیغمبر خود را ولو به اسم آزمایش و امتحان، به امری زشت و غیر انسانی یعنی سربریدن یک کودک بیگناه دستور داده باشد. و این آن چیزی است که ابراهیم باید درباره آن تردید می کرد. 🔹 به عبارت دیگر اینکه ابراهیم تصمیم به اطاعت از آنچه که دستور خدا می‌پنداشت، گرفت، بی‌آنکه در درستی و انسانی بودن آن تردید کند و از خداوند بپرسد: چگونه برخلاف عقل و انصاف، به امری زشت فرمان می‌دهی؟ خطای ابراهیم بوده است نه فضیلت او. 🔹 آزمایش ابراهیم این نبود که از دستور اطاعت می‌کند و فرزند بیگناه را به قتل‌گاه می‌برد یا نه، بلکه این بود که آیا در درستی چنین حکمی تردید می کند یا اینکه نسنجیده و نپرسیده به یک دستور زشت و غیراخلاقی عمل می‌کند. چنانکه درباره زنده شدن مردگان از خداوند شاهد و نمونه خواست و خدا او را نهی یا سرزنش نکرد بلکه همدلانه شک او را پذیرفت و برایش شاهد آورد تا دلش محکم شود ( آیه ۲۶۰ سوره بقره). 🔹 اشکال دیگر، مسأله‌ای منطقی و عقلانی است. اساسا انتظار اطاعت مطلق از انسان، توقعی نامعقول و متناقض است. اگر آفریدگار، خواهان اطاعت مطلق و ناسنجیده آدمی بود، به جای موجودی پرسش‌گر، شک‌کننده و مختار، رباتی فرمانبردار و بی‌اختیار خلق می‌کرد. 🔹 بشر موجودی متفکر و اندیشنده است و لازمه تفکر، امکان پرسش و تردید و سنجش و انتخاب و حتی انکار و سرکشی است. اینکه خداوند موجودی را با قوه تفکر و استدلال و پرسش‌گری خلق کند و بعد، او را تا حد یک ربات مطیع و بی‌شعور تنزل دهد و از وی اطاعت بی‌فکر و بی‌پرسش طلب کند، هم با مهر و اخلاق و عدالت در تعارض است و هم با خرد و عقلانیت. 🔹 بزرگداشت ابراهیم به خاطر اطاعت مطلق، تا حد آمادگی برای قتل فرزند بی‌گناه، و جشن گرفتن و هلهله کردن برای این اطاعت، ناشی از یک پنداشت غلط است، نگاهی که فضیلت انسان را در اطاعت بی‌چون و چرا می‌داند. این در حالی است که فضیلت انسان در تعقل و تردید و پرسش‌گری اوست. 🔹 در سرانجام داستان می‌بینیم که خداوند خطاب به ابراهیم می گوید: اکنون گوسفندی قربانی کن. این از همان جاهایی است که تفسیر سطحی و ظاهری از داستان‌های سمبلیک، معانی مضحک و بی‌خاصیتی تحویل می‌دهد. 🔹 ابراهیم گوسفند نگون‌بخت را سرببرد که چه بشود؟ ما هرساله میلیون‌ها حیوان بی‌نوا را سلاخی کنیم که چه بشود؟ خداوند قادر بی‌نیاز از این خونریزی جمعی قرار است چه بهره ای ببرد؟ به گمان من، آن گوسفند، این حیوانات بینوا و بی‌گناهی نیست که ما می‌کشیم،‌ صفت گوسفندی و گوسفند بودن است، گوسفندوار زندگی کردن و گوسفندانه اطاعت کردن است. این است که باید سر بریده شود. t.me/sasanhabibvand

‍ "عید قربان" ♡ عید قربان، عید خون نیست. عید رهایی از اسارت نفس شیطانی است. "اَضحَی" به معنای روشنی و روشنگری است. سخن از نور است. و نور، عین زندگی است. این عید بر نور یافتگان مبارک مسعود ریاعی

‍ ♪موسیقی زیبا و عاشقانه "هر روز عاشق تر" با هنرمندی "محسن اونیکزی".   • موتیف (به فرانسوی و انگلیسی: motif) کوچک‌ترین واحد دارای مفهوم در موسیقی است. همان‌طور که در زبان‌شناسی، هر جمله از چند کلمه تشکیل شده، در موسیقی هر جمله دربردارندهٔ چند موتیف است. می توان ساعتها با این موسیقی قدم زد و اشک ریخت و کسانی را به خاطر آورد که عاشقانه زندگی کردند و عاشقانه جان دادند تا وا شود چشمان من. یاد تمام عاشقان راه حق گرامی باد و سلام می کنیم بر سلطان سلطانان عشق در چنین روزی که عرفات را با عشق معنا کرد. و از اعماق تاریخ تا ابد خون سرخش لاله های سرخ شد در دشت بیکران نامرادی های زمانه. 🦋 @moshaverekhanevadehMP

سلام ودرود به همراهان گرامی خانه مهر ادامه نظریه گاردنر ازآنجایی که شناخت فردی دامنه ی خاصی دارد ومستعد به یادگیری مهارت ها در زمینه های خاص است ، گاردنر رایج ترین روش ها یا راهبردها را برای ذهن ترکیب گرا روایت ها ،طبقه بندی ها ،مفاهیم پیچیده ،قواعد وکلمات قصار ،استعاره وتمثیل ،تجسم بدون کلمات ،نظریه ها وفرانظریه ها می داند. ذهن ترکیب گرا اطلاعاتی از منابع متفاوت به دست می آورد،این اطلاعات را به صورت عینی درک وارزیابی می کند وآن را در مسیر هایی قرار می دهد که حس های ترکیبی را بسازد. مبانی نظری وپژوهشی هوش واستعداد وسنجش آن :دکتر ابوطالب سعادتی شامیر ،دکتر یاسمین زحمتکش @khanehmehr90

‍ عالیه حتما ببینید خوشحالی فقط موفق بودن و پولداربودن و شهرت نیست بلکه بیشتر به درک بالا و خوشحال کردن بقیه مربوط میشه @moshaverekhanevadehMP

پایه های عزت نفس(احساس خودارزشمندی) قسمت اول: از نظر برندن، عزت نفس ، شش ستون داره: ۱- زندگی اگاهانه ۲-خودپذیری ۳-مسوولیت پذیری ۴-ابراز وجود ۵-زندگی هدفمند ۶- انسجام یا شخصیت یکپارچه ۱-زندگی اگاهانه که دو جنبه دارد: -درون خودمون چه خبره -در محیط اطراف چی میگذره زندگی اگاهانه یعنی احترام گذاشتن به واقعیت ها و فرار نکردن از آنها ؛ یعنی اشتباهات را ببینیم و اصلاح کنیم؛ یعنی اجازه فکر کردن و تصمیم گیری در مورد خودمون رو به کسی ندهیم؛ یعنی اگاه به اکنون باشیم و بدونیم که احساس ما با واقعیت فرق داره. مثلا اگر کسی اخم کرده و به ما سلام نکنه به معنی بی احترامی و بی ادبی به ما نیست پس حالت تدافعی نگیریم و احساسی برخورد نکنیم ، ممکنه طرف واقعا مشکلی داره و یا از یک درد فیزیکی داره رنج می بره و عصبانی هست ( واقعیت) یکی دیگه از جنبه های زندگی اگاهانه ، یعنی بدونیم در ارتباط با اهدافمون الان کجاهستیم ایا اعمال و رفتار ما با اهدافمون مطابقت داره یا نه؟ و خودمون رو‌ مدام ارزیابی کنیم مثلا اگه قراره این ماه مدرک زبانمون رو بگیریم ولی روزی سه ساعت تو فضای مجازی می گردیم و بعد هم میگیم من به اهدافم نمی رسم!!! من شکست خورده ام ، بدبختم و ...( اهمال کاری) تک تک این اهمال کاری ها و خودگویی های منفی به عزت نفس ما اسیب می زند. چطور عزت نفسمون رو بالا ببریم؟ تمرین: کامل کردن جملات ناتمام: اگر به طرز برخوردم با افراد دیگه بیشتر توجه کنم.... اگه درمورد افسردگی بیشتر اگاهی داشتم .... اگر در زمینه شناخت هیجانات و ترس هام بیشتر اگاهی داشتم.... ... چند هفته هرشب این جملات را بنویسیم و کامل کنیم و به جملات شب قبل نگاه نکنیم نوشتن و کامل کردن اینگونه جملات ، در ناخوداگاه ما تاثیر میزاره به مرور باعث خوداگاهی بیشتر و تغییر ما میشود ( جملات رو با توجه به واقعیات و انچه واقعا دوست دارید اتفاق بیافتد کامل کنید) یکی از نشانه های مهم زندگی اگاهانه داشتن ، توجه به نیازهای اصلی ( مثل نیازهای پنجگانه انسان از دیدگاه تئوری انتخاب ویلیام گلاسر) ۵ نیاز اساسی: • نیاز به بقا • نیاز به عشق (احساس تعلق و معنویت) • نیاز به قدرت (موفقیت، ارزشمندی شخصی، شهرت) • نیاز به آزادی (خودمختاری) • نیاز به تفریح زمانی که بتوانیم نیاز‌های خود را بشناسیم، می‌توانیم تشخیص دهیم که احساس ناراحتی و ناکامی پیش آمده در وجود ما بر اثر ارضا نشدن کدام یک از پنج نیازِ ماست. در حالت برعکس هم می‌توانیم متوجه شویم احساس شادمانی و رضایت ما حاصل ارضای کدامیک از پنج نیاز ماست. در واقع هر فرد با شناخت نیازهای اساسی خودش می‌تواند به خودشناسی و شناخت اولویت‌های خودو زندگی آگاهانه دست یابد . ( میتوانید برای شناخت بیشتر نیازهایتان، تست نیازهای گلاسر را در گوگل سرچ کرده ، پاسخ دهید و از نتایج ان در مورد خودتان اگاه شوید ) ادامه دارد... @moshaverekhanevadehMP

‍ جیمز_هالیس ♦️بزرگ‌ترین باری که هر فرزندی به دوش می‌کشد، زندگی نزیستهٔ والدینش است… @moshaverekhanevadehMP

❤️در مصرف برق صرفه‌جویی کنید، ماشین جایزه بگیرید ❤️سخنگوی صنعت برق: امسال خانوارهایی که در مصرف برق صرفه‌جویی کنید علاوه بر تخفیف در قبض، ۳۰۰ خودروی اتومات و لوازم خانگی جایزه می‌گیرند. ❤️دانش‌آموزان هم می‌توانند در پویش صرفه‌جویی در مصرف انرژی در برنامه شاد شرکت کنند تا جوایزی مثل تبلت و بسته اینترنتی ببرند. @Farse_news1

عشق و یگانگی: نگاه عاشقانه به زندگی نگاه لذت بخش و خیرخواهانه به حیات است. حافظ می فرماید: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند خوش ترین صدا در عمر آدمی همان صدای دلنواز محبت و دوستی است که اگر نبود، زندگی به مانند جهنم بود. گنبد فقط همین آسمان بر فراز زمین نیست، بلکه نمادی است از جهان مادی که به صورت دوار در گردش است، دوار یعنی بسیار گردنده و شاید حافظ به سرعتگذران عمر اشاره دارد؛ هیچ چیزی ماندگار نیست جز دوستی و محبت و رفتار صمیمانه با انسان هاست که خوش ترین انتخاب برای یک زندگی نورانی است. یادگاری که در این گنبد دوار بماند. از کتاب: حافظ معلم بزرگ زندگی دکتر ناصر مهدوی @moshaverekhanevadehMP

بایزید بسطامی گوید: علامت آن کسی که حق را دوست دارد آن است که سه خصلت بدو دهند : سخاوتی چون سخاوت دریا، شفقتی چون شفقت آفتاب و تواضعی چون تواضع زمین به دلیل چنین موهبت گرانبهایی است که بایزید می گوید: اهل دنیا گرفتار غرورند، اهل آخرت درگیر سرورند و اهل عشق غرق در نورند. از یافته های مهم عارفان این بصیرت مهم بوده که: عشق زاییده حسن دلبر است و آنچه دل ادمی را رام می کند ، تجلی زیبایی و درخشش جمال دلبر است. حافظ: در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد عاشق علاوه بر آنکه پرده از چهره زیبای معشوق بر می گیرد، زیر سایه یار ، خود نیز زیبا می شود و به اوصافی چون سخاوت، شفقت، و فروتنی آراسته میشود و اهمیت الهیات عاشقانه را روشن تر می کند. گزیده ای از کتاب: حافظ ، معلم بزرگ زندگی نوشته: دکتر ناصر مهدوی @moshaverekhanevadehMP