cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

فرهیختگان

آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمی‌شناسد از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی می‌خواهد ارتباط با ادمین @farhikhtehgan_bot امام علی(ع): شجاع‌تر از خردمند، وجود ندارد... گروه تبادل نظر: @iranintellectualsgroup

Mostrar más
Advertising posts
11 779Suscriptores
+1124 hours
+727 days
+28530 days

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

خودکشی از رزیدنت‌ها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آل‌سعیدی خودکشی کرد؟ «خودکشی پزشکان به‌مثابه یک انتحار اجتماعی است» هادی یزدانی،‌پزشک: در مورد خانم دکتر آل سعیدی با توجه به شواهد و اطلاعات موجود می‌توان ادعا کرد که مرگ و خودکشی ایشان از جنس دیگری است. اگر از منظر بیرونی بخواهیم به موضوع بنگریم، دکتر آل سعیدی در منتهی‌الیه موفقیت و جایگاه علمی و مدیریتی کشور قرار داشتند و به عبارتی تمام چیزهایی که سمبل موفقیت تلقی می‌شوند، در ایشان جلوه‌گر بود. در واقع مسئله‌ای که جنس خودکشی خانم دکتر آل سعیدی را متمایز می‌کند [با استناد به گفت‌وگوهای منتشرشده از دکتر آل سعیدی با دیگر همکارانشان]، این است که ایشان همواره از یک «ناامیدی اجتماعی» صحبت می‌کردند؛ شرایطی که در آن هیچ امیدی به آینده و پیشرفت نیست و همه‌چیز رو به افول می‌رود./خبرآنلاین #فرهیختگان راهی به رهایی
Mostrar todo...
فرهیختگان

آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمی‌شناسد از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی می‌خواهد ارتباط با ادمین @farhikhtehgan_bot امام علی(ع): شجاع‌تر از خردمند، وجود ندارد... گروه تبادل نظر: @iranintellectualsgroup

تونل وحشت حاکمان برای مردم ایران زهرا رهنورد٭ به‌نام خداوند آزادی و مهر‌ در این دوران تاریک که حاکمان، تونل وحشت را برای مردم ایران به راه انداخته‌اند، سوگمندانه دندان بر جگر فرو بردم تا شاید با صدای اعتراض مردم ایران حاکمیت به هوش بیاید و عذرخواهی خود را به پیشگاه ملت تقدیم کند؛ اما دریغا درنده‌ای به نام «طرح نور» چنانکه «برعکس نهند نام زنگی کافور»، بر جان زنان و جوانان از یکسو، و هراس از امکان اعدام برای هنرمند وطن "توماج"، التهابی بی‌پایان را بر جان سرزمین جاودانه‌مان ایران افکنده. با این همه، حاکمان صدای اعتراض ملت و جهانیان را نمی‌شنوند و همچنان بر جنگ با مردم پافشاری می‌کنند و هر روز از گوشه و کنار قلمرو حاکمیت خود، برای اقدامات ضد بشری‌شان تأییدیه هم می‌گیرند. اگر حاکمان صدای سقوط دیکتاتوری را نمی‌شنوند اما مردم همچنان بر عهد خود، بر حکومتِ آزادی و امنیت و عدالت پافشاری می‌کنند. ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ٭زندان اختر کلمه
Mostrar todo...
روایت احمد قریشی از وساطت سیّد حسن امامی (امام جمعه) برای نجات یک اعدامی: [بعد از مخالفت شاه با درخواست امام جمعه برای عفو]، امام جمعه گفت «نمی‌شود این جوان کشته‌بشود. یک اشتباهی کرده. جوان است. باید بروم دومرتبه بروم حضور اعلی‌حضرت.» تلفن زد به معینیان. امام رفت و بعد که برگشت و حالش خیلی خوب. گفت «گمان کنم کار یارو را درست کردم. رفتم توی اتاق و شرووری راجع به بقیه حرف‌ها زدم و اعلی‌حضرت به من تماشا می‌کردند. بعد که خواستم بروم گفتند حرف اصلیت را هم زدی امام یا نه؟ گفتم نه قربان. گفت حرفت چیه؟ گفتم «قربان این جوان که می‌خواهید بکشیدش، این سیّد هم هست قربان. جواب جدّ این و جدّ مرا چی‌چی می‌دهید روز قیامت، اگر آمد یقه‌ات را چسبید. همین را گفتم از اتاق آمدم بیرون. اعلی‌حضرت صدایم زدند برگرد. گفت این چه حرفی بود زدی امام؟ گفتم قربان بنده مجبورم حقایق را حضور اعلی‌حضرت عرض کنم. این جدّ من و جدّ این از شما بازخواست می‌کند. بنده عرضی ندارم دیگر. من رفتم. اعلی‌حضرت یک لبخندی به من زدند، یک سری تکان دادند، گفتند کار خودت را کردی.»
تاریخ شفاهی ایران / دانشگاه هاروارد
#فرهیختگان راهی به رهایی
Mostrar todo...
محکومیت یک جوان عضو وزارت خارجه به اعدام و وساطت سیّد حسن امامی (امام جمعه) نزد شاه برای عفو به روایت احمد قریشی: جوانی بود در وزارت‌خارجه، به این یک پیکی داده‌بودند ببرد به مسکو. سوار طیّاره که می‌شود یک خانمی پهلوی این می‌نشیند. با این آشنا می‌شود و مسکو که می‌روند خلاصه با هم بوده‌اند. سر صبحانه یک روسی می‌آید می‌نشیند، یک سری عکس می‌دهد به این مردیکه؛ عکس با این خانم توی اتاق. تمام مدارکی را که داشته می‌دهد. ۵-۶ ماه بعد فهمیدند آن مدارک را روس‌ها دارند. این جوان را گرفتند. محکوم شد به اعدام. پدر و مادرش می‌آیند در خانه امام جمعه که آقا دستم به دامنت. امام‌جمعه خیلی ناراحت بود. تلفن زد به معینیان که «می‌خواهم حضور اعلی‌حضرت شرفیاب شوم.» فردا که تشریف آوردند گفت «تا اسم را آوردم اعلی‌حضرت برافروخته شدند، عصبانی گفتند «چه جور می‌توانی چنین خواهشی بکنی. به من که خیانت نکرده که ببخشمش. اگر مرا می‌خواست بکشد، می‌گفتی بخشش، می‌بخشیدمش. به مملکت خیانت کرده. باید اعدام بشود. دومرتبه هم از من چنین خواهشی نکن.» امام تعظیم کرده و آمده‌بود بیرون.
تاریخ شفاهی ایران/دانشگاه هاروارد
#فرهیختگان راهی به رهایی
Mostrar todo...
📃تهی‌شدن دولت و پایداری فقر روزنامۀ اعتماد در شمارۀ ۱۴۰۳.۲.۳ گزارشی از تحلیل مرکز پژوهش‌های مجلس دربارۀ وضعیت فقر در ایران منتشر کرده است. بخش‌هایی از این گزارش را در ادامه می‌خوانید. 🔸خط فقر مطلق سرانه در سال ۱۴۰۱ حدود دو ميليون و ۵۷۱ هزار تومان است. با استفاده از داده‌های تورم در سال گذشته، خط فقر سرانه برآوردی برای پايان سال ۱۴۰۲ در حدود سه ميليون و ۷۴۰ هزار تومان است. خط فقر خانوار سه نفره برای سال ۱۴۰۱ حدود پنج ميليون و ۶۳۴ هزار تومان و برای سال گذشته، هشت ميليون و ۲۳۲ هزار تومان برآورد شده است. 🔸نرخ فقر در ايران از ابتدای دهۀ ۹۰ تا سال ۱۳۹۶ روند ثابتی داشته، اما از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ حدود ده درصد افزايش يافته و از سطح ۲۰ درصد به ۳۰ درصد رسيده است. افزايش ۱۰ درصدی نرخ فقر به معنی افزايش حدود ۸ ميليون نفر به تعداد فقرا در كشور است. به عبارت ديگر بعد از سال ۱۳۹۶ حدود ۵۰ درصد نسبت به گذشته به جمعيت فقرای كشور افزوده شده است. از سال ۱۳۹۸ به بعد نرخ فقر نوسان بسيار اندكی داشته و همواره در حدود سطح ۳۰ درصد باقی مانده است. 🔸شكاف فقر نيز تا سال ۱۳۹۶ روند ثابتی داشته و عدد شكاف فقر تا قبل از سال ۱۳۹۶ در حدود ۰.۲۳ است به اين معنی كه فقرا در اين سال‌ها به‌طور متوسط در حدود ۷۷ درصد خط فقر درآمد داشته‌اند. اما بعد از سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ شكاف فقر افزايش داشته است. يعني همزمان با افزايش نرخ فقر در كشور، وضعيت فقرا نيز وخيم‌تر شده است و اين روند صعودی همچنان ادامه دارد. شكاف فقر در سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در حدود ۰.۲۷ است و تفسير آن اين است كه فقرا ۷۳ درصد خط فقر درآمد دارند و نسبت به سال‌های قبل از ۱۳۹۶ شرايط معيشتی سخت‌تری را تجربه میكنند. 🔸روند شاخص فاصله غيرفقرا به خط فقر كم و بيش تا سال ۱۳۹۷ ثابت بوده هر چند يك شيب نزولی بسيار خفيف ديده می‌شود. تا قبل سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ اين شاخص به‌طور ميانگين در حدود ۰.۸۰ نوسان داشته است. به بيانی ديگر غيرفقرا به‌طور ميانگين حدود ۱.۸ برابر خط فقر درآمد داشته‌اند. بعد از سال ۱۳۹۷ رفاه غيرفقرا افت شديدی داشته و عدد شاخص به حدود ۰.۶ كاهش داشته است. يعني غيرفقرا در سال‌های بعد از سال ۱۳۹۷ به صورت ميانگين حدود ۱.۶ برابر خط فقر درآمد داشته‌اند و به خط فقر نزديك شده‌اند. احتمال ورود غيرفقرا به زير خط فقر افزايش داشته و لذا ظرفيت تأمين منابع بودجه از جمعيت غيرفقرا كم شده است. 🔸روند نسبت بودجۀ عمومی كشور به توليد ناخالص داخلی به قيمت‌های جاری و نرخ فقر در طي يك بازه زمانی سيزده ساله اهميت پيدا می‌كند. اين نسبت از ابتدای دهۀ ۹۰ تاكنون يك روند نزولی را تجربه كرده و آهنگ تغييرات روند نزولی از سال ۱۳۹۷ شدت گرفته است. همزمانی افزايش شدت روند نزولی شاخص مذكور با افزايش خط فقر نكتۀ قابل تأملی است. همراه با كاهش رفاه خانوار و افزايش ميزان فقر در كشور، بودجۀ عمومي نيز به‌شدت تحت تأثير شرايط نامطلوب اقتصادی قرار گرفته است و ظرفيت فقرزدايي را از دست داده است. نسبت بودجۀ عمومي به توليد ناخالص داخلي از حدود ۲۰ درصد در سال ۱۳۹۴ به ۱۰ درصد در سال ۱۴۰۲ كاهش يافته و با توجه به ارقام برآوردي برای توليد ناخالص داخلی براي سال ۱۴۰۳ و بودجۀ امسال اين رقم به زير ۱۰ درصد كاهش می‌يابد. روند نزولی قدرت سياست‌گذاری بودجۀ عمومی در مقابل با افزايش وسعت فقر و پايداری آن در چهار سال اخير همراه شده است يعني با وجود افزايش فقر در جامعه، دولت امكانات كمتری برای سياست‌گذاری در جهت كاهش فقر در اختيار دارد. 🔸از ابتدای دهۀ ۹۰ شاخص سرانۀ بودجۀ عمومی به ترتيب روند نزولی، صعودی، نزولی و سپس صعودی داشته است. پايين‌ترين مقدار اين شاخص در دهۀ ۹۰ مربوط به سال ۱۳۹۹ بوده است يعنی بودجه در اين سال حدود ۲.۲ ميليون تومان براي هر ايراني هزينه كرده است. بعد از سال ۱۳۹۹ بودجه نسبت به جمعيت رويكرد انبساطی داشته تا در نهايت بر اساس داده‌های برآوردی در سال ۱۴۰۳ به سطح سال ۱۳۹۰ خواهد رسيد به عبارت ديگر بودجۀ عمومی برای هر ايرانی در حدود ۵ ميليون تومان در سال ۱۴۰۳ هزينه خواهد كرد. اما به‌لحاظ سياست‌گذاری برای كاهش فقر در حالی سرانۀ بودجه عمومی در سال ۱۴۰۳ به سطح ۱۳۹۰ خواهد رسيد كه جمعيت فقرا در كشور حدود ۱۰ ميليون نفر بيشتر از سال ۱۳۹۰ است. کامل گزارش و منبع #فرهیختگان راهی به رهایی
Mostrar todo...
🗽مطالعات امریکا: اعتراضات دانشجویی و متمم اول قانون اساسی اعتراضات وسیع دانشجویان و بعضا اساتید دانشگاه‌های آمریکا علیه حمایت بی‌قید و شرط دولت متبوعشان از اقدامات ضد حقوق بشریِ دولت اسراییل در غزه و کرانه‌ی باختری، پدیده‌ جدیدی در فرهنگ سیاسی آمریکا نیست. ایالات متحده قبلا نظیر این تجمعات را در دهه۶۰و۷۰ میلادی و در اعتراض به جنگ ویتنام، در دهه۹۰ در اعتراض به جنگ خلیج فارس و در ابتدای هزاره سوم در اعتراض به جنگ عراق به خود دیده است. البته شدت اعتراضات علیه جنگ ویتنام خاصه در اواخر دهه۶۰ میلادی بسیار زیاد بود تا جایی که در دوران نیکسون حتی به کشته شدن ۴دانشجو در دانشگاه دولتی کنت انجامید و موجی میلیونی را به راه انداخت. در آن زمان، متفکرانی چون جان رالز، هانس مورگنتا و نوام چامسکی معتقد بودند که مقاومت گسترده مدنی نهایتا دولتمردان آمریکا را مجبور خواهد کرد که نیروهای نظامی‌شان را از ویتنام بیرون بکشند. البته این اعتراضات خیلی دیر به ثمر نشست و جنگ بی‌ثمر ویتنام تا سال۱۹۷۵ به طول انجامید. اما بحثی که در اعتراضات اخیر بسیار برجسته شده، بحث آزادی بیان و تجمعات در محیط‌های دانشگاهی آمریکاست. قبل از پرداختن به این موضوع باید گفت که آنچه در وقایع شش ماه اخیر بسیار به چشم آمده، قدرت چشمگیر لابی اسراییل در جهت‌دهی سیاست کلی آمریکاست. لابی اسراییل - متشکل از ده‌ها سازمان و نهاد قدرتمند که AIPAC فقط یکی از آنهاست - بی‌شک یکی از چند لابی قدرتمند سیاسی در آمریکاست و قدرتی فراحزبی دارد که چون چتری، سیاست‌سازان برجسته‌ی هر دو حزب اصلی آمریکا را در بر می‌گیرد. ازقضا چند هفته پیش بود که جان میرشایمر - استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه شیکاگو و نظریه‌پرداز برجسته‌ی واقع‌گرایی تهاجمی - به مثابه کسی که مهم‌ترین و مفصل‌ترین پژوهش دانشگاهی درباره لابی اسراییل را منتشر کرده است، گفت که تاثیر لابی بر سیاست امریکا حالا از هر موقعی بیشتر شده است. اما آیا لابی می‌تواند مخل متمم اول قانون اساسی آمریکا که ضامن آزادی بیان است شود؟     حقیقت این است که اعمال فشار بر موسسات و سازمان‌های خصوصی مشمول متمم اول قانون اساسی نیست. برای مثال دولت فدرال نمی‌تواند روی شرکت متا (مالک فیسبوک، واتساپ، اینستاگرام و..) یا توییتر (در مالکیت فعلی ایلون ماسک) نسبت به اتخاذ سیاست‌های خاصی فشار بیاورد. این شرکت‌ها طبق قوانین داخلی خود می‌توانند محدودیت‌هایی را برای کاربران خصوصی خود اعمال کنند چنانکه توییتر در زمان اعتراضات بعد از کشته شدن جورج فلوید، حساب رسمی دونالد ترامپ را هم مسدود کرد. این قاعده شامل دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی خصوصی آمریکا - از جمله دانشگاه‌های مشهوری مانند هاروارد، ام‌آی‌تی، استنفورد، کلمبیا، پنسیلوانیا، پرینستون، ییل و... - نیز می‌شود. ناگفته پیداست که لابی اسراییل صاحب نفوذ بسیاری در میان مدیران رده بالای بسیاری از این موسسات خصوصی است فلذا موفق شده تا با معادل‌انگاریِ اعتراض به دولت اسرائیل و یهودستیزی، استانداردهای خود را بر این موسسات خصوصی تحميل کند که خارج از حیطه‌ی عمومی و شمول متمم اول قانون اساسی آمریکا هستند. ___ ارجاعات: [1]. https://www.aljazeera.com/program/upfront/2024/3/29/john-mearsheimer-israel-lobbys-influence-on-us-policy-as-powerful-as-ever?traffic_source=rss عدنان فلّاحی #فرهیختگان راهی به رهایی
Mostrar todo...
👍 1
کاسه و نیم‌کاسه   سال‌ها پیش، در یکی از کلاس‌های دانشگاهی، دیدم برای دانشجوها به اندازۀ کافی صندلی نیست و هر دانشجویی که می‌آید، یا باید بایستد یا روی زمین بنشیند. بار اول هم نبود. آن کلاس همیشه کمبود صندلی داشت. به دانشجوها گفتم: شما برای این درس‌ها شهریه می‌پردازید. درست نیست که روی زمین بنشینید. مشکلتان را به مسئولان دانشگاه بگویید. آنها وظیفه دارند کلاس‌ها را برای درس آماده کنند. هفتۀ بعد، یکی از استادان همان دانشگاه به من گفت: در یکی از روزهای گذشته، رئیس دانشگاه در جایی سخنرانی کرده و گفته‌ است: «بعضی از استادان، دانشجویان را علیه من تحریک می‌کنند. به بهانه‌های واهی، مثل کمبود صندلی در یکی از کلاس‌ها، می‌خواهند دانشگاه را به هم بریزند. آن استاد کذایی در بیرون از دانشگاه هم‌دستانی دارد که من آنها را می‌شناسم  و...» توهم توطئه، ریشه در اعماق تاریخ ما دارد، و با پوست و گوشت و جان ما آمیخته است. در هزار سال گذشته، ما با این توهم زندگی کرده‌ایم که زیر هر کاسه‌، نیم‌کاسه‌ای است و در هر آستینی، خنجری پنهان است.خاستگاه بسیاری از اندیشه‌ها و حتی رفتارهای اجتماعی ما، همین بوده است. توهم توطئه، پدیدۀ سیاسی نیست. بخشی مهم از فرهنگ و باورهای تاریخی و جهان‌شناسی ما است. ما تاریخ را هم از همین منظر می‌بینیم. کتاب‌های علمی(!) ما پر است از نظریه‌هایی که هیچ پشتوانه‌ای جز توهم توطئه ندارند؛ نظریه‌هایی مانند گزاره‌های زیر:   ترجمۀ آثار فلسفی یونانی‌ها در قرن‌های دوم و سوم هجری، برای رقابت با مکتب اهل بیت(ع) و دور کردن مردم از خاندان پیامبر(ص) بود. دانشمندان اهل سنت در قرن چهارم، به این نتیجه رسیدند که فقط چهار مذهب(حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی) را به رسمیت بشناسند و باقی را کنار بگذارند، تا به این بهانه بتوانند مذهب جعفری را هم حذف کنند. برخی از نویسندگان اهل سنت:‌ مذهب شیعه، دست‌ساز یهودیان صدر اسلام، به رهبری عبدالله بن سبأ، برای تفرقه‌افکنی در امت اسلام است. دارالفنون را ساختند تا علوم غربی را جایگزین علوم دینی کنند. تأسیس مدرسه‌های جدید در ایران، برای اجرای نقشه‌های غرب در بی‌دین کردن جوانان مسلمان بود. طرفداران آزادی و لیبرالیسم، دنبال آزادی‌های جنسی‌اند. منشأ عقیده به نحوست سیزده بدر، بنی‌امیه است که می‌خواستند سیزه رجب(سالروز امیر المؤمنین) را لکه‌دار کنند. (سخنرانی علامه امینی در مدرسه نواب مشهد) از این‌گونه نظریه‌ها در کتاب‌های ما به قدری است که می‌توان از آنها یک دانشنامۀ هزار برگی ساخت. منکر دشمنی‌ها نیستم. هر کسی می‌داند که جهان، عرصۀ دوستی‌ها و دشمنی‌هاست، و می‌دانم که برخی مو می‌‌بینند و برخی پیچش مو. سخن این است که اگر ساده‌اندیشی و زودباوری، نتیجۀ ظاهربینی است، همه چیز را هم توطئه و برنامه و نقشه دیدن، بیماری است.   زنده یاد رضا بابایی #فرهیختگان راهی به رهایی
Mostrar todo...
فرهیختگان

آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمی‌شناسد از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی می‌خواهد ارتباط با ادمین @farhikhtehgan_bot امام علی(ع): شجاع‌تر از خردمند، وجود ندارد... گروه تبادل نظر: @iranintellectualsgroup

👍 10👎 6
این فیلمِ بی‌نظیر الهام بخش را ببینید. " آخرین چهره" روایتی از جنگ و یک عشقِ غیر‌ممکن است. بعد از دیدنش فکر کردم، یعنی وضع ما افغان‌ها بعد از سقوط حکومت از مردم آفریقا هم بدتر است که همه پا به فرار گذاشتیم! با سرزمینی چهار‌فصل، پر از منابع طبیعی، آب شیرین و طبیعتی بکر. یکی مثل دکتر میگلِ غرب نشین است که ترک آسایش کرده و در آفریقا همراه جنگ و کشتار جان آدم‌ها را نجات می‌دهد و کسانی هم مانند ما باسوادهای خاورمیانه‌ای، فکر و ذکرمان فقط رفتن و نجات دادن خودمان و خانواده‌امان شده است.    فکر و تشویش بی‌اندازه به آسودگی و راحتی خود، روح و روانمان را پژمرده ساخته، اگر از ملال و رخوت زندگی به ستوه آمدیم، بهترست بخاطر خودمان هم که شده گاهی مهربانی و از خود‌ گذشتن را تجربه کنیم. ترک آسایش کنیم تا در زندگی آرامش واقعی و رضایت خاطر را تجربه کنیم. مثل دکتر میگل بزرگ که معشوقه‌اش درباره‌اش می‌گوید: "قبل از اینکه با او آشنا بشم، یه ایده بودم، وجود نداشتم ولی اکنون مرئی شدم." هما همت #فرهیختگان راهی به رهایی
Mostrar todo...
آرشیو

‌ " آخرین چهره 2016" 💬

👍 3 1
گامی به جلو در پژوهش‌های شاهنامه و احوال فردوسی علی شاپوران دوست عزیز جوینده و یابنده، دکتر نوید فیروزی، مطلبی تأمّل‌برانگیز دربارۀ روابط فردوسی با پسرش نوشته‌‌است و در آن از سر لطف از نظر من هم یادی کرده‌است. پیوند نوشتۀ ایشان و نوشتۀ خودم را که موضوع اشارۀ ایشان بوده در انتهای این مطلب همرسان خواهم‌کرد. نوشتۀ آقای فیروزی سعی می‌کند شاهنامه را به شکل یکپارچه بررسی کند و تصوّرش از فردوسی دوبعدی و کلیشه‌ای نیست، پس حتی اگر بعدها با یافته‌های تکمیلی اصلاح یا حتی نقض شود مغتنم و مفید است و پیش‌رفتی است. دانش همین‌طور شکل می‌گیرد، با قدم‌های کوچک. اشارۀ دکتر فیروزی را به نوشتۀ خودم بهانه می‌کنم و به دکتر سیّدعلی محمودی لاهیجانی اشاره ‌می‌کنم که چنان که از مقالاتش برمی‌آید، مدتی هست که مشغول پژوهش بر همین موضوعات است. محمودی لاهیجانی مقاله‌ای دارد با عنوان «سال‌های سرودن شاهنامه و ستایش محمود غزنوی» (جستارهای نوین ادبی، شمارۀ ۲۰۷) که خیال می‌کنم از جهت ارائۀ اطّلاعات و پیشنهادهای تازه در این موضوع، به همراه دو مقالۀ بعدی که در این نوشته معرّفی می‌کنم، بعد از تحقیقات دو نسل نخست مؤلّفان (مول، نولدکه، تقی‌زاده، فروغی و  از جهتی قزوینی) فقط با نوشته‌های دو استاد مصحّح شاهنامه، خالقی مطلق و جیحونی، قابل قیاس است. بعد از قریب یک قرن و نیم که جمعی از زبده‌ترین محقّقان با شاهنامه سروکلّه زده‌اند، این دستاورد بزرگی است. معنای این حرف این نیست که معتقدم هرچه ایشان گفته درست است. برعکس! مثلاً معتقدم در همین مقالۀ درخشان فوق، ایشان نیمی از راه را رفته و فرض نادرست «تقدیم اثر نهایی در سال ۴۰۰ به محمود» و بلکه «وجود دو تدوین ۳۸۴ و ۴۰۰» باعث شده نتیجه‌گیری نهایی‌اش آمیخته به خطا باشد. در این زمینه پیشتر در یادداشت‌های «چند نکتۀ بدیهی و غالباً مغفول» و «جهاندار کیست» نوشته‌ام (۱) و این بحث را ادامه خواهم‌داد، ولی فارغ از این، روش و کوشش و یافته‌های محمودی لاهیجانی ستودنی است و اگر فرضاً هر کس به جواب نهایی برسد درواقع نظر او را تکمیل کرده‌است. مقالۀ دیگر ایشان «پادشاهی نوذر یا داستان آرش» به نظرم تا این لحظه بهترین توضیح دربارۀ محتوای شاهنامه مابین منوچهر و کیقباد است؛ که بخشی خاص و غریب در شاهنامه است. چند ماه پیش مطلبی نوشتم دربارۀ «موبد و دهقان» در شاهنامه (با عنوان «احتمالی در باب منابع شاهنامه» در همین کانال پیدایش کنید). بعدتر فهمیدم ایشان پیش از من و بیش از من بر این موضوع تمرکز کرده و نتایج بیشتری هم گرفته‌است. من با بخش کوچکی از آن نتیجه موافق نیستم که باز موضوع دیگری است. دو مقالۀ دیگر ایشان بر فهرست و عناوین شاهان اشکانی و ساسانی تمرکز و آن‌ها را با منابع دیگر مقایسه می‌کند. موقع خواندن این مقالات دریغ خوردم که چرا ایشان این بررسی را با فهرست شاهان که در بسیاری از نسخه‌ها پس از مقدمه منثور می‌آید ادامه نداده، چون اولاً زحمت ایشان حاصل بیشتری می‌داشت و ثانیاً در آن صورت می‌شد با یک ارجاع از حاصل پژوهش ایشان استفاده کنم و لازم نبود خودم دو سه هفته وقت صرف این کار کنم! ایشان یک مقاله نیز دربارۀ اعتبار نسخۀ سن‌ژوزف بر مبنای تبارسنجی آن دارد که خیال می‌کنم اگرچه زحمت بسیار کشیده نتیجۀ درستی از آن نگرفته‌است. یک دلیل این است که بخشی از آنچه محمودی لاهیجانی «خویشاوندی نسخۀ سن‌ژوزف با شاخۀ لنینگراد» یافته درواقع خویشاوندی نیست بلکه نتیجۀ فساد عرضی نسخۀ پاریس ۸۴۴ است. ولی این نوشته در پی تفصیل این موضوع نیست. آنچه مهم است این است که یک نفر بالاخره زحمت کشیده و چنین بررسی دشواری کرده و آن را منتشر کرده‌است، بدون این که نوشتنش منتظر و مدیون دیگران باشد. دو مقالۀ دیگر ایشان که خوانده‌ام، «تصحیح و معنای چند بیت از رستم و سهراب» و «فرمول‌های اسم-صفت هنری در شاهنامه» نیز نکات هوشمندانه و عمیق کم ندارد. من آقای محمودی لاهیجانی را شخصاً نمی‌شناسم، ولی برایش کامیابی آرزو می‌کنم. امیدوارم ایشان و آقای فیروزی به پژوهش ادامه دهند و بیشتر منتشر کنند و بهره برسانند. ۱. اگر عنوان این مطلب را به‌جای «جهاندار کیست؟»، «تصحیح ابیات پایانی شاهنامه» گذاشته‌بودم ده بار بیشتر به آن توجّه می‌شد، ولی هدف من تصحیح «روایت» بود نه «متن». مهم نیست که «حییّ قتیب است» یا «حییّ قتیبه‌ست از آزادگان» یا «که جاوید بادا» یا «که جاوید باد آن خردمند مرد». هدف این بود که بگویم این ابیات در ستایش حییّ است نه محمود و ذکری از محمود در پایان شاهنامه نیست. پیوند مطلب دکتر فیروزی و مطلب من که طرف اشاره ایشان بوده: https://t.me/tanidezedel/104 https://t.me/fanneadab/519 #فرهیختگان راهی به رهایی
Mostrar todo...
👍 2
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند. ✍ ناصر دانشفر به گمانم در مورد مطالبی جناب صدر بیان فرموده‌اند، نه فقط در ایران که در دنیا اتفاق نظر وجود دارد. حال باید پرسید که ثمرهٔ این رویارویی چه بوده است؟ آیا پیامد این تقابل تنها اذعان دشمن به توانمندی کشورمان می‌باشد و در این نبرد قدرت بازدارندگی طرف مقابل نمودی نداشته است؟ فایدهٔ یک عمل آفندی که توسط پدافند ائتلاف دشمن و حامیان او تقریباً به صورت کامل دفع می‌گردد، چیست؟ تا چه زمانی کشور ما با محدودیت‌های مالی موجود، قادر به انجام حملات بی‌حاصل اینچنینی می‌باشد؟ گیریم که با زدن همین نان بخور و نمیر از سفرهٔ مردم توان تولید پرتابه‌هایی قویتر از آنچه که اکنون بکار گرفته‌اید را داشته و صدمات بیشتری متوجه دشمن سازید، آخرش چه؟ تا کی قرار است به جنگ و مخاصمه ادامه دهید؟ از این کنش غیرعقلانی چه عائد کشور می‌گردد؟ سودش برای جبههٔ مقاومت و به‌ویژه مردم فلسطین چیست؟ از شما می‌پرسم، حالا که متوجه توان طرف مقابل شده‌اید و می‌دانید که با این چهار تا موشک و پهپاد عهد عتیق قادر به وارد کردن صدمهٔ سخت به دشمن صهیونیستی نیستید، اکنون که فهمیده‌اید، منافع غرب در ماندن اسرائیل است و آنها اجازه نخواهند داد که موجودیت آن در خطر افتد، بهتر نیست از شرایط حاکم بر ایالات متحده بهره بگیرید و وارد یک بازی برد برد شوید؟ نمی‌توان انکار کرد که در میز مذاکره باید کوتاه آمد، اما این اختصاص به یک طرف ندارد و بدون عقب‌نشینی دو طرف امکان تفاهم نیست. آقای بایدن یا به زبان ساده کدخدای کنونی جهان، حال و روز خوبی در آمریکا ندارد و امکان شکست وی در برابر ترامپ کم نیست. اینکه روشن است که برآمدن این مردک پوپولیست به زیان شماست، پس چرا از این فرصت مناسب استفاده نمی‌کنید تا هم مشکلات کشورمان تا حد قابل قبولی مرتفع شود و هم اینکه مردم فلسطین پس از سالها جنگ و دربدری با پذیرش موضوع دو کشور مستقل نفس بکشند و زندگی کنند. آقای خامنه‌ای باور کنید مسئولان حماس نهایتاً تن به دو کشور خواهند داد، این روزها راست یا دروغ سخن از ورود به فاز سیاسی رانده‌اند، اگر این موضوع تحقق یابد، آنکه سرش بی‌کلاه می‌ماند شما هستید. #فرهیختگان راهی به رهایی
Mostrar todo...

👍 4👎 1