cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

جامعه مدرن

اینستاگرام: https://instagram.com/jamemodern?igshid=YmMyMTA2M2Y= شنيده نشدن دليلى براى ساكت ماندن نيست..... ويكتور هوگو @jamemodern ادمین @sammer_y ====== ما درگير جامعه مريضى هستيم كه تك تكمون عضوش هستيم

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
4 272
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
-1730 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

00:56
Video unavailableShow in Telegram
‏گاهی در نبود یک نفر، انگار جهان به تمامی خالیست #Evgeny_Grinko #Valse ✅@jamemodern
Mostrar todo...
siavashbakhtiari_music_3359191359879704941_17159368217113_Regram.mp47.88 MB
💔 13👏 3
شب خوش ... 🌹
Mostrar todo...
5🔥 2😍 1
Repost from جامعه مدرن
Photo unavailableShow in Telegram
عشق تو را من اختراع کردم تا در زیر باران بدون چتر نباشم پیام‌های دروغین از عشق تو برای خودم فرستادم! عشق تو را اختراع کردم چونان کسی که در تاریکی تنها می‌خواند، تا نترسد! #غادة_السمان ➖➖➖➖🍀 #عشق_و_دیگر_هیچ ✅ @jamemodern
Mostrar todo...
11💔 2
Photo unavailableShow in Telegram
رای دهندگان کاسه های داغ تر از آش دوان دوان آمده اند تا آزارگرشان را انتخاب کنند نه نان، نه کره، نه پالتو و غذا آن ها هیتلر را انتخاب کرده اند. «برتولت برشت» ترس و نکبت رایش سوم طرح از #محمد_یاوری ✅@jamemodern
Mostrar todo...
👌 25👏 6👍 5 5
میوه‌ی مورد علاقه‌ی من سیب است و از بچگی دل در گروی آن داشتم. مخصوصا سیب‌های کوچک و زردی که پر از نقطه‌ی ریز هستند. همان‌هایی که با گاز اول، هم‌دردی‌ خودمان را با آدم و حوا اعلام می‌کنیم و شیرینی گناه را حاضریم به جان بخریم. این نوع سیب در شهر ما حکم تک‌شاخ را دارد و خیلی کم‌یاب است. اما جوینده یابنده است. دو هفته پیش تصادفا گذرم خورد به یک دکان درب و داغان که همه چیز می‌فروخت. از اگزوز وسپا تا سیب کوچکِ زردِ خالدارِ شیرین، مخصوص گناهکاران و خوارج. چشم بسته دو کیلو خریدم و گاز دادم تا خانه و انداختم توی سینک ظرف‌شویی و غسل کرونا دادم و ریختم توی سبد. ده تا سیب بودند. همان‌جا فهمیدم که سه تای آن‌ها نیمه‌کپک‌زده‌اند و از زردی رسیده‌اند به قهوه‌ای. حالا من مانده بودم و سه سیب کرمو و هفت سیب سالم و براق. درون من اهریمنی وجود دارد که اجازه‌ی خوردن سیب‌های سالم قبل از سیب‌های گندیده را نمی‌دهد. هر چقدر با خودم کلنجار رفتم که اول یکی از سالم‌ها را بخورم، اهریمن درونم اجازه نداد و اصرار کرد که: «این خراب‌ها رو بخور اول... بعد می‌ریم سراغ خوب‌ها». اهریمن پیروز شد. دو روز اول کرموها را با بدبختی خوردم. مزه‌ی روده‌ی کانگرو می‌دادند. حتی قابیل هم حاضر نمی‌شود بابت این مزه گناه کند. روز سوم رفتم سراغ سالم‌ها که دیدم حالا دو تای دیگرشان هم رو به زوالند. باز اهریمن و کپک و روده‌ی کانگرو و الخ. روز چهارم و پنجم و ششم هم بر همین منوال. هر ده تا را با همین شرایط اسف‌بار میل کردم. لعنت بر این اهریمن درونم که حالی‌اش نمی‌شود هر لذتی زمان انقضا دارد. هر چیزی را سر وقتش باید گاز زد. تابستان‌ها از اهواز می‌کوبیدیم تا تهران. ده ساعت توی راه بودیم و وقتی می‌رسیدیم انگار از دستگاه سانتریفوژ (سلام محمدعلی جان) بیرون آمده باشیم. بعد هم می‌رفتیم شمال. تمام راه را تحمل می‌کردم فقط بابت تونل کندوان. واردش که می‌شدیم، پنجره را می‌دادم پائین و طوری عربده می‌زدم که انگار خدای نکرده عضوی لای انبر گیر کرده باشد. هیچ لذتی بالاتر از آن نبود که صدایم بخورد به دیوارهای سنگی تونل و چهار برابر بلندتر بشود و اعصاب همه را خرد کنم. امروز موقع رانندگی بعد از سال‌ها مجبور شدم از یک نیمچه‌تونل رد شوم. یاد تونل‌ کندوان افتادم. پنجره را هم دادم پائین. سرم را هم دادم بیرون اما به جای نعره، صدایی تولید کردم که فقط به درد بیدار کردن لیلی‌ می‌خورد جهت خوردن سحری. همان‌قدر نرم و لطیف. نعره زدن زمان خودش را می‌طلبیده. خدا را شکر می‌کنم که آن زمان اهریمن درونم هنوز متولد نشده بود و نگفت که: «حالا توی این تونل داد نزن. بذار وقتی برگشتیم اهواز، توی تونل‌های اهواز هر چی خواستی فریاد کن». اهواز که تونل ندارد حبیب من. یک همکلاسی شیرازی داشتم که دن‌ژوان دانشگاه بود. سینه‌‌ی کفتری و موهای ‌اردکی. یقه‌ی کاپشن جین‌اش را بالا می‌داد و دل‌ها را اسیر خودش می‌کرد. سال آخر دانشگاه، با دوست‌دخترش رفتند مسافرت. وقتی برگشت چند عکس از سفرشان نشان‌مان داد. یکی‌شان مال گردنه‌ی حیران بود. خودش و دوست‌دختری لبه‌ی پرتگاه، فیگور تایتانیکی گرفته بودند و به یک افق مه‌آلود خیره شده بودند. همان شب با خودم تصمیم گرفتم که بروم باشگاه و پرس سینه بزنم و موهایم را گوجه‌ای کنم و دوست‌دختری برای خودم اختیار کنم و بروم گردنه‌ی حیران و با دوربین زنیطم عکس بگیرم از خودمان. اهریمن درون من همان وقت‌ها بود که به بلوغ رسیده بود و نشسته بود توی اتاق فرمان مغزم. اهریمن گفت: «نه عزیزم. الان نه. فارغ‌التحصیل بشو، یه شغل خوب پیدا بکن، کمی پول جمع کن، خونه بگیر، بعد هر غلطی خواستی بکن». گفتم چشم. همه‌ی دستوراتش را انجام دادم الا بخش «هر غلطی خواستی بکن». بعد از همه‌ی آن کارها، سیب‌های براق لک افتاده بودند و دیگر حیران همان حیران نبود دیگر و مو بر سرم نمانده بود. خلاصه این اهریمن، روان‌ام را پریشان کرده است. اگر با همین وضعیت به سن 125 سالگی برسم، باز هم یک لیست طویل دارم از کارهایی که باید انجام بدهم اما اهریمن درون اصرار دارد که «فعلا پولات رو جمع کن و یه دست دندون مصنوعی از جنس عاج فیل بخر، بعد برو فلان کار را بکن». از آن طرف هم یک لیست طویل هم دارم از کارهایی که اهریمن درون در صد سال گذشته به فنا داده است. ای اهریمن لامروت! هر سیبی را باید سر وقتش گاز زد. به جای گاز زدن سیب تازه دائم در حال تماشای کپک زدن‌اش هستم. تف به روت. ➖➖➖➖🍀 #فهیم_عطار ✅ @jamemodern
Mostrar todo...
👌 21👏 7👍 5
غمگینم و هرقدر زیر چهارپایه می‌زنم این دار به قدر کافی قد نمی‌کشد باید خودم را از نبودن تو بیاویزم و همان‌طور که می‌میرم نام کوچکت را آوازی کنم ای آزادی ای رویای زنده به گورها... #حمیدسلیمی @jamemodern
Mostrar todo...
d98eb771_4c01_4467_9cbb_7f987b6b5cd3Farda_Soraghe_Man_Bia_140_.mp32.03 MB
9
01:00
Video unavailableShow in Telegram
در زمانه ای که دزدها پیش نمازند... کشور یک ریاست جمهوری به این مرد بدهکاره! ✅@jamemodern
Mostrar todo...
4.45 MB
👍 20👏 7 4😢 2
ایران سرزمینی تنهاست، یعنی به هیچ سرزمینِ دیگری در جهان شبیه نیست. نیچه می‌گفت: «مردِ تنها بزرگ است» و سنائیِ خودِ ما گفته است: «مُلکِ عالَم به زیرِ تنهایی‌ست/ مـردِ تنها، نشانِ زیبایی‌ست»؛ بنابراین از یاد نبریم که او را با این کیفیّت باید سنجيد. این توقّع هرگز نبوده است که کشور خود را _برای آنکه کشور ماست_ بیش از آنچه هست ارزیابی کنیم و به آن بها بدهیم. وطن‌خواهیِ خام، نشانه‌ی سبک‌مایگیِ ناهنجاری است. حرف بر سر آن است که او را آن‌گونه که هست بشناسیم، با عیب‌ها و حُسن‌هایش در کنار هم، و از نظر دور نداریم که این مرز و بوم اگر در دوران‌هایی کانونِ مصائب بوده است، بزرگ هم بوده است. بهای نازنینیِ خود را پرداخته. من این خوش‌باوری را داشته‌ام که در هیچ موقعیّتی از این کشور امید برنگیرم. یک نیروی مرموز، یک هسته‌ی زایا _که نگفتنی است_ در قعرِ فرهنگِ این سرزمین و مردمِ آن می‌بینم که دلم را قرص نگاه می‌دارد: تو عمر خواه و صبوری که چرخِ شعبده‌باز هــزار بازی از ایـن طُرفه‌تر برانگیـزد. #دکترمحمد‌علی_اسلامی_ندوشن ✅@jamemodern
Mostrar todo...
👍 12 1
Photo unavailableShow in Telegram
اوج‌ بگیر‌ که ببینی‌ ، نه که دیده بشی... 00:00 ✅@jamemodern
Mostrar todo...
👍 26
00:20
Video unavailableShow in Telegram
«از این‌که در نهایت می‌توانم با رنجم زندگی کنم، شگفت‌‌زده می‌شوم.» #رولان بارت ‏📗خاطرات سوگوارى 00:00 ✅@jamemodern
Mostrar todo...
IMG_9098.MP46.35 MB
👍 8
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.