[ غَمْگْیْنْـ ]

چجوری بگم؟ غم دارم ولی دیگه درد نداره.

تو با خودت چیزیو از من بردی که دیگه هیچوقت برنمیگرده:)

میدونی رفتنت با من چیکار کرد؟ انگار یکی هزار بار قلبمو زیر پاش له کرد انگار یهو وارد یه چاه سیاه و تاریک شدم انگار یکی منو تو یه سیاره دیگه تک و تنها ول کرده و رفته رفتنت برام یه گودال سیاه ساخت که همیشه دارم بهش نگاه میکنم همه میگن:” احمق نباش اون دیگه نمیاد.” ولی من با خنده میگم:” اون خیلی دوسم داشت،میاد،میدونم که میاد.” و منِ احمق قلب پودر شدمو تو دستم گرفتم و هنوزم منتظرم تو بیای.

"دیر بشه، ولی حسرت نشه."

علاجِ دلتنگی زیارت است و غم است و نااُمید شدن...

دلم برایت خیلی تنگ شده؛ بی‌امان، بی‌دلیل، وحشتناک.

آدم گاهی تنها با فکر اینکه «کسی دوستش دارد» می تواند دوام بیارود. بیدار شود، غذا بخورد، تلاش کند؛ بلایی سر خودش نیاورد، در حالی که با تمام وجودش حالش از خودش و زندگی بهم می خورد.

گفت چاره چیه بالاخره اون منو فراموش ميکنه ، وقتي منو نداره ، منم نداشتمش ، یه خاطره بیشتر نمیتونم باشم ، شاید اصلاََ الان عم منو فراموش کرده ، وگرنه تا حالا باید پیداش میشد .... نزدیک یه سال داره میشه ازش بي‌خبرم .... مگه آدم ميتونه از کسي که اینقد دوسِت داره بي خبر باشه ؟ مگه چقد آدم ميتونه مغرور و خود خواه باشه ! حالا من به کنار ، اون احساسي که بینمون بود چيشد:،( اون همه دوست داشتن چي به سرش اومد ؟ این یني اینقد بی رحمه که حال من براش فرقي نداره .... باور کن یه احوالپرسي ساده همه چیز دُرس ميکنه ... برگشتم بهش گفتم کسي که دوسِت داره مطمئن باش دورا دور ، حواسش بهت هس ، اما بستگي داره به خودش تو رو چقد بخواد که نذاره آب توي دلت تکون بخوره و تو رو اینقد خوب بلد باشه که بذاره جاي تموم نبودناشو جوري جبران کنه ،که انگار اصلاََ نرفته بود .... آره عزیز من ، دوست داشتن تا دوست داشتن هس ....

براش نوشتم اگه خدایی هست که منو دوست داشته باشه امیدوارم یه کاری کنه که دوباره تورو ببینم....

یه بنده خدایی گفت کجایی؟ کم پیدایی بجای این که شکسته نفسی کنم بگم کم سعادتم و... چن دیقه‌ای رفتم توو فکرکه واقعا کجام؟ ینی کجام که اینقد کم پیدام؟ انگار گم شدم، نمیدونم.