3 423
Suscriptores
-124 horas
Sin datos7 días
+5130 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
«گوستاو مالر»
(سمفونی شماره ٣)
موومان اول: ربالنوع کشتزارها، تابستان برمیخیزد.
موومان اول بسیار طولانی است و تمی پرنشاط دارد که با هشت هورن اجرا میشود، یکی از هیجانانگیزترین گشایشها در میان تمام سمفونیهای قرن نوزدهم است. بنا به گفته «آلما مالر» همسر مالر، این موومان که با احساساتی طبیعی و عنصری در پیچ و تاب است، توصیفی است از واکنشهای آهنگساز از بیداری پان که نیمروزی بیرون کلبهاش احساس کرده بود. اینجا کلبهای بود در اشتین باخ بالای خانهای که خانواده ماههای تابستان رو آنجا بهسر میبرد و آهنگساز پس از فشار کار دشوار رهبری در طول زمستان، آنجا خودش رو یکسر به کار آفریننده میسپرد. کلبه مالر به نحوه خاصی با پیانو، آثار کانت و گوته، و مجلدات موسیقی باخ مزین شده بود. مالر جلوی این کلبه ایستاده بود که الهام سمفونی در یورشی از ایماژهای صوتی به او هجوم آورد. به نظر میرسد که این تجربه، عمیقا آهنگساز رو متاثر کرده، وضوح درونی و ذاتی موسیقی بیانگر آن است که آهنگساز در تکتک عصبها و سلولهایش، وحدت عارفانهای با نیروهای عنصری زمین احساس کرده است. اندک زمانی پس از تکمیل اثر، برونو والتر رهسپار شد تا مدتی را با مالر در اشتین باخ بگذارند. وقتی در طول راه، والتر به چشماندازهای پرشکوه پیرامون مینگریست، آهنگساز گفت: «احتیاجی به نگاه کردن نیست، همه اینها را قبلا به نغمه درآوردهام!» والتر عمیقا از این سمفونی متاثر شد و بهجاست که نخستین واکنشهای او را در اینجا نقل کنیم: «به لطف گفتگوهایمان که بر اثر کار بامدادیاش، لبریز از شوریدگی آفرینشگرش بود، من با حالت روحی سمفونی، پیش از آنکه محتوای موسیقاییاش را بشناسم، آشنا شدم. با این حال شنیدن آن روی پیانو، تجربه کوبندهای بود. این موسیقی مرا بر آن داشت که حس کنم اولینبار است که با او آشنا میشوم، به نظر میرسید تمام وجود او در پیوندی اسرارآمیز با نیروهای طبیعت دم میزند. من پیشاپیش عمق و کیفیت جوهری آن را حدس زده بودم، اکنون در سطح آفرینشگری او، مستقیما احساسش میکردم.» پس از گشایش باشکوه و جنب و جوش امپرسیونیستی صفحات آغازین، قسمت اعظم موومان اول شامل یک مارش پرجوش و خروش است که با ریتمهای نیرومندش، نیروهای متغیر ناشی از وفور مواد تماتیک را موزون و متناسب میکند. گوش به آسانی مجذوب زیبایی ارکستراسیون میشود، آکوردهای عمیق برنجیها که پس از جلوههای تم میانی هورن میآیند، موثرترین قسمت هستند.
ارکستر سمفونیک وین، تالار کنسرتهاوس، اتریش، به رهبری جاودانه، فردریک آدلر
ضبط: ١٩۵٢
🎼🎼🎼
🆔 @ClassicMusic3
14_Symphony_No_3_in_D_Minor_I_Kraftig_Entschieden_Hilde_Rössel.mp386.61 MB
Mahler_Symphony_No_3_in_D_Minor_II_Tempo_di_menuetto_Sehr_massig.mp34.56 MB
Mahler_Symphony_No_3_in_D_Minor_III_Comodo_Scherzando_Ohne_Hast.mp38.73 MB
Mahler_Symphony_No_3_in_D_Minor_IV_Sehr_langsam_Misterioso.mp34.47 MB
Mahler_Symphony_No_3_in_D_Minor_V_Lustig_im_Tempo_und_keck_im_Ausdruck.mp32.50 MB
25_Symphony_No_3_in_D_Minor_VI_Langsam_Ruhevoll_Empfunden_Hilde.mp359.81 MB
Repost from Classical Music
Photo unavailableShow in Telegram
«گوستاو مالر»
(سمفونی شماره ٣) رویای صبح تابستان
«جاودانگی رو تصور کنید! گستردگی و عظمت هستی رو تصور کنید! اثری که در واقع همه جهان در آن انعکاس مییابد یا اگر بخواهم روشنتر بگویم، تصور کن سازی هستی که با نواختن آن عظمت کائنات رو مجسم میسازی.» (گوستاو مالر)
«از قدرت و تازگی این سمفونی که میشنوم دستخوش حیرت و گیجی گشتهام. بهشدت تحتتأثیر شور و سوزندگی خلاقه و تعالی اندیشههایی که موجب پدیداری چنان اثری میشود به لطف این موسیقی بدیع میتوانم مالر را واقعا درک کنم. در سراسر وجودش نشانهای از یک رشته ارتباطی مرموز با طبیعت مشهود بود و میتوانم حدس بزنم این ارتباط و پیوستگی مالر با طبیعت تا چه اندازه عمیق و ریشهدار است ولی اکنون میتوانم به یاری زبان موسیقی بهکار رفته در این رویای سمفونیک، در این پیامآور دنیاها با روح و ضمیر مالر به راستی آشنا شوم.» (برونو والتر)
عبارتهای توصیفی «رویای سمفونیک» و «پیامآور دنیاها» که توسط برونو والتر بهکار برده شده، به شیوهای فوقالعاده دقیق و بجا درک و تلقی مالر رو از نقش یک مصنف سمفونی و وظیفه و مقام سمفونی در اجتماع، مشخص میسازد.
در واقع مالر نمیخواهد فقط به این نکته راضی باشد که دربارهاش بگویند او هم بعنوان سهم خویش چندین سمفونی بر سمفونیهای استادان گذشته و معاصرش افزوده است. مالر میخواهد دنیایی که هر یک از سمفونیهایش بنا کرده است شنونده رو کاملا تحتتأثیر قرار دهد و مجذوب کند.
سمفونی سوم مالر، توجه و دقت شنوندگان رو به مدت تقریبا بیش از یک ساعت و نیم طلب میکند. این سمفونی مالر میخواهد شنونده رو در انزوای این رویای سمفونیک، در این پیامآور دنیاها همراهی و راهنمایی کند و بدینجهت صلاح نیست حواس چنین شنوندهای به هیچ اثر دیگری معطوف گردد، تا بدینترتیب مالر بتواند پیام مصنف رو به نیکوترین وجهی دریابد.
🆔 @ClassicMusic3
Repost from Classical Music
Photo unavailableShow in Telegram
سمفونی سوم مالر محتوایی عمیقا انسانی دارد و برای ارائه چیزی شبیه بینش برادری که در سمفونی نهم بتهوون بیان شده، تصنیف شده است. سمفونی سوم مالر بیش از هر اثر دیگر آهنگساز، پیشرفت گشتالت رو هم در زمینه تجربه انسانی و هم در زمینه ساخت سمفونیک نشان میدهد. گرایش گشتالت در ذهن مالر، استعداد تجربه کردن جهان در وصل کردن مستمر زنجیرها گاه نیمهآگاهانه همهجا به کار میگرفت. در فلسفه، این گرایش در قرن نوزدهم توصیف خود را در ایدهآلیسم متافیزیکی هگل پیدا کرد، اما این گرایش، رشته پیوندزننده عرفان مذهبی، در همه ادوار بوده است. از جنبه موسیقایی، اين سمفونی سبکهای مختلفی رو به هم میآمیزد. از نظر برنامهای، وفور اندیشهها و تداعیها رو به هم پیوند میزند.
سمفونی سوم مالر، گریزی به خارج از این دنیا رو توصیف نمیکند: برعکس اظهار ایمانی سرشار به همین دنیاست، به طبیعت است و به همین روال اظهار ایمان به سرشت انسان است. در همین نکتهی بخصوص است که این سمفونی بهصورت انتقادی از نیچه درمیآید. اگر همه سمفونیهایی که تا آن روز نوشتهشده بود در نظر گرفته شود، فینال این سمفونی بخاطر برخورداری از صفایی متعالی، بهصورت دلیرانهترین فرجامی درمیآید که در این دوران میتوان شنید. برای سمفونی سوم، مالر از منظومه «چنین گفت زرتشت» اثر فردریش نیچه و اشعار جنگ «شیپور شگفتانگیز کودک» اثر لودویگ آخیم فن آرنیم استفاده کرد.
این پرسش که آیا نیچه واقعا نیازی داشت اثرش از زبان ارکستر بیان گردد و آیا این زبان موسیقی به بهتر مفهومساختن اندیشههای نیچه در این اثر کمکی میکرد، در حد خود جالب و تأملبرانگیز است. از خود نیچه یک روز پرسیده شده بود: چنین گفت زرتشت را زیر چه عنوانی میتوان طبقهبندی کرد و قرار داد و نیچه پاسخ داده بود «به نظرم مناسبتر است این اثر زیر عنوان سمفونی قرار داده شود.» این اظهار نیچه بسی جالب بود، نیچه با چنین اظهارنظری، پیام پرطنینی رو که در چنین گفت زرتشت مطرح ساخته است روشنتر میسازد. بهراستی که وقتی این پیام به زبان موسیقی بیان میشود صلابت و ابهت بیشتری مییابد. سمفونی سوم مالر درواقع مکمل پیامی است که در سمفونی دوم خویش عرضه داشته است و در این اثر به شیوهای بدیعتر تکرار میگردد. این سمفونی هم ترکیبی از قسمتهای ارکسترال و کرال است.
🆔 @ClassicMusic3
Repost from ترجمان علوم انسانى
Photo unavailableShow in Telegram
🔹 کتاب جامعه فرسودگی، جامعه شفافیت به چاپ هفتم رسید.
🔹️ لینک خرید
🔗 https://tarjomaan.com/shop/product/society-burnout-7/
🔺 معرفی کتاب:
کتاب حاضر ترجمهای است از دو کتاب جامعه فرسودگی و جامعه شفافیت که بیونگچول هان، فیلسوف نوظهور کرهایآلمانی، آنها را به صورت دو کتاب مستقل نوشته است. دغدغۀ اصلی او روشنساختن دگرگونیهایی است که در گذار از جامعۀ پساصنعتی به جامعۀ دیجیتال با آنها روبهرو هستیم. آثار هان ترکیبی از مسائل روزمره و دیدگاههای عمیق فلسفیاند، آثاری که به بیش از بیست زبان ترجمه شده و او را به یکی از مشهورترین فیلسوفان امروزی بدل ساخته است. کتاب ساختارشکن جامعه فرسودگی دربارۀ آسیبهای اصلیِ زندگی در عصر دیجیتال است. به نظر هان، افسردگی، سندرم فرسودگی و نظایر آنها صرفاً عارضههایی شخصی و روانی نیستند، بلکه برآمده از ساختار جامعۀ امروزیاند. کتاب جامعه شفافیت به چهرۀ دیگری از چنین جامعهای نگاه میکند: دسترسی آزاد به اطلاعات در جامعۀ دیجیتال اهمیت ویژهای دارد، اما آدمهای این جامعه خود نیز تحت مشاهدۀ دائم هستند؛ هان توضیح میدهد که چگونه جامعۀ شفافیتمدار به جامعۀ کنترلمحور تبدیل خواهد شد.
Repost from وب سایت بهائیان ایران
01:13
Video unavailableShow in Telegram
بینشهایی از میدان عمل: این پادکست به بررسی تحول فردی و جمعی در کنیا میپردازد
در این قسمت از پادکست سرویس خبری جامعه جهانی بهائی، صحبتهای تاونزهند لیهاندا (Townshend Lihanda)، از اعضای هیئت مشاورین قارهای آفریقا را میشنویم که از تحول فردی و جمعی در کنیا، ملهم از برنامههای آموزشی اخلاقی و معنوی بهائی، شواهدی را به اشتراک میگذارد.
@bahaisofiran_official
2406_BO181_BWNS1735.mp410.02 MB
Repost from وب سایت بهائیان ایران
01:07
Video unavailableShow in Telegram
«جمیع باید به جوش آیند ولی جوانان باید به پرواز آیند.»
برگرفته از پیام رضوان بیت العدل اعظم
@bahaisofiran_official
Ridvan 2 (LQ).mp415.62 MB
Repost from هوش مصنوعی، پزشکی و سلامت
هوش مصنوعی، ضربان مرگبار قلب را تشخیص میدهد.
پژوهشگران دانشگاه لستر به بررسی این موضوع پرداختهاند که آیا هوش مصنوعی میتواند خطر ضربان قلب کشنده را پیشبینی کند یا خیر.
به نقل از زی بیزینس، در آزمایش دانشگاه لستر، یک دستگاه مبتنی بر هوش مصنوعی در ۸۰ درصد موارد به درستی ضربان قلب کشنده را شناسایی کرد.
آریتمی بطنی، یک اختلال در ضربان قلب است که از حفرههای پایینی (بطنها) نشات میگیرد. در این شرایط، قلب آن قدر سریع میتپد که فشار خون کاهش مییابد و در صورت عدم درمان فوری میتواند به سرعت به از دست دادن هوشیاری و مرگ ناگهانی منجر شود.
این دستگاه مبتنی بر هوش مصنوعی، نتایج الکتروکاردیوگرام هولتر چندین بزرگسال را بررسی کرد که در طول زندگی عادی روزانه آنها در خانه گرفته شده بود. شرکتکنندگان، افراد بالغ بودند که بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲، روش الکتروکاردیوگرام هولتر را به عنوان بخشی از مراقبتهای درمانی دریافت کردند. نتایج برای این بیماران مشخص بود و ۱۵۹ نفر به طور میانگین ۱.۶ سال پس از آزمایش، آریتمیهای کشنده بطنی را تجربه کردند.
این دستگاه هوش مصنوعی موسوم به VA-ResNet-50 برای بررسی ضربان قلب بیماران استفاده شد تا بررسی کند که آیا قلب آنها ضربانهای کشنده را نشان می دهد یا خیر.
#هوش_مصنوعی
@Mazums_AI
Repost from ترجمان علوم انسانى
Photo unavailableShow in Telegram
🔹 کتاب اسطورۀ خشونت مذهبی به چاپ سوم رسید.
🔹 خرید این کتاب ۱۰ درصد تخفیف دارد.
🔹 لینک خرید
🔗 https://tarjomaan.com/shop/product/myth-of-religious-violence3/
🔺 اگر میخواهید در جامعهای صلح برقرار کنید،باید دین را از عرصۀ سیاست کنار بگذارید.این ایدۀ رایجی میان طرفداران سکولاریسم است؛آنها میگویند دین پدیدهای فرافرهنگی و فراتاریخی است و ماهیتاً گرایش به خشونت دارد،زیرا ذاتا مطلقگرا،تفرقهافکن و غیرعقلانی است.ویلیام تی.کاوانا،پژوهشگر الهیات سیاسی و استاد دانشگاه،معتقد است این ایده چنان فراگیر و پرنفوذ بوده است که دیگر هیچکس آن را نمیآزماید،بنابراین باید آن را نوعی «اسطوره» دانست.او میگوید بر مبنای این اسطوره،خشونت دو نوع خواهد داشت:خشونت مذهبی و کور که گرایش به جنگ افروزی دارد و خشونت عرفی و عقلانی که در خدمت صلح است.کاوانا در این کتاب با بررسی مفصل شواهد تاریخی و تبارشناسی مفهوم دین در غرب مدرن میگوید تقسیم خشونت به دینی و عرفی ناموجه است،زیرا این دوگانه بیش از آنکه واقعیتی عینی باشد،جعلی تاریخیفرهنگی است.
Repost from وب سایت بهائیان ایران
01:26
Video unavailableShow in Telegram
جوانان صرفنظر از اوضاع اجتماعشان، خواهان پیشرفت هستند و مشتاقند تا برای بهبود وضعیت جوامع خود گام بردارند. در این ویدیو کوتاه، جوانان در مورد نقش خود در کمک به نسلهای جوانتر و کمک به بهبود شرایط جامعه محلیشان صحبت میکنند.
قسمتی از فیلم «چشماندازی گسترده»
@bahaisofiran_official
part2.mp4108.31 MB
Repost from کلمات الهیه
مدفن رمس اطهر حضرت مسیح
محلّ استقرار رمس مطهّر حضرت مسیح سالها نامعلوم بود. تا آن که مادر قسطنطین (کنستانتین) کبیر محلّ آن و صلیب مقدّس را یافت. حضرت عبدالبهاء در حدّ اقل دو بیان به این نکته اشاره دارند. یکی در لوحی است که میفرمایند: "يوم حضرت مسيح را ملاحظه کن که تجدّد ملکوت الله بود. اهل عالم هيچ اهميت ندادند و مهم نشمردند بدرجهای که قبر حضرت مسيح ٣٠٠ سال مخفی و مجهول ماند تا آنکه امة اللّه هيلانه مادر قسطنطين آمد و آن قبر مقدّس را کشف کرد." (منتخباتی از مکاتیب، ج1، ص301؛ لوح شماره 231)
دیگری در خطابی به زبان عربی است که میفرمایند: "المسيح ماکان عنده احباء کفاية بحافظون علی قبره. قبره کان فی مزبلة الی ان اتت هيلانة امّ قسطنطين ملک الّرومان الی القدس هی الّتی سألت عن القبر و اخبروها عن محلّه و ذلک کان ٣٠٠ سنة بعد صلب المسيح." (اسرار الآثار، ج4، ص466 / مضمون: نزد حضرت مسیح تعداد احبّاء آنقدر نبود که مرقد ایشان را حفظ کنند. مرقد طلعت مسیح محلّ زباله شد تا آن که هلنا، مادر کنستانتین، پادشاه روم، به قدس آمد. او به پرس و جو از محلّ دفن پرداخت و از محلّ آن آگاه شد و این رویداد سیصد سال بعد از مصلوب شدن حضرت مسیح بود.)
در ویکیپدیا آمده است:
سنت هلنا Flavia Julia Helena Augusta یا هلن قدیس (248-328 میلادی) شهبانوی رومی و کاشف مشهور صلیب مقدس عیسی مسیح است. هلنا با امپراتور روم، کنستانتیوس کلوروس وصلت کرد، که همواره او را به دلایل سیاسی سرزنش میکرد. زمانی که پسرش، کنستانتین بزرگ یا کنستانتین کبیرT به سلطنت رسید، تحت تأثیر او به آئین مسیحی گروید، در واقع کنستانتین به مادرش آزادیهای دینی و شخصی کاملی را داده بود و اجاره دسترسی نامحدود و تامالاختیاری در خزانههای امپراتوری برای استفاده به او داده بود، کنستانتین بعد از به قدرت رسیدن کامل در شرق و غرب روم مادرش را امپراتریس اگوستا خواند که قدرت سیاسی قابل توجهای را به او اعطا کرد به همین خاطر هلنا در دربار پسرش دشمنان زیادی را یافت که خواستار ضربهزدن به او بودند.
ادّعا میشود که در دوران پیش از سال ۳۳۷ میلادی و زمانی که به دستور کنستانتین، کلیسایی در اورشلیم (بیتالمقدّس) بنا میشد، بناگاه صلیبی که مسیح بر آن مصلوب شده بود، پیدا شد؛ در طول یکصد سال بعد داستانهای بسیاری ساخته شد و کشف صلیب را هم به هلنا نسبت دادند. نام وی را بر جزیره سنت هلن از مستملکات ماوراء بحار بریتانیا در اقیانوس اطلس نهادهاند.
محلّ دفن آن حضرت را تپه جلجتا (Golgotha) در اورشلیم میدانند.