cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

جامعه‌شناسی

🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است. 💢 جستارهایی در: - جامعه شناسی - روانشناسی - اقتصاد - فلسفه - ادبیات - سینما 📞 تماس و تبلیغ: @irsociology بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
40 950
Suscriptores
-224 horas
-617 días
-20730 días
Distribuciones de tiempo de publicación

Carga de datos en curso...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Análisis de publicación
MensajesVistas
Acciones
Ver dinámicas
01
#محمدجواد_ظریف گفته است: «عده ای حقوق می گیرند تا مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق کنند» این سخن ظریف در همان پارادایم امنیتی‌سازی جامعه و به‌رسمیت نشناختن بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران است که در طی سال‌های اخیر در خیابان و به اشکال مختلف «نه» بزرگ به حاکمیت گفته است و از جان و عمر و زندگی‌اش هزینه داده است. از چنین حرف‌هایی برمی‌آید که در همین ایام و بخصوص بعد از انتخابات سرکوبی گسترده در راه است برای تمامی شهروندان منتقدی که به شیوه‌های مختلف عدم تمایل خود به مشارکت را اعلام کرده‌اند. این سخن ظریف حرف‌های بسیاری درباره‌ی همین نامزدی که ذیل پروژه‌ی گرم‌کردن انتخابات وارد میدان شده در خود دارد. سخنی که از پیش تمام مخالفان و منتقدان ساختار کنونی حاکمیت را با همین منطق تا پای چوبه‌ی دار و اعدام نیز می‌کشاند. اما در تقابل با چنین سخنی باید پرسید آیا کسانی که برای نامزد یا نامزدها تبلیغ می‌کنند پول نمی‌گیرند؟! صد البته که پول در برابر پست و مقام و قدرت‌ پاداش ناچیزی است. قطع به یقین منافع گسترده‌تر و بیشتری دارند. برای مثال: تبلیغات گسترده و بی‌وقفه‌ی برخی اساتید و چهره‌های دانشگاهی بخصوص در علوم انسانی و علوم‌اجتماعی برای شرکت در انتخابات با وضعیتی که اکنون کشور دارد و سابقه‌ و رزومه‌ی حاکمیت، یک معنا بیشتر ندارد: امر اخلاقی برایشان ذره‌ای موضوعیت ندارد؛ زیرا: اولاً آن‌ها مانند هر شخص دیگری حق دارند تصمیم بگیرند که در انتخابات شرکت کنند یا خیر، اما ترویج و تبلیغ‌های بی‌وقفه و تمام قد آن‌ها برای شرکت در انتخابات با مختصات و الگریتم سیاسی کنونی کشور و حاکمیت، نشان می‌دهد که گروه‌های ذینفع حاکمیت و فساد ساختاری تا عمق بدنه‌ی طبقه‌ی متوسط و نیروهای میانجی نفوذ کرده. در حقیقت این شخصیت‌ها و گروه‌های مبلغ شرکت در انتخابات از این جهت میانجی خوانده می‌شوند (و به تعبیر مسعود فراستخواه کنش‌گران مرزی تلقی می‌شوند) که سهمی در کیک فساد ساختاری دارند. تبلیغ‌های بی‌وقفه و اصرار امثال #محمد_فاضلی‌ ها و #محسن_رنانی‌ ها و آزاد ارمکی‌ها و بسیاری دیگر را نمی‌توان صرفاً به حساب توجیهاتی که می‌آورند زد (در انتخابات‌های گذشته نیز این نیروها از انتخاب کاندید مورد نظر بی‌بهره نمی‌شدند) اما به نظر می‌رسد اکنون حاکمیت تصمیم گرفته است که این‌بار دست نوازشی بر سر همین جماعتی بکشد که بارها تحقیرشان کرده؛ با این هدف که نیروهای میانجی را به عرصه‌ی مدیریت میانی بگمارد تا کمی از کیسه‌ی خالی خزانه بکاهد تا بیش از این از رسیدن به اهداف و امیال خویش بازنماند. ثانیاً عمل این حضرات از آن‌رو غیراخلاقی است که توجیهات کاملاً اخلاقی برای آن ردیف می‌کنند. درحقیقت شرورانه‌ترین عمل‌ها و غیراخلاقی‌ترین اعمال آن دسته از اعمالی هستند که با نیت‌ها و توجیهات اخلاقی و انسانی و در جهت خیر جمعی توجیه شوند اما در حقیقت در پی منافع شخصی باشند. به هرطریق #حافظه‌ی_تاریخی جامعه این ایام و عملکرد دولت بعدی را از یاد نخواهد برد و آیندگان درباره‌ی تمامی کنشگران صلبی و ایجابی قضاوت خواهند کرد. #محمدـمختارپور 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
7 673227Loading...
02
📃حدس بزنید چه کسانی میهمان صدا و سیما هستند: فدریکو فلینی و محمد فاضلی ✍️ #علی_میرسپاسی دیشب بخش میزگرد فرهنگی آقای پزشکیان را نگاه کردم و از بد رفتاری صدا و سیما با میهمانهایش غمگین شدم. شاهدی بودم که در دنیای فانتزی یک تئاتر رئالیستی و مهمانی سیاسی رسانه ملی گیر افتاده بودم. انگار که تصویرهای حیرتانگیز فیلم های فدریکو فلینی دارد مقابل چشم من بازسازی میشوند. صحنه پردازی صداوسیما آدم را به یاد دنیای فانتزی فیلم ساتیریکون فلینی می انداخت. خلق ایماژ های پر زرق و برق و استفاده از مراسم مقدس و بازسازی فانتزی گونه آنها در تصویرهای جادویی که تماشاگر را غرق حیرت میکرد. صداوسیما با صحنه پردازی تئاتری ٬استفاده از سمبل ها و نمادهای اسلامی ٬دکوراسیون شبهای بغداد(1)، قرار دادن مجری در بالا و مرکز صحنه، حضور نامزد ریاست جمهوری را بخشی از داستانی بزرگتر و مهم تر از یک کارزار مدنی جلوه داده بود. البته معرفی کوتاه وسردستی پزشکیان و دو مشاورش، معرفی تصویری سه کارشناس فرهنگی که به نظر میرسید مقامات دولتی بودند، امر نارسیسیم سازمانی را به روشنی در معرض عام نهاد. خلاصه اینکه نوعی بازسازی بد سلیقه و بی ذوق از دنیای تصویری فلینی که در این شب یادآور غمناک امر سیاسی در ایران امروز شد. البته حیرت من از دیدن این فانتزی تلخ، دیدن بیان واقعیت ناامیدی ٬مشقت، رنج و درد مردم یعنی زیست سیاست (body-politics) ایران امروز بود. فلینی البته یک فیلمساز بود و بازسازی فانتزی گونه اش از دنیای منحط کلیسا کاری هنرمندانه بود و روایت تصویری هنرمندانه. ولی آنچه من میدیدم ٬اصرار مجری در تذکر دادن به پزشکیان، و پرسش‌های بی ربط به مسائل فرهنگی جناحی ٬شیوه دور از ادب پرسش از پزشکیان توسط یکی از کارشناسان فرهنگی، و در پایان مشاهده بیپروایی و بیشرمانه کارشناس فرهنگی که از اعتراض آقای فاضلی نسبت به اخراج از دانشگاه ٬و قطع میکروفون ایشان و عدم امکان دفاع از خود ٬تصویری روشن اما بسیار زشت و دور از انسانیت و به مضحکه گرفتن حقوق مدنی ایرانیان بود. صحنه نمایش به گونهای چیده شده بود و چنان زشت بود که من از اصرار بی محابای این آقایان در تحقیر دیگران و تحکم کردن به آنها احساس انزجار پیدا کردم. شبی غمناک برای من اما ظاهرا به کام مقامات صدا و سیما بود. آقای پزشکیان گفته بود با کسی سر شاخ نمیشود. آقای فاضلی هم با نیت کنشگری مرزی وارد صحنه شده بود. تصور من هم این بود که میخواهد در مسیر بازگشایی سیاسی کنونی بماند و آب را گلآلود نکند. ذهن من داشت به سوی افکار ناامیدانه و تلخی میرفت که به گونه ناباورانه ای صحنه دچار آتشفشانی غیر قابل کنترل شد. صحنهای پیشبینی نشده ولی دلچسب ٬مثل فیلم زیبای وودی آلن رز ارغوانی قاهره که در آن شخصیت اصلی فیلم به خاطر دختری که هر شب به تماشای فیلم میآید از پرده سینما بیرون میاید و دنیای فانتزی سینما را به هم میزند و شخصیتهای فیلم را بلاتکلیف میگذارد تا با یک انسان دیگری باشد. برخاستن آقای فاضلی از این نمایش از پیش طراحی شده، نشان دادن خشم ٬و پرتاب کردن میکروفون، پایان خوش داستان تحقیرآمیز صدا و سیما را به هم زد. آقای فاضلی ادامه این نمایش را برای خود و میلیونها ایرانی دیگر که مورد تحقیر قرار گرفتهاند، غیر ممکن کرد. پ.ن: اشاره به گروهای نمایشی دوران دبیرستان من است که نامهایی شبیه شبی در دجله یا شبهای بغداد داشتند. درج دیدگاه 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
6 92882Loading...
03
📃تغییر بدون پیشران چرا نسل جوان به بازی گرفته نمی‌شود؟ ✍️ نوید رئیسی وضعیت موجود ایران را می‌توان بر اساس سه شاخص وضعیت اقتصادی، سیاسی و نیز اجتماعی صورت‌بندی کرد. از دیدگاه اقتصادی، وضعیت ایران در سال‌های اخیر با نرخ‌های تورم بالا و کاهش شدید قدرت خرید شهروندان مشخص می‌شود. تخمین زده می‌شود که حدود 60 درصد ایرانیان در حدود خط فقر یا زیر آن زندگی می‌کنند و بیش از 80 درصد هزینه‌های مصرف‌کنندگان ایرانی به تامین مایحتاج ضروری اختصاص می‌یابد. گرچه نرخ رشد اقتصادی در سال‌های اخیر توانسته است ارقام مثبت معناداری را ثبت کند اما از دیدگاه اقتصادی، این آمار تنها افزایش در درآمدهای نفتی را منعکس کرده و بنابراین چشم‌اندازی را برای بهبود عرضه نمی‌کند. مشخصه اقتصادی وضعیت موجود نشان می‌دهد که موضوع اقتصاد این قابلیت را دارد که به مسئله محوری و اصلی انتخابات بدل شود. اما لازمه آن این است که سیاستمداران خواهان تغییر به‌طور مشخص بر نقش تحریم‌ها در شکل‌گیری وضعیت موجود و چگونگی مواجهه با آن به‌طور معتبری تاکید کنند. آنچه رای‌دهندگان ایرانی را در 24 خرداد 1392 قانع کرد تا آرای خود را به نفع حسن روحانی به صندوق بریزند این باور بود که تیم وی قادر است با تغییر روند سیاست خارجی، بهبود اقتصادی را نوید دهد. باوری که رویدادهای پس از آن نشان داد، باوری درست بوده است. از دیدگاه سیاسی، ایران امروز با دو ویژگی مشخص می‌شود: اول، استهلاک بدنه کارشناسی و بوروکراسی و تنزل سطح سیاست‌ورزی، و دوم، هزینه بالای به حساب رفته ایجاد حاکمیت یکدست. نمودی از مشخصه اول را می‌توان در کیفیت نامزدهای انتخاباتی، مشاوران اقتصادی ایشان و سطح مناظرات اقتصادی مشاهده کرد. نکته تاسف‌آور آن است که در یکی از خطرناک‌ترین گردنه‌های تاریخی، ایرانیان علاوه بر مسئله اقتصادی ناگزیر با «مسئله ظرفیت» نیز دست به گریبان هستند. بیش از این، ویژگی دوم سیاسی ایران امروز، امکان‌پذیری تغییر را در ذهن شهروندان تیزبین با تردیدهای جدی مواجه می‌کند. آیا با وجود هزینه‌های بالای به حساب رفته، یک تغییر معنادار ممکن است؟ سیاستمدار ایرانی خواهان تغییر، در صورت پیروزی، چه برنامه‌ای برای مواجهه اجتناب‌ناپذیر آتی با ذی‌نفعان سیاسی و اقتصادی وضعیت موجود دارد؟ سومین شاخص تعیین‌کننده وضعیت موجود به شرایط اجتماعی ایران 1403 ناظر است. طبقه متوسط ایران طی دهه اخیر توسط دو تیغه قیچی تحریم‌های اقتصادی و سیاست‌های اقتصادی-اجتماعی دولتی به‌شدت تضعیف شده است. در همین حال، جوانان به عنوان مهم‌ترین نیروی پیشران کشور تقریباً در همه سیاست‌های اجتماعی-اقتصادی به فراموشی سپرده شده‌اند و نه‌تنها خواست‌های ایشان هیچ طنینی در فضای سیاسی ندارد بلکه همواره در معرض سرکوب تیغ قدرت نیز قرار دارند. نسل زد ایرانی برخلاف هم‌نسلان خارجی خود، نه‌تنها دیده نمی‌شود بلکه غالباً وجود و خواست‌هایش انکار هم می‌شود. مشاهده فوق، این پرسش را پیش می‌کشد که چرا سیاستمداران ایرانی خواهان تغییر می‌اندیشند می‌توانند با نادیده انگاشتن خواست‌های جوانان که بخش بزرگی از آن به‌طور قطع با خواست‌های عمومی پدران و مادران ایشان نیز همپوشانی دارد، در انتخابات موفق شوند؟ جوانان در پای صندوق‌های رای حاضر نمی‌شوند مگر آنکه احساس کنند سیاستمداران نماینده سیاسی واقعی خواست‌های آنها هستند. آنچه در مقایسه تصاویر ستادهای انتخاباتی فعلی با خاطرات گذشته بیش از پیش به چشم می‌آید، جای خالی جوانان پرشور و امیدواری است که سرزندگی را فریاد کنند. اعتراض‌های اجتماعی سال 1401 نشان داد که به‌رغم تاکید معمول بر اهمیت اقتصاد، عدم توجه به خواست‌های اجتماعی-سیاسی نیز می‌تواند به ناخشنودی عمیق دامن بزند. در همین حال، این خواست‌ها در صورت ارائه توسط یک نماینده سیاسی معتبر و قابل باور از این قابلیت برخوردار هستند که به امواج انتخاباتی و بیش از آن تحرک اجتماعی شکل دهند. گرچه شواهد نشان می‌دهد که در برخی موارد حمایت پدران و مادران از تصمیم‌های غیراحساسی، تصمیمی عقلانی بوده است، اما تاریخ هیچ‌گاه تغییر را بی‌نیروی جوانی به خود ندیده است. 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
6 89056Loading...
04
دموکراسی دو معنا در ادبیات کلاسیک دارد... معنای اول دموکراسی، نوعی از حکومت است که بر اساس حق رأی آزاد شهروندان، رقابت دوره‌ای بین احزاب برای اعمال قدرت و تضمین حقوق برابر برای همه شکل می‌گیرد. معنای دوم آن، همان تعریف فلسفی جوامع مدرن است، یعنی جامعه‌ای متشکل از افراد برابر و خودمختار که در انتخاب فعالیت‌ها، عقاید و سبک زندگی‌شان آزادند. گذشته‌ی یک توهم: جُستاری در باب اندیشه‌ی کمونیسم در قرن بیستم فرانسوا فوره 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
7 068102Loading...
05
📃 قهرِ قوای قهریه ✍️ #محمدـمختارپور بلأخره یکی پیدا شد که واقعیت را بدون هیچ ملاحظه‌ای بگوید. دکتر مسعود نیلی اقتصاد‌دان و استاد دانشگاه شریف برخلاف بسیاری از جامعه‌شناسان و اقتصاد‌دانان و تحلیلگران و روشنفکران -که سعی دارند برای مشکلات اقتصادی کشور راه‌حل‌های اقتصادی بیابند و همه‌چیز را بر گردن پیرهن عثمان (نئولیبرالیسم و سرمایه‌داری و غیره) بیاندازند- اشاره‌ای مستقیم کرد که تمامی مشکلات اقتصادی ایران بیش و پیش از آنکه اقتصادی باشند، سیاسی‌اند. نیلی در آخرین یادداشت خود در یکی از رسانه‌های رسمی کشور نوشته است: «آنچه بر ما گذشته و ما را به اینجا رسانده، حاصل آن بوده که اقتصاد با همه امکاناتش، شامل منابع انسانی، منابع طبیعی، ظرفیت‌های تولیدی و امکانات زیربنایی، برای دهه‌ها، قربانی مظلوم سیاست بوده است.» بله، این حقیقتی است که توسط بسیاری کتمان شده. حقیقتی که زیر مفاهیم گنگ و مبهم با استدلال‌های بی‌ربط پنهان شد. اکنون نوبت انتخاب زودهنگامی فرارسید که در آن حاکمیت باید هرچه سریع‌تر رییس قوه‌ی مجریه را تعیین کند. قوه‌ای که باید برای دستگاه نقش پیش‌برنده‌ی امور روزمره و عمومی کشور را داشته باشد و از همه مهم‌تر تأمین بودجه کند و در اختیار اهداف و امیال سیاست‌های کلان باشد. مهم نیست که کشور در تحریم است، باید تحت عنوان «مالیات» از جیب مردم برداشت تا کسری‌ها تکمیل شوند و قس علی هذا... ماکس وبر در تعریف خود از دولت بر سه وجه اصلی دولت مدرن تأکید دارد که عبارتند از: قلمرو سرزمینی، انحصار تملک قوه قهریه و مشروعیت. شواهد بسیاری وجود دارد که حاکمیت کنونی فقط وجه انحصار قوه قهریه را داراست؛ چراکه بعد از آبان ۹۸ و اعترضات جنبش زن زندگی آزادی به شکل بی‌سابقه مشروعیتش را از دست داد و از دست رفتن مشروعیت امری بازگشت ناپذیر است. قلمرو سرزمینی‌اش تهدید می‌شود چراکه بزرگ‌ترین شرکایش (چین و روسیه) جزایر سگانه‌ را دیگر متعلق به ایران نمی‌دانند و حاکمیتِ ایران عملاً توان مقابله با چنین سیاست‌هایی را ندارد. حکومت‌های بسیاری در طول تاریخ بوده‌اند که از یک برهه‌ای به بعد صرفاً تبدیل به قوای قهریه شدند و عملاً هیچ کارکرد دیگری نداشتند. به نظر می‌رسد از فردای انتخابات ۱۳۹۶ کسی خیلی ناراحت شد و با جامعه قهر کرد و بساط انتخابات را برچید.... خلاصه این انحصار قوای قهریه می‌کوشد در دل بحران‌ها خود را زنده نگه‌ دارد. به هر قیمتی. حتی به قیمت مهاجرت میلیون‌ها ایرانی، به قیمت ویرانی حوزه‌ی تمدنی ایران و بازگشت ناپذیری تخریب‌های محیط زیستی، به قیمت بی‌ارزشی پول ملی، به قیمت تورم‌های سه رقمی و باقی هزینه‌هایی که خودتان بهتر می‌دانید. شاید یک قوای قهریه‌ی خالی اندکی بیشتر دوام آورد،‌ اما به‌گواه تاریخ این‌همه هزینه برای هر قوایی گران تمام خواهد شد. ‌🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
11 962206Loading...
06
​​‌ 🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعه‌شناسی ایران ‌ زاکانی:‌ تخلیه کنید! ‌ ساختمان انجمن جامعه‌شناسی ایران واقع در یوسف‌آباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعه‌شناسی رفته تا به هر نحوی که می‌تواند بی‌توجهی خود را به نهاد‌های علمی و فعالیت‌های آموزشی نشان دهد. به نظر می‌‎رسد در شرایط موجود تسهیل‌گری برای نهاد‌های مدنی، امری سیاست‌زده شده‌است. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بار‌ها بی‌توجهی خود را به این نوع از نهاد‌ها نشان داده‌است. فراز با سید حسین سراج‌زاده که مدتی ریاست انجمن جامعه‌شناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کرده‌است. ‌ 🔻 تخلیه کنید! انجمن جامعه‌شناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینه‌های علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت می‌کند. دستور تخلیه ساختمان یوسف‌آباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزش‌های تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیت‌های جامعه محور و شهروندی طی مصوبه‌ا‌ی ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعه‌شناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار می‌گیرد که به دانشگاه نمی‌روند و یا برای توسعه دانش خود به آموزش‌های بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاس‌های این مرکز گواهی دریافت می‌کنند. به نظر می‌رسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسف‌آباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شده‌است. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمن‌های علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است. ‌ 🔻 حذف نهاد‌های مدنی مستقل سمیه توحیدلو جامعه‌شناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعه‌شناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهی‌است. ۱۰ سال است آموزش‌های تخصصی این مجموعه در آن‌جا برگزار می‌شده و دسترس‌پذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهاد‌های مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانی‌است. این درحالیست که وظیفه نهاد‌های شهری کمک به توسعه این مجموعه‌ها است». ‌
13 074161Loading...
07
نوام چامسکی درگذشت 🔹نوام چامسکی زبان‌شناس، فیلسوف، دانشمند علوم شناختی، مورخ، منتقد اجتماعی و فعال سیاسی آمریکایی در سن ۹۷ سالگی درگذشت. 🔹او نویسنده بیش از ۱۵۰ کتاب در موضوعات مختلف مانند زبان‌شناسی، جنگ، سیاست و رسانه‌های جمعی بود.
260Loading...
08
توده، پیوسته آمادهٔ تن‌سپردن به سلطهٔ قدرتی است بی‌پایان، و به گفتهٔ لوبون تشنهٔ فرمان‌برداری است. زیگموند فروید
10 594172Loading...
09
تئوری و پراکسیس انتخابات شهریار خسروی، خرداد ۱۴۰۳ نقدونظر @shahriarkhosravii
9 33685Loading...
10
📝در باره‌ی بُتِ نو [بخش اول] ✍️ #فردریش_نیچه هنوز در جاهایی مردمان و رمگانی وجود دارند. اما نه این‌جا نزدِ ما، برادران، نزدِ ما دولت‌ها وجود دارند. دولت؟ دولت چیست؟ پس خوب گوش کنید تا سخن‌ام را در باره‌ی مرگِ مردمان به شما بگویم. سردترینِ هیولاهای سرد دولت نام دارد و به سردی دروغ می‌گوید؛ و این دروغ از دهانش بیرون می‌خزد که: « من، دولت، خودِ مردم‌ ام». این دروغ است! آفرینش‌گران بودند که مردمان را آفریدند، و ایمان و عشقی برفرازِ آن‌ها آویختند: و بدین‌سان به زندگی خدمت کردند. اما ویران‌گران‌اند آنانی که بر سر راهِ خیلِ بی‌شمار دام می‌گسترند و نام‌اش را دولت می‌گذارند: اینان یک دشنه و صد سودا بر فرازِ سرشان می‌آویزند. آن‌جا هم که هنوز مردمی وجود دارند از کارِ دولت هیچ سر در نمی‌آورند و از آن چون چشمِ بد و کاری خلاف رسوم و حقوق بیزارند. نشانه‌ای که به شما می‌دهم این است: هر مردمی به زبان خویش از خیر و شر می‌گویند: همسایه‌شان این زبان را نمی‌فهمد. آن مردم این زبان را برای رسوم و حقوقِ خویش ساخته‌اند. اما دولت به همه‌ی زبان‌های خیر و شر دروغ می‌گوید؛ و هرچه بگوید دروغ است و هرچه دارد دزدی است. همه چیزش دروغین است؛ با دندان‌هایی که دزدیده است گاز می‌گیرد. این تیره‌دل اندرونه‌اش نیز دروغین است. مخلوط و مغشوش کردنِ زبان‌های خیر و شر: این را نیز چون نشانه‌ی دولت به شما می‌دهم. براستی که این نشانه حاکی از خواستِ مرگ است! فراخوان به واعظانِ مرگ است! خیلِ بی‌شماران زاده می‌شوند. دولت را برای زایدان ساخته‌اند! ببینید دولت چگونه این زایدان را به سوی خود جلب می‌کند! چگونه آن‌ها را می‌بلعد، می‌جود و نشخوارشان می‌کند! « بر روی زمین چیزی بزرگ‌تر از من وجود ندارد: من ام آن انگشتِ نظم‌آفرین خدا»، هیولا چنین می‌غرد. و تنها درازگوشان و کوته‌بینان نیستند که در برابرش به زانو می‌افتند! آه ای روح‌های بزرگ، افسوس که دولت دروغ‌های تیره‌گونش را پچ‌پچ‌کنان در گوش شما نیز می‌خواند! افسوس که او حضورِ دل‌های غنی را که خواهانِ بذل و بخشش از وجودِ خویش‌اند حدس می‌زند! آری، او حضور شما را حدس می‌زند، شما پیروزشدگان بر خدای کهن را! شما از نبرد خسته شدید و اکنون خستگی‌تان به بتِ نو خدمت می‌کند! بتِ نو دوست دارد قهرمانان و نکونامان را گردِ خود آورد. این هیولای سرد دوست دارد خود را با آفتابِ وجدان‌های آسوده گرم کند. بتِ نو به شما همه‌چیز خواهد داد، به شرطی که او را بستایید: پس درخششِ فضایل و نگاهِ مغرورِ چشمان‌تان را می‌خرد! چنین گفت زرتشت با ترجمه‌ای از بهروز صفدری 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
14 128104Loading...
11
📃 همستر: انگشتان بی‌صاحب ✍️ سردار فتوحی ارسطو می‌گفت «کشاورزی و باغداری شغلهای بسیار لذت‌بخشی برای افراد هستند زیرا در این شغلها تولد و مرگ و همچنین فرایند زندگی(گیاهان و میوه‌ها) را می‌شناسند. دامداران با توجه به سرو کار داشتن آنها با حیوانات، انسانهای بسیار شجاعی هستند و حتی معتقد بود مدیریت یک جامعه جمهوری‌خواه (همان دموکراسی‌خواه) بهتر است بر عهده این سه صنف باشد». آنان (کشاورز، دامدار و باغبان) تمامی اعضای بدنشان (دست، پا، سر، ذهن و ...) کار می‌کند و بدن متوازن و هماهنگ بود. در جهان مدرن این بدن تکه‌تکه شد، تنها تکه‌ای از بدن مشغول کار می‌شود. کارگری در کارخانه صبح تا شب روی صندلی می‌نشیند و فقط پیچ را سفت می‌کند. کارمندی صبح تا شب با انگشتش فقط دکمه کامپیوتر را برای عبور مسافران می‌زند و ... بر همین اساس بدن در جامعه مدرن تکه‌تکه شد. تکه‌هایی از آن بی‌مصرف شد و تکه‌هایی از آن از فرط کاری به زودی فرسوده شد. اما این تکه‌تکه شدن به اوج خود رسید به طوری که انگشتان نیز از هم فاصله گرفتند. در دنیای سنتی انگشت به ندرت به تنهایی به کار می‌رفت و حتی انگشت به تنهایی، بیشتر معنای منفی داشت داشت (مثل انگولک کردن، انگشت در بینی یا حتی صورت و...) و انگشتان در هماهنگ با هم معمولاً کاری را انجام می‌دادند. اوج جهان مدرن، می‌توان اوج فشار بر انگشتان نامید و آغاز این فشار، در سال ۱۸۸۸ توسط کداک برای تبلیغ دوربین براونی بود که نوشته بودند «با یک انگشت فشار بده، بقیه‌اش با ما». با همه‌گیر شدن سواد نوشتن، انگشت درگیر شد. با اختراع کامپیوتر و موبایل نیز فشار بر انگشتان تشدید شد. امروزه دیگر  همه چیز حول انگشت می‌چرخد: انگشتر ازدواج، انتخابات، ازدواج، وام، خرید و فروش‌ها، انوع شغلها از جمله بانکداری، بیمه‌گری و ... هر فشاری که بر انگشت وارد می‌کنید چیزی را تأیید یا رد می‌کنید. مثلاً با فشار دادن انگشتتان بر ضمانت‌نامه، تأیید می‌کنید که ضامن کسی شده‌اید، یا وقتی لایک می‌کنید یعنی تأیید می‌کنید و ... ولی با وجود اینکه در جهان مدرن هر روز بیشتر انگشتان ما تحت فشار کاری (بخصوص برای تأیید) بوده است و از سایر قسمت‌های بدن بیشتر استثمار شده است، یعنی تحت حاکمیت ذهن و سایر اعضای بدن قرار می‌گیرد. ولی در «همستر» دیگر انگشتان عضو بدن نیستند، زیرا اصلا ارتباطی با ذهن و سایر اعضاء ندارند گویی انگشتان یتیم شده‌اند که از بدن جدا شده‌اند یا گویی ما اضافی هستیم. انگشتان دقیقا زمانی شروع به کار می‌کند که تفکر و اندیشه می‌ایستد. پس بی‌روح می‌شوند. لذا انگشتان "همستری" سرگردان رویِ صفحه موبایل رها شده است و بی‌حس و بی‌اختیار است، مچاله شده و بر خود لولیده است. هرز شده و اقتدار ندارد. ریتم بیش از حد یکنواخت و طوطی‌وار انگشتان بر روی موبایل، به معنای سرکوب کل لذت‌ها، شجاعت‌ها و اندیشیدن‌هاست که زمانی با باغداری و ... کسب می‌شد. انسان همستری، انسانی است مدام با انگشتش «تأیید می‌زند» ولی چرایی و چگونگی آن را نمی‌فهمد بلکه آلوده به ریتم "تأییدکردن" با انگشتان است. چنین انسانی زندگی را باخته است. درج دیدگاه 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
18 175417Loading...
12
📃 تمام چشم‌های آبی روی رفح است ✍️ #مهرپویا_علا نفس اینکه اقشار مختلفی از ایرانی‌ها در هر زمینه‌ای می‌خواهند ادای شهروند غربی را در بیاورند - یا بدون تعارف بگوییم ادای کسانی را در بیاورند که ناخودآگاه از خودشان بالاتر و بهتر می‌دانند - شاید اشکالی نداشته باشد. به‌عنوان یک لیبرال حتی شاید بد نباشد که این را به فال نیک بگیریم. حداقل در مقایسه با خیلی از عادات رفتاری و فکری چهل یا پنجاه سال پیش خودمان و حال حاضر خیلی از خاورمیانه‌ای‌ها بهتر است. اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم معنایش این است که یک تصوری از جامعۀ بهتر و متمدنانه‌تر وجود دارد و می‌خواهند مانند آن باشند. این اما چند تا اشکال اساسی هم دارد. مثلاً وقتی می‌گویند «اغلب کشورها و اقشار فرهیخته و نهادهای بین‌المللی و حقوق بشری دارند اسرائیل را محکوم می‌کنند» منظورشان که البته به زبانش نمی‌آورند این است که سفیدپوست غربی هم دارد اسرائیل را محکوم می‌کند تو کی باشی که خلافش را بگویی. این را چنانکه گفتم به زبان نمی‌آورند و حتی وانمود می‌کنند که وارون این فکر می‌کنند و همین عقیده و احساسی را که تا مغز استخوانشان رسوخ کرده است (سفید غربی از ما بهتر است) به طرف مقابلشان نسبت می‌دهند، ولی معنای تمام گفتارها و رفتارهایشان حاکی از همین طرز فکر است. چون در واقعیت حمایت از فلسطین را اتفاقاً فقط بخشی از همان سفیدپوست‌های غربی دارند انجام می‌دهند؛ اعم از اینکه از نوع اینستاگرامی آن باشد یا از انواع قدری غیرنمایشی‌تر آن مثل امدادرسانی و کارهای مشابه. حتی تصور اینکه دولت چین یا هند اسلکه‌ای را مشابه آنچه دولت آمریکا در غزه ساخت بسازند خنده‌آور است؛ یا مثلاً شما کجا دیدید دانشجوی چینی در پکن و شانگهای ادا و اطوارهای مشابه دانشجویان کلمبیا و هاروارد را در بیاورد؟ شرق آسیا که سهل است در همین کشورهای حاشیه خلیج فارس کجا دیدید این مردمی که هم‌زبان و هم‌دین‌شان هم هستند یک روز مثلاً اقتصاد دبی و ابوظبی و کویت و مسقط را مختل کنند و از دولت‌هایشان بخواهند فراتر از مواضع رسمی و دیپلماتیک قدری قضیه را جدی‌تر بگیرند؟ یک تجمع ده نفره در دبی یا کویت دیدید؟ متن کامل را اینجا بخوانید درج دیدگاه 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
10 56985Loading...
13
🔻دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گزارشی از تشدید برخورد با زنان دانشجو منتشر کرده اند. آنها گفته‌اند که در دو سال گذشته سختگیری با دانشجویان در دانشگاه‌ها و خوابگاه‌‌ها بیشتر شده و حتی به خانواده‌های بعضی از دختران دانشجو پیشنهاد شده که از آنها بخواهند تست بکارت و اعتیاد بدهند. به گفته آنها، بعد از جنبش اعتراضی زن زندگی آزادی، حکومت از هیچ تلاشی برای شکستن مقاومت در برابر مسئله حجاب اجباری فروگذار نکرده. گزارش فرنوش امیرشاهی را در یوتیوب ببینید. https://bbc.in/4bNo4yX 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
10 54472Loading...
14
📃 آیا چپ‌ها به خاطر اخلاق و عدالت‌خواهی با اسرائیل می‌‌ستیزند؟ ✍️ #بهزاد_مهرانی تصور اشتباهی وجود دارد که چپ‌های ایرانی از ابتدای تشکیل کشور اسراییل با آن مخالف بوده‌اند و به دلیل روحیه حق‌طلبی و عدالت‌طلبی‌شان است که همواره مخالف اسراییل بوده‌اند. چنین نیست. همایون کاتوزیان در کتاب «خلیل ملکی، سیمای انسانی سوسیالیسم ایرانی» چنین می‌آورد: «ملکی مثل همهٔ سوسیالیست‌های اروپایی در دههٔ ۱۹۵۰، اسراییل را الگوی یک کشور سوسیالیست و بدیل معتبری در برابر الگوی شوروی می‌دانست و علم و زندگی و نبرد زندگی، در بحث از برنامهٔ محتمل برای اصلاحات ارضی در ایران، مقالاتی در تایید کیبوتص‌های کشاورزی نوشته بودند.» خلیل ملکی به دعوت «اتحادیه بین‌المللی سوسیالیسم» به اسراییل سفر می‌کند و در کنفرانسی شرکت می‌کند که «گلدا مایر» وزیر خارجه وقت اسراییل هم شرکت داشت. خلیل ملکی ‌ سوسیالیست به دعوت همین خانم وزیر و با هواپیمای او به اسراییل سفر می‌کند و همینطور با موشه دایان وزیر دفاع وقت اسراییل هم دیدن می‌کند. پس از او است که جلال آل احمد و همسرش هم به تشویق مقتدای‌شان ملکی به اسراییل سفر می‌کنند. و همه‌شان در وصف اسراییل زبان به تایید می‌گشایند. آل احمد در کتاب خود با نام «سفر به ولایت عزاییل» که سفرنامه‌اش به اسراییل است «کلخوز» یا همان مزرعه اشتراکی و «خانه‌داری اشتراکی» را همان قبله آمال سوسیالیستی خود می‌بیند که در آن «هیچ کس مالک چیزی نیست جز لباسش که با همان می‌آید و با همان می‌رود» و خبری هم از مالیات و مالکیت و مزد نیست. داریوش آشوری هم به اسراییل سفر می‌کند و او هم در اسراییل همه تمایل به سوسیالیسم می‌بیند. چپ‌ها در اساس با جنایت و اشغالگری مشکلی ندارند بلکه اگر این جنایت به اردوگاه سوسیالیسم و چپ جهانی منتسب باشد سراپا شوق و تشویق می‌شوند. شما به چند صدهزار کشته در سوریه نظر کنید و تعداد کشته‌شده‌های فلسطینی در سوریه را از نظر بگذرانید؛ همینطور به کشتار و جنایت علیه مسلمانان در اویغور چین بنگرید که کک چپ‌ها نمی‌گزد و صدای رسایی از رسانه‌های‌شان بلند نمی‌شود تا دریابید که مسئله چپ اساسا کشتار انسان‌ها نیست. پ.ن، افزوده از نیما قاسمی: نسبت چپ کلاسیک ایرانی با «ناسیونالیسم» نسبت پیچیده‌ایست. اما نه به این معنا که منطقش را نتوان فهمید. صورت مساله را می‌توانم به طور ساده به این شکل بیان کنم: اینجا پرچم شیر و خورشید برایشان «کوفت و زهر مار» است، اما البته پای حق فلسطینی برای تاسیس دولت ملی که به میان بیاید، کاسه‌ی داغ‌تر از آش! یعنی ناسیونالیسم عربی خوب است یا دست‌کم قابل توجیه است! دقت کنید که ناسیونالیسم عربی، محتوا ندارد و فقط در ضدیت با اسرائیل و غرب است، که بروز پیدا می‌کند. بنابراین معنایش این نیست که چپ‌های ما مفهوم «ملیت» را جایی پذیرفته‌اند. ماجرا این است که ناسیونالیسم پرخاشگر ضدغربی خوب است. اما اگر این ناسیونالیسم توسعه‌گرا باشد و به جای جنگ با بازار آزاد، به استقبال بازار آزاد برود، این بد است! اگر بی‌محتوا و نفی‌کننده باشد، قابل قبول است. اگر به تاریخی و فرهنگی و چیزی استناد کند و سرجنگ هم نداشته باشد، این بد است! 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
12 986268Loading...
15
🟢 دو ضربه جبران‌ناپذیر به کارون! 🟢 📚 @darvishnameh 1️⃣ کارون مهم‌ترین رودخانه راهبردی ایران و دلیل تداوم تمدنی در بخش بزرگی از زاگرس تا خوزستان است. 2️⃣ درحقیقت، اگر قرار باشد پنج ثروت ممتاز طبیعت ایران معرفی شود، بی‌شک و با فاصله، کارون در رتبه نخست قرار دارد. 3️⃣ هیچ حکومتی، هرقدر هم ضعیف یا خودفروخته یا بدون پشتوانه مردمی در ایران سراغ نداریم که کوشیده باشد به عمد یا سهو از تاب‌آوری و توان زیست‌پالایی مهم‌ترین نشانه تداوم برکت فلات ایران بکاهد. 4️⃣ اینک اما انگار طرح‌هایی بسیار خطرناک در حال اجراست که نفس کارون را می‌رود تا به شماره اندازد. دقت کنیم اگر نفس کارون له شماره افتد، نفس زاگرس و ایران هم به شماره خواهد افتاد و بزرگ‌ترین موج مهاجرت و تبعات امنیتی ویرانگر از غرب به مرکز بی‌آب ایران شتاب خواهد گرفت. 5️⃣ هر نوع انتقال آب از حوضه آبخیز کارون بزرگ به سمت حوضه‌های آبخیزی دیگر در ایران مرکزی، یعنی زدن میخی جدید بر تابوت کارون. طرح‌هایی مانند سد خرسان سه، سد ماندگان و تغییر مسیر رودخانه ماربر حتی بسیار ویرانگرتر، مرگبارتر و جبران‌ناپذیرتر از طرح‌های انتقال آب چشمه لنگان، خدنگستان، کوهرنگ یک و دو است و می‌تواند تداوم حیات در هر دو سوی کارون را به خطر انداخته و برای هر دو حوضه مبدا و مقصد ویرانی به بار آورد و کدورت‌های بیشتر قومیتی. 6️⃣ لطفاً گزارشم را که در محل تهیه کردم به صورت کامل در کانالم در یوتوب به نشانی زیر تماشا کرده و بکوشیم با تبدیل دانایی فردی به آگاهی پراقتدار ملی، اجازه تاراج آینده ایران را ندهیم: https://youtu.be/0r0KUo-7zoM?si=EUn20fnnGrFMRsCA ♦️ سرنوشت رای شجاعانه قاضی دادگاه یاسوج علیه ادامه ساخت سد خرسان۳ به کجا رسید؟ #نه_به_غلبه_تفکر_سازه_ای_در_مدیریت_آب #نه_به_سد_خرسان_سه #نه_به_سد_ماندگان #محمد_درویش
8 34894Loading...
16
📃 دولت شکست می‌خورد ولی بازار خیر! ✍️ #امیرحسین_خالقی در هر کتاب مقدماتی اقتصاد که بگردید بلافاصله با واژه شکست بازار روبه رو می شوید؛ حرف هم اینست که در بسیاری موارد بازار نمی تواند از پس توزیع «بهینه» منابع بربیاید و بهبود اوضاع برخی به بهای بدتر شدن اوضاع برخی دیگر تمام می شود. مواردی مثل کالاهای عمومی، برونریزها، کژمنشی و کژگزینی را مصداق آن ذکر می کنند و البته یک ایده کلی دیگر اینست که اگر شروط رقابت کامل (همگنی کالا، تعداد زیاد مصرف کننده و تولیدکننده و ...) برقرار نباشد پس کار عیب می کند. اهل دل برای بهبود شکست بازار تجویزهای مختلفی کرده و می کنند ولی حرف کلی اینست که اگر چنین شد دستی از غیب (دولت!) باید کاری کند؛ در واقع چشم ها به دست مرئی دولت است. اما کمتر از «شکست دولت» می شنویم؛ تصور می شود آدم ها وقتی به دولت می روند تمام کاستی ها و ضعف هایشان یکشبه دود می شود و فقط به منافع عمومی فکر می کنند. اما از قضا «شکست دولت» مضمونی جدی در اقتصاد سیاسی است که چنانکه باید قدر ندیده و به آن پرداخته نشده است. دولت ها به طور ذاتی دچار بحران دانش و انگیزش هستند یعنی نه خیلی می دانند و نه خیلی می خواهند! بحث های هواداران آنارشیسم (بی دولتی) البته خواندنی است ولی به نظرم دولت می تواند جاهایی نقش مثبت ایفا کند و البته باید محدودیت های آن را در ذهن داشت. چند علت اصلی شکست دولت را اینجا می آورم تا هر از چندی نگاهی به آن بینداریم و تصویری واقعیتر از ماجرا داشته باشیم: 1. اطلاعات ناقص: اهالی دولت نمی توانند همه چیز را بدانند و در موارد خاص اطلاعات کافی ندارند؛ چه مقدار با چه کیفیتی و به چه قیمتی باید فلان کالا را تولید کرد چیزی است که باید در بازار با آزمون و خطا و طی زمان فهم شود نه در پستوهای ظلمانی ادارات دولتی! 2. سیاست زدگی: هیچ دولتی بی طرف نیست؛ گروه های ذینفع عرصه سیاسی منافع خودشان را پی می گیرند و هرکدام به فراخور قدرت چانه زنی خود روی سیاست های دولت اعمال نفوذ می کنند. 3. بوروکرات های اهل دل: حزبی، گروهی یا باندی به قدرت می رسد و آدم های خودش را می آورد؛ این آدم ها هم یونیفرم دولتی تن می کنند ولی زیر آن دنبال منافع شخصی خودشان هستند تا سهم خودشان و گروهشان از قدرت و ثروت را بیشتر کنند. نظریه انتخاب عمومی بیوکان را ببینید. 4. نزدیک بینی: حتی در دموکراسی ها، اهالی دولت نزدیک بین می شوند، برای آنها مهم نیست کاری ریشه ای حل شود بلکه زمان و فوریت «اصلاحات» مهمتر است. اهالی دولت می خواهند توفیقات خود را به افکار عمومی بفروشند و دنبال راه حل های اساسی و البته بلندبرد نمی روند. 5. هزینه های بالا: تجربه بسیاری از ما می گوید که دولت ها کارها را با هزینه بیشتر، کیفیت کمتر و پاسخگویی پایینتر انجام می دهند؛ عجیب هم نیست؛ وقتی رقابتی نباشد نمی شود انتظاری داشت. دولت گران کار می کنند و این ربطی به حوالی ما ندارد کم و بیش همه جا شاهدش هستیم. هر قانون اضافی به معنای اضافه شدن به هزینه های دولت است! 6. تصاحب تنظیم گری: استیگلر نظریه مشهوری دارد که بسیاری از نهادهای تنظیمگر که برای نظارت بر فلان صنعت یا گروه به وجود می آیند به مرور زمان توسط افراد ذینفع در آن صنعت یا گروه تصاحب می شوند؛ تنظیم گری آن به مرور به جای به اصطلاح منافع عمومی به سمت تامین منافع آن صنعت یا گروه می رود حتی اگر به زیان دیگران باشد. این هم فقط به دلیل ذات خراب دولتی ها نیست درواقع پیامد طبیعی این تنظیم گری هاست. 7. پیامدهای ناخواسته: آدم ها در مقابل اجبار واکنش نشان می دهند و هر اجبار دولتی (اگر به نفع افراد تلقی نشود) یعنی آنها به سراغ راه هایی برای دور زدن محدودیت می روند و البته که دراین راه بسیار خلاق هستند! یک نمونه خوب آن کنترل قیمت هاست که به قولی چهل قرن است حاکمان در اجرای آن شکست خورده اند. به همه اینها شرایط خاص وطنی را هم اضافه کنید؛ هر وقت به نظرتان دولت باید کاری کند بد نیست این فهرست را مرور کنید، الله اعلم. درج دیدگاه 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
7 96082Loading...
17
📊لیست کشورهایی که بیشترین تعداد پناهندگان را در خود جای داده است اینجا نیز رتبه نخستیم...
9 316110Loading...
18
⭕️درگذشت جامعه‌‌شناس ایرانی در سن ۵۴ سالگی غلامرضا گودرزی پژوهشگر جامعه شناس و نویسنده آثاری چون دین و روشنفکران مشروطه، تجددناتمام و روشنفکران ایران و درآمدی بر جامعه شناسی استبداد ایرانی در ۵۴ سالگی درگذشت. به گزارش اعتمادآنلاین، وی سال ها برغم تضییقات و موانع و مشکلاتی که برای کار و  تدریس او در دانشگاه ها پیش آوردند در دزفول  به پژوهش و نوشتن  می پرداخت. دغدغه همیشگی او در گفتگوها و صحبت هایش آزادی و توسعه ایران بود.آخرین آثار وی که در حال تکمیل و نوشتن  بود "ایران در برزخ" و  "پوپولیسم و استبداد "است. غلامرضا گودرزی استاد فرهیخته و مدرس دانشگاه، متولد ششم مهر ۱۳۴۹ در دزفول بود. به گفته دوستان ایشان وی در اثر ایست قبلی درگذشته است. رسانه جامعه‌شناسی این ضایعه دردناک را به جامعه علوم اجتماعی کشور و خانواده ایشان تسلیت عرض می‌کند. 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
11 054118Loading...
19
آزادی چنان گران‌سنگ و مهم است که نمی‌توان آن را به روشنفکران سپرد. نیکلاس باور
9 93287Loading...
20
📖 کمونیسم به این دلیل در بازار پرآشوب اندیشه‌ها به موفقیت چشمگیر دست‌یافت که می‌توانست قدرت مطلق را به‌طورکلی توجیه کند. درواقع استالین به‌عنوان دیکتاتور نیمه دوم قرن بیستم با تکیه بر سابقه لنین، برنامه‌های رهایی‌بخشی را تبلیغ کرد و از این طریق مشروعیت بی‌سابقه‌ای به دست آورد. او ادعا می‌کرد می‌تواند کشورش را با نسخه‌ی جدیدی از دموکراسی مدرن، از رهن سرمایه‌داری برهاند و به‌سوی سوسیالیسم سوق بدهد. این الگوی نظری به‌قدری گسترده بود که می‌توانست دولت‌های بسیار مختلفی از ویتنام و یمن تا لهستان و چکسلواکی را شامل شود؛ اما همیشه قدرت باید به تمامی در یک حزب واحد متمرکز می‌بود، حتی اگر احزاب دیگری نیز به‌طور اسمی در کشور وجود داشته باشند. قدرت باید در دست الیگارشی کوچکی باقی می‌ماند که حزب را به نام قوانین تاریخ هدایت کند و دبیرکل حزب بالاتر از تمام اعضای آن محفل سیاسی قرار می‌گرفت. به‌این‌ترتیب رژیم شوروی بر اساس دروغی در خاک روسیه بنا شده بود و همین دروغ را نیز تحت لوای انقلاب جهانی به تمام کشورهای دنیا تسری می‌داد. طی این برنامه شوروی در مواردی مستقیماً به سمت کشورگشایی می‌رفت و خاک کشورهای دیگر را ضمیمه می‌کرد مثل کشورهای بالتیک، و در مواردی جمهوری‌های اقماری ایجاد می‌کرد که تحت کنترل احزاب کمونیستی محلی و تابع مسکو باشند، مثل کشورهای شرق اروپا. اما قدرت این نظام مکتبی و سیاسی، به فتوحات نظامی و ارتباط هم‌جواری بین احزاب برادر ختم نمی‌شد، بلکه دایره‌‌ی بسیار گسترده‌تری داشت و به همه‌جا قابل صدور بود و در تمام کشورهای اروپای ثروتمند و جهان تهی‌دست راه پیدا می‌کرد. با تماشای تأیید و تحسین این نظام از سوی مردمان کشورهای دیگر، اروپا باید قبول می‌کرد که کمونیسم شوروی واقعاً جهانی است. #بریده_ای_از_کتاب گذشته‌ی یک توهم: جُستاری درباب اندیشه‌ی کمونیسم در قرن بیستم فرانسوا فوره کتابستان برخط 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
11 08897Loading...
21
📃ماهیت انتخابات در ساختار کنونی ✍️ شهریار خسروی پس از بهمن ۵۷ انقلابیون میخواستند دولت حاصل اراده‌ی اکثریت باشد اما رعایت حقوق اقلیت برای آن‌ها چندان مهم نبود. اسم این وضعیت را می‌توان «انتخابات بدون لیبرالیسم» نامید. نو-انقلابی‌های امروز اما از جلب حمایت اکثریت ناامید شده‌اند. برای همین می‌کوشند در انتخاباتی با مشارکت محدود، با بسیج اقلیتی از مردم بر پدرخوانده‌های خودشان پیروز شوند. این وضعیت را می‌توان «رای‌گیریِ بدون انتخابات» نامید. «انتخابات بدون لیبرالیسم» به ثبات کلی جامعه کمک می‌کند و به دولت حدی از مشروعیت را می‌بخشد اما ماهیتا غیراخلاقی و شکلی از دیکتاتوری اکثریت است و چنان که در دهه‌ی شصت دیدیم به فجایع حقوق بشری منجر می‌شود. اما «رای‌گیری بدون انتخابات» شرّ خالص است، سودی برای جامعه ندارد، منابع را اتلاف می‌کند و فقط به باند بازی و فساد منجر می‌شود. درواقع، در چنین شرایطی انتخابات با نتیجه‌ی مشخص، مثل انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰، از انتخابات با نتیجه‌ی نامشخص، مثل انتخابات مجلس ۱۴۰۲، بهتر است. حتی در چنین سیستمی حذف رئیس جمهور (منتخب مردم) و احیای نخست‌وزیری (منتخب مجلس) شاید ایده‌ی بدی نباشد، زیرا حداقل مانع غلبه‌ی پوپولیسم بر ساختار کشور می‌شود. هیچ‌کدام چیز مطلوبی نیست اما شر دومی کمتر است. 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
10 023111Loading...
22
قدرتِ برتر هیچ‌گاه وجود را تخریب نمی‌کند، بلکه او را بی‌رمق کرده، و امید را از او سلب می‌کند تا ملّت به یک مشت حیوانِ ترسو و صنعتی‌شده تبدیل شود که چوپانشان دولت است. همیشه بر این اعتقاد بوده‌ام که این نوع بردگیِ آرام و بی سر و صدا، می‌تواند راحت‌تر از آن‌چه فکر می‌کنیم با برخی از انواع آزادی‌های بیرونی همراه بوده و حتی می‌تواند خود را زیر پوشش حاکمیت ملّت تثبیت کند. توکویل
13 076180Loading...
#محمدجواد_ظریف گفته است: «عده ای حقوق می گیرند تا مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق کنند» این سخن ظریف در همان پارادایم امنیتی‌سازی جامعه و به‌رسمیت نشناختن بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران است که در طی سال‌های اخیر در خیابان و به اشکال مختلف «نه» بزرگ به حاکمیت گفته است و از جان و عمر و زندگی‌اش هزینه داده است. از چنین حرف‌هایی برمی‌آید که در همین ایام و بخصوص بعد از انتخابات سرکوبی گسترده در راه است برای تمامی شهروندان منتقدی که به شیوه‌های مختلف عدم تمایل خود به مشارکت را اعلام کرده‌اند. این سخن ظریف حرف‌های بسیاری درباره‌ی همین نامزدی که ذیل پروژه‌ی گرم‌کردن انتخابات وارد میدان شده در خود دارد. سخنی که از پیش تمام مخالفان و منتقدان ساختار کنونی حاکمیت را با همین منطق تا پای چوبه‌ی دار و اعدام نیز می‌کشاند. اما در تقابل با چنین سخنی باید پرسید آیا کسانی که برای نامزد یا نامزدها تبلیغ می‌کنند پول نمی‌گیرند؟! صد البته که پول در برابر پست و مقام و قدرت‌ پاداش ناچیزی است. قطع به یقین منافع گسترده‌تر و بیشتری دارند. برای مثال: تبلیغات گسترده و بی‌وقفه‌ی برخی اساتید و چهره‌های دانشگاهی بخصوص در علوم انسانی و علوم‌اجتماعی برای شرکت در انتخابات با وضعیتی که اکنون کشور دارد و سابقه‌ و رزومه‌ی حاکمیت، یک معنا بیشتر ندارد: امر اخلاقی برایشان ذره‌ای موضوعیت ندارد؛ زیرا: اولاً آن‌ها مانند هر شخص دیگری حق دارند تصمیم بگیرند که در انتخابات شرکت کنند یا خیر، اما ترویج و تبلیغ‌های بی‌وقفه و تمام قد آن‌ها برای شرکت در انتخابات با مختصات و الگریتم سیاسی کنونی کشور و حاکمیت، نشان می‌دهد که گروه‌های ذینفع حاکمیت و فساد ساختاری تا عمق بدنه‌ی طبقه‌ی متوسط و نیروهای میانجی نفوذ کرده. در حقیقت این شخصیت‌ها و گروه‌های مبلغ شرکت در انتخابات از این جهت میانجی خوانده می‌شوند (و به تعبیر مسعود فراستخواه کنش‌گران مرزی تلقی می‌شوند) که سهمی در کیک فساد ساختاری دارند. تبلیغ‌های بی‌وقفه و اصرار امثال #محمد_فاضلی‌ ها و #محسن_رنانی‌ ها و آزاد ارمکی‌ها و بسیاری دیگر را نمی‌توان صرفاً به حساب توجیهاتی که می‌آورند زد (در انتخابات‌های گذشته نیز این نیروها از انتخاب کاندید مورد نظر بی‌بهره نمی‌شدند) اما به نظر می‌رسد اکنون حاکمیت تصمیم گرفته است که این‌بار دست نوازشی بر سر همین جماعتی بکشد که بارها تحقیرشان کرده؛ با این هدف که نیروهای میانجی را به عرصه‌ی مدیریت میانی بگمارد تا کمی از کیسه‌ی خالی خزانه بکاهد تا بیش از این از رسیدن به اهداف و امیال خویش بازنماند. ثانیاً عمل این حضرات از آن‌رو غیراخلاقی است که توجیهات کاملاً اخلاقی برای آن ردیف می‌کنند. درحقیقت شرورانه‌ترین عمل‌ها و غیراخلاقی‌ترین اعمال آن دسته از اعمالی هستند که با نیت‌ها و توجیهات اخلاقی و انسانی و در جهت خیر جمعی توجیه شوند اما در حقیقت در پی منافع شخصی باشند. به هرطریق #حافظه‌ی_تاریخی جامعه این ایام و عملکرد دولت بعدی را از یاد نخواهد برد و آیندگان درباره‌ی تمامی کنشگران صلبی و ایجابی قضاوت خواهند کرد. #محمدـمختارپور 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
Mostrar todo...
📃حدس بزنید چه کسانی میهمان صدا و سیما هستند: فدریکو فلینی و محمد فاضلی ✍️ #علی_میرسپاسی دیشب بخش میزگرد فرهنگی آقای پزشکیان را نگاه کردم و از بد رفتاری صدا و سیما با میهمانهایش غمگین شدم. شاهدی بودم که در دنیای فانتزی یک تئاتر رئالیستی و مهمانی سیاسی رسانه ملی گیر افتاده بودم. انگار که تصویرهای حیرتانگیز فیلم های فدریکو فلینی دارد مقابل چشم من بازسازی میشوند. صحنه پردازی صداوسیما آدم را به یاد دنیای فانتزی فیلم ساتیریکون فلینی می انداخت. خلق ایماژ های پر زرق و برق و استفاده از مراسم مقدس و بازسازی فانتزی گونه آنها در تصویرهای جادویی که تماشاگر را غرق حیرت میکرد. صداوسیما با صحنه پردازی تئاتری ٬استفاده از سمبل ها و نمادهای اسلامی ٬دکوراسیون شبهای بغداد(1)، قرار دادن مجری در بالا و مرکز صحنه، حضور نامزد ریاست جمهوری را بخشی از داستانی بزرگتر و مهم تر از یک کارزار مدنی جلوه داده بود. البته معرفی کوتاه وسردستی پزشکیان و دو مشاورش، معرفی تصویری سه کارشناس فرهنگی که به نظر میرسید مقامات دولتی بودند، امر نارسیسیم سازمانی را به روشنی در معرض عام نهاد. خلاصه اینکه نوعی بازسازی بد سلیقه و بی ذوق از دنیای تصویری فلینی که در این شب یادآور غمناک امر سیاسی در ایران امروز شد. البته حیرت من از دیدن این فانتزی تلخ، دیدن بیان واقعیت ناامیدی ٬مشقت، رنج و درد مردم یعنی زیست سیاست (body-politics) ایران امروز بود. فلینی البته یک فیلمساز بود و بازسازی فانتزی گونه اش از دنیای منحط کلیسا کاری هنرمندانه بود و روایت تصویری هنرمندانه. ولی آنچه من میدیدم ٬اصرار مجری در تذکر دادن به پزشکیان، و پرسش‌های بی ربط به مسائل فرهنگی جناحی ٬شیوه دور از ادب پرسش از پزشکیان توسط یکی از کارشناسان فرهنگی، و در پایان مشاهده بیپروایی و بیشرمانه کارشناس فرهنگی که از اعتراض آقای فاضلی نسبت به اخراج از دانشگاه ٬و قطع میکروفون ایشان و عدم امکان دفاع از خود ٬تصویری روشن اما بسیار زشت و دور از انسانیت و به مضحکه گرفتن حقوق مدنی ایرانیان بود. صحنه نمایش به گونهای چیده شده بود و چنان زشت بود که من از اصرار بی محابای این آقایان در تحقیر دیگران و تحکم کردن به آنها احساس انزجار پیدا کردم. شبی غمناک برای من اما ظاهرا به کام مقامات صدا و سیما بود. آقای پزشکیان گفته بود با کسی سر شاخ نمیشود. آقای فاضلی هم با نیت کنشگری مرزی وارد صحنه شده بود. تصور من هم این بود که میخواهد در مسیر بازگشایی سیاسی کنونی بماند و آب را گلآلود نکند. ذهن من داشت به سوی افکار ناامیدانه و تلخی میرفت که به گونه ناباورانه ای صحنه دچار آتشفشانی غیر قابل کنترل شد. صحنهای پیشبینی نشده ولی دلچسب ٬مثل فیلم زیبای وودی آلن رز ارغوانی قاهره که در آن شخصیت اصلی فیلم به خاطر دختری که هر شب به تماشای فیلم میآید از پرده سینما بیرون میاید و دنیای فانتزی سینما را به هم میزند و شخصیتهای فیلم را بلاتکلیف میگذارد تا با یک انسان دیگری باشد. برخاستن آقای فاضلی از این نمایش از پیش طراحی شده، نشان دادن خشم ٬و پرتاب کردن میکروفون، پایان خوش داستان تحقیرآمیز صدا و سیما را به هم زد. آقای فاضلی ادامه این نمایش را برای خود و میلیونها ایرانی دیگر که مورد تحقیر قرار گرفتهاند، غیر ممکن کرد. پ.ن: اشاره به گروهای نمایشی دوران دبیرستان من است که نامهایی شبیه شبی در دجله یا شبهای بغداد داشتند. درج دیدگاه 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
Mostrar todo...

📃تغییر بدون پیشران چرا نسل جوان به بازی گرفته نمی‌شود؟ ✍️ نوید رئیسی وضعیت موجود ایران را می‌توان بر اساس سه شاخص وضعیت اقتصادی، سیاسی و نیز اجتماعی صورت‌بندی کرد. از دیدگاه اقتصادی، وضعیت ایران در سال‌های اخیر با نرخ‌های تورم بالا و کاهش شدید قدرت خرید شهروندان مشخص می‌شود. تخمین زده می‌شود که حدود 60 درصد ایرانیان در حدود خط فقر یا زیر آن زندگی می‌کنند و بیش از 80 درصد هزینه‌های مصرف‌کنندگان ایرانی به تامین مایحتاج ضروری اختصاص می‌یابد. گرچه نرخ رشد اقتصادی در سال‌های اخیر توانسته است ارقام مثبت معناداری را ثبت کند اما از دیدگاه اقتصادی، این آمار تنها افزایش در درآمدهای نفتی را منعکس کرده و بنابراین چشم‌اندازی را برای بهبود عرضه نمی‌کند. مشخصه اقتصادی وضعیت موجود نشان می‌دهد که موضوع اقتصاد این قابلیت را دارد که به مسئله محوری و اصلی انتخابات بدل شود. اما لازمه آن این است که سیاستمداران خواهان تغییر به‌طور مشخص بر نقش تحریم‌ها در شکل‌گیری وضعیت موجود و چگونگی مواجهه با آن به‌طور معتبری تاکید کنند. آنچه رای‌دهندگان ایرانی را در 24 خرداد 1392 قانع کرد تا آرای خود را به نفع حسن روحانی به صندوق بریزند این باور بود که تیم وی قادر است با تغییر روند سیاست خارجی، بهبود اقتصادی را نوید دهد. باوری که رویدادهای پس از آن نشان داد، باوری درست بوده است. از دیدگاه سیاسی، ایران امروز با دو ویژگی مشخص می‌شود: اول، استهلاک بدنه کارشناسی و بوروکراسی و تنزل سطح سیاست‌ورزی، و دوم، هزینه بالای به حساب رفته ایجاد حاکمیت یکدست. نمودی از مشخصه اول را می‌توان در کیفیت نامزدهای انتخاباتی، مشاوران اقتصادی ایشان و سطح مناظرات اقتصادی مشاهده کرد. نکته تاسف‌آور آن است که در یکی از خطرناک‌ترین گردنه‌های تاریخی، ایرانیان علاوه بر مسئله اقتصادی ناگزیر با «مسئله ظرفیت» نیز دست به گریبان هستند. بیش از این، ویژگی دوم سیاسی ایران امروز، امکان‌پذیری تغییر را در ذهن شهروندان تیزبین با تردیدهای جدی مواجه می‌کند. آیا با وجود هزینه‌های بالای به حساب رفته، یک تغییر معنادار ممکن است؟ سیاستمدار ایرانی خواهان تغییر، در صورت پیروزی، چه برنامه‌ای برای مواجهه اجتناب‌ناپذیر آتی با ذی‌نفعان سیاسی و اقتصادی وضعیت موجود دارد؟ سومین شاخص تعیین‌کننده وضعیت موجود به شرایط اجتماعی ایران 1403 ناظر است. طبقه متوسط ایران طی دهه اخیر توسط دو تیغه قیچی تحریم‌های اقتصادی و سیاست‌های اقتصادی-اجتماعی دولتی به‌شدت تضعیف شده است. در همین حال، جوانان به عنوان مهم‌ترین نیروی پیشران کشور تقریباً در همه سیاست‌های اجتماعی-اقتصادی به فراموشی سپرده شده‌اند و نه‌تنها خواست‌های ایشان هیچ طنینی در فضای سیاسی ندارد بلکه همواره در معرض سرکوب تیغ قدرت نیز قرار دارند. نسل زد ایرانی برخلاف هم‌نسلان خارجی خود، نه‌تنها دیده نمی‌شود بلکه غالباً وجود و خواست‌هایش انکار هم می‌شود. مشاهده فوق، این پرسش را پیش می‌کشد که چرا سیاستمداران ایرانی خواهان تغییر می‌اندیشند می‌توانند با نادیده انگاشتن خواست‌های جوانان که بخش بزرگی از آن به‌طور قطع با خواست‌های عمومی پدران و مادران ایشان نیز همپوشانی دارد، در انتخابات موفق شوند؟ جوانان در پای صندوق‌های رای حاضر نمی‌شوند مگر آنکه احساس کنند سیاستمداران نماینده سیاسی واقعی خواست‌های آنها هستند. آنچه در مقایسه تصاویر ستادهای انتخاباتی فعلی با خاطرات گذشته بیش از پیش به چشم می‌آید، جای خالی جوانان پرشور و امیدواری است که سرزندگی را فریاد کنند. اعتراض‌های اجتماعی سال 1401 نشان داد که به‌رغم تاکید معمول بر اهمیت اقتصاد، عدم توجه به خواست‌های اجتماعی-سیاسی نیز می‌تواند به ناخشنودی عمیق دامن بزند. در همین حال، این خواست‌ها در صورت ارائه توسط یک نماینده سیاسی معتبر و قابل باور از این قابلیت برخوردار هستند که به امواج انتخاباتی و بیش از آن تحرک اجتماعی شکل دهند. گرچه شواهد نشان می‌دهد که در برخی موارد حمایت پدران و مادران از تصمیم‌های غیراحساسی، تصمیمی عقلانی بوده است، اما تاریخ هیچ‌گاه تغییر را بی‌نیروی جوانی به خود ندیده است. 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
دموکراسی دو معنا در ادبیات کلاسیک دارد... معنای اول دموکراسی، نوعی از حکومت است که بر اساس حق رأی آزاد شهروندان، رقابت دوره‌ای بین احزاب برای اعمال قدرت و تضمین حقوق برابر برای همه شکل می‌گیرد. معنای دوم آن، همان تعریف فلسفی جوامع مدرن است، یعنی جامعه‌ای متشکل از افراد برابر و خودمختار که در انتخاب فعالیت‌ها، عقاید و سبک زندگی‌شان آزادند. گذشته‌ی یک توهم: جُستاری در باب اندیشه‌ی کمونیسم در قرن بیستم فرانسوا فوره 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
Mostrar todo...
📃 قهرِ قوای قهریه ✍️ #محمدـمختارپور بلأخره یکی پیدا شد که واقعیت را بدون هیچ ملاحظه‌ای بگوید. دکتر مسعود نیلی اقتصاد‌دان و استاد دانشگاه شریف برخلاف بسیاری از جامعه‌شناسان و اقتصاد‌دانان و تحلیلگران و روشنفکران -که سعی دارند برای مشکلات اقتصادی کشور راه‌حل‌های اقتصادی بیابند و همه‌چیز را بر گردن پیرهن عثمان (نئولیبرالیسم و سرمایه‌داری و غیره) بیاندازند- اشاره‌ای مستقیم کرد که تمامی مشکلات اقتصادی ایران بیش و پیش از آنکه اقتصادی باشند، سیاسی‌اند. نیلی در آخرین یادداشت خود در یکی از رسانه‌های رسمی کشور نوشته است: «آنچه بر ما گذشته و ما را به اینجا رسانده، حاصل آن بوده که اقتصاد با همه امکاناتش، شامل منابع انسانی، منابع طبیعی، ظرفیت‌های تولیدی و امکانات زیربنایی، برای دهه‌ها، قربانی مظلوم سیاست بوده است.» بله، این حقیقتی است که توسط بسیاری کتمان شده. حقیقتی که زیر مفاهیم گنگ و مبهم با استدلال‌های بی‌ربط پنهان شد. اکنون نوبت انتخاب زودهنگامی فرارسید که در آن حاکمیت باید هرچه سریع‌تر رییس قوه‌ی مجریه را تعیین کند. قوه‌ای که باید برای دستگاه نقش پیش‌برنده‌ی امور روزمره و عمومی کشور را داشته باشد و از همه مهم‌تر تأمین بودجه کند و در اختیار اهداف و امیال سیاست‌های کلان باشد. مهم نیست که کشور در تحریم است، باید تحت عنوان «مالیات» از جیب مردم برداشت تا کسری‌ها تکمیل شوند و قس علی هذا... ماکس وبر در تعریف خود از دولت بر سه وجه اصلی دولت مدرن تأکید دارد که عبارتند از: قلمرو سرزمینی، انحصار تملک قوه قهریه و مشروعیت. شواهد بسیاری وجود دارد که حاکمیت کنونی فقط وجه انحصار قوه قهریه را داراست؛ چراکه بعد از آبان ۹۸ و اعترضات جنبش زن زندگی آزادی به شکل بی‌سابقه مشروعیتش را از دست داد و از دست رفتن مشروعیت امری بازگشت ناپذیر است. قلمرو سرزمینی‌اش تهدید می‌شود چراکه بزرگ‌ترین شرکایش (چین و روسیه) جزایر سگانه‌ را دیگر متعلق به ایران نمی‌دانند و حاکمیتِ ایران عملاً توان مقابله با چنین سیاست‌هایی را ندارد. حکومت‌های بسیاری در طول تاریخ بوده‌اند که از یک برهه‌ای به بعد صرفاً تبدیل به قوای قهریه شدند و عملاً هیچ کارکرد دیگری نداشتند. به نظر می‌رسد از فردای انتخابات ۱۳۹۶ کسی خیلی ناراحت شد و با جامعه قهر کرد و بساط انتخابات را برچید.... خلاصه این انحصار قوای قهریه می‌کوشد در دل بحران‌ها خود را زنده نگه‌ دارد. به هر قیمتی. حتی به قیمت مهاجرت میلیون‌ها ایرانی، به قیمت ویرانی حوزه‌ی تمدنی ایران و بازگشت ناپذیری تخریب‌های محیط زیستی، به قیمت بی‌ارزشی پول ملی، به قیمت تورم‌های سه رقمی و باقی هزینه‌هایی که خودتان بهتر می‌دانید. شاید یک قوای قهریه‌ی خالی اندکی بیشتر دوام آورد،‌ اما به‌گواه تاریخ این‌همه هزینه برای هر قوایی گران تمام خواهد شد. ‌🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
Mostrar todo...
​​‌ 🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعه‌شناسی ایران ‌ زاکانی:‌ تخلیه کنید! ‌ ساختمان انجمن جامعه‌شناسی ایران واقع در یوسف‌آباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعه‌شناسی رفته تا به هر نحوی که می‌تواند بی‌توجهی خود را به نهاد‌های علمی و فعالیت‌های آموزشی نشان دهد. به نظر می‌‎رسد در شرایط موجود تسهیل‌گری برای نهاد‌های مدنی، امری سیاست‌زده شده‌است. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بار‌ها بی‌توجهی خود را به این نوع از نهاد‌ها نشان داده‌است. فراز با سید حسین سراج‌زاده که مدتی ریاست انجمن جامعه‌شناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کرده‌است. ‌ 🔻 تخلیه کنید! انجمن جامعه‌شناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینه‌های علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت می‌کند. دستور تخلیه ساختمان یوسف‌آباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزش‌های تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیت‌های جامعه محور و شهروندی طی مصوبه‌ا‌ی ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعه‌شناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار می‌گیرد که به دانشگاه نمی‌روند و یا برای توسعه دانش خود به آموزش‌های بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاس‌های این مرکز گواهی دریافت می‌کنند. به نظر می‌رسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسف‌آباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شده‌است. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمن‌های علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است. ‌ 🔻 حذف نهاد‌های مدنی مستقل سمیه توحیدلو جامعه‌شناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعه‌شناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهی‌است. ۱۰ سال است آموزش‌های تخصصی این مجموعه در آن‌جا برگزار می‌شده و دسترس‌پذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهاد‌های مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانی‌است. این درحالیست که وظیفه نهاد‌های شهری کمک به توسعه این مجموعه‌ها است». ‌
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
نوام چامسکی درگذشت 🔹نوام چامسکی زبان‌شناس، فیلسوف، دانشمند علوم شناختی، مورخ، منتقد اجتماعی و فعال سیاسی آمریکایی در سن ۹۷ سالگی درگذشت. 🔹او نویسنده بیش از ۱۵۰ کتاب در موضوعات مختلف مانند زبان‌شناسی، جنگ، سیاست و رسانه‌های جمعی بود.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
توده، پیوسته آمادهٔ تن‌سپردن به سلطهٔ قدرتی است بی‌پایان، و به گفتهٔ لوبون تشنهٔ فرمان‌برداری است. زیگموند فروید
Mostrar todo...
تئوری و پراکسیس انتخابات شهریار خسروی، خرداد ۱۴۰۳ نقدونظر @shahriarkhosravii
Mostrar todo...
70.09 MB
📝در باره‌ی بُتِ نو [بخش اول] ✍️ #فردریش_نیچه هنوز در جاهایی مردمان و رمگانی وجود دارند. اما نه این‌جا نزدِ ما، برادران، نزدِ ما دولت‌ها وجود دارند. دولت؟ دولت چیست؟ پس خوب گوش کنید تا سخن‌ام را در باره‌ی مرگِ مردمان به شما بگویم. سردترینِ هیولاهای سرد دولت نام دارد و به سردی دروغ می‌گوید؛ و این دروغ از دهانش بیرون می‌خزد که: « من، دولت، خودِ مردم‌ ام». این دروغ است! آفرینش‌گران بودند که مردمان را آفریدند، و ایمان و عشقی برفرازِ آن‌ها آویختند: و بدین‌سان به زندگی خدمت کردند. اما ویران‌گران‌اند آنانی که بر سر راهِ خیلِ بی‌شمار دام می‌گسترند و نام‌اش را دولت می‌گذارند: اینان یک دشنه و صد سودا بر فرازِ سرشان می‌آویزند. آن‌جا هم که هنوز مردمی وجود دارند از کارِ دولت هیچ سر در نمی‌آورند و از آن چون چشمِ بد و کاری خلاف رسوم و حقوق بیزارند. نشانه‌ای که به شما می‌دهم این است: هر مردمی به زبان خویش از خیر و شر می‌گویند: همسایه‌شان این زبان را نمی‌فهمد. آن مردم این زبان را برای رسوم و حقوقِ خویش ساخته‌اند. اما دولت به همه‌ی زبان‌های خیر و شر دروغ می‌گوید؛ و هرچه بگوید دروغ است و هرچه دارد دزدی است. همه چیزش دروغین است؛ با دندان‌هایی که دزدیده است گاز می‌گیرد. این تیره‌دل اندرونه‌اش نیز دروغین است. مخلوط و مغشوش کردنِ زبان‌های خیر و شر: این را نیز چون نشانه‌ی دولت به شما می‌دهم. براستی که این نشانه حاکی از خواستِ مرگ است! فراخوان به واعظانِ مرگ است! خیلِ بی‌شماران زاده می‌شوند. دولت را برای زایدان ساخته‌اند! ببینید دولت چگونه این زایدان را به سوی خود جلب می‌کند! چگونه آن‌ها را می‌بلعد، می‌جود و نشخوارشان می‌کند! « بر روی زمین چیزی بزرگ‌تر از من وجود ندارد: من ام آن انگشتِ نظم‌آفرین خدا»، هیولا چنین می‌غرد. و تنها درازگوشان و کوته‌بینان نیستند که در برابرش به زانو می‌افتند! آه ای روح‌های بزرگ، افسوس که دولت دروغ‌های تیره‌گونش را پچ‌پچ‌کنان در گوش شما نیز می‌خواند! افسوس که او حضورِ دل‌های غنی را که خواهانِ بذل و بخشش از وجودِ خویش‌اند حدس می‌زند! آری، او حضور شما را حدس می‌زند، شما پیروزشدگان بر خدای کهن را! شما از نبرد خسته شدید و اکنون خستگی‌تان به بتِ نو خدمت می‌کند! بتِ نو دوست دارد قهرمانان و نکونامان را گردِ خود آورد. این هیولای سرد دوست دارد خود را با آفتابِ وجدان‌های آسوده گرم کند. بتِ نو به شما همه‌چیز خواهد داد، به شرطی که او را بستایید: پس درخششِ فضایل و نگاهِ مغرورِ چشمان‌تان را می‌خرد! چنین گفت زرتشت با ترجمه‌ای از بهروز صفدری 🌏جامعه‌شناسی👇 🆔 @IRANSOCIOLOGY
Mostrar todo...
Inicia sesión y accede a información detallada

Te revelaremos estos tesoros después de la autorización. ¡Prometemos que será rápido!