متقلب "فصل دوم"

دختر کوچولو از مدرسه میاره و ترتیبشو میده🤤💦 #پارت_22 - ددی دلش برای اون #ناله آخرت که التماس میکنی تنگ شده!⭕️ 🔞دلتنگ شدنش باعث می‌شد دوباره خرش بشم و بخوام تا جون توی بدنم دارم برای #ارضا💦شدن التماس کنم. دوباره چشم بستم و از اعماق وجودم براش ناله کردم: - آهههه ددی من انگشت های کشیده و ک🍆رت رو میخوام ...#انگشت های کوچولوی من نمیتونه خوب آبمو💧 بیاره ...اوووفففف ...آییییی یه #کوچولو دیگه ...‌آههههه🔥 https://t.me/+KVM8Z2uj-yY2M2E0 https://t.me/+KVM8Z2uj-yY2M2E0 دکتر خشنی که دختر کوچولوی مریضشو به زور لیتل خودش میکنه و با سرنگ..💉💦🔞

ددی‌لیتل‌گرل🔞🍼بی‌دی‌اس‌ام😈 نوک نرم #شیشه شیرو تو سوراخم فرو کرد و سرش و بین رون پام جا داد💦 زیر لب زمزمه کردم: -آییی، آههه ددی. زبونش و رو چ*وچولم کشید، و دست برد زیر تخت و با بالا اوردن #دیلدو مشکی رنگی، نفسم بند اومد و نزدیک شد -چقد تنگی توله سگ!💦 آه بلندی کشیدم و کلفتش رو بیرون کشید و با شهوت گفت: -داگی شو بگ.امت‌.🍓💦🌸 https://t.me/+sHCru81n41gwY2Vk https://t.me/+sHCru81n41gwY2Vk لیتلی که با شیشه شیرش #جق میزنه و ددیش می‌بینه و...🍼🔞💦

_ #لـخت نمیام نذاشت عقب تر برم، دستاشو دوطرف بدنم گذاشت و بعد #لای پامو لمس کرد! _من دوست دارم #لخت تو بغلم باشی _همه نگام میکنن خجالت میکشم صدام از بغض میلرزید، یهو اخم کردو چرخوندم. کمرم که به بدنش چسبید دستاشو از پهلوهام رد کرد.دستشو روی بدنم حرکت داد و پایین برد. #ک*یرمو توی دستش گرفت، با این همه نزدیکی و #لمس کردناش می ترسیدم دوباره #تحریک بشم. https://t.me/+XDuloQ-CIfIyN2M0 _اینجوری این #کوچولو رو هم دیگه کسی نمیتونه ببینه 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥 #گی_اربابی

یه باتم کیوت که داره واسه شوهرش میخورده و یهو بچشون سر میرسه🤭🔞 https://t.me/+OBS1D89t_ec4ZTU0 🩵🔗🩵🔗🩵🔗🩵🔗🩵🔗🩵🔗🩵 #آلت بزرگ خدایار را به دست گرفت و زمزمه کرد +آماده ای تا #خستگیتون در ببرم؟🍆 دست خدایار روی باسن نرم پرهام ضربه ای محکم زد. _ نمیشه خستگی رو از اینور در کنم؟🍑 زبان پرهام روی #کلاهک آلت خدایار لیز خورد و نفس سنگینش را در سینه حبس کرد. ذره ذره #آلتش را درون دهان #کوچک و #تنگش جا میداد که دست خدایار روی موهای #طلایی اش نشست. _ آههههه آفرین پسر خوب. مراقب دندونات باش😈 پرهام به آرامی #عوق ریزی زد که در با صدای بلند باز شد و پرهام به سرعت از خدایار دور شد و بالشت را روی #آلت خدایار گذاشت. ÷ بابا بابا بابا بابا... ببین خروسم تخم گذاشتهههه https://t.me/+OBS1D89t_ec4ZTU0 گی‌لاو♡ پارت واقعی ♡مجموعه‌گوزن ۹ شب پاک شه 🌞

پسرکی که شبیه دخترا ظریف و خوشگله پیشکش موجودی اهریمنی میشه تا قربانی بشه اما اون باعث میشه نیازای جنسی اون مرد دوباره روشن بشه... #گی_فول_هات🔥💦 _بشین روش _نمی تونم دیگه، دو بار ار*ضا شدم _می تونی، هنوز بیهوش نشدی چشمام گرد شدن! مگه باید بیهوش می شدم تا تمومش کنیم؟ نگاهم به التش افتاد، لعنتی این کی سیخ شد! هنوزم بزرگیش باعث وحشتم می شد، باورم نمیشد این حجم واردم شده و پاره نشدم! https://t.me/+JmuScy5Iip43ZGJk https://t.me/+JmuScy5Iip43ZGJk پسری که پیشکش به یه موجود ماورایی میشه و بعد صدها سال میتونه تحر*یکش کنه و حالا اون موجود ازش سک*س های طولانی مدت میخواد❌💦🔞

لزبین هات🔥🏳️‍🌈 #بدون_سانسور❌ با نگرانی به عقربه های ساعت نگاه میکردم، منتظرش بودم، موهامو زدم پشت گوشم و نفس عمیق کشیدم. با اومدنش از جا پریدم. +چیشد؟ ازش طلاق گرفتی؟؟ ❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌ داستان دوتا دختر لزبین خیلی هات که عاشق هم میشن ولی یکیشون به اجبار خانواده متاهل میشه و مانع بزرگی تو عشقشون به وجود میاد و …😱 https://t.me/+KaLIl-rrIeI2Y2Vk https://t.me/+KaLIl-rrIeI2Y2Vk ۶ پاک شه 🌞

میدونی شیخ چجوری ارضا میشه؟⛓ 💦🍓 وقتی ببینه سگ مخصوصش داره هلوتو جر میده و تو واسه سگش ناله میکنی🍑 تو رو واسه ارضا کردن سگش خریده....🐶 قلاده انداخت دور گردنم و زنجیرشو کشید... دختر خوب اونه که به حرف اربابش گوش بده... میخوام همینجوری چار دست و پا کل باغو باهم قدم بزنیم کوچولوی من... سگم خیلی وقته تو کف ناز آبدارت مونده یه حالی بهش ندیم؟ سوگلی شیخ رو میدزده و واسه اخاذی از شیخ هرشب فیلم جر خوردن دختره رو واسه شیخ می‌فرسته....❌🔞❤️‍🔥 https://t.me/+qu6HvOiPEuQwYzhk https://t.me/+qu6HvOiPEuQwYzhk #فول‌سک‌.سی #هات #bdsm #تریسام #برده

#گی #خشن #ماورایی #طلسم_نفرین پسری که تو جنگل گم شده و گیر یه گرگینه وحشی میفته و اون تو حالت گرگیش بهش تجاوز میکنه😱💦🔞 https://t.me/+XDuloQ-CIfIyN2M0 ❌مشاهده رمان//:

#part63 _اوه پسر کوچولو اینجایی؟ جیغ بلندی کشیدم و وحشت زده برگشتم و به در چسبیدم. با چشمای گشاد شده به تاریکی اتاق زل زدم. _پسر کوچولو، پیدات کردم فرار بسته... خودش بود... چنگی به در زدم و خودمو بیشتر بهش فشار دادم. قفسه سینم تند تند بالا و پایین می شد. اومده بود تا دوباره بهم تجاوز بکنه... اومده بود تا... _یوهو... آرژان کوچولو میخواد آبنبات عموشو بخوره مگه نه؟ با تمام وجودم جیغ زدم: نههههه بروووو از تاریکی در اومد و با دیدنش بدنم لرزید، کمربندشو بیرون کشید... https://t.me/+XDuloQ-CIfIyN2M0 ❌پسر یتیمی که هر شب زیر مدیر یتیم خونه جر میخوره و وقتی هجده سالش میشه و میتونه بره اون پیشکش میشه تا...❌ #گی #تجاوز #خشن

#part81 تا گذاشتم رو تخت با ترس و هق هق گفتم: بازم میخوای بکنیم؟ ببخشید.. دیگه تکرارش نمیکنم... درد دارم تورو خدا ... _هیشش... هر وقت بخوام باید پاهات برام باز باشه چشم رنگی، تو مال ساروکی _ولی اینجوری میمیرم. با سک*س تنبیهم م...میکنی... _دوست داری با سیاه چال تنبیهت کنم؟ با آوردن اسم اون دخمه ی وحشتناک خودمو جمع کردم و گفتم: م...من حرف گ..وش میدم.. نذارم اونجا... مارک.. مارک‌ میاد اذیتم کنه.. خیمه زد روم، اینقدر جثه ی بزرگ و عضلانی داشت که کامل زیرش گم میشدم. _هیچ موجود زنده ایی نمیتونه به تو نزدیک بشه، تو مال ساروکی و مال ساروک میمونی... کشاله ی رانمو گرفت و پاهامو از هم باز کرد. https://t.me/+JmuScy5Iip43ZGJk https://t.me/+JmuScy5Iip43ZGJk آرژان پیشکش میشه به موجودی تاریک و قدرتمند تا قربانی از طرف انسان ها باشه اما اون پسر حس های خفته ی پادشاه رو بیدار می‌کنه🔞💦 #گی #تخیلی #تجاوزی