رمان های برتر

00:00 ♥︎ ‏چه متن قشنگیه! قوی کسی است که؛ نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند، و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند! هر گاه زندگی را جهنم دیدی، سعی کن پخته از آن بیرون آیی... سوختن را همه بلدند! زندگی هیچ نمیگوید، نشانت میدهد! با زندگی قهر نکن..دنیا منت هیچکس را نمیکشد! یکی رفت و ‏یکی موند و، یکی از غصه هاش خوند و یکی برد و یکی باخت و، یکی با قسمتش ساختو یکی رنجید، "یکی بخشید" یکی از آبروش ترسید یکی بد شد، یکی رد شد، یکی پابند مقصد شد.. تو اما باش، "خدا اینجاست" با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد.. ‏و با خود تکرار می کنم که یادم باشد.. هر آن ممکن است شبی فرا رسد، و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد، پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم " و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم : خوشحالم که هستید... ‌ @roman_hay_bartar

کتاب: #جنگل_واژگون نویسنده: #جی_دی_سلینجر خلاصه: آنچه در پی می‌آید، گزیده‌ی یادداشت‌های روزانه‌ای‌ست به‌تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۱۷. این یادداشت‌ها در شورویویِ لانگ‌آیلند، به‌قلم دختربچه‌ای به‌نام کورین فون نوردهوفِن نوشته شده است. کورین دخترِ سارا کیس مونتروس فون نوردهوفِن ــ وارثِ تجهیزات ارتوپدیِ مونتروس ــ بود که در ۱۹۱۵ خودکشی کرد. پدرِ کورین، بارون اوتو فون نوردهوفِن، هنوز زنده بود، یا دست‌کم زیر نقابِ خاکستریِ تبعید هنوز نفس می‌کشید. کورین این فصل از یادداشت‌های روزانه‌اش را در شبِ پیش از یازدهمین سالگردِ تولدش شروع کرد. @roman_hay_bartar

رمان : #زیر_سایه_درخت_توت ژانر : #عاشقانه نویسنده : #لیلا_نوروزی خلاصه : نیکی توی هفت سالگی مادرش رو از دست میده و بعد از اون همه ی زندگیش رو توی دنیای محدود و تنهای پدرش میگذرونه،پدری که به خاطر ازدواج پنهانی با مادرش ازخانواده اش طرد شده . بعد از مرگ پدر و با وصیتش نیکی پا توی دنیای بزرگتری میذاره .....خانواده ی با اصالت و سنتی که بهشون دید بدی داره و در حالیکه با دیدن نامزد سابق پدرش توی خونه ی پدربزرگش بیشتر از قبل ازشون ناامید شده باید محدودیتهایی که از طرف پدربزرگش بهش تحمیل میشه رو هم بپذیره... @roman_hay_bartar

#جلد_اول رمان : #هرزه_هات نویسنده: #رز ژانر : #عاشقانه #صحنه_دار #مافیایی #انتقامی #استریت خلاصه: مهسا دختری که با وجود دوست پسر غیرتیش با مرد دیگه ای وارد رابطه میشه اما وقتی دوست پسرش متوجه میشه اون به بدترین روش شکنجه می‌کنه و..    @roman_hay_bartar

رمان : #آویوتیک نویسنده : #Mahsa ژانر : #عاشقانه #ارباب_رعیتی #بزرگسال #صحنه_دار #اروتیك #ممنوعه خلاصه : دختری که به خاطر گذشته سیاه و تلخش توسط خانواده‌اش طرد می‌شه، برای ادامه زندگیش رحمشُ‌ اجاره می‌ده، طی اتفاقاتی پای دختر کوچولو به روستایی که سر اربابش قسم می‌خورن باز می‌شه، ارباب خشن و سنگدلی که دخترِ رو به اجبار خون‌بس خودش می‌کنه اما با باکره نبودنِ دختره ورق بر‌می‌گرده! خبرنگار پردردسر و چموش که وارد روستا می‌شه و برای اِفشا کردن حقایق پشت‌پرده‌ی روستا زندگیشُ وسط می‌زاره و طی تحقیقاتش به راز بزرگِ ارباب روستا پِی می‌بره ولی خاتونِ سنگدلی برای سرپوش گذاشتن رو حقایق، زندگیِ خبرنگار بازیگوش و تغییر می‌ده و... @roman_hay_bartar

#MUSIC @roman_hay_bartar🤍

00:00 ♥️ اگر روزی از من درباره ی تو بپرسند کوتاه میگویم: در نهایتِ نا اُمیدی، او تمامِ اُمیدم بود …! :) @roman_hay_bartar

کتاب: #زن_بودن نویسنده: #تونی_گرنت خلاصه: مردان میتوانند به‌رغم سرخوردگی در عشق به‌خوبی در عرصه کسب و کار و سیاست به فعالیت خود ادامه دهند. با وجود این امپراطوری‌هایی را میشناسم که به‌خاطر زنی از میان رفته‌اند. هنگامی که دوک ویندزُر به خاطر زنی که دوستش داشت از پادشاهی کناره‌گیری کرد، جهان با ناباوری ایستاد و او را نظاره کرد. هر چند از گفتن این سخن بیم دارم ولی دوک یک استثنای بزرگ بود. تعداد کمی از مردان حاضرند به‌خاطر عشق فداکاری کنند. @roman_hay_bartar

رمان: #لیست نویسنده: #سروناز_روحی ژانر: #فول_معمایی #جنایی #مافیایی خلاصه : ضُحا زَهرابی ، دختری جوان و زیباست که پس از ده سال به ایران برمی گردد ، به بهانه ی اینکه پدرش کمال زهرابی در بستر بیماری است و در واپسین لحظات عمرش خواستار ملاقات با تنها دخترش است. به محض ورود ضحا به ایران ، رازی برملا می شود و او تلاش میکند تا متوجه اسرار عمارت زهرابی ها شود . هیچ کس از بازگشت ضحا راضی نیست و درست زمانی که میخواهد وطن را ترک کند و به زندگی سابقش برگردد ، ناگزیر به ماندن می شود . با ورود مردی مرموز و غیر قابل نفوذ، همه چیز به نحو دیگری پیش می رود ، ضحا برای مسیری که در آن قرار میگیرد آمادگی ندارد ! @roman_hay_bartar

رمان: #آنجا_که_جنگل_و_ستاره_ها_بهم_میرسند نویسنده: #گلندی_وندرا ژانر : #عشق_و_امید #فانتزی #معمایی #عمیق خلاصه: کتاب آنجا که جنگل و ستاره‌ها به هم می‌رسند نوشته‌ی گلندی وندرا روایت دیداری غیر منتظره با موجودی فضایی است که درک دیگری از مواجهه با جهان را برای قهرمان داستان رقم می‌زند. قصه‌ای گیرا، بسیار ظریف و پر از جزییات جذاب که نامزد بهترین رمان جایزه‌ی گودریدز بوده و در وبسایت معتبری همچون نیویورک تایمز و آمازون به فروش بالایی دست پیدا کرده است @roman_hay_bartar