دریا

استرس کنکور هم داره دیوونه‌م می‌کنه

ولی فردا باید دور شم از این نقطه امن و برم ارومیه بالاخرررره دکتری که منتظر بودم برگرده معاینه‌م کنه

هوا سرد شده و بارون می‌باره . یه تخت دیگه آوردم توو اتاقم و گذاشتمش کنار شوفاژ و خیلی حس خوبی داره وقتی می‌چسبم بهش .

حس می‌کنم کت و شلوارمو درآوردم تاپ و شلوارک پوشیدم

لینک ناشناسو برداشتم حس بهتری دارم

چنلو پرایوت کردم ، می‌خوام کسایی که نمی‌شناسم هم ریمو کنم جمع‌ و جور شه اینجا . حداقل تا کنکور . ولی بضی از دوستای کانالیم رو نمی‌دونم با چه اسمی جوینن اینجا .

وسطای مراسم یخ امیرعلی که باز شد یهو گفت وایسین برم نقاشیامو‌‌‌ بیارم خیلی خوبن نقاشیام . رفت کلی برگه آورد ریخت رو زمین شروع کرد نشون دادن و توضیح اینکه این سوکومیموسه ، این ایندومینوسه ، این اسپایناسوروسه ... بعد چن تاشو داد به برادرزاده‌ی دوماد گفت ببر خونه‌تون 😂 به دخترعموم میگم فکرشو‌ می‌کردی توو مراسم خواستگاریت خیلی جدی درمورد دایناسورها صحبت کنن ؟

مهمونا که اومدن من دستام می‌لرزیدن 😂 بعد نشسته بودم پیش دخترعموم بهش می‌گفتم استرس نداشته باشیا به سال بعد اینموقع فکر کن که همین مهمونا رو بردی‌ گردش 😂

دخترعموم که گفت دوماد اینا نزدیکن دارن می‌رسن یهو عموم شروع کرد سفت پوست لبشو کندن . وای خیلی بامزه بود تمام این مدت . انقدر استرس داره هی سر به سرش میذاریم یه کم آروم بشه ولی فایده نداره . عصرش حرف می‌زدیم و می‌خندیدیم گفت کی‌ برمی‌گردی دانشگاه ؟ گفتم دخترعموم داره ازدواج می‌کنه چه دانشگاهی ؟ یهو ساکت شد زل زد به دیوار 😂❤️