کوی عشق
دوستان خوش اومدید،امیدوارم ازمطالبی که درکانال گذاشته میشه خوشتون بیاد ..مرسی از همکاری و همراهی شما عزیزان سپاسگذارم از حضور گرم تون کانال مارو به دوستانتان معرفی کنید. 👈هیچگونه تبلیغات ندارم ، سوال نکنید
Show more226
Subscribers
-124 hours
No data7 days
+730 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
01:26
Video unavailableShow in Telegram
هر لاله آتشین دل سوختهای است
هر شعله برق جان افروختهای است
نرگس که ز بار غم سر افکنده به زیر
بیننده چشم از جهان دوختهای است
#رهی_معیری❤️
.
نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی
گر چه او کرد دل از سنگ تو تقصیر نکردی
شرمسار توام ای دیده ازین گریه خونین
که شدی کور و تماشای رخش سیر نکردی
🌹#شهریار
ای دلبرم آهسته ران ، با جان فدایت آمدم
از یاد دل غافل مدان ، تا جان به پایَت آمدم
چشمت گشا بر راه ما ، مشکل گشا ، بربخت ما
دم میزند از جام ما ، مستانه راهت آمدم
گفتم که راهت میروم ، سر را به پایَت میدهم
مستى ما شور و وفا ، با نی به نایت آمدم
پس میزند ما را گران ، گه در عیان گه در نهان
سوداى ما هم بی فغان ، با دل به گاهَت آمدم
مجنون بر دلبر منم ، در یاد آن سرور منم
رخ در نما ای دلبرا ، بر روىی ماهت آمدم
تقدیم به شما
از هر چه بود بی تو گذشتم برای تو
دارم دلی شكسته كه آنهم فدای تو
دادی مرا به باد فنا بعد رفتنت
اما بدان كه كَس نگزيدم بجای تو
شب تا سحر به ناله سپر شد تمام عمر
پس كی شود نصيب دل من وفای تو؟
داری عذاب می دهی آن سر سپرده را
كَز جان گذر كند بخدا در اِزای تو
دارم تمام می شوم اما نيامدی
عمرم گذشت مثل جوانی به پای تو
كو شانه ای كه سر بگذارم به وقت غم
ای رفته از نظر چه كنم با جفای تو؟
رفتی و بعد از اين بخدا ميسپارمت
گر چه دلم گرفته كمی از خدای تو
تقدیم به شما
يا رب، دل من، تنگِ نگاريست جفاكار
هستم به غم هجر، چو فرهاد وفادار
عيدم شود آن روز ، كه آيد به كنارم
چشمم چو براه است عجل ،دست نگه دار
خنجر شده، چشمان هوسباز رقيبم
مُردم چو به هر زخم و تو انگار نه انگار!!
تا كی كنم از عشق تو خونين جگرم را؟
اي صاحبِ روح و تن اين عاشق تب دار
شاعر شدم از چشم تو موزون بنويسم
شد خون دلم، جوهر و انگشت ،چو خودكار
تا آمدم از هجر تو شكوا بنويسم
هر جمله ی من مدح تو شد عاقبت كار
تقدیم به شما
ساده میگویم دلم در دست توست
بی خیال عالم و ادم دلم در دست توست
ساده میگویم بدانی ،ساده گفتن بهتر است
عاشقم ،روح و روانم مست توست
سخت میگیری به من گاهی و زخمم میزنی
بازهم با این همه بودم اسیر هست توست
لاف عشقی میزند هرکس تو باور میکنی
وای برمن که دنیاییم اسیر دست توست
بگذریم جانا ،مرا نوش است عاشق بودنم
ساده میگویم گلم این دل اسیر دست توست...
تقدیم به شما
سفر دیده به چشمان تو را دارم دوست
جان سپردن سرِ پیمان تو را دارم دوست
من اسیر دل و دام تو شدم یارِ دلم
مرگِ خود در دل زندان تو را دارم دوست
قهر و فرمانِ تو مهرت زدلم کم نکند
زآن که من قهر تو، فرمان تو را دارم دوست
دوست دارم که شوم زنده به لبخندت باز
عشقِ من، چهرهی خندانِ تو را دارم دوست
عهد بستم به خدایم که نباشم کافر
چون که من پاکیِ ایمانِ تو را دارم دوست
دستِ بیجانِ مرا همرهِ دستانت کن
گرمی و نرمیِ دستانِ تو را دارم دوست
باران، باورِ رنگینِ خیالم، دلِ من
من تو را، روحِ تو را، جانِ تو را دارم دوست
تقدیم به شما
گرچه با تقدیر ناچار از مدارا کردنم
عشق اگر حق است، این حق تا ابد بر گردنم
تا بپندارم که سهمی دارم از پروانگی
پیلهای پیچیده از غمهایِ عالم بر تنم
بر سر این سرو، آخر برف هم منت گذاشت
دست زیر شانه ام مگذار! باید بشکنم
من که عمری دل برای دوستان سوزاندهام
حال باید دل بسوزاند برایم دشمنم
گرچه از آغوش تو سهمی ندارم جز خیال
بویِ گیسوی تو را میجویم از پیراهنم
عاشقی با گریه سر بر شانه یاری گذاشت
از تو میپرسم بگو ای عشق! آیا این منم؟
تقدیم به شما
در من که عاشق توام ... از دیدنت، شکفت
احساس غنچه های غزل در تنت شکفت.
شداد هم هوای بهشت تو می کند
گل های قرمز ی که به پیراهنت شکفت.
وقتی که باد ،گیسو پریشان تر از تو هست
یعنی که ، بید غم زده در گلشنت شکفت.
درجلجتای چشم تو محکوم حسرتم ،
ای عشق! شام آخر بوسیدنت شکفت.
تقدیم به شما