en
Feedback
avatar

Exam20

Open in Telegram
721
Subscribers
No data24 hours
-117 days
-4830 days

Data loading in progress...

Attracting Subscribers
June '25
June '25
+4
@0
in 0 channels
May '25
+15
@0
in 0 channels
Get PRO
April '25
+15
@0
in 0 channels
Get PRO
March '25
+14
@0
in 0 channels
Get PRO
February '25
+11
@0
in 0 channels
Get PRO
January '25
+26
@0
in 0 channels
Get PRO
December '24
+42
@0
in 0 channels
Get PRO
November '24
+46
@0
in 0 channels
Get PRO
October '24
+41
@0
in 0 channels
Get PRO
September '24
+789
@0
in 0 channels
Get PRO
August '24
+569
4
in 3 channels
Get PRO
July '24
+82
2
in 1 channels
Get PRO
June '24
+67
1
in 1 channels
Get PRO
May '24
+625
2
in 2 channels
Date
Subscriber Growth
Mentions
Channels
20 June0
@0
0
19 June0
@0
0
18 June0
@0
0
17 June0
@0
0
16 June0
@0
0
15 June0
@0
0
14 June0
@0
0
13 June0
@0
0
12 June+1
@0
0
11 June0
@0
0
10 June+1
@0
0
09 June0
@0
0
08 June+1
@0
0
07 June0
@0
0
06 June0
@0
0
05 June0
@0
0
04 June0
@0
0
03 June0
@0
0
02 June+1
@0
0
01 June0
@0
0
Channel Posts
فقط مراقب خودتون باشید♥

9300

2
ققنوس قُقنوس، مرغِ خوشخوان، آوازۀ جهان، آواره مانده از وزش بادهای سرد، بر شاخِ خیزران، بنشسته است فرد. برگردِ او به هر سرِ شاخی پرندگان. او ناله‌های گمشده ترکیب می‌کند، از رشته‌های پاره‌ی صدها صدای دور، در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه، دیوارِ یک بنای خیالی می‌سازد. از آن زمان که زردی خورشید روی موج کمرنگ مانده است و به ساحل گرفته اوج، بانگِ شغال و مرد دهاتی کرده است روشن آتشِ پنهان خانه را. قرمز به چشم، شعله‌ی خردی خط می‌کشد به زیرِ دو چشمِ درشت شب وندر نقاط دور خلقند در عبور. او، آن نوای نادره، پنهان چنان که هست، از آن مکان که جای گزیده ست می‌پرد در بین چیزها که گره خورده می‌شود با روشنی و تیرگیِ این شب دراز می‌گذرد. یک شعله را به پیش می‌نگرد. جایی که نه گیاه در آنجاست، نه دمی ترکیده آفتابِ سمج روی سنگ‌هاش، نه این زمین و زندگی‌اش چیزِ دلکش است. حس می‌کند که آرزوی مرغ‌ها چو او تیره‌ست همچو دود. اگر چند امیدشان چون خرمنی زِ آتش در چشم می‌نماید و صبحِ سپیدشان. حس می‌کند که زندگی او چنان مرغانِ دیگر ار بسر آید در خواب و خورد، رنجی بود کز آن نتوانند نام برد. آن مرغِ نغزخوان، در آن مکان زِ آتش تجلیل یافته، اکنون، به یک جهنم تبدیل یافته، بسته ست دمبدم نظر و می‌دهد تکان چشمانِ تیزبین. وز رویِ تپه، ناگاه، چون بجای پر و بال می‌زند بانگی برآرَد از تهِ دل سوزناک و تلخ، که معنیش نداند هر مرغِ رهگذر، آنگه زِ رنج‌های درونیش مست، خود را به رویِ هیبتِ آتش می‌افکند. باد شدید می‌دمد و سوخته‌ست مرغ؟ خاکسترِ تنش را اندوخته‌ست مرغ! پس جوجه‌نش از دلِ خاکسترش به در. هفته ی پیش برا فارسی داشتم حفظش میکردم نمیدونستم هفته بعدش برسه با پوست و استخون حسش میکنم
93
3
دیگه نپرسم وضعیت نه؟
436
4
دوستان کارنامه کنکور اردیبهشت دردسترسه
435
5
اینم از سیب ترش
662
6
نسخه ۲۰ پلاس | هویت اجتماعی.pdf
668
7
http://t.me/BluChtBot?start=63a0aa06b9d4af8f8546 بازم از اینا
658
8
https://t.me/+LsSuFsdoD-Q4N2Vk لینک ارشیو
630
9
بذارمشون همون ارشیو شلوغ نشه اینجا؟
610
10
No text
No text
1
11
No text
No text
1
12
No text
No text
1
13
No text
No text
1
14
No text
No text
1
15
No text
No text
4
16
No text
No text
560
17
خب دیگه هویت دارین
508
18
وضعیت اسپیکر چطور بود؟ 😂😂
483
19
هرکی گفت زبان اسون بود اونم بزنین
466

Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.