cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

✍ نهال

نهال ، محفلیست جهت ارائه ی فعالیتهای گروه خیرین ؛ مسائل اجتماعی و فرهنگی دهستان لیوان ... فعالیت‌های مجازی مجله ی نهال : _ آموزشی ، روانشناسی _ پزشکی ، بهداشتی _ فرهنگ محلی ، مازنی به امید همدلی روزافزون ... @taherimojtaba @tamanna_6760

Show more
Advertising posts
296
Subscribers
-424 hours
-47 days
-1030 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

00:38
Video unavailableShow in Telegram
🎥 اقامتگاه شاه عباس صفوی در اشرف البلاد 📌عباس آباد بهشهر
Show all...
2.11 MB
1👏 1
✍توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که این بار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید. به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر... بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته. لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران به شدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت : - بچه پامنار بودم. گندم و جو می فروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم... دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. "دکترمرتضی عبدالوهابی "استاد آناتومی دانشگاه تهران. 🛑نهال ....🍀 @Nahhale
Show all...
2👌 2
Photo unavailableShow in Telegram
سالها پیش که من به عنوان داوطلب در بیمارستان کار میکردم، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانسِ زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده ‏اش به او بود، او فقط یک برادر 5 ساله داشت، دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد، پسرک از دکتر پرسید؛ آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟ دکتر جواب داد؛ بله و پسرک قبول کرد، پسرک را کنار تخت خواهرش خواباندیم و لوله ‏های تزریق را به بدنش وصل کردیم، پسرک به خواهرش نگاه کرد و لبخندی زد و در حالی که خون از بدنش خارج میشد، به دکتر گفت؛ آیا من به بهشت میروم؟ پسرک فکر میکرد که قرار است تمامِ خون بدنش را به خواهرش بدهند... 👤پائولو کوئلیو 14 ژوئن روز جهانی اهدای خون 🩸🩸 .
Show all...
3
. چند نکته برای خواب بهتر ! ▫️زمان خواب رو اصلاح کنید؛ بهترین زمان برای خوابیدن بین ساعت ۲۲ تا ۲۳ هست ▫️فاصله شام تا خواب رو ۳ ساعت در نظر بگیرید؛ بهتره شام هم سبک و بدون چربی باشه ▫️از تخت‌خواب برای کار استفاده نکنید، کارهایی مثل گشتن تو شبکه‌های اجتماعی، غذا خوردن و ... رو هم به رخت‌خواب نبرید ▫️حداقل یک ربع ساعت قبل از رفتن به رخت‌خواب از تلفن‌همراه استفاده نکنید، بعد از ساعت ۹ شب هم بهتره «حالت شب» رو روشن کنید ▫️بعد از شام مواد کافئین دار استفاده نکنید ▫️خونه رو خیلی گرم نکنید؛ بهتر دما برای اتاق خواب ۲۴ درجه سانتی‌گراد هست ▫️ورزش نکنید؛ قبل از خواب کارهای سنگین که باعث میشه ضربان قلبتون بالا بره رو انجام ندید #پیش_بسوی_تندرستی
Show all...
👌 2
شاه می بخشید شیخ علی خان نمی بخشید !! پس از شاه عباس دوم پسر بزرگش "صفی میرزا" به نام "شاه سلیمان" در سال ۱۰۷۸ق بر تخت سلطنت نشست و مدت ۲۹ سال با قساوت و بی رحمی تمام سلطنت کرد. وی وزیر مقتدر و کاردانی داشت به نام شیخ علیخان زنگنه که از سال ۱۰۸۶ تا ۱۱۰۱ق فرمانروای حقیقی ایران به شمار می رفت و چون شاه صفی خوش گذران و ضعیف النفس بود، همه ی امور مملکتی را او اداره می کرد. شیخ علیخان شبها با لباس مبدل به محلات و اماکن عمومی شهر می رفت تا از اوضاع مملکت با خبر شود. بناها و کاروان سراهای متعددی به فرمان او درگوشه و کنار ایران ساخته شده است که امروزه به غلط "شاه عباسی" نامیده می شوند. شیخ علیخان با وجود قهر شاه سلیمان شخصیت خود را حفظ می کرد و تسلیم هوس بازی های او نمی شد. یکی از عادت های شاه سلیمان این بود که در مجالس عیش و طرب شبانه، هنگامی که سرش از باده ی ناب گرم می شد، دیگ کرم و بخشش او به جوش می آمد و برای رقاصه ها و مغنیان مجلس مبالغ هنگفتی حواله صادر می کرد که صبح بروند و از شیخ علی خان بگیرند. چون شب به سر می رسید و بامدادان حواله های صادر شده را نزد شیخ علی خان می بردند، او همه را یکسره و بدون پروا به بهانه ی آن که چنین اعتباری در خزانه موجود نیست، بی پاسخ می گذاشت و متقاضیان را دست از پا درازتر برمیگردانید. یعنی "شاه می بخشید، ولی شیخ علی خان نمی بخشید" از آن تاریخ است که عبارت بالا در میان مردم اصطلاح شده است.
Show all...
🙏 1
Photo unavailableShow in Telegram
🟡 نوستالژی 🟢 قندِ گاز 🟣 اَتّا وسیله‌ که با وِه قند رِه رِز کِردِنه. ◀️نَدومبه شِماره یاد اِنه یا نا، قند رِز هاکردن هم داستانی داشته. اون موقع قند یا کلّه‌ای بییه یا چارتراش در هر صورت وِستِه با قند گاز رِز بیبو. اَمه مارون قند رِه ، قند سِفره‌ی دِلِه رِز کاردنه. قند سِفره رِه با یک زَر پارچه درست کِردنه که گِرد بییه و وِنه دور رِه قِش وَندستِنِه تا بِتونِن با بَکشِین قِش، قند سِفرِه رِه هِئی بیارن و وِره دیفار ِکَش دار هاکِنن. بعضه وقتا مارون از دست وَچون که عاشق قند بینه قند سفره رِه خِنِه‌ی پَِلوِرِه کش دار کِردِنه تا وَچای دست نَرِسه. بِلا از قند گاز بارم؛ اَتّا از بدی قند گاز این بییه که اَگه بلد نیبوشی تِه دستِ رِه گاز گیته وَ خون دَمرت کِردِه که خَله هَم درد داشته. قند خاکِه هم با رِز هاکردنِ قند وِجود اِمو که وِره اَمه مارون کِچیلِه نون دِله کردنه یا با وِه شیرین‌دار چای درِست کِردنِه.
Show all...
👏 1🙏 1
Photo unavailableShow in Telegram
✍قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند به سیمین‌ساقِ مشکی‌چشمِ دلبر، ماه می‌گویند چه فرقی می‌کند کشورگشایی یا که فتحِ دل؟ به امثال تو در تاریخ، نادرشاه می‌گویند به سختی می‌کِشم، باری؟نه سیگاری؟نه دردی؟نه گمانم آنچه یک زن می‌کِشد را آه می‌گویند نگاهم کن بفهمم دوستم داری، همین کافی‌ست به زن، تنها فقط یک جمله‌ی کوتاه می‌گویند‌ بیا چاقوت را بر گردنم بگذار ابراهیم! به از گردن به پایین‌، گاه قربانگاه می‌گویند زدی تیری به قلبم، انقلابی سرخ رو کردی پس‌از آن، قلب من را کوی دانشگاه می‌گویند فقط من با کمال میل گفتم دوستت دارم تمام دوست‌ داران ِ تو با اکراه می‌گویند به نام توست حُسن مطلعِ هر شعر من، ای عشق! همیشه اول هر کار ، بسم‌‌الله می‌گویند...
Show all...
👌 1
Photo unavailableShow in Telegram
#به_تو_ای_دوست_سلام ! حالت آيا خوبست ؟ روزگارت آبي ست ؟ همه اينجا خوبند ، ني لبك ميخواند ، قاصدك ميرقصد ، دريا آرام است ، باد عاشق شده است .   و كسي هست ، در اين خاك غريب ، كه به يادت جاري ست . به تو ای دوست ، سلامی به بلندای وفایت کنم و به اندازه پیوند افق های امیدم ، از ته دل دعایت کنم و تندرستی تو آغاز کلامم باشد . آمدم تا که سلامی به تو ای دوست کنم ، غم و محنت همه را از دل تو دور کنم ... #مهدی_اخوان_ثالث 🛑نهال ....🍀 @Nahhale
Show all...
1👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
چقدر جهان زییا می شد اگر هنر زیبا ساختن و زیبا بودن حرف اول را می زد ؛ زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست 🛑نهال ....🍀 @Nahhale
Show all...
1😍 1
Photo unavailableShow in Telegram
لاله لشکری ؛ آموزش و فروش تابلوهای کالیگرافی در سایز و طرحهای متنوع دکوری و تابلوهای سوخت نگاری روی چوب گردنبند و دکوری های دریم کچر 09119475718
Show all...
😍 3👏 1