cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

آبان

"کلافه" که میشوم ، باید "تُویی" باشد ، تا مرا "ببافد" به آغوشش.... ناشناسم https://telegram.me/TeleCommentsBot?start=sc-451641-8itFtbs

Show more
Advertising posts
1 839
Subscribers
-2124 hours
+2147 days
+6630 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from N/a
• آبان • #ورق هفتاد📜 با رسیدن به مقصد از پیش تعیین شده اتوموبیلش را در پارکینگ رستوران پارک کرد و جفتشان پیاده شدند.... محیط آرام و دلنشینی بود... عطر غذاهای مختلف در محیط پخش شده بود و معده ی هر آدم سیری را نیز به تکاپو می‌انداخت... دست پشت کمر آتش برد و با خودم هم قدمش کرد... - اینجا فوق‌العاده اس همه چیش مخصوصا غذاهاش عاشقش میشی دیگه.... همانطور که به حرف های آریاس گوش میسپرد تمام سفره خانه را در نظر میگذراند... - راستی اگه میخوای دستتو بشوری دستشویی از اون طرفه.... به جایی که آریاس با دست نشان داد نگاه کرد و سری تکان داد... کاش را از تن در آورد و بر روی تخت دسته ی تخت قرار داد... - من برم یه آبی بزنم به دست و صورتم برمیگردم... - باشه مراقب باش به دست دیگه ات آب نخوره... سری تکان داد و به طرف سرویس حرکت کرد...برایش عجیب بود که چرا کسی به غیر از خودشان در آنجا نیست؟!... بعد از شستن دست سالمش از سرویس خارج شد و با دستمال درون جیبش مشغول خشک کردنش شد و بر روی تخت نشست.... - میگم چرا این قدر ساکته اینجا؟!...چرا مشتری ندارن؟!... لبخند جذابی تحویلش داد و پاهایش را دراز کرد.... - اینجا امشب در اختیار من و توعه بدون مزاحم... - هااا... - خنگ... دستمال درون دستش را برایش پرتاب کرد و فحش زشتی زیر لب زمزمه کرد.... با آمدن گارسون غذهایشان را سفارش دادند و منتظر ماندند... اما شیطنت آریاس گل کرده بود...با نیشخند خبیثی به آتش که با تعجب به او نگاه میکرد نزدیک شد و لبانش را بر روی لب هایش کوبید و کام عمیقی از آن ها گرفت....
Show all...
54👍 3🔥 1
Repost from N/a
• آبان • #ورق صد شصت و نهم📜 با همراهی کردن آبان در بوسیدن جری تر شد و دست پشت کمرش گذاشت بیشتر به خود فشردش..... ئاکو خجالت زده لبش را گزید و سرش را پایین انداخت و داخل آشپزخانه شد هیراد نیز بر روی مبل و پشت به آن دو نشست تا مثلا راحت باشند.... بعد از کم آوردن نفس و خالی شدن شش هایشان از هوا بلااجبار از یکدیگر فاصله گرفتند...آبانک را در آغوشش گرفت و آرام در کنار گوشش نجوا کرد..... - دڵخۆشی من لەگەڵ تۆ بوونە گیـٰانەکەم (دلخوشیِ من با تو بودنە جـٰانِ من).... لبخندی زد و کنار تتوی گردنش بوسه ای کاشت و از او فاصله گرفت.... با به یاد آوردن موقعیتشان دور و برش را نگاهی انداخت که تنها هیراد را دید که پشت به آن دو بر روی مبل نشسته بود و مشغول دیدن تلویزیون بود.... - تموم شد یا نه؟!.... آبانک ( وایی ) گفت و سریع از پله های بالا رفت و خودش را درون اتاقش انداخت...پشت درب اتاقش نشسته بود و دائم به صحنه ی بوسه اشان فکر میکرد... خودش هم فکرش را نمی‌کرد که به این زودی تجربه اش را پیدا کند...اگر حرف های دایی هیرادش نبود مطمئنا اکنون حتی جوابش را نیز نمی‌داد.... با احساس سوزش لب هایش به سمت آینه اتاقش رفت و با دیدن لبهای ملتهب و کبودش محکم به پیشانی اش کوبید... *- با دویدن آبان خندید و به سمت هیراد رفت و کنارش نشست.... - لامصب خیلی چسبید اصلا... پوزخندی زد و لگدی حواله ی پایش کرد... - یکم خجالت هم خوب چیزیه...کاش باهاش حرف نمیزدم تا تو خماری دیدنش بمونی... اینبار قهقه ای بلندی سر داد و پاهایش را بر روی میز روبه رویش قرار داد.... - حالا چی بهش گفتی... - پاتو بیار پایین تا خودم نیاوردم... - خب... - تلافی سیلی هم باید ازت بگیره....همین که رسیدیم خونه گفت باید در مورد یه چیزی حرف بزنیم... شروع کرد از تو گفتن...گرچه چیز زیادی هم ازت نمیدونست ولی خب خودم میشناختمت گفتم بزار یه فرصت دیگه بهت بده شاید لیاقت داشتن شو داشته باشی.. آبان مثل بقیه نیست دیاکو تا حالا عشق و دوست داشتنو تجربه نکرده حتی با جنس مخالفش چه برسه به همجنس خودش فقط می‌ترسه خودت هم خوب می‌دونی تو این جامعه جایی برای زندگی کردن امثال من و تو آبان نیست... - یعنی تو هم... - اره منم...
Show all...
97👍 7🔥 1
با اکیپ رفتیم شمال تا کنار دریا و ویلا حالمون عوض شه🌊 گم شدیم و گیر گله‌ی گرگ ها افتادیم🐺🩸 گرگینه اعظم دستور داد ما رو بخورن و خون‌مون رو به گله‌ی خون آشام‌ها هدیه بدن ولی اون عوضی از من خوشش اومد😐😂 مآه و خون نزدیک بود و حشرش زد بالا😐💦 وقتی که مست می خواست بهم تجاوز کنه اشتباهی به رفیقم تجاوز کرد درحالی که پارتنر داشت🥲🍑🔥 من بخت برگشته با بچه‌ها رو درحال فرار دید و باهام رابطه داشت و از شانس خوبم حامله شدم🙂 گی فورسام https://t.me/+wE5f2PRte6BlZmI0 https://t.me/+wE5f2PRte6BlZmI0
Show all...
00:03
Video unavailable
#گی_مافیایی🔞🍑🏳‍🌈 #پارخ1 نیکان - تو که از کون نمیدی لااقل بذار لاپایی بزنم خشتکم داره میترکه پسرم! عصبی بهش زل میزنم - عمرا! من دوست دختر دارم استریتم نه گی! می خنده و کمربندش رو باز میکنه لای پاهام جا می گیره - ولی من کاری می کنم گی بشی پارتنر جنسی من! حرصی خواستم کاری کنم که کل دیکش رو بین پاهام قرار داد و سوزشی توی کونم باعث نعره بکشم - کثافت اییی.‌‌‌ اخخخ‌... اسپنکی بهم زد و تا دسته دیکش رو فشرد و غرید - دیدی کار کردم بهم بدی! کونت گذاشتم نیکان.. تولمو دنیا میاری... با گریه به صورت عرق کرده اش زل زدم - بکش بیرون جر خوردم! امیر کثافت درد می کنه کلفتی! با حرص ضربه‌ای روی کونم زد و تا خایه خودش رو توم فرستاد - تا حامله نشی ولت نمی کنم پسر کوچولوی من! ضربه هاشو تندتر کرد و از درد پشت و خون روی پتو ناله کردم که خودشو خالی کرد - توله‌ام رفت توی شکمت دنیاش میاری! https://t.me/+wE5f2PRte6BlZmI0 https://t.me/+wE5f2PRte6BlZmI0
Show all...
animation.gif.mp40.56 KB
👍 1
نامادری سیندرلا شهوانی🔞💦 - غلطایی که کردی رو با جر خوردن سوراخات پس میدی دختر کوچولو - خواهش میکنم......لطفا ببخشینم مادر غلط کردم. تپل کوچولو و داغشو تو مشتم گرفتم که جیغ بلندی کشید انگشتای کشیدمو لایه ناز خیسش بردم و چو.چولشو مالیدم که آهش بلند شد - تو یه دختر حشری هستی که واسه نامادریت هم خیس میکنی باید حسابی گاییده بشی تا حرف گوش کن بشی انگشتمو تو سوراخ تنگش هل دادم که جیغ بلندی کشید وتقلا کرد که سیلی به پستون های گندش زدم - بهشتت داره انگشتمو له میکنه باکره کوچولو به ماساژورم میگم با التش برات ماساژ بده.....!! https://t.me/+Y0d4ImjsFrFjZWJh https://t.me/+Y0d4ImjsFrFjZWJh دختر ناتنیش رو لخت میکنه و یه ماساژور مرد استخدام میکنه تا ناز باکرشو جر بده.....
Show all...
00:03
Video unavailable
- دوست داری مامی کو.نتو با دیلدو جر بده  بیبی بوی؟🔞 - آییی خیلی بزرگه مامی دردم میاد - هیشش، پسر خوبی باش و خودتو شل بگیر وگرنه ک.یر کوچولوتو با طناب میبندم ترسیده با دستش الت سیخشو مخفی کرد که دیلدورو یه ضرب تو سوراخش هل دادم و قبل از اینکه دادش دربیاد نوک سینمو تو دهنش هل دادم - میمی مامانو بخور تا آروم بشی پسر کوچولو با ولع میکی بهش زد که شیرم تو دهنش پخش شد ولی با لرزیدن دیلدو داخل سوراخش........ https://t.me/+Y0d4ImjsFrFjZWJh https://t.me/+Y0d4ImjsFrFjZWJh کتایون زن با نفوذ و خشنی که پسر ماساژور رو به زور لیتل خودش میکنه و سوراخشو هر شب به فاک میده💦🍼
Show all...
animation.gif.mp40.54 KB
- چو.چول مامی رو مثل پستونک میک بزن با ولع زبون داغشو رو نازم کشید ومیک محکمی بهش زد که صدای نالم بلند شد و به موهاش چنگ زدم - آههه....آفرین بیبی بوی مزه تپل مامی رو دوست داری؟ زبون داغشو محکم روی کلیتوریسم کوبید که تنم از لذت لرزی کرد و نازم خیس تر شد - هومممم......مزه گیلاس میده مامی دلم میخواد هرشب شیر بخورم🔞🍒 https://t.me/+Y0d4ImjsFrFjZWJh https://t.me/+Y0d4ImjsFrFjZWJh هرشب با نازش به بیبی ماساژورش شیر میده......😱🔥
Show all...
00:04
Video unavailable
_ الان #درد واقعی رو بهت نشون میدم #توله‌سگ سریع پا به فرار گذاشتم ، ددی آرکا هم افتاده بود دنبالم.. من بدو ، ددی بدو ، این وسط حرفای ناجور هم میزد.. _فقط بگیرمت #توله‌بز ، کشتمت #پدرسگ _عه #ددی استپ یه سوال ، الان به خودت #فحش دادی یا به #ددی آریا ؟! اول با تعجب نگام کرد یهو دوباره حمله کرد سمتم _جییییییییییییغ خوب سواله _یه سوالی بهت نشون بدم که از کنارش صد تا سوال دیگه بیاد #بیرون _جیییغ دقیقا از توجا بیاد بیرون _از #کو*نت _#ددی بی تلبیت https://t.me/+RKQRgJns_9syMDc0 https://t.me/+RKQRgJns_9syMDc0 #دوتاددی_که_دوتا_لیتل_دوقلو_میگیرن😱 #پارت_واقعی_بنره❗️❗️❗️❗️❗️
Show all...
4.36 KB
Repost from N/a
⚠️#ال_جی_بی_تی هستی فیلمی که مورد علاقت باشه پیدا نمیکنی همه جا فیلتره👬👭🏳‍🌈 https://t.me/+3x-u7v_kOwo1MGI0 تماشای فیلم #گــــــی👉🏻کلیک کنید تماشای فیلم #لــزبــیــن👉🏻کلیک کنید 🔞⚠️🔞⚠️🔞⚠️🔞 https://t.me/+3x-u7v_kOwo1MGI0
Show all...
Repost from N/a
00:04
Video unavailable
🔞کانال پ*ورن زدیم 👇🏿 🔞ارشیو #شب‌جمعه‌ای میخوای😈👇🏿 ❌فیلم از کص👅لیسی Lesbianها🐚💦 📤مشـ ـاهـ ـده فـ ـیـ ـلم📤 ❌ فیلم از GAYهای ک🍑ون گشاد🍆🔥 🏳‍🌈https://t.me/+3x-u7v_kOwo1MGI0 🏳‍🌈 ⬛️دنبال فیلم های خشن ارباب و برده هستی پیدا نمیکنی⁉️🔗😈 👇 🏳‍🌈https://t.me/+3x-u7v_kOwo1MGI0 🏳‍🌈
Show all...
animation.gif.mp40.36 KB
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.