کافه خاطره
اینجا میفهمی هممون مثل هم دیونه ایم..😁😆 لینک ناشناس https://telegram.me/BChatBot?start=sc-1183013-6aWKAkM
Show more33 016
Subscribers
-7824 hours
-2 5807 days
+19 98330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
تو تاکسی بودم یه بوی خیلی بدی اومد راننده پیله کرده بود الا بلا کار تو بوده
گفتم داداش بخدل من قیافه ام تابلوعه وگرنه من نیستم گفت پس ثابت کن؟
چجوری ثابت کنم بیشرف ؟ ده گردش اخر کونمو برات بگیرم؟
@khateirat
🤣 19👍 1😐 1
485711
سلام خوبید الان دارم شرحی داستانی رو برای شما میفرستم که فکر کردن بهش هم هنوز تو بدنم لرزه میندازه و بیش از سی جلسه تراپی و مشاوره و ... رفتم تا تونستم اینی باشم که الان هستم
قضیه ای دارم تعریف میکنم برای دوازده سال پیشه زمانی ک من بیست سال داشتم و تو دانشگاه همه از داشتن دوست پسر و بیرون رفتن باهاشون تو دانشگاه تعریف میکردن و هر کس میگفتم من با کسی نیستم منو مسخره میکردن
تو یاهو مسنجر با یک پسری که اهل پل گیشا تهران بود دوست شدم بعد ۹ ماه رابطه مجازی قرار شد هم دیگه رو ببینیم
منم یک دختری بودم که تو یک خانواده سر بسته و مذهبی و خشک گفتم با خودم باید خودمو شجاع نشون بدم با تمام ترسی که دست و پاهامو یخ کرده بود رفتم سر قراری که سر جمع ۱۰ دقیقه ام طول نکشید اما باعث رویابافی مدت های من در مورد اون پسر شد
خیلی بهش درباره ازدواج میگفتم اون هر بار فرار میکرد و هیچ وقت بحث رو سرش نمیبرد
یک بار بهم گفت مادر پدرم رفتن کربلا و من سختمه اشپزی بهم گفت تو که میگی اشپزیت خوبه بیا تا ببینمت من ناز کردم و گفتم نمیتونم راه دوره و ... اما اون گفت نه من میام با ماشین دنبالت منم احمق شدم و قبول کردم
به خانواده گفتم مشکلی برای انتخاب واحدم پیش اومده و باید برم دانشگاه
سوار ماشینش شدم اما سمت پل گیشا نرفتیم گفت خونمون رو دو هفته است بردیم سمت زم زم و خونه خیلی کثیفه منو ببخش که ایتقدر شلخته است منم داشتم تو راه به اینکه وای خداکنه از دست پختم خوشش بیاد فکر میکردم وارد خونش شدم همه چیز عادی بود کلی کارتون اسباب کشی که نصفه باز شده بود و منم تو اشپزخونه پر خاکشون شروع کردم تمیز کردن که خودمو پیشش عزیز کنم
اما اتفاق تلخی ک قرار بود سرم بیاد بی خبر بودم در خونه رو زدن دو تا از دوستاش اومدن تو و من ترسیدم به دروغ گفتم ببین من باید برم پدرم زنگ زده که دارم میام جلو دانشگاه دانبالت که با هم برگردیم اما اون دستمو گرفت گفت نه من به دوستام قول دادم ناهار بیان اینجا منو ضایع نکن اما از دقیقه اول ورودشون همه چیز تغییر کرد کل نگاهشون به من بود
دوست پسرم دهنمو گرفت با یک شال بست دنیا برام تاریک شد چشمام سیاهی میدید از ترس اما گوشام کار میکرد نمیدونم تجربه کردید یا نه
من یک دختر ضعیف بودم و که با افت فشار خون بخاطر کم خونی همیشه مواجه بودم وقتی به خودم اومدم دیدم برای رابطه با من نوبتی پشت در اناق صف وایسادن صدام درنمبومد یعنی اصلا نای داد زدن نداشتم حس میکردم خوابم دیدی تو خواب میخوای داد بزنی نمیشه
اکثر اتفاقاتی که افتادو یادم نیست
دقیقا تو همین حس بودم ساعت ۲ ظهر بود که من رو سر یک خیابون پیاده کردن با یک اب میوه تو دستم تماس های از دست رفته از خونه داشتم باید خودمو جمع و جور میکردم با وضعیتی که داشتم اگر خونه میرفتم قطعا سرمو از تنم جدا میکرد پدرم و برادرم
تونستم خودمو برسونم خونه اما من دیکه ادم قبل نبودم اهل خونه فقط در حال سوال پیچ کردنم بودن حالا باید هم با اتفاقی ک افتاده غلبه میکردم هم سوال جواب های علت این حالمو توضیح میدادم
تمام اون روز ها و سختی هاش گذشت
من ۴ ساله ازدواج کردم و یک بچه یک ساله دارم و خداروشکر میکنم که خدا یک همسر خوب تو سر راهم گداشت که کمکم کرد تمام این اتفاقاتو فراموش کنم و منو درک کرد
مراقب خودتون باشید و شکایت کنید مثل من نباشید من یک احمق بودم
@khateirat
💔 84👍 1
1 18212105
یه مدت پیش با یکی رل بودم و بعد مدتها با هم دعوامون شد و کات کردیم
بعد از چند روز دیدم از چتام اسکرین شات گرفته و فرستاده و تهدید میکنه که برا خونوادت میفرستم یا باید بیای خونه خالی.. آقا منو میگی؟ جفت کردم و استرس و.. زنگ زدم به دوستم گفت احمق اون اصلا اگه همچین کاریو کنه زندانش میکنن چون جرم اسکرین شات زندانه و... .گفتم تو رو خدا اینا رو از کجا میدونی؟ این چنلو رو داد و گفت من کل مشکلامو با وکیل مجازی اینجا حل میکنم هر سوالی داری برو بپرس که ازت سو استفاده نشه:
@vakil
🗿 6👍 2
1 135610
یکی از دوستام اومده بود پیشم که برای کارای طلاق از همسرش کمکش کنم علت رو جویا شدم گفت شوهرگ بعد از رابطه اصرار داره مایع من###ی بپاشه رو دیوار یا قالی 😐 میگه اینکار بهم حس قدرت میده 😂😂 همه زندگیو باید بشورم دیگه نمیکشم فکر کن یه اقای متین کت شلواری بیاد تعهد نامه امضا کنه که دیگه آبشو نپاشه اینور اونور و خانمش ازش جدانشه😂😂😂😂😂😂
@khateirat
🤣 99😐 5👍 1
2 4532329
Photo unavailable
خرداد واقعی این شکلیه بچهها نه اونی که ما توش فقط امتحان دادیم و گرممون بود
@khateirat
🗿 25👍 16🤣 5
2 38520105
Repost from کافه خاطره
Photo unavailable
خرداد واقعی این شکلیه بچهها نه اونی که ما توش فقط امتحان دادیم و گرممون بود
@khateirat
600
Photo unavailable
خرداد واقعی این شکلیه بچهها نه اونی که ما توش فقط امتحان دادیم و گرممون بود.
@khateirat
💔 1
7320
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.