دفترچه خاطراتِ فراموشی.
★𝀚𝖤𝗏𝖾𝗋𝗒𝗍𝗁𝗂𝗇𝗀 𝗍𝗁𝖺𝗍 𝗂𝗌 𝗐𝗋𝗂𝗍𝗍𝖾𝗇 𝖻𝗒 𝗆𝖾 𝗂𝗇 𝗍𝗁𝗂𝗌 𝗇𝗈𝗍𝖾𝖻𝗈𝗈𝗄 ּ 𝗐𝗂𝗅𝗅 𝖻𝖾 𝖿𝗈𝗋𝗀𝗈𝗍𝗍𝖾𝗇 𝖿𝗋𝗈𝗆 𝗆𝗒 𝖻𝗋𝖺𝗂𝗇 𝗂𝗇 𝗍𝗁𝖾 𝖾𝗇𝖽 @lemonadfox
Show moreThe country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
216
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
چهارم جولای، کنار همون درختِ آلو، وقتی داشتم موهات رو به نوازشی نرم دعوت میکردم، آخرین نفست میون لبهام قطع شد، نه؟
"هیونگ، اینروزا خیلی عجیب شدم. وقتی از خونه میرم بیرون، سرم بدونِ کنترل خودم میچرخه. از میون تک تک آدمای شهر رد میشه. دونه به دونه چهرهها رو برسی میکنه. از برخورد کالبد نیمهجون و مضطربم با بقیه پرهیز میکنه و آشفتگی قلبم رو بیشتر میکنه. هیونگ، من چهقدر دیگه باید لا به لای تمام چیزایی که میبینم و ازوشن میگذرم دنبال تو بگردم؟ تا کی باید قلب متحمل این احساس عذاباور بشه؟ هنوز هم دوست نداری برگردی؟ من، واقعا به وجودت احتیاج دارم. به دستای گرمت که ردپاهای مرواریدهای شفاف، سرد و یخزدمو بغل کنه. به آغوشِ آرامشبخشت که در نبودت این احساس بیقراری روحم رو بدتر کرده. هیونگ، من به اون روزایی که با جف چشمهای یاقوتیت بهم خیره میشدی رو میخوام. نه سنگِ یشمیای که گلهای رز رو هم به سوی پژمردگی هدایت کرده و زمان زیادی رو با خاکهای روش سپری کرده."
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.