cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

「𝙝𝙤𝙩𝙗𝙤𝙙𝙮🍑」

پاهاشو از هم باز کنی زبونتُ بکشی رو بهشتِ خیسش👅💦 چنل اصلی رمانای👇🏻 #جنون‌و‌هوس🔞 #ممنوعه🔞 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

Show more
Advertising posts
16 826
Subscribers
-10024 hours
+1237 days
+73330 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
فیلم صحنه دار خشن آوردم براتون پشم ریزون..🔞🔥 دختره رو داخل پارتی خفت کردن به زور می‌کنه تو ک.ونش چقدر جیغ می‌زنه🍑💦💦 مشاهده فیلم❌ مشاهده فیلم❌
1600Loading...
02
اگه شبا دنبال فیلم های پو.رن🍑 مانند هستید فیلم و سریال کاملا بدون سانسور 😀و حشری💦 اینجا حتما جوین بدید 🔞Film HOT🤤💦
10Loading...
03
💍انگشتر های موکل دار 🖤جادو سیاه تضمینی 🔮جادو طول عمر و سلامتی بیماران لاعلاج 👰🤵 بخت گشایی فوری و تضمینی ❤️💑بازگشت معشوق سریع و ابدی تا ازدواج 😈تسخیر جن و ارواح و احضار انها 💰جادو ثروت تضمینی 🕯فرکانس ثروت در کائنات هستی 🔮آینه بینی . ستاره بینی . گوی بینی 👨‍🎓جادو سقراط برای موفقیت درتحصیل 🤰بارداری و پایان نازایی 10sh https://t.me/joinchat/AAAAAE57mXt6dkjF0iovog
560Loading...
04
بچا مثل اینکه قراره دوباره نتا ملی شه همین الان که اینترنت دارین جوین بشید و از پروکسیاش استفاده کنید ، خودم با پروکسیای این کانال راحت وصلم عالیه👍😑 https://t.me/+BVGMqAHdV6JkOWI9
2061Loading...
05
قطعی نت با پروکسی های این چنل به رحمت الهی پیوست😇😂💦
2210Loading...
06
-سقطش میکنم چاره ای ندارم. نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم! مشتش را روی میز کوبید: -خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن. https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 از شوهر دوستش حاملست😨🔞
5970Loading...
07
-ک**صت چه آبی انداخته...! با نگاهی خمار به ک**یر بزرگ و شق شدش خیره شدم: مال تو رو دیده دهنش اب افتاد. جلوی پام نشست. دو طرف ک**صم رو از هم باز کرد و انگشتش رو توم فرو کرد که نالم بلند شد. -داغم هست بیشرف...! سینم رو مالیدم: بخورش یا ک**یرت و بکن توش... با حس نوک زبونش تنم لرزید... https://t.me/+EF2K3QnpTX82NjRk https://t.me/+EF2K3QnpTX82NjRk
5970Loading...
08
کو××نمو بالا دادم و با لذت گفتم : _تو بزن..جرش بده.. این کو××ن به اسپنکا و رازای کثیفت عادت کرده..🍑😈 سوراخمو آماده ک××یر یا انگشتش کرده بودم که با برخورد جسمی با سوراخ کو××نم چشمام گرد شد. به عقب برگشتم و با دیدن چیزی که میخواست وارد کو××نم کنه از ترس به لرزه افتادم .. https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk
5460Loading...
09
#زیرنویس_فارسی پسره داره درس میخونه مادر رفیقش میاد بهش میگه میخام کمکت کنم و آناتومی بدن یادت بدم بعد شروع میکنه لخت شدن و بهش میده💦⚠️ 📥مشاهده فیلم
2160Loading...
10
داستان کر.دن زنم از ک.و.ن بعد طلاق🔞💦👇🏻 سلام دوستای عزیزم.من علی هستم ۴۰ سال دارم و۵ساله که از همسرم جدا شدم وبچه هام پیش من هستن…اوایل طلاق پسرم گفت پیش مامان میمونم.منم مخالفتی نکردم وبا دخترم زندگی میکردم هر از گاهی به پسرم زنگ یا سر میزدم …یه روز دخترمو بردم که مادر وداداشش ببینه .داخل پارک باهم بازی میکردن .زن سابقم شروع کرد به نق زدن که من نمیتونم بچه رو نگه دارم خرجا سنگینه باید به من کمک مالی کنی.که من مخالفت کردم.کفتم به یه شرط پول میدم که خودش دوزاریش افتاد …اولش مخالفت کرد.دید چاره ای نداره گفت باشه …گفتم هفته ای یه بار میام میکنمت .از جلو بهت سیصد میدم از کو.ن پنصد .گفت باشه …بچه هارو تو پارک گذاشتیم وسوار موتور شدیم رفتیم خونه زنم…بردم اتاق خواب بهش گفتم زود باش بچه ها تو پارک تنها هستن زود لخت شد .اول دادم یه س.اک مشتی برام زد .بعدش طاق باز خوابوندمش رفتم وسط پاش . از انجا که یه چند ماهی بود طلاق گرفته بودیم میدونستم کو.س.ش تنگ شده یه مقدار روغن بچه به ک.ی.رم زدم سر گیرمو رو کو.س.ش گداشتم با یه فشار تا ته کردم توش یه خورده راحت رفت توش تعجب کردم اما به روش نیووردم شروع کردم به تل.مبه زدن .یه چند دقیقه فقط از ک.و.س کردمش بهش کفتم از ک.و.ن میدی یه خورده ناز کرد وگفت زود باش منم یکم کرم بی حسی در سو.راخ کو.ن.ش مالیدم و.... https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👅 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞👅👅
2481Loading...
11
#زیرنویس_فارسی پسره داره درس میخونه مادر رفیقش میاد بهش میگه میخام کمکت کنم و آناتومی بدن یادت بدم بعد شروع میکنه لخت شدن و بهش میده💦⚠️ 📥مشاهده فیلم
4710Loading...
12
داستان کر.دن زنم از ک.و.ن بعد طلاق🔞💦👇🏻 سلام دوستای عزیزم.من علی هستم ۴۰ سال دارم و۵ساله که از همسرم جدا شدم وبچه هام پیش من هستن…اوایل طلاق پسرم گفت پیش مامان میمونم.منم مخالفتی نکردم وبا دخترم زندگی میکردم هر از گاهی به پسرم زنگ یا سر میزدم …یه روز دخترمو بردم که مادر وداداشش ببینه .داخل پارک باهم بازی میکردن .زن سابقم شروع کرد به نق زدن که من نمیتونم بچه رو نگه دارم خرجا سنگینه باید به من کمک مالی کنی.که من مخالفت کردم.کفتم به یه شرط پول میدم که خودش دوزاریش افتاد …اولش مخالفت کرد.دید چاره ای نداره گفت باشه …گفتم هفته ای یه بار میام میکنمت .از جلو بهت سیصد میدم از کو.ن پنصد .گفت باشه …بچه هارو تو پارک گذاشتیم وسوار موتور شدیم رفتیم خونه زنم…بردم اتاق خواب بهش گفتم زود باش بچه ها تو پارک تنها هستن زود لخت شد .اول دادم یه س.اک مشتی برام زد .بعدش طاق باز خوابوندمش رفتم وسط پاش . از انجا که یه چند ماهی بود طلاق گرفته بودیم میدونستم کو.س.ش تنگ شده یه مقدار روغن بچه به ک.ی.رم زدم سر گیرمو رو کو.س.ش گداشتم با یه فشار تا ته کردم توش یه خورده راحت رفت توش تعجب کردم اما به روش نیووردم شروع کردم به تل.مبه زدن .یه چند دقیقه فقط از ک.و.س کردمش بهش کفتم از ک.و.ن میدی یه خورده ناز کرد وگفت زود باش منم یکم کرم بی حسی در سو.راخ کو.ن.ش مالیدم و.... https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👅 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞👅👅
4860Loading...
13
#بی_غیرتی محسن ام 34 سالمه از تهران و همسرم مهنوش 30 ساله. یه پسر 5 ساله هم داریم. مهنوش روز به روز اندامش جا افتاده و سـ. ک. ــسی تر میشد تا همین اواخر که واقعا چشمهای بقیه رو به اندام خودش خیره میکرد. از اول زندگیمون هم زیاد پوشش و حجابش کاری نداشتم و مهنوش هم زیاد اهل ج.ندگی و امار دادن نبود. اولین بار که حس بی.غیرتیم تحریک شد چند ماه پیش بود که تو یکی از مهمونی های فامیلی دامن پوشیده بود و از زیرش هم یه ساپورت نازک سورمه ای. دامن تا زانوهاش بود. شیطونی پسرم باعث شد تا یه قاشق ماست بریزه رو ساپورتش. بدجور شده بود. مهنوش رفت تو اتاق و ساپورتشو در اورد و بدون ساپورت و با پاهای لخت برگشت. ساق پاهای سفید و گوشتی زنم خیلی تو چشم و چون دامن تا زانوش بود کل ساق پاهای سفیدش بیرون بود. باجناقم و پسر خواهر زنم خیره داشتن به پاهای مهنوش نگاه میکردن. خیلی تحریک شده بودم از اینکه دارن به زنم با شــهـ.ـوت نگاه میکنن. استارت بی.غیرتیم زده شد و مهنوش رو هم تشویق میکردم که موقع بیرون رفتن لباس های کوتاه بپوشه جوری که کل تابستون رو با دامن میرفت بیرون بیرون و پاهای لختش همه رو تحریک میکرد بعضی جاها هم ازش فاصله میگرفتم تا عکس العمل بقیه رو ببینم. خیلی واسم لذت داشت این لختی پوشیدن زنم. این بیغیرتی من رو زنم هم تاثیر گذاشته بود و باعث شده بود به بعضی نگاه ها و لبخندها جواب بده. تو همین سایت خیلیا پیام میدادن ماساژورن. اولین بار یه پسر اومد خونمون 22 ساله که مفعول هم بود و خیلی عالی ماساژ میداد و از لوسیون های با کیفیت هم استفاده میکرد. چند بار در طی دو هفته اومد خونمون. مهنوش هم جلوش کاملا راحت با لباس تو خونه ای بود. از ماساژ دادنش واسه مهنوش تعریف کردم و زنمو هم قرار شد ماساژ بده و قبل از اومدنش با علی ماساژور هماهنگ کردم که تا میتونه زنمو بماله و تحریکش کنه. پسرمو بردم مهد کودک. علی اومد و زنم هم با دامن تا بالای زانوش رفت تو اتاق. من به بهونه فوتبال دیدن تو هال نشسته بودم. ولی بعد از چند دقیقه رفتم تو اتاق خواب. زنم پشتش به من بود و منو نمیدید. علی از ساق پاهاش شروع کرده بود و بعد از ماساز دادن تا زانوش شروع کرد به لیس زدن ساق پاهای سفید و ســ.ک.ــسی زنم. از مچ پا لیس میزد تا لای ک.ص تنگش زنم هم چیزی نمیگفت. همزمان که ک. ص زنمو لیس میزد با دستاش رون و کــ. ون زنمو هم میمالید و باعث شده بود یه صدای اه و ناله ریزی از زنم بیاد... https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👆 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞💦💦
4630Loading...
14
کو××نمو بالا دادم و با لذت گفتم : _تو بزن..جرش بده.. این کو××ن به اسپنکا و رازای کثیفت عادت کرده..🍑😈 سوراخمو آماده ک××یر یا انگشتش کرده بودم که با برخورد جسمی با سوراخ کو××نم چشمام گرد شد. به عقب برگشتم و با دیدن چیزی که میخواست وارد کو××نم کنه از ترس به لرزه افتادم .. https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk
3440Loading...
15
-سقطش میکنم چاره ای ندارم. نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم! مشتش را روی میز کوبید: -خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن. https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 از شوهر دوستش حاملست😨🔞
3440Loading...
16
گیفای سک.سی بکن بکن💦🍑❌👇 مشاهده کامل گیف🔞🤤
10Loading...
17
کو××نمو بالا دادم و با لذت گفتم : _تو بزن..جرش بده.. این کو××ن به اسپنکا و رازای کثیفت عادت کرده..🍑😈 سوراخمو آماده ک××یر یا انگشتش کرده بودم که با برخورد جسمی با سوراخ کو××نم چشمام گرد شد. به عقب برگشتم و با دیدن چیزی که میخواست وارد کو××نم کنه از ترس به لرزه افتادم .. https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk
4580Loading...
18
-سقطش میکنم چاره ای ندارم. نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم! مشتش را روی میز کوبید: -خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن. https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 از شوهر دوستش حاملست😨🔞
4330Loading...
19
گیفای سک.سی بکن بکن💦🍑❌👇 مشاهده کامل گیف🔞🤤
3930Loading...
20
#بی_غیرتی محسن ام 34 سالمه از تهران و همسرم مهنوش 30 ساله. یه پسر 5 ساله هم داریم. مهنوش روز به روز اندامش جا افتاده و سـ. ک. ــسی تر میشد تا همین اواخر که واقعا چشمهای بقیه رو به اندام خودش خیره میکرد. از اول زندگیمون هم زیاد پوشش و حجابش کاری نداشتم و مهنوش هم زیاد اهل ج.ندگی و امار دادن نبود. اولین بار که حس بی.غیرتیم تحریک شد چند ماه پیش بود که تو یکی از مهمونی های فامیلی دامن پوشیده بود و از زیرش هم یه ساپورت نازک سورمه ای. دامن تا زانوهاش بود. شیطونی پسرم باعث شد تا یه قاشق ماست بریزه رو ساپورتش. بدجور شده بود. مهنوش رفت تو اتاق و ساپورتشو در اورد و بدون ساپورت و با پاهای لخت برگشت. ساق پاهای سفید و گوشتی زنم خیلی تو چشم و چون دامن تا زانوش بود کل ساق پاهای سفیدش بیرون بود. باجناقم و پسر خواهر زنم خیره داشتن به پاهای مهنوش نگاه میکردن. خیلی تحریک شده بودم از اینکه دارن به زنم با شــهـ.ـوت نگاه میکنن. استارت بی.غیرتیم زده شد و مهنوش رو هم تشویق میکردم که موقع بیرون رفتن لباس های کوتاه بپوشه جوری که کل تابستون رو با دامن میرفت بیرون بیرون و پاهای لختش همه رو تحریک میکرد بعضی جاها هم ازش فاصله میگرفتم تا عکس العمل بقیه رو ببینم. خیلی واسم لذت داشت این لختی پوشیدن زنم. این بیغیرتی من رو زنم هم تاثیر گذاشته بود و باعث شده بود به بعضی نگاه ها و لبخندها جواب بده. تو همین سایت خیلیا پیام میدادن ماساژورن. اولین بار یه پسر اومد خونمون 22 ساله که مفعول هم بود و خیلی عالی ماساژ میداد و از لوسیون های با کیفیت هم استفاده میکرد. چند بار در طی دو هفته اومد خونمون. مهنوش هم جلوش کاملا راحت با لباس تو خونه ای بود. از ماساژ دادنش واسه مهنوش تعریف کردم و زنمو هم قرار شد ماساژ بده و قبل از اومدنش با علی ماساژور هماهنگ کردم که تا میتونه زنمو بماله و تحریکش کنه. پسرمو بردم مهد کودک. علی اومد و زنم هم با دامن تا بالای زانوش رفت تو اتاق. من به بهونه فوتبال دیدن تو هال نشسته بودم. ولی بعد از چند دقیقه رفتم تو اتاق خواب. زنم پشتش به من بود و منو نمیدید. علی از ساق پاهاش شروع کرده بود و بعد از ماساز دادن تا زانوش شروع کرد به لیس زدن ساق پاهای سفید و ســ.ک.ــسی زنم. از مچ پا لیس میزد تا لای ک.ص تنگش زنم هم چیزی نمیگفت. همزمان که ک. ص زنمو لیس میزد با دستاش رون و کــ. ون زنمو هم میمالید و باعث شده بود یه صدای اه و ناله ریزی از زنم بیاد... https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👆 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞💦💦
4152Loading...
21
کو××نمو بالا دادم و با لذت گفتم : _تو بزن..جرش بده.. این کو××ن به اسپنکا و رازای کثیفت عادت کرده..🍑😈 سوراخمو آماده ک××یر یا انگشتش کرده بودم که با برخورد جسمی با سوراخ کو××نم چشمام گرد شد. به عقب برگشتم و با دیدن چیزی که میخواست وارد کو××نم کنه از ترس به لرزه افتادم .. https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk
3790Loading...
22
#بی_غیرتی محسن ام 34 سالمه از تهران و همسرم مهنوش 30 ساله. یه پسر 5 ساله هم داریم. مهنوش روز به روز اندامش جا افتاده و سـ. ک. ــسی تر میشد تا همین اواخر که واقعا چشمهای بقیه رو به اندام خودش خیره میکرد. از اول زندگیمون هم زیاد پوشش و حجابش کاری نداشتم و مهنوش هم زیاد اهل ج.ندگی و امار دادن نبود. اولین بار که حس بی.غیرتیم تحریک شد چند ماه پیش بود که تو یکی از مهمونی های فامیلی دامن پوشیده بود و از زیرش هم یه ساپورت نازک سورمه ای. دامن تا زانوهاش بود. شیطونی پسرم باعث شد تا یه قاشق ماست بریزه رو ساپورتش. بدجور شده بود. مهنوش رفت تو اتاق و ساپورتشو در اورد و بدون ساپورت و با پاهای لخت برگشت. ساق پاهای سفید و گوشتی زنم خیلی تو چشم و چون دامن تا زانوش بود کل ساق پاهای سفیدش بیرون بود. باجناقم و پسر خواهر زنم خیره داشتن به پاهای مهنوش نگاه میکردن. خیلی تحریک شده بودم از اینکه دارن به زنم با شــهـ.ـوت نگاه میکنن. استارت بی.غیرتیم زده شد و مهنوش رو هم تشویق میکردم که موقع بیرون رفتن لباس های کوتاه بپوشه جوری که کل تابستون رو با دامن میرفت بیرون بیرون و پاهای لختش همه رو تحریک میکرد بعضی جاها هم ازش فاصله میگرفتم تا عکس العمل بقیه رو ببینم. خیلی واسم لذت داشت این لختی پوشیدن زنم. این بیغیرتی من رو زنم هم تاثیر گذاشته بود و باعث شده بود به بعضی نگاه ها و لبخندها جواب بده. تو همین سایت خیلیا پیام میدادن ماساژورن. اولین بار یه پسر اومد خونمون 22 ساله که مفعول هم بود و خیلی عالی ماساژ میداد و از لوسیون های با کیفیت هم استفاده میکرد. چند بار در طی دو هفته اومد خونمون. مهنوش هم جلوش کاملا راحت با لباس تو خونه ای بود. از ماساژ دادنش واسه مهنوش تعریف کردم و زنمو هم قرار شد ماساژ بده و قبل از اومدنش با علی ماساژور هماهنگ کردم که تا میتونه زنمو بماله و تحریکش کنه. پسرمو بردم مهد کودک. علی اومد و زنم هم با دامن تا بالای زانوش رفت تو اتاق. من به بهونه فوتبال دیدن تو هال نشسته بودم. ولی بعد از چند دقیقه رفتم تو اتاق خواب. زنم پشتش به من بود و منو نمیدید. علی از ساق پاهاش شروع کرده بود و بعد از ماساز دادن تا زانوش شروع کرد به لیس زدن ساق پاهای سفید و ســ.ک.ــسی زنم. از مچ پا لیس میزد تا لای ک.ص تنگش زنم هم چیزی نمیگفت. همزمان که ک. ص زنمو لیس میزد با دستاش رون و کــ. ون زنمو هم میمالید و باعث شده بود یه صدای اه و ناله ریزی از زنم بیاد... https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👆 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞💦💦
3840Loading...
23
-سقطش میکنم چاره ای ندارم. نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم! مشتش را روی میز کوبید: -خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن. https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 از شوهر دوستش حاملست😨🔞
3550Loading...
24
_تو #پوشکت جیش کردی؟ نگفتم هروقت #جیش داشتی باید بگی؟ _ددی ببخشید... اشتباه کردم پوشکشو باز میکنه و #چو*چولشو میگیره بین انگشتاش و میگه: باید بسوزونمش تا #تنبیه بشی دیگه تو #پوشکت جیش نکنی... https://t.me/+nMBgA-UTmy43Zjg0 https://t.me/+nMBgA-UTmy43Zjg0
3240Loading...
25
گیفای سک.سی بکن بکن💦🍑❌👇 مشاهده کامل گیف🔞🤤
3591Loading...
26
💍انگشتر های موکل دار 🖤جادو سیاه تضمینی 🔮جادو طول عمر و سلامتی بیماران لاعلاج 👰🤵 بخت گشایی فوری و تضمینی ❤️💑بازگشت معشوق سریع و ابدی تا ازدواج 😈تسخیر جن و ارواح و احضار انها 💰جادو ثروت تضمینی 🕯فرکانس ثروت در کائنات هستی 🔮آینه بینی . ستاره بینی . گوی بینی 👨‍🎓جادو سقراط برای موفقیت درتحصیل 🤰بارداری و پایان نازایی 9sh https://t.me/joinchat/AAAAAE57mXt6dkjF0iovog
3770Loading...
27
کو××نمو بالا دادم و با لذت گفتم : _تو بزن..جرش بده.. این کو××ن به اسپنکا و رازای کثیفت عادت کرده..🍑😈 سوراخمو آماده ک××یر یا انگشتش کرده بودم که با برخورد جسمی با سوراخ کو××نم چشمام گرد شد. به عقب برگشتم و با دیدن چیزی که میخواست وارد کو××نم کنه از ترس به لرزه افتادم .. https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk
3650Loading...
28
_تو #پوشکت جیش کردی؟ نگفتم هروقت #جیش داشتی باید بگی؟ _ددی ببخشید... اشتباه کردم پوشکشو باز میکنه و #چو*چولشو میگیره بین انگشتاش و میگه: باید بسوزونمش تا #تنبیه بشی دیگه تو #پوشکت جیش نکنی... https://t.me/+nMBgA-UTmy43Zjg0 https://t.me/+nMBgA-UTmy43Zjg0
3981Loading...
29
-سقطش میکنم چاره ای ندارم. نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم! مشتش را روی میز کوبید: -خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن. https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 از شوهر دوستش حاملست😨🔞
4030Loading...
30
گیفای سک.سی بکن بکن💦🍑❌👇 مشاهده کامل گیف🔞🤤
4021Loading...
31
#بی_غیرتی محسن ام 34 سالمه از تهران و همسرم مهنوش 30 ساله. یه پسر 5 ساله هم داریم. مهنوش روز به روز اندامش جا افتاده و سـ. ک. ــسی تر میشد تا همین اواخر که واقعا چشمهای بقیه رو به اندام خودش خیره میکرد. از اول زندگیمون هم زیاد پوشش و حجابش کاری نداشتم و مهنوش هم زیاد اهل ج.ندگی و امار دادن نبود. اولین بار که حس بی.غیرتیم تحریک شد چند ماه پیش بود که تو یکی از مهمونی های فامیلی دامن پوشیده بود و از زیرش هم یه ساپورت نازک سورمه ای. دامن تا زانوهاش بود. شیطونی پسرم باعث شد تا یه قاشق ماست بریزه رو ساپورتش. بدجور شده بود. مهنوش رفت تو اتاق و ساپورتشو در اورد و بدون ساپورت و با پاهای لخت برگشت. ساق پاهای سفید و گوشتی زنم خیلی تو چشم و چون دامن تا زانوش بود کل ساق پاهای سفیدش بیرون بود. باجناقم و پسر خواهر زنم خیره داشتن به پاهای مهنوش نگاه میکردن. خیلی تحریک شده بودم از اینکه دارن به زنم با شــهـ.ـوت نگاه میکنن. استارت بی.غیرتیم زده شد و مهنوش رو هم تشویق میکردم که موقع بیرون رفتن لباس های کوتاه بپوشه جوری که کل تابستون رو با دامن میرفت بیرون بیرون و پاهای لختش همه رو تحریک میکرد بعضی جاها هم ازش فاصله میگرفتم تا عکس العمل بقیه رو ببینم. خیلی واسم لذت داشت این لختی پوشیدن زنم. این بیغیرتی من رو زنم هم تاثیر گذاشته بود و باعث شده بود به بعضی نگاه ها و لبخندها جواب بده. تو همین سایت خیلیا پیام میدادن ماساژورن. اولین بار یه پسر اومد خونمون 22 ساله که مفعول هم بود و خیلی عالی ماساژ میداد و از لوسیون های با کیفیت هم استفاده میکرد. چند بار در طی دو هفته اومد خونمون. مهنوش هم جلوش کاملا راحت با لباس تو خونه ای بود. از ماساژ دادنش واسه مهنوش تعریف کردم و زنمو هم قرار شد ماساژ بده و قبل از اومدنش با علی ماساژور هماهنگ کردم که تا میتونه زنمو بماله و تحریکش کنه. پسرمو بردم مهد کودک. علی اومد و زنم هم با دامن تا بالای زانوش رفت تو اتاق. من به بهونه فوتبال دیدن تو هال نشسته بودم. ولی بعد از چند دقیقه رفتم تو اتاق خواب. زنم پشتش به من بود و منو نمیدید. علی از ساق پاهاش شروع کرده بود و بعد از ماساز دادن تا زانوش شروع کرد به لیس زدن ساق پاهای سفید و ســ.ک.ــسی زنم. از مچ پا لیس میزد تا لای ک.ص تنگش زنم هم چیزی نمیگفت. همزمان که ک. ص زنمو لیس میزد با دستاش رون و کــ. ون زنمو هم میمالید و باعث شده بود یه صدای اه و ناله ریزی از زنم بیاد... https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👆 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞💦💦
3840Loading...
32
💍انگشتر های موکل دار 🖤جادو سیاه تضمینی 🔮جادو طول عمر و سلامتی بیماران لاعلاج 👰🤵 بخت گشایی فوری و تضمینی ❤️💑بازگشت معشوق سریع و ابدی تا ازدواج 😈تسخیر جن و ارواح و احضار انها 💰جادو ثروت تضمینی 🕯فرکانس ثروت در کائنات هستی 🔮آینه بینی . ستاره بینی . گوی بینی 👨‍🎓جادو سقراط برای موفقیت درتحصیل 🤰بارداری و پایان نازایی 9sh https://t.me/joinchat/AAAAAE57mXt6dkjF0iovog
7350Loading...
33
#بی_غیرتی محسن ام 34 سالمه از تهران و همسرم مهنوش 30 ساله. یه پسر 5 ساله هم داریم. مهنوش روز به روز اندامش جا افتاده و سـ. ک. ــسی تر میشد تا همین اواخر که واقعا چشمهای بقیه رو به اندام خودش خیره میکرد. از اول زندگیمون هم زیاد پوشش و حجابش کاری نداشتم و مهنوش هم زیاد اهل ج.ندگی و امار دادن نبود. اولین بار که حس بی.غیرتیم تحریک شد چند ماه پیش بود که تو یکی از مهمونی های فامیلی دامن پوشیده بود و از زیرش هم یه ساپورت نازک سورمه ای. دامن تا زانوهاش بود. شیطونی پسرم باعث شد تا یه قاشق ماست بریزه رو ساپورتش. بدجور شده بود. مهنوش رفت تو اتاق و ساپورتشو در اورد و بدون ساپورت و با پاهای لخت برگشت. ساق پاهای سفید و گوشتی زنم خیلی تو چشم و چون دامن تا زانوش بود کل ساق پاهای سفیدش بیرون بود. باجناقم و پسر خواهر زنم خیره داشتن به پاهای مهنوش نگاه میکردن. خیلی تحریک شده بودم از اینکه دارن به زنم با شــهـ.ـوت نگاه میکنن. استارت بی.غیرتیم زده شد و مهنوش رو هم تشویق میکردم که موقع بیرون رفتن لباس های کوتاه بپوشه جوری که کل تابستون رو با دامن میرفت بیرون بیرون و پاهای لختش همه رو تحریک میکرد بعضی جاها هم ازش فاصله میگرفتم تا عکس العمل بقیه رو ببینم. خیلی واسم لذت داشت این لختی پوشیدن زنم. این بیغیرتی من رو زنم هم تاثیر گذاشته بود و باعث شده بود به بعضی نگاه ها و لبخندها جواب بده. تو همین سایت خیلیا پیام میدادن ماساژورن. اولین بار یه پسر اومد خونمون 22 ساله که مفعول هم بود و خیلی عالی ماساژ میداد و از لوسیون های با کیفیت هم استفاده میکرد. چند بار در طی دو هفته اومد خونمون. مهنوش هم جلوش کاملا راحت با لباس تو خونه ای بود. از ماساژ دادنش واسه مهنوش تعریف کردم و زنمو هم قرار شد ماساژ بده و قبل از اومدنش با علی ماساژور هماهنگ کردم که تا میتونه زنمو بماله و تحریکش کنه. پسرمو بردم مهد کودک. علی اومد و زنم هم با دامن تا بالای زانوش رفت تو اتاق. من به بهونه فوتبال دیدن تو هال نشسته بودم. ولی بعد از چند دقیقه رفتم تو اتاق خواب. زنم پشتش به من بود و منو نمیدید. علی از ساق پاهاش شروع کرده بود و بعد از ماساز دادن تا زانوش شروع کرد به لیس زدن ساق پاهای سفید و ســ.ک.ــسی زنم. از مچ پا لیس میزد تا لای ک.ص تنگش زنم هم چیزی نمیگفت. همزمان که ک. ص زنمو لیس میزد با دستاش رون و کــ. ون زنمو هم میمالید و باعث شده بود یه صدای اه و ناله ریزی از زنم بیاد... https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👆 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞💦💦
6712Loading...
34
_تو #پوشکت جیش کردی؟ نگفتم هروقت #جیش داشتی باید بگی؟ _ددی ببخشید... اشتباه کردم پوشکشو باز میکنه و #چو*چولشو میگیره بین انگشتاش و میگه: باید بسوزونمش تا #تنبیه بشی دیگه تو #پوشکت جیش نکنی... https://t.me/+nMBgA-UTmy43Zjg0 https://t.me/+nMBgA-UTmy43Zjg0
8250Loading...
35
-سقطش میکنم چاره ای ندارم. نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم! مشتش را روی میز کوبید: -خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن. https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 از شوهر دوستش حاملست😨🔞
8421Loading...
36
#پارت۱💦🔞 رفیق احمقم #ک×ص سفید و تپل زنش رو دو دستی تقدیم من کرده بود و تا جوری بگ.امش که ۹ ماه بعد یه توله پس بندازه... با شهو.ت به تپل خیسش خیره شده بودم، خیلی سک×سی و وسوسه انگیز بودم، ک×یر داغ و درازم رو لای چاک تپلش مالیدم و با یه حرکت کل حجمش رو وارد ک×صش کردم... https://t.me/+iphu3mWwtYExODk0 https://t.me/+iphu3mWwtYExODk0 شوهرش یه بازیگرِ عقیمه و بدلکار حشری و #ک×یر کلفتش رو میفرسته توی تخت زنش تا حاملش کنه اما...❌❌❌🔞🔞🔞🔞
8480Loading...
37
گیفای سک.سی بکن بکن💦🍑❌👇 مشاهده کامل گیف🔞🤤
8380Loading...
38
_تو #پوشکت جیش کردی؟ نگفتم هروقت #جیش داشتی باید بگی؟ _ددی ببخشید... اشتباه کردم پوشکشو باز میکنه و #چو*چولشو میگیره بین انگشتاش و میگه: باید بسوزونمش تا #تنبیه بشی دیگه تو #پوشکت جیش نکنی... https://t.me/+nMBgA-UTmy43Zjg0 https://t.me/+nMBgA-UTmy43Zjg0
10Loading...
39
#پارت۱💦🔞 رفیق احمقم #ک×ص سفید و تپل زنش رو دو دستی تقدیم من کرده بود و تا جوری بگ.امش که ۹ ماه بعد یه توله پس بندازه... با شهو.ت به تپل خیسش خیره شده بودم، خیلی سک×سی و وسوسه انگیز بودم، ک×یر داغ و درازم رو لای چاک تپلش مالیدم و با یه حرکت کل حجمش رو وارد ک×صش کردم... https://t.me/+iphu3mWwtYExODk0 https://t.me/+iphu3mWwtYExODk0 شوهرش یه بازیگرِ عقیمه و بدلکار حشری و #ک×یر کلفتش رو میفرسته توی تخت زنش تا حاملش کنه اما...❌❌❌🔞🔞🔞🔞
1760Loading...
40
-سقطش میکنم چاره ای ندارم. نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم! مشتش را روی میز کوبید: -خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن. https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 از شوهر دوستش حاملست😨🔞
2440Loading...
Photo unavailable
فیلم صحنه دار خشن آوردم براتون پشم ریزون..🔞🔥 دختره رو داخل پارتی خفت کردن به زور می‌کنه تو ک.ونش چقدر جیغ می‌زنه🍑💦💦 مشاهده فیلم مشاهده فیلم
Show all...
Photo unavailable
اگه شبا دنبال فیلم های پو.رن🍑 مانند هستید فیلم و سریال کاملا بدون سانسور 😀و حشری💦 اینجا حتما جوین بدید 🔞Film HOT🤤💦
Show all...
00:14
Video unavailable
💍انگشتر های موکل دار 🖤جادو سیاه تضمینی 🔮جادو طول عمر و سلامتی بیماران لاعلاج 👰🤵 بخت گشایی فوری و تضمینی ❤️💑بازگشت معشوق سریع و ابدی تا ازدواج 😈تسخیر جن و ارواح و احضار انها 💰جادو ثروت تضمینی 🕯فرکانس ثروت در کائنات هستی 🔮آینه بینی . ستاره بینی . گوی بینی 👨‍🎓جادو سقراط برای موفقیت درتحصیل 🤰بارداری و پایان نازایی 10sh https://t.me/joinchat/AAAAAE57mXt6dkjF0iovog
Show all...
بچا مثل اینکه قراره دوباره نتا ملی شه همین الان که اینترنت دارین جوین بشید و از پروکسیاش استفاده کنید ، خودم با پروکسیای این کانال راحت وصلم عالیه👍😑 https://t.me/+BVGMqAHdV6JkOWI9
Show all...
قطعی نت با پروکسی های این چنل به رحمت الهی پیوست😇😂💦
Show all...
-سقطش میکنم چاره ای ندارم. نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم! مشتش را روی میز کوبید: -خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن. https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 https://t.me/+I4-PNbbqaM8xN2M0 از شوهر دوستش حاملست😨🔞
Show all...
-ک**صت چه آبی انداخته...! با نگاهی خمار به ک**یر بزرگ و شق شدش خیره شدم: مال تو رو دیده دهنش اب افتاد. جلوی پام نشست. دو طرف ک**صم رو از هم باز کرد و انگشتش رو توم فرو کرد که نالم بلند شد. -داغم هست بیشرف...! سینم رو مالیدم: بخورش یا ک**یرت و بکن توش... با حس نوک زبونش تنم لرزید... https://t.me/+EF2K3QnpTX82NjRk https://t.me/+EF2K3QnpTX82NjRk
Show all...
کو××نمو بالا دادم و با لذت گفتم : _تو بزن..جرش بده.. این کو××ن به اسپنکا و رازای کثیفت عادت کرده..🍑😈 سوراخمو آماده ک××یر یا انگشتش کرده بودم که با برخورد جسمی با سوراخ کو××نم چشمام گرد شد. به عقب برگشتم و با دیدن چیزی که میخواست وارد کو××نم کنه از ترس به لرزه افتادم .. https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk https://t.me/+ksYffRALEEI3ZjNk
Show all...
Photo unavailable
#زیرنویس_فارسی پسره داره درس میخونه مادر رفیقش میاد بهش میگه میخام کمکت کنم و آناتومی بدن یادت بدم بعد شروع میکنه لخت شدن و بهش میده💦⚠️ 📥مشاهده فیلم
Show all...
داستان کر.دن زنم از ک.و.ن بعد طلاق🔞💦👇🏻 سلام دوستای عزیزم.من علی هستم ۴۰ سال دارم و۵ساله که از همسرم جدا شدم وبچه هام پیش من هستن…اوایل طلاق پسرم گفت پیش مامان میمونم.منم مخالفتی نکردم وبا دخترم زندگی میکردم هر از گاهی به پسرم زنگ یا سر میزدم …یه روز دخترمو بردم که مادر وداداشش ببینه .داخل پارک باهم بازی میکردن .زن سابقم شروع کرد به نق زدن که من نمیتونم بچه رو نگه دارم خرجا سنگینه باید به من کمک مالی کنی.که من مخالفت کردم.کفتم به یه شرط پول میدم که خودش دوزاریش افتاد …اولش مخالفت کرد.دید چاره ای نداره گفت باشه …گفتم هفته ای یه بار میام میکنمت .از جلو بهت سیصد میدم از کو.ن پنصد .گفت باشه …بچه هارو تو پارک گذاشتیم وسوار موتور شدیم رفتیم خونه زنم…بردم اتاق خواب بهش گفتم زود باش بچه ها تو پارک تنها هستن زود لخت شد .اول دادم یه س.اک مشتی برام زد .بعدش طاق باز خوابوندمش رفتم وسط پاش . از انجا که یه چند ماهی بود طلاق گرفته بودیم میدونستم کو.س.ش تنگ شده یه مقدار روغن بچه به ک.ی.رم زدم سر گیرمو رو کو.س.ش گداشتم با یه فشار تا ته کردم توش یه خورده راحت رفت توش تعجب کردم اما به روش نیووردم شروع کردم به تل.مبه زدن .یه چند دقیقه فقط از ک.و.س کردمش بهش کفتم از ک.و.ن میدی یه خورده ناز کرد وگفت زود باش منم یکم کرم بی حسی در سو.راخ کو.ن.ش مالیدم و.... https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 https://t.me/+Py2MrTi5YTswMTA0 ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👅 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞👅👅
Show all...