cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

𝗥𝗲𝗱 𝘃𝗶𝗿𝘂𝘀 ☭⃠

چنل تخصصی برای درمان و واکسینه مردم از ویروس سرخ کمونیسم 🇨🇳 کانال دوم 🇨🇱 : https://t.me//chilememe73 کانال سوم 🇪🇸 : https://t.me/lafalange چنل ویروس سرخ فاقد فعالیت سیاسی است و فقط مطالب تاریخی در کانال درج میشود.

Show more
Advertising posts
846
Subscribers
-224 hours
-17 days
+21230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailableShow in Telegram
#سخن @redvirus1991 پست دوم آقای اشکان زارع در باب گفته های های مراد فرهادپور ادامه مطلب در پست زیر 👇🏻
Show all...
👍 4
#سخن @redvirus1991 در ادامه عنعنات مراد فرهادپور؛ چپ‌ها یک وظیفه دارند؛ جملگی‌شان باید تاریخ را پاک‌سازی کنند. مراد این‌بار تاریخ ایران باستان و ادامه آن یعنی شاهنامه که تداوم‌ آگاهی «من ایرانی» با ایران باستان‌ بوده را هدف قرار داده است. رفیق مراد می‌گوید چهارصد سال پادشاهی ساسانیان هیچ‌چیز نیست؛ از آن‌ متنفر است. چهارصد سال ساسانی( زمان حکومت ساسانیان به تعبیر رفیق فرهادپور) به نظر وی هیچ کتابی ندارد، حتی کتاب آشپزی  و در دوران اسلامی پر است از کتاب‌های فلسفی؛ مراد فرهادپور اینقدر نادان نیست  بر عکس آنان که بر منبرش نشسته‌اند که نداند کتاب‌های عصر زرین فرهنگ‌ ایران به تعبیر ریچارد فرای محصول نهضت ترجمه ‌ای است که کتاب‌ها را از زبان‌پهلوی و‌ سریانی دوران‌ ساسانیان‌ ترجمه می‌کردند. رفیق مراد مغرض است وگرنه‌ می‌توانست فهم‌ کند که مسیحیان  سریانی درون قلمرو دولت‌ساسانی  از نخستین مترجمان عقل یونانی بودند؛ رجوع به آن‌منابع قاطبه ایرانیان‌ را با عقل یونانی آشنا کرد؛ همین‌منابع‌ موجب  ورود عقل یونانی به جهان‌اسلام شد. و‌ اگر منابع را دیده بود می‌توانست بفهمد برخی از شاهنشاهان ساسانی خود را در مقام‌ فیلسوف پادشاه افلاطون می‌خواستند. بگذریم؛ به هر روی رفیق با ایران  سر عناد دارد. رستم را هم فردی از خلق قهرمان به مریدان پای منبرش می‌اندازد؛ شاهزاده شورشی را مقابل رستم قرار می‌دهد و‌ رستم را از تبار اشکانیان که به نظر  رفیق مراد خیلی هم‌خوب بودند معرفی می‌کند. اشکانیان در تاریخ ایران بسیار مهم‌اند اما مراد فرهاد پور  به سبب ستیز با ساسانیان‌از آنان یاد‌می‌کند. به قول «اینها » از حب علی نیست از بغض معاویه‌ است.بگذریم. رفیق مراد می‌داند که فردوسی خطاب به اشکانیان‌ گفته که :از ایشان به جز نام‌ نشنیده‌ام‌  نه در نامه‌ خسروان‌دیده‌ام. اما عناد‌ رفیق مراد‌ با ایران‌و «ایرانی بودن» و دست و‌پا زدنش در ایدئولوژی چپ نو او را به جعلیات وا‌ می‌دارد. مراد فرهاد‌پور شاید بداند( گمانم می‌داند و‌ به جعل چیز دیگری می‌گوید) که رستم سردار ایرانی مدافع سرزمین ایران و‌ پادشاه آن به مثابه دولت ایران است. رستم برای دفاع از سرزمین و دولت ایران حتی پسر خود را کشت. و‌ ای بسا اگر رستمی امروز می‌بود نخستین تن مقابل رفیق مراد، رستم بود. پ ن: ادامه خواهد داشت.
Show all...
👍 8
کانال رفیقم آریو هست قبلی تبر خورده حمایت کنید 🙏🏻
Show all...
00:27
Video unavailableShow in Telegram
👑به پیش اندرون کاویانی درفش🦁 👑جهان زو شد سرخ و زرد و بنفش 😍 👋درود رفیق 💪اینجا یه چنل تاریخی که همه جور مطلبی از تاریخ ایران و اروپا توش پیدا میشه ✊پیشنهادم اینه حداقل یه سر به اینجا بزنی و اگه خوشت اومد دنبالمون کنی 🤩 لینک چنلمون برای دیدن پستها 🟥➡️@REDEMPTION_IRAN 🇫🇷 🟥➡️@REDEMPTION_IRAN 🇧🇪 🟥➡️@REDEMPTION_IRAN 🌡 ⚡️لینک گپمون برا بحث و چت کردن 💜@THE_IDEALISTS💎🤙 👑 #پاینده_ایران 👑💪
Show all...
👍 3
#سخن @redvirus1991 استمناهای جاهلانه؛ دکان دونبش مراد فرهادپور و دار و دسته اش چند سالی است تخته شده؛ ترجمه های الکن این جماعت هیچ نسبتی با تاریخ ایران و آن چه اکنون در اینجا یعنی ایران میگذرد ندارد. آنها از این وضع عصبانی اند از این روی پرخشاگر شده اند. مراد نشئه از مخدرات صنعتی هشتصد سال از تاریخ ایران را یعنی چهارصد سال پیش از اسلام و چهارصد سال پس از اسلام را میگوید که هیچ نیست؛ در مورد تاریخ هخامنشی هم فقط نام کورش بزرگ را شنیده است. او از مناسبات درون شاهنشاهی ایران چیزی نمیداند؛ در مورد نسبت این کثرتها با وحدتی که شاهنشاه است نمیتواند فهم کند. خر جهل مراد آنقدر لنگ است که نمیداند اشکانیان چقدر از ایران آگاه بودند و مهرداد اشکانی چگونه مناسبات ایرانی را احیا کرد؛ نمی داند که اوستا در آن چهارصد سال که میگوید هیچی نیست جمع شده و نمی داند که القصه نام ایران از همان اوستا آمده است. پس از مراد عنعنات گو نمیتوان انتظار داشت که بفهمد مبنای دولت عالیه ایران از زمان هخامنشی تا کنون سرزمین است؛ ساسانیان خاندانهای محلی پس از اسلام حتی ترکان اشغالگر مادامی که میخواستند لباس دولت بر تن کنند تا مشروطیت و پس از آن هر کدام که داعیه دولت بودن داشتند بر سرزمین ایران تکیه زده اند. گمانم مراد فارسی بلد نیست؛ اگر نظامی ،رودکی فردوسی و بقیه منابع را نگاهی میکرد می فهمید که آگاهی از ایران چگونه است؛ اگر متون دربار صفوی را دیده بود یا اسناد پیشا مشروطیت را میدانست همچین شکر گندیده ای نمی خورد. او همچون دیگر کمونیستها میخواهد مبارزه را به تاریخ ربط دهد؛ میخواهد تاریخ را بر مبنای انسان طراز نوین جعل کند. استمنای ذهن مراد آنقدر متعفن است که نیاز به پاسخ جدی ندارد؛ این انسان دائم نشئه بدرد گالری گردی هم دیگر نمی خورد. اینکه مادر بزرگ مراد نمیدانسته ایران کجاست حاصل کند ذهنی او بوده و ربطی به تاریخ ایران تمامیت ارضی و بقیه ملت ایران ندارد. من هم در مترو ایستاده ام و این مطلب مینویسم چون یاوه هاش چنان جاهلانه است که نیازی به دقت ندارد. مراد، راستی رودکی گفته شادی بو جعفر احمد بن محمد آن مه آزادگان و مفخر ایران کاش مادر بزرگت و آن کنیزش زنده بوده باشند و از نظامی بخوانی همه عالم تنست و ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل چونکه ایران دل زمین باشد دل ز تن به بود یقین باشد؛ مراد فرهادپور با شعرهای فردوسی نمیتوان با خلق الله لاس زد اما خب ترا کهتری کار بستن نکوست نگه داشتن بر تن خویش پوست ندانی که ایران نشست منست جهان سر به سر زیر دست منست
Show all...
👍 11👏 2
01:31
Video unavailableShow in Telegram
#سخن @redvirus1991 پست جدید آقای اشکان زارع در باب گفته های های مراد فرهادپور ادامه مطلب در پست زیر 👇🏻
Show all...
👍 6💔 1
00:18
Video unavailableShow in Telegram
#ادیت◀️ @redvirus1991🧠 🇻🇳 گفتی هوشی مین؟ 🤔
Show all...
🥰 13 1
Photo unavailableShow in Telegram
#میم @redvirus1991 ولمان کن چپی دیوانه
Show all...
🤣 31👍 6
Photo unavailableShow in Telegram
#بیوگرافی @redvirus1991 بوریس یلتسین راه حل یلتسین برای سرپیچی کارگران بدین گونه بود که بهره وری را با دقت زیر نظر می‌گرفت و اگر کم و کاستی به وجود می‌آمد آن فرد را جریمه می‌کرد. او ۱۰۰۰ کارگر را زیر نظر داشت و همین امر موجب شد تا بسیاری از افراد بوریس را به رسمیت بشناسند. در نتیجه در سال ۱۹۵۸ سرپرست ارشد و در ژانویه ۱۹۶۰ به عنوان مهندس ارشد اداره ساخت و ساز شماره ۱۳ درآمد. یلتسین توانست زندگی خوبی را برای خود بسازد که در سال ۱۹۵۶ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. او در سال ۱۹۶۰ به عضویت حزب کمونیست درآمد و در زندگی نامه خود بیان کرد که هدف از عضویت درون حزب صادقانه بوده اما در مصاحبه های دیگر اظهار داشت که هدف از عضویت برای پیشرفت شغلی بوده و اتفاقا در سال ۱۹۶۲ به جایگاه رئیس اداره ساخت و ساز رسید. در دسامبر ۱۹۶۵ مدیر کمباین شد و در این دوره عمدتاً در ساخت مسکن که توسعه آن اولویت اصلی دولت بود مشارکت داشت. یلتسین در این صنعت بسیار سخت کوش، وقت شناس و موثر عمل کرد و این امر اورا در چشم دولت بسیار خوب نشان داد که بدین جهت نشان لنین را گرفت اگرچه که پس از آن به دلیل فروریختن یک ساختمان پنج طبقه در ۱۹۶۶ نشان را از او گرفتند با اینکه تحقیقات رسمی نشان داد که یلتسین مقصر حادثه نبوده. او در سال ۱۹۶۳ به دبیر اول حزب محلی خود درآمد و همین دلیلی شد تا دولت او را در پروژه های ساخت و ساز شرکت دهند. در آن سال بوریس و خانواده اش به یک آپارتمان چهار خوابه در مرکز شهر Sverdlovsk نقل مکان کردند. سپس یلتسین دومین نشان خود را با عنوان نشان پرچم سرخ کار به خاطر شراکت در تکمیل یک کارخانه بزرگ کسب کرد پروژه ای با همکاری ۱۵۰۰۰ کارگر چند سال بعد یعنی در اواخر دهه شصت به یلتسین یک ماموریت در فرانسه داده شد و توانست برای اولین بار به غرب سفر بکند. بوریس در سال ۱۹۷۵ یکی از پنج منشی حزب استانی شد، سمتی که نه تنها مسئولیت ساخت و ساز در منطقه بر عهده داشت بلکه جنگل ها و صنایع کاغذ هم کنترل می‌کرد. در اکتبر ۱۹۷۶ ریابوف دبیر کل حزب استانی به سمت جدیدی در مسکو ارتقا یافت و به برژنف توصیه کرد که یلتسین را جایگزین او بکند بنابراین خود شخص برژنف شخصا با یلتسین دیدار کرد و بعد از ارزیابی پیشنهاد ریابوف را پذیرفت. این امر سبب شد تا بوریس به یکی از جوانترین دبیران اول حزب استانی تبدیل شود که به او قدرت ویژه ای می‌داد. پارت دوم
Show all...
👍 7
#تبادل
Show all...