cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

داستان های ترسناک واقعی

برای ارسال داستان @BOMBTNT386 ........................... تماس با من @alifolani کانال یوتوب ما https://youtube.com/@tvmavarasho?si=zx5xY0o یوتوب دوم ماجراجوی ما https://youtube.com/@mavarasho2?si=nsFzdip8 انیستاگرام http://www.instagram.com/daark_media

Show more
Advertising posts
1 332
Subscribers
+524 hours
+157 days
+8730 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailableShow in Telegram
داستان ترسناک مندل نشینی در بیابان به طمع به دست آوردن گنج لینک ویدئو https://youtu.be/ledoBwP25OE?si=e1HL1NnQw5Q_zi0u
Show all...
سلام مهتاب هستم 24 ساله اینی که میخوام بگم راستش برای داییم و زن داییم که تهران هستن اتفاق افتاده ،خودم ساکن قزوینم خودم هربار اینو تعریف میکنم موهای تنم سیخ میشه و شبش که میخوابم کابوس میبینم😂 تقریبا 15 سال پیش اونجا هنوز مستاجر بودن رفته بودن یک خونه جدید اجاره کرده بودن،خونه هم منطقش اوکی بود هم متراژش هم خیلی خوشگل بود واقعا، خونه یک خواب بود و اتاقش طوری بود که کاملا رو به روی پذیرایی بود خلاصه اینا از وقتی خونه رو اجاره میکنن اتفاقای عجیب براشون میوفته تا اینکه یک شب اینا میان بخوابن( راستی اونجا تازه دختر داییم به دنیا اومده بوده) داییم و دختر داییم خواب بودن، زن داییم حس میکنه فضا سنگین شده براش و بیدار میشه یعنی اینو قسم میخورد تعریف میکردا وای من باز موهای تنم سیخ شد😂 میگه دیده یک سری چیزای مشکی رنگ انگار حالت چهار دست و پا با سرعت خیلی زیاد و تعداد خیلی زیاد همینطور پشت سر هم دارن از پذیرایی وارد اتاقشون میشن و به محض ورود به اتاق انگار محو میشن بعد زن داییم هی سعی میکرده داییمو بیدار کنه ولی انگار که دست و پاش قفل شده باشن نمیتونسته حرکت کنه و حرفی بزنه به زور فقط میتونه یک کلمه بگه اونم اسم داییم بوده ،و وقتی اینو میگه میبینه صداش کاملا کلفت و مردونس،و از اون طرفم داییم وقتی بیدار میشه همین حس سنگینی رو داشته و به زور حرف میزده و صداش نازک و زنونه شده بوده ! زن داییم با کلی تلاش موفق میشه دستشو بندازه دور دختر داییم و اونو بیاره وسط خودشون دوتا و میگه اون چیزای سیاه دیگه طوری شده بودن که انگار دارن بهمون هجوم میارن و مایم که لبامون دوخته شده بود(فکرکنم خودتونم تجربه شو داشتین وقتی بختک میوفته روتون یک جورایی قفل میشید) خلاصه هرجور شده دوتاشون شروع میکنن به بسم الله گفتن به محض اینکه کلماتو میگن اونا غیب میشن زن داییم اینو برای خواهرش تعریف میکنه اونم میگه که اره من یک دعوانویسو میشناسم کارش خیلی خوبه و اینا شماره دعا نویسو میده که توی مشهد بوده، زن داییم بهش زنگ میزنه و همه چیو تعریف میکنه و اون خانمه میگه این خونه ای که شما دارین توش زندگی میکنین قبلا مال زن و شوهری بوده که مرده بخاطر شغلش زیاد سفر میرفته و زنه هم در نبود شوهرش مردای مختلفو میاورده خونه و باهاشون رابطه داشته ! و همین باعث شده پای جنای کافر به خونت باز شه زن داییم پرس و جو میکنه از همسایه ها و میبینه بله واقعا همچین زن و مردی اینجا بودن و زنه واقعا چیز بوده.. خانم دعانویسه گفته که اره مثلا نمیدونم هفت روز چند روز گفته بود فلان دعا رو تو خونت پخش کن صدای اذانو بزار با صدای بلند تا اینا برن زن داییم میگه دیگه روزای اخر که پخش میکردیم واقعا صدای جیغ میشنیدیم انگار که دارن عذاب میکشن و میگه بعد اون مدت خیلی خونشون اروم شده و دیگه از اونا خبری نیست
Show all...
کسی قبر کن یا مرده شور سراغ ندارم تهران برای مصاحبه نیاز داریم حتی کسی مشکلات ماورایی داشت باش هم اوکی
Show all...
سلام خوب هستید مهی 17 ساله از تبریزم و این داستان کاملا درست و مال دو سال پیشه مادر من اهل مغان است! و وقتی که عید میشه کل طایفه جمع میشن و میریم خونه پدر بزرگم ما تورکا اعتقاد داریم که روزای چهارشنبه و یکشنبه مخصوصاً بعد از ظهر ها نباید رفت کوه چون اون وقت آل آرواد یا همون زن های جن ت‌ کوه میشن! خلاصه ما با اکیپمون جمع شدیم و رفتیم کوه ت اونجا هم خط نمی‌ده باید رفت بالای کوه خلاصه ما رفتیم واسه زنگ زدن و اینا در عین حال انگار کسی بود که به ما سنگ پرت میکرد از پسر داییم پرسیدم گفتم تویی گفت نه من که پیشتم چطور از دور سنگ پرت کنم بهت گفت حتما پسر دایی کوچیکته میخواد بامون شوخی کنه خلاصه ما اهمیت ندادین به کارمون ادامه دادیم تو بالای کوه یکی بود انگار نشسته بود روی سنگ و زوم کرده بود به ما ساعت ۸ عصر بود ما برگشتیم خونه و خونه پدر بزرگ ما دوتا هست و دومیشو تازه درست کرده بودن ما بچه ها بعد شام رفتیم خونه جدید (واقعا الان هم که دارم میگم بدنم از ترس میلرزع 😥) و تو اتاق شروع کردیم از خدا و جن... گفتن و دختر خاله ام هم تو حال در حال عکس گرفتن از خودش بود😂 خلاصه من چند بار این جمله رو تکرار کردم که خدا فرموده اگر بیش از حد به من فکر کنید از دین در میایید! و انگار یکی بود که داشت به ما ی چیزی می‌گفت و ما اهمیت ندادیم یهو وقتی که من این جمله رو تکرار کردم یهو یکی با جیغ گفتم بسهه (انگار داشت درد میکشید) ما ترسیدیم و رفتیم پیش دختر خاله ام گفتم تو بودی گفت نه مگ چی شده بود! همه موم شنیده بودیم جز اون بعد گفتیم حتما خیالاتی شدیم برگردیم اتاق این بار باهم برگشتیم یهو بازم یکی گفت مگ من با شما نیستم میگم بروید! و دستۀ جارو برقی...همه شون افتادن زمین محکم و ما از ترس داشتیم فرار میکردیم که سگ های پدر بزرگم در حالی که مارو می‌شناختند شروع کردن به ما حمله کردن و ما بازم مجبور شدیم به برگشتن!😥 همه مون از ترس داشتیم میلرزدیم که یهو دیدیم یه خانمی با چادر مشکی از خونه خارج شد و بعد اینکه اون رفت همه سگ ها آروم شدن و دیگ صدا اینا نشنیدیم و بعد رفتن اون همه طایفه اومدن گفتیم اون همه جیغ زدیم نشنیدید گفتن نه!:/ بعدش داییم اینا قرآن اینا باز کرد گفت شما ت کوه طلسم شدید دیگ کاری نمیشه کرد
Show all...
1
آیا کارما وجود دارد؟ تک دختر از خانواده فرهنگی و سطح مالی رو به بالا با پسری که وضع مالی خوبی نداشت ازدواج میکنه چون عاشق شده بود. چندین سال خودش و خانواده‌اش این آقا رو حمایت مالی و روحی می‌کنند تا بتونه پزشکی بخونه. وقتی آقا میره طرح، با یه پزشک دیگه آشنا میشه. حالا این دو نفر با هم دوست شدن و آقا تصمیم میگیره زنش رو طلاق بده و بچه رو هم به زنش بده. تو اون مرکزی که اینا طرح بودن پرسنل برای زن اول این آقا  گریه میکردن چون خیلی زن خوب، زیبا و با شخصیتی بود و همه از علاقه‌اش به همسرش خبر داشتن این دوتا خیانتکار با هم ازدواج میکنن. ۱۷سال از این ماجرا میگذره و الان تو یه پنت‌هاوس ۶۰۰متری زندگی میکنن. پاسپورت کانادایی دارن. با دوتا بچه، زندگی عاشقانه رو ادامه میدن. خانمی که پای این زندگی نشست، هیچ برتری ظاهری، اخلاقی و خانوادگی‌ ای نسبت به زن اول نداشت.
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
نگاره ای از کوروش بزرگ و چوپان در مقابل آستیاگ پادشاه ماد.
Show all...
5
🃏 بریم پیشبینی های هوشتانه ، جادوگر دوران خشایارشاه هخامنشی رو درباره ایران ببینیم... - خشایار شاه برای تنبیه آتنی ها پایتخت یونان  آکروپولیس را آتش زد ، من به او گفتم بخاطر اینکار در صده ها و هزاره های آینده ، پایتخت های سرزمینمان چندین بار به دست دشمن در آتش خواهد سوخت !
البته درست هم بود  پایتختهای ایران توسط اسکندر ، تازیان ، مغولا ، گوک ترکان و ... آتش زده شده بود
- تنش های ایران با همسایگان خود دائمی‌است ، یا مردمان ما آنهارا میگیرند یا آنها سرزمین ما را و فرهنگ و منش زندگی آنها با مردمان ما در هم آمیخته میشود - آنها درهزاره های بعد بازمیگردند ولی وقتی که هیچ دریایی در جایی که مبحوس شده اند وجود نخواهد داشت ...
مشخص نیست منظور هوشتانه در اینجا چه کسایی هستن !
- جوانه ما در دل آنها خواهد تابید مردمانمان در هزاره های بعد شیوه زندگی مارا انتخاب خواهند کرد
Show all...
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
یه نفر توی همدان بخاطر اینکه دوستاش دنگشونو نمیدادن و بهش بدهی داشتن به تفریح دعوتشون میکنه و وقتی شب میخوابن با تفنگ هر ۴ تاشونو به قتل میرسونه و خودشم خودکشی می‌کنه! +پ.ن : برید بدهیتون رو با رفیقتون صاف کنید
Show all...
👍 1😱 1
Photo unavailableShow in Telegram
ویدئو جدید داخل اینستاگرام
Show all...
طلسم دفینه یا طلسم گنج به مجموعه‌ای از باورها و اعتقادات اشاره دارد که بر اساس آن‌ها، گنج‌ها و دفینه‌های پنهان در مکان‌های مختلف با استفاده از طلسم‌ها و افسون‌های خاص محافظت می‌شوند. این طلسم‌ها معمولاً با هدف جلوگیری از دسترسی افراد ناشایست به گنج‌ها و حفاظت از آن‌ها در برابر سارقان و کنجکاوان ناآگاه قرار داده می‌شوند. در فرهنگ‌های مختلف، طلسم دفینه به شکل‌های گوناگون و با اعتقادات و روش‌های متفاوت مورد استفاده قرار می‌گیرد. انواع طلسم‌های دفینه👇 1. طلسم‌های معنوی و مذهبی: این نوع طلسم‌ها شامل دعاها، آیه‌ها، و وردهای مذهبی هستند که به منظور حفاظت از گنج استفاده می‌شوند. معمولاً این طلسم‌ها توسط روحانیان و افراد مذهبی اعمال می‌شوند و اعتقاد بر این است که از گنج در برابر نیروهای منفی و افراد ناصالح محافظت می‌کنند. 2. طلسم‌های جادویی: این طلسم‌ها شامل نمادها، علامت‌ها، و اشکال خاصی هستند که به وسیله جادوگران و ساحران بر روی محل دفینه اعمال می‌شوند. این طلسم‌ها ممکن است شامل استفاده از عناصری مانند خون، مو، ناخن، و دیگر مواد بیولوژیکی باشد. 3. طلسم‌های حیوانی و ارواح: در برخی فرهنگ‌ها، اعتقاد بر این است که ارواح یا حیوانات خاصی به عنوان محافظان گنج تعیین می‌شوند. این ارواح یا حیوانات می‌توانند شامل مارها، سگ‌ها، یا ارواح پیشینیان باشند که به عنوان نگهبانان گنج عمل می‌کنند و هر کسی که بخواهد به گنج دست یابد را دچار بلا می‌کنند. علائم و نشانه‌های طلسم دفینه👇 1. نشانه‌های فیزیکی این نشانه‌ها ممکن است شامل سنگ‌ها، درختان، یا اشیاء خاصی باشد که به عنوان علامت‌گذاری بر روی محل دفینه قرار داده شده‌اند. برای مثال، سنگ‌هایی با شکل‌های عجیب یا نقوش خاص می‌توانند نشانه‌ای از وجود طلسم باشند. 2. علائم روانی و احساسی افرادی که به محل دفینه نزدیک می‌شوند، ممکن است احساس ترس، اضطراب، یا حالت‌های روانی غیرعادی را تجربه کنند. این علائم به دلیل اعتقاد به وجود طلسم و تاثیرات روانی آن ایجاد می‌شوند. 3. حوادث غیرمنتظره اتفاقات ناگوار و غیرمنتظره‌ای مانند سقوط، بیماری، یا مرگ در میان افرادی که به دنبال دفینه هستند، به عنوان نشانه‌ای از وجود طلسم تعبیر می‌شود. طلسم‌های دفینه بخشی از فرهنگ‌های مختلف هستند و باورهای متعددی در مورد آن‌ها وجود دارد. اگرچه بسیاری از این باورها بر اساس اعتقادات معنوی و روانی هستند، اما تاثیرات آن‌ها می‌تواند واقعی و محسوس باشد. در مواجهه با طلسم‌های دفینه، احتیاط و احترام به باورهای محلی و استفاده از دانش و تخصص افراد مجرب بهترین راه‌حل‌ها محسوب می‌شود.
Show all...
👍 3 1
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.