Critic l مریم نصر
«بودن در زمانه خود … مخالفت با زمانه خود است، بودنِ نقاد در زمانه خود است، بیرون از قاب زمانه بودن است» فرانسواز دستور Maryam.nasr[at]gmail
Show more1 789
Subscribers
-124 hours
-27 days
+23630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
📝
یک مشکل همیشه «مشکل کسی/کسانی است»
🔹چندسال پیش، در جلسه مصاحبه دکتری دانشگاهی در رشته «مطالعات زنان» حضور داشتم. یکی از متقاضیان مردی تنومند و بلندبالا بود. با چکمه وارد اتاق شد و به نامناسبترین شکل ممکن روی صندلی نشست. توضیح داد که پلیس است. از او پرسیدم چرا میخواهد رشته مطالعات زنان بخواند؟ گفت در منطقهای که خدمت میکند تخلفات زنان زیاد است و به این نتیجه رسیده که نیازدارد «مطالعات زنان» بخواند تا زنان را بهتر بشناسد و عملکرد بهتری داشته باشد...
🔹دانش «درباره زنان» از قدیم وجود داشته است. در متون ادبی، حماسی، دینی، پزشکی، نصیحتنامهها ومانند آن. تا زمانی خیلی نزدیک به ما، تقریباً صددرصد این دانش را مردان به وجود میآوردند و مسئله زن را از پنجره خودشان میدیدند. طبیعی است که مردان از چشمانداز خودشان به مسئله زنان پرداخته باشند. به همین ترتیب، عجیب نیست نتایج دانشی که مردان درباره زنان پدید آورده باشند در خدمت به انقیاد درآوردن زنان و کنترل و هدایت آنان در جهت منافع مردان بوده باشد.
🔸شبیه به کارفرمایی که هزینه زیادی بابت پژوهش دراین زمینه میکند که چگونه حداکثر بهرهوری از کارکنانش را جهت دستیابی به اهداف خودش داشته باشد ، اما کارکنان امکانی در اختیار ندارند تا درباره کنترل مدیر و مقاومت و خنثی کردن شیوههای بهرهکشی او از خودشان دانشی تولید کنند.
🔹معرفتشناسی فمینیستی از ما میخواهد که متوجه باشیم مشکلات اجتماعی همیشه مشکل افراد یا گروههایی هستند و صورتبندی آنها در مقام مشکل و پاسخ به آن نیز در جهت نیازها و منافع گروههای مشخصی است. پس دانش درباره مسائل زنان و مردان باید با دانش زنان از منظر خودشان و تشخیص مسائل خودشان تعدیل شود...
🔸رویکرد زنانهنگر از منظر زنان رفتار پلیس را بررسی میکند. مسئله پلیس با زنان، جرمانگاری آن و اهدافی که دنبال میکند. زنان پژوهشگر از منظری زنانه و انتقادی مسئله زن در دانشی که قوانین و رفتارهای پلیس، پزشک، فقیه و... حول آن شکل گرفته است را بررسی میکنند تا نشان دهند صورتبندی امری به عنوان «معضلی اجتماعی»، آنچنان که ادعا میشود مشکل همه نیست و اهدافی که دنبال میکند و هزینههایی که بر دوش جامعه بار میکند الزاماً «خیر عموم» را درنظر ندارد.
🔹نمیخواهم بگویم زمین زمین مبارزه چشماندازهاست. حرفم این است که مسائل آنچنان که ادعا میشود مسائل (و مصالح) کلی جامعه نیستند. زمین هم زمین همدلی و ملاحظه نیست. زمین انتقاد، چانهزنی، مقاومت، نوشتن و گفتن است تا زمانیکه منظر ما هم دیده شود و در شمار آید.
@neocritic
👏 17👍 11👌 1
بانک تلسن، واقع در حوالی تمپل بار، حتی در سال ۱۷۸۰ نیز عمارتی قدیمی ساز بود. محلی بود بسيار كوچك و تنگوتار و بدقیافه. از لحاظ خصوصیات اخلاقی نیز جایی بود قدیمی مسلک، آنچنانکه شرکای بانک به کوچکی و تنگی و تاری و زشتی آن مباهات میکردند، و حتی از اینکه در این خصال براقران خویش برتری داشت بر خویشتن میبالیدند و معتقد بودند اگر از قوت این خصائص کاسته شود قدر و منزلت بانک کاهش خواهد پذیرفت و این نه فقط عقیدهای صرف نبود، بلکه سلاحی بود که آن را علیه کلیه مؤسساتی که وضع راحتتری داشتند بهکار می بردند.
میگفتند: تلسن جای راحت نمی خواهد؛ تلسن به روشنایی احتیاج ندارد؛ تلسن به زرق و برق احتياج ندارد. نوك وشریک یا برادران اسنوکس ممکن است به چنین چیزهایی احتیاج داشته باشند، ولی تنسن به حمد خدا نیازی به این قبیل چیزها ندارد.
هريك از شرکاء چنانچه پسرش سخنی از تجدید بنای بانک به میان میآورد وی را از ارث محروم میکرد. از این لحاظ مؤسسه مزبور با کشور متبوع خود برابر بود، زیرا او نیز اغلب فرزندان خویش را به خاطر طرح پیشنهاداتی در زمینه اصلاح وضع قوانين وعرف وعاداتی که از مدتها پیش به زشتی گراییده بودند و هر قدر بیشتر به زشتی میگراییدند حرمت و منزلتی بیشتر مییافتند، از ارث محروم میساخت. با این وصف، پیداست كه بانك تلسن از حیث ناراحتی عالیترین نمونه کمال زمان بود.
...
پولتان در کشوهای چوبی فرسوده و کرمخوردهای جای میگرفت و بیرون میآمد که هر گاه که باز و بسته میشدند ذرات چوبشان به حلق و بینی راه مییافت. اسکناسهایی که میگرفتید بوی پوسیدگی میدادند، انگار میخواستند در لحظه تجزیه شوند و از هم بپاشند و باز مبدل به کهنه و ژنده گردند. نقره آلاتتان در کنار چاهکهای مستراح انبار میشد و ظرف یکی دو روز بهیمن قرب جوار این مصاحبان ناجور برق و جلای خویش را از دست میداد.
...
جعبه های سبکتر محتوی اسناد خانوادگی در طبقه بالا و در اتاقی که در آن از خوراکی اثری نبود و میز ناهارخوری طویلش ناهاری به خود ندیده بود انبار میشد - آنجا که حتی در سال ۱۷۸۰ هم نخستین نامههایی که معشوقههای سابق یا کودکان خردسالتان به شما نوشته بودند همین اواخر از شر نگاههای خیرهای که از پنجره به درون مینگریستند و از کلههایی بود که با قساوت و وحشیگریی در خور حبشیها و آشانتیها بر تمپل بار به تماشا گذارده میشدند خلاصی یافته بودند.
ولی در حقیقت در آن ایام اعدام در هر حرفه و پیشه ای داروی رایج زمان بود و طبیعی است از نظر تلسن و نیز از نظر قوه مقننه، مرگ داروی طبیعی بود... نه اینکه اعدام و مرگ در امر جلوگیری از این حوادث سودمند بود، نه و شاید بیمناسبت نباشد بگویم که درست عکس این بود - منتها چیزی بود که به هر حال به ناراحتی و دردسر قضیه خاتمه میداد و چیزی باقی نمیگذاشت که بعدها مایه ناراحتی خیال باشد.
...
بانک تلسن، شعبه لندن، هنگامی که کارمند جوانی را به خدمت میپذیرفت تا پیر نمیشد او را از انظار مخفی میداشت. بدین معنی که او را همچون قطعهای پنیر در جاهای تاریک نگه میداشت تا كفك آبی رنگ تلسن برسر ورویش مینشست و طعم و مزهاش جا می افتاد...
از «داستان دوشهر» نوشته چالز دیکنز، با ترجمه ابراهیم یونسی
#یک-لقمه- از-کتاب
@neocritic
👍 10❤ 2
شنیدن گفت و گوی افشین هاشمی، به ویژه نیمه نخست آن، حول محور «ممیزی» خالی از لطف نیست:
https://www.aparat.com/v/XMA80
@neocritic
ناگفته های افشین هاشمی؛ گفتگویی صریح و پرنکته
👍 10
https://www.aparat.com/v/XgiN0
**فریاد همسرایان**
افشین هاشمی، بازیگر و کارگردان، در مصاحبه تصویریای که با ماهنامه سینمایی فیلم امروز کرده، چند بار به فیلم همسرایان(1361) عباس کیارستمی اشاره میکند.
حسن فیلمهای کیارستمی این است که هرچندبار ببینی تکراری نمیشود.
@neocritic
فیلم کوتاه " همسرایان " 1361 - ساختهی عباس کیارستمی
👍 4
https://www.aparat.com/v/XgiN0
فیلم کوتاه
فیلم کوتاه " همسرایان " 1361 - ساختهی عباس کیارستمی
Repost from اضطراب ِ زیستن
شبها مادران دردهایشان را مرتب میکنند
دردِ دستها، پاها
دیابت،
رماتیسم.
سرمایی که در غیاب فرزند میآید.
مادران!
به دلایل مبهمی غمگیناند،
غمگیناند برای زنان دیگر،
زنانی که در خیابان جمع میشوند،
با تصاویری از فرزندانشان در دست،
فرزندانی با سبیلهای پرپشت و خطِریشهای بلند،
آنها آنقدر منتظر میمانند تا دوربینها بر تصاویر فرزندانشان عبور کنند
و دستهایشان تَرک برمیدارد.
مادران!
محافظ ستونهای خانهاند تا سقوط نکند.
مادران!
پنجرهها را باز میکنند،
فرشها را به پشتبام میبرند،
تشکها را میتکانند تا بیدها را برَمانند،
شاید کسی بازگردد.
برای بازگشت، هیچ شرطی نیست،
هیچ دری بسته نیست.
مادران!
آنها که شبها دردهایشان را مرتب میکنند،
موهای دخترانشان را روغن میزنند،
روی تخت میغلتند،
و آنهنگام که به خواب میروند،
خروپف میکنند،
و آنجاست که خانه، نام میگیرد،
صدا مییابد.
مایا ابوالحیات
شاعره و نویسندهی فلسطینی
ترجمه از سارا.الف
@XahesheMarg
❤ 28👍 4😢 2
Photo unavailableShow in Telegram
Are You There God? It's Me, Margaret. 2023
written and directed by
Kelly Fremon Craig
@neocritic
👍 12👏 2👌 1
🎥
اونجایی خدا؟ منم، مارگارت
✅فیلم در دهه هفتاد میلادی رخ میدهد و موضوع آن «نوجوانی دختران» است: بلوغ، ماهینگی، پسرها و دین. مارگارت دوازده ساله پا به نوجوانی گذاشته و با خدا درباره بحرانهایی که تجربه میکند حرف میزند.
✅همه دوستانش دارند بالغ میشوند؛ دلش میخواهد زودتر بالغ شود، همزمان همکلاسیای دارد که بلوغ پیشرس باعث شده در کلاس منزوی باشد...همهاش این نیست. پدر مارگارت یهودی و مادرش مسیحی است. ازدواج والدین مارگارت باعث طرد مادرش از خانواده شده است. خانواده مسیحی مادر تحمل داماد یهودی را نداشتند. پشت سر گذاشتن این تجربیات باعث شده والدین مارگارت تصمیم بگیرند دخترک را از مذهب و مشاجرات پیرامون آن دور نگه دارند تا خودش به سنی برسد که بتواند تصمیم بگیرد، ولی مگر پدربزرگ مادربزرگها مردهاند که والدین چنین تصمیمهایی بگیرند!
مدت زیادی نیست نوجوانی دخترها در✅ فرهنگ ما معنا پیدا کرده است، گرچه هنوز هم آمار ازدواج دختربچهها بالاست. با این حال اطراف من پر از همنسلانی است که دختران نوجوان دارند و نگرانند. نوجوانی خود ما سخت و تلخ بود. احاطه شده با سکوت و اخم و اجبار. راه رفتن در دالان دردناک، تاریک و ناشناخته که کسی اطلاعات درستی درمورد آن به تو نمیداد. شاید هم نداشتند که بدهند. تجربه نشده بود هنوز! بالاخره یک روز شجاعت نوشتن درموردش را پیدا خواهم کرد.
✅نوجوانی خودش به اندازه کافی آزاردهند و گیج کننده هست که لازم نباشد سختترش کنیم، ولی میکردند. امروز به نظر بیرحمانه و غیرمنطقی میرسد، ولی به هرحال، قبلتر، بخش اعظم دختران نوجوان واقعا از کودکی به بزرگسالی میجهیدند و سختگیریهای مذهبی و تربیتی والدین و جامعه در جهت آمادهسازی کودکان برای پرش موفق بود. با این وصف، با زندگی امروز و بچههای این روزگار نمیخواند، فرمولهای قدیمی کار نمیکند، گاه خاطرات تلخ خودِ والدین هم مزید بر درماندگی میشود -حتی اگر پدرومادربزرگها راضی نشوند.
#فیلم
@neocriri
👍 19👌 2😁 1