cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

منصور صمیمی

کانال رسمی: @mansoorsamimi کانال خطب ومواعظ: @sermons1402 کانال دروس شرعی: @drous2 دانیشتووی شاری پاوەی ڕۆژهەڵاتی کوردستان.

Show more
Advertising posts
914
Subscribers
+324 hours
No data7 days
-1330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

يوم عاشوراء 13-7-2024.pdf4.54 MB
Photo unavailableShow in Telegram
يوم عاشوراء إعداد هلال بن عبدالمجيد الزهراني
Show all...
 جراح بیمارستان گفت " در شرایط عادی هیچ کس از چنین تصادفی جان به در نمی برد. خداوند برای تو چیز خاصی را در نظر گرفته است دوست من." این سخن ذهن دکتر هافمن را ارام نمود. بعد از مرخصی از بیمارستان در حالی که لنگان لنگان راه می رفت " با بازو و زانوی باند پیچی، با تدینی که رنگ خود را از دست داده، احساس تقصیر که در صورتش اشکار بود" متعجب بود که سخن دکتر جراح چه معنی می توانست بدهد. او این را یک روز خواهدفهمید اما خیلی دیرتر." سر انجام، سی سال بعد، و آن روزی بود که من به اسلام گراییدم . در آن روز دلیل نجات یافتنم را دانستم". نگاهی بر گفت و گوی وی: حالا گاهی اوقات برای دست یابی به دقت و اختصار بیشتر و بیشتر، من سعی کردم که ورق را به یک روش موثرسیستماتیک قرار بدهم.و آن اینکه تمام حقایق فلسفی در نظر من در عقب شکی منطقی پذیرفته شده اند. در مسیر رسیدن به این هدف برای من روشن شد که نظریه پیروان اگنستیزم ( انها بر این باورند که نمی توان وجود خدا را اثبات کرد) غیر عاقلانه است و اینکه بشر نمی تواند از تصمیم به ایمان اوردن فرار کند و مخلوق بودن هر انچیزی که در اطراف ما وجود دارد اشکار است و یدون شک اسلام بیشترین توافق و سازگاری را با واقعییت عمومی دارد. پس به گونه شگفت انگیزی، قدم به قدم ،بدون خواست قبلی و نا اگاهانه احساس کردم و فکر کردم که من به یک مسلمان تبدیل شدم. فقط اخرین قدم باقی مانده بود که برداشته شود: تغییر دادن عقیده ام. و من امروز به عنوان یک مسلمان من بازگشته ام . نویسنده :مراد ویلفرد هافمن
Show all...
خطبه نماز جمعه موضوع: ماه محرم شهادت امام حسین رضی الله عنه. خطیب : م. منصور صمیمی جانبلاغی . @mamostamansoorsmimi
Show all...
خطبه_جمعه۳۰٫۶٫۹۷شهادت_امام_حسین.m4a79.50 MB
2
وقتي وارد مسجد شدم و او را ديدم، ديگر در درونم تمايلي براي کناره گرفتن از وي نيافتم و پيش رفته و در مجلس او نشستم. در همان شب خبر آوردند که يکي از نزديکان او در بصره وفات يافته و دارايي هايي را بجا گذاشته و وارثي جز وي ندارد. حماد به من گفت تا به جاي او بنشينم. چنان شد که وي از شهر خارج شد و در نبود وي مسأله هايي بر من عرضه شد که پيشتر از وي نشنيده بودم و من نيز به آن ها پاسخ گفته و پاسخ هايم را يادداشت مي کردم. وقتي او برگشت من مسأله ها را که حدود شصت سؤال بودند به وي نشان دادم و او در چهل مورد جواب هاي مرا تأييد نمود و در بيست مورد ديگر با پاسخ هايم موافق نبود. با خود عهد کردم که تا روزي که زنده است از وي کناره نگيرم و چنان نيز کردم. يکبار در مجلس خويش کسي را ديد که لباسي ژنده و فرسوده پوشيده بود، از وي خواست تا در پايان مجلس منتظر وي باشد پس از پايان مجلس و که آن مرد تنها ماند، امام به او گفت: گوشه ي جانمازي را بلند کن و آنچه زير آن است را بردار. آن مرد جانمازي را کنار زد و ديد که هزار درهم زير آن است. ابوحنيفه به او گفت: اين پول ها را بگير و با آن وضعيت خويش را تغيير بده. آن مرد گفت: من مرد مرفه و ثرتمندي هستم و مال بسيار دارم و به اين پول نيازي ندارم. ابوحنيفه گفت: آيا اين حديث به تو گوشت نرسيده که: «إنَّ الله يحب أن يرى أثر نعمته على عبده» يعني: «خداوند دوست مي دارد که نشانه ی نعمتش را بر بنده اش ببيند». ابوحنيفه در برخورد با اساتيد خود ادب بسيار نگاه مي داشت، تا جاييکه رو به سوي خانه ي استادش قضاي حاجت نمي نمود و هنگام خواب نيز مراقب بود تا پاهايش را به سوي استادش حماد دراز ننمايد. گفته مي شود که امام ابوحنيفه براي اين اساتيد زيادي برنگزيد که از اين بيم داشت که حق زيادي بر گردنش افتاده و نتواند از عهده ي آن برآيد. ادب و احترام بي مثال امام جاي تأمل دارد. رنج و دردسر وي با ابوهبيره ابوهبيره والي كوفه در زمان بني اميه بود. فتنه و آشوب هايي در عراق پيدا شد. ابوهبيره فقيهان را بر آستان خود گرد آورد که در ميان آنان ابن ابي ليلى و ابن شبرمه و داود بن ابي هند بودند. هرکدام از آنان بخشي از کارهاي وي را برعهده گرفتند و او دنبال ابوحنيفه فرستاد و خواست تا خاتم خويش را در دست وي قرار دهد تا هيچ نامه و حکمي اجرا نشود مگر با اجازه و مهر وي و چيزي از بيت المال خارج نشود مگر به اذن و اجازه ي ابوحنيفه. منظور وي آن بود که ابوحنيفه را برخلاف ميل خودش و به اجبار يا با دادن مسئوليت هاي و پست هاي زياد به طمع بيافکند و وي را وادار به همکاري با خويش نمايد. ولي امام ابوحنيفه از پذيرفتن پيشنهاد وي سرباز زد. ابوحنيفه به زندان افتاد و به شدت و به مدت چندين روز پياپي بگونه اي بسيار دردناک مورد کتک آزار قرار گرفت تا آنکه بيهوش گرديد. علاقه ي زياد وي به فقه تئوري امام ابوحنيفه برخلاف بيشتر علماي هم عصرش که مي گفتند ما مجبور هستيم که احکام و دستورات خداوند را درباره ي مسائلي که پيش آمده اند بياموزيم ولي در مورد مسائلي که هنوز واقع نشده اند خودمان را درگير مشکلات و دشواي آن نمي کنيم. بيشتر اساتيد ابوحنيفه بر همين شيوه عمل مي نمودند و اگر هم کسي پيدا مي شد که اين فرصت را به خودش بدهد و کمي در اين زمينه پيش برود، در حد بسيار محدود و اندک عمل مي کرد. اما ابوحنيفه درست خلاف اين مي انديشيد و وقايعي را که رخ نداده بودند را درنظر آورده و درباره ي احکام آن ها مي انديشيد و براي هرکدام فتوايي را آماده مي ساخت. اين امر باعث شد که فقه وي فراواني و غناي زياد و توان متمايل کردن مردم به پيروي از فقهي گسترده تر و پرپاسخ تر براي مسائل روز را داشته باشد. چيزي که امروز رخ نداده باشد ممکن است فردا رخ دهد، بويژه آنگاه که عالمي که در باب آن ها مي انديشد داناي به مسائل اجتماع و آگاه از مشکلاتي که پيش بيني مي نمايد است. به عنوان مثال: ابوحنيفه، قتاده رضي الله عنه را ملاقات کرد و و ايشان يکي از بزرگترين علماي حديث بود. ابوحنيفه از وي پرسيد: درباره ي اين که مردي که از اهل و عيالش براي مدت طولاني دور شده و معلوم نباشد که به کجا رفته است و همسرش با مرد ديگري ازدواج نمايد پس از مدتي از سفر بازگردد چه مي گويي؟ قتاده پرسيد: آيا اين مسأله اتفاق افتاده است؟ گفت: خير. قتاده درحاليکه آثار خشم بر چهره اش نمايان بود گفت: پس چرا درباره ي آن از من سؤال مي کني؟ ابوحنيفه اين پاسخ حکيمانه را داد که: ما خود را براي بلا و مشکل قبل از وقوع آن آماده مي کنيم و درصورت رخ دادن آن مي دانيم چگونه بدان وارد شده و از آن خارج گرديم.
Show all...
1
عقيده اهل سنت و الجماعت رسالت علماء امت اسلامي در دفاع از دين و عقيده است. زندگی نامه امام ابو حنیفه نعمان بن ثابت رحمه الله نام ايشان، نعمان بن ثابت بن زوطي مي باشد. در سال هشتاد هجري در شهر کوفه چشم به جهان گشود. امام ابوحنيفه از دوران کودکي به همراه پدرش به حجره ي وي رفته و نزد او مي ماند و اصول و پايه هاي تعامل و رفتار با فروشندگان و خريداران و مشتريان را مي آموخت. تا آنکه خود نيز پيشه ي پدر را ادامه داده و زندگي مرفه و آسوده اي اختيار نمود. شغل وي بزازي يا همان تجارت پارچه و لباس بود و در حجره شريکي داشت که در کار تجارت به وي کمک مي کرد. پايبندي امام به کسب حلال امام ابوحنيفه همواره مي گفت: «بهترين درآمد کسب حلال است و نيکوترين رزقي که انسان مي خورد دست رنج اوست». زني نزد ايشان رفت تا جامه حريري را بفروشد. امام از وي پرسيد قيمت آن چند است؟ پاسخ داد: يکصد. گفت: بيش تر از آن مي ارزد. گفت: دويست. باز به او گفت: بيش از اين مي ارزد. تا آنکه به چهارصد رسيد و باز امام به او گفت که جامه اش بيش تر از آن مقدار مي ارزد. زن گفت: آيا مرا دست انداخته اي؟ مردي را آورد و آن را به قيمت پانصد دينار خريد. يک روز کالايي را به شريکش داد و به او گفت که در پارچه عيبي هست که از جانب خودشان است و بايد هنگام فروش حواسش باشد که آن را به مشتري بگويد. شريکش آن پارچه را فروخت و يادش رفت درباره ي آن مورد چيزي بگويد و فرد خريدار نيز متوجه ايراد آن نشد. هنگامي که ابوحنيفه از موضوع باخبر شد معادل قيمت کامل آن کالا را صدقه داد. خليفه ابومنصور بسيار امام ابوحنيفه را قدر نهاده و گرامي مي داشت و براي وي بخشش ها و اموال بسيار مي فرستاد اما ابوحنيفه هيچ بخششي را نمي پذيرفت. خليفه منصور او را به اين دليل مورد ملامت قرار داده و مي گفت: چرا بخشش هاي مرا نمي پذيري؟ ابوحنيفه پاسخ داد: اميرالمؤمنين چيزي از مال خويش را به من نبخشيده است تا آن را نپذيرم و اگر از مال خويش مي داد آن را قبول مي کردم، ليکن او از بيت المال مسلمانان به من بخشيده است و آن مال حق من نيست. يک روز ميان خليفه منصور و همسرش به علت بي ميلي خليفه نسبت به وي ناسازگاري و اختلاف پيش آمد. همسرش از وي خواست تا ميان آنان قضاوت عادلانه صورت گيرد. خليفه به وي گفت که چه کسي را براي قضاوت بين من و خودت مي پسندي؟ گفت: ابوحنيفه. خليفه نيز بدان رضايت داد. ابوحنيفه آمد و خليفه به وي گفت: اي ابوحنيفه، همسرم از من به دادخواهي برخاسته، تو نيز داد من از او بستان. ابوحنيفه گفت: اميرالمؤمنين سخن بگويد. منصور گفت: براي مردان تزويج چند همسر حلال است؟ گفت: چهار. منصور به همسرش گفت: شنيدي؟ ابوحنيفه گفت: اي اميرالمؤمنين خداوند اين تعداد را تنها براي افراد اهل عدل و داد حلال ساخته است، و کسي که به عدالت رفتار ننموده يا از رعايت ننمودن عدالت بترسد بايد تنها يکي بگزيند که خداوند متعال مي فرمايد: {فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً} [النساء: 3] يعني: «پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد به يك زن [اكتفا كنيد].» و سزاوار است که از پروردگار خويش آموخته و از فرموده هايش پند گيريم. منصور خاموش گشت و سکوت وي مدت زيادي طول کشيد. ابوحنيفه برخاست و خارج شد. وقتي به منزل رسيد، همسر خليفه خدمتکاري را به سويش فرستاد و همراهش مبلغي پول و پارچه بود. ابوحنيفه آن ها را برگرداند و گفت: سلام مرا به او برسان و به او بگو من دين خود را بر وي بخشيدم و اين کار را تنها در راه خداوند انجام دادم و از آن قصد نزديکي به کسي يا چشمداشت مال دنيا نداشتم. ابوحنيفه سودهاي سالانه اش را جمع مي کرد و بوسيله ي آن احتياجات اساتيد و محدثين و خوراک و پوشاک و ديگر نيازمندي هاي آنان را خريداري مي نمود و بقيه ي پول سودش را به آنان مي داد و مي گفت: آن را در رفع احتياجات خويش خرج کنيد و جز خدا را سپاس مگوييد، چون چيزي از مال خويش به شما نداده ام بلکه همه ي آن از فضل و بخشش خداوند بر من و به خاطر شما است. توجه و تاکيد وي بر آراستگي ظاهر ايشان بر اينکه ظاهري کاملاً زيبا و نيکو داشته باشد تاکيد داشت و بسيار به لباس خويش توجه مي کرد. کوشش وي در جستجوي علم ابوحنيفه در محضر عالم زمانه ي خويش حمّاد بن ابي سليمان بود درس فقه را نزد وي به پايان رسانيد و تا هنگام مرگ حماد از محضر وي استفاده مي نمود. در سن بيست و دو سالگي آموختن نزد وي را آغاز نمود و تا هجده سال مداوم و بدون انقطاع نزد ايشان بود. ابوحنيفه خود در اين باره چنين مي گويد: «بعد از آنکه به مدت بيست سال ملازم حماد بودم در درونم براي رياست کشمکش پيدا شد، بنابراين تصميم گرفتم که از وي کناره گرفته و در حلقه ي درس مخصوص خويش بنشينم. با اين فکر يک شب از خانه بيرون آمده و مصمم بودم که چنان کنم.
Show all...
🔺دروسی از حادثه کربلا ✅امام حسین بن علی رضی الله عنهما به ما یاد دادند که مقابلۀ با حاکم ظالم چگونه باید باشد. امام حسین رضی الله عنه به ما یاد دادند که خون بر شمشیر پیروز می‌شود ولو بعد حین. وبه ما یاد دادند که اصحاب الاخدود حق بودند هر چند همگی شهید شدند. و به ما یاد دادند که اهل حق نباید به کمی تعداد هم‌مسیران غمگین شوند. مهم این است بر جادۀ حق و صواب حرکت کنی، کم و زیادش مهم نیست. وبه ما یاد دادند که در بعضی حالات باید همه‌چیز را فدا کرد و هجرت نمود و به تعبیری دنیا را طلاق داد. امام حسین رضی الله عنه به ما یاد دادند که ضعف مادی مساوی با نیستی و نابودی است. وبه ما یاد دادند که مردن به ز تحقیر شدن. وبه ما یاد دادند که مرگ با عزت به از زندگی تحت ظلم و ذلت است. امام به ما یاد دادند که همیشه قدرتمندان و غالبین در معرکه پیروز میدان نیستند. بلی، چه بظاهرشکست‌خوردگانی که نزد الله پیروز و سربلندند. بلی، قیام امام‌حسین‌بن‌علی رضی الله عنهما قیام حق علیه باطل بود. »کاشکی حاکمان و دولتمردان و علما و سیاست‌مداران و اساتید و دانشمندان و مؤمنان و مؤمنات و تمام اقشار مختلف جامعه، دروس با ارزش زندگی و قیام شهید کربلا را نصب العین خود قرار می‌دادند و به آموزه‌های آن عمل می‌کردند؛ آموزه‌هایی که راه رستگاری ما در دنیا و عقبی خواهد بود. صاحبان بصیرت چه درس‌هایی از قیام این امام همام می‌گیرند. درس‌هایی که چراغ هدایت را فراروی آن‌ها قرار می‌دهد. ای امام بزرگوار، وقتی زندگی تو را بارها مطالعه می‌کنم بغض گلویم را می‌گیرد، مگر می‌شود کسانی که خود را مسلمان می‌دانستند و نماز می‌خواندند، تو نوۀ پیامبر را دشمن بدانند سر از تنت جدا کنند؟! مگر از تو بزرگتر، فاضل‌تر، باتقواتر و شریف‌تر بر زمین وجود داشت که آنان هوای ریختن خونت را کردند؟! آیا آن‌ها عقل‌شان سر جایش بود یا مسخ و مسحور شده بودند؟ مگر توچکار کرده بودی غیر از اجابت دعوت قوم بی‌وفای کوفه؟ امام تنهایت در کربلا، بدون یاور، گرسنه و تشنه با فرزندانش محاصره شده، بدون راه عبوری برای آوردن آب عذابم می‌دهد. عزیزم ، ای نوۀ رسول‌خدا(صلی الله علیه وسلم )، ای فرزند علی( رضی الله عنه) و فاطمه( رضی الله عنها)، کاش من در عصر تو و قبل از شهادت مظومانۀ تو برای دفاع از شریف‌ترین انسان گیتی در آن حین جان ناقابل خود را تسلیم می‌کردم. روحم فدای تو امام حسین جان. کسی تو را دوست نداشته باشد مؤمن نیست. حیف که غیر از اشک سرد، کاری از دستمان برنمی‌آید. می‌دانم خودت آرزوی این شهادت را داشتی. مبارک باد این پیروزی جاودان؛ پیروزی خون بر شمشیر. برایت سینه نمی‌زنم و یقین دارم از همراهان رسول‌ الله صلی الله علیه وسلم دربهشت جاودان خواهی بود. خداوندا، عاقبت ما را به مانند اسلاف‌مان ختم بخیر بفرما. اللهم صلی علی محمد و علی آل محمد. م . منصور صمیمی جانبلاغی https://t.me/mansoorsamimi
Show all...
منصور صمیمی

کانال رسمی: @mansoorsamimi کانال خطب ومواعظ: @sermons1402 کانال دروس شرعی: @drous2 دانیشتووی شاری پاوەی ڕۆژهەڵاتی کوردستان.

10
امام حسین بن علی رضی الله عنهما به ما یاد دادند که مقابلۀ با حاکم ظالم چگونه باید باشد. امام حسین رضی الله عنه به ما یاد دادند که خون بر شمشیر پیروز می‌شود ولو بعد حین. وبه ما یاد دادند که اصحاب الاخدود حق بودند هر چند همگی شهید شدند. و به ما یاد دادند که اهل حق نباید به کمی تعداد هم‌مسیران غمگین شوند. مهم این است بر جادۀ حق و صواب حرکت کنی، کم و زیادش مهم نیست. وبه ما یاد دادند که در بعضی حالات باید همه‌چیز را فدا کرد و هجرت نمود و به تعبیری دنیا را طلاق داد. امام حسین رضی الله عنه به ما یاد دادند که ضعف مادی مساوی با نیستی و نابودی است. وبه ما یاد دادند که مردن به ز تحقیر شدن. وبه ما یاد دادند که مرگ با عزت به از زندگی تحت ظلم و ذلت است. امام به ما یاد دادند که همیشه قدرتمندان و غالبین در معرکه پیروز میدان نیستند. بلی، چه بظاهرشکست‌خوردگانی که نزد الله پیروز و سربلندند. بلی، قیام امام‌حسین‌بن‌علی رضی الله عنهما قیام حق علیه باطل بود. »کاشکی حاکمان و دولتمردان و علما و سیاست‌مداران و اساتید و دانشمندان و مؤمنان و مؤمنات و تمام اقشار مختلف جامعه، دروس با ارزش زندگی و قیام شهید کربلا را نصب العین خود قرار می‌دادند و به آموزه‌های آن عمل می‌کردند؛ آموزه‌هایی که راه رستگاری ما در دنیا و عقبی خواهد بود. صاحبان بصیرت چه درس‌هایی از قیام این امام همام می‌گیرند. درس‌هایی که چراغ هدایت را فراروی آن‌ها قرار می‌دهد. ای امام بزرگوار، وقتی زندگی تو را بارها مطالعه می‌کنم بغض گلویم را می‌گیرد، مگر می‌شود کسانی که خود را مسلمان می‌دانستند و نماز می‌خواندند، تو نوۀ پیامبر را دشمن بدانند سر از تنت جدا کنند؟! مگر از تو بزرگتر، فاضل‌تر، باتقواتر و شریف‌تر بر زمین وجود داشت که آنان هوای ریختن خونت را کردند؟! آیا آن‌ها عقل‌شان سر جایش بود یا مسخ و مسحور شده بودند؟ مگر توچکار کرده بودی غیر از اجابت دعوت قوم بی‌وفای کوفه؟ امام تنهایت در کربلا، بدون یاور، گرسنه و تشنه با فرزندانش محاصره شده، بدون راه عبوری برای آوردن آب عذابم می‌دهد. عزیزم ، ای نوۀ رسول‌خدا(صلی الله علیه وسلم )، ای فرزند علی( رضی الله عنه) و فاطمه( رضی الله عنها)، کاش من در عصر تو و قبل از شهادت مظومانۀ تو برای دفاع از شریف‌ترین انسان گیتی در آن حین جان ناقابل خود را تسلیم می‌کردم. روحم فدای تو امام حسین جان. کسی تو را دوست نداشته باشد مؤمن نیست. حیف که غیر از اشک سرد، کاری از دستمان برنمی‌آید. می‌دانم خودت آرزوی این شهادت را داشتی. مبارک باد این پیروزی جاودان؛ پیروزی خون بر شمشیر. برایت سینه نمی‌زنم و یقین دارم از همراهان رسول‌ الله صلی الله علیه وسلم دربهشت جاودان خواهی بود. خداوندا، عاقبت ما را به مانند اسلاف‌مان ختم بخیر بفرما. اللهم صلی علی محمد و علی آل محمد. م . منصور صمیمی جانبلاغی ـ بانه‌وره 10 محرم 1439 ه.ق https://t.me/mansoorsamimi
Show all...
منصور صمیمی

کانال رسمی: @mansoorsamimi کانال خطب ومواعظ: @sermons1402 کانال دروس شرعی: @drous2 دانیشتووی شاری پاوەی ڕۆژهەڵاتی کوردستان.

Photo unavailableShow in Telegram
...
Show all...
3
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.