فیکایی ک خوندم/دیلی

We were too close to the stars.

من دارم میمیرم از کم خابییی

خالم تازه زنگ زده دارن میان اینجا

چجخهغیعلغققفعان

اینم میتونه مرتبط باشه اگر روزی من مردم گریه نکن . من از درون مرده بودم فقط چشمامو بستم

یا مثلا جسمش خسته تر از ان بود که ادامه مسیر را بدون روحش طی کند و این پایان بود.

حتمنم نیاز نیست چیز خفنی باشها مثلا من فوبیای غرق شدن دارم میخام لحظه اخر باهاش رو ب رو بشم پس: میخاستم جیغ بکشم ولی سرم زیر اب بود پس فقط لبخند زدمو چشمانم را بستم

تصور کنید امشب اخرین شب زندگیتونه و قراره خودکشی کنید اخرین جمله ای که میگید یا مینویسید چیه؟ “دور از جون همتون البته🫶🏻”

عکسم بعد از یک بار دیدن😇 عکسم بعد از پنجاه بار دیدن🥸🥴

هرچقد بیشتر نگاه میکنم عجیبتر میشهه انگار نصف سرم رفته تو