cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

paradise

تو ادم ، من حوا سیبی در کارباشد یانه، با توبهشت جاریست...🍎🍃 منتخب اشعار وابیات شاعران بزرگ ومعاصر ، آشنایی با مشاهیر ادب و هنر ایران و جهان تاسیس کانال ۱۵ فروردین۱۴۰۲

Show more
Advertising posts
731
Subscribers
-124 hours
+27 days
+530 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

کاش این دنیا هم مثل یک جعبه‌ موسیقی بود، همه ‌صدا‌ها آهنگ بود، همه حرف‌ها ترانه... #علی_حاتمی @paradisePoem
Show all...
👍 2
تو باشی ،قهوه ای باشدکنارش فال هم باشد و در فنجان تلخم ذره ای اقبال هم باشد #سیدسعیدصاحب_علم #عصرتون_دلربا @paradisePoem
Show all...
👏 2
پرم شبیه تفنگی که جنگ یادش نیست گلوله ای که صدای تفنگ یادش نیست "ستاره ای بدرخشید و ماه"من گم شد ستاره ای که غرور پلنگ یادش نیست به خودکشی نتوان لطف مرگ را فهماند به ساحلی که شکوه نهنگ یادش نیست در این زمانه ی بالا پسند پایین کش کسی که شیوه ی "الا کلنگ"یادش نیست! من آن کبوتر جلدم در این هیاهو ها که راه خانه ی خود را قشنگ یادش نیست... #رسول_مختاری_پور ‌‌‎‌‌‎‌‌ @paradisePoem
Show all...
👏 3 1
در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵، #آدولف__هیتلر، در پناهگاهی زیر مقر خود در برلین، با بلعیدن یک کپسول سیانور و شلیک گلوله به سر خود، خودکشی کرد. بلافاصله پس از آن، آلمان بدون قید و شرط تسلیم نیروهای متفقین شد و به رویاهای هیتلر در مورد رایش “۱۰۰۰ ساله” پایان داد
Show all...
👌 3👍 2 1
۳۰اوریل ، #مرگ #ادولف_هیتلر #هیتلر در ۲۹ آوریل ۱۹۴۵ در روزهای پایانیِ نبرد برلین، با #اوا_براون که برای سال‌های طولانی معشوقهٔ او بود ازدواج کرد. در ۳۰ آوریل، یعنی یک روز پس از ازدواجش، به همراه همسرش خودکشی کرد... @paradisePoem
Show all...
👌 5 3
شهر شلوغی که خودت را گم کنی تویش شهری که هی زیر دماغت می زند بویش خاموش، ته سیگارها افتاده هر سویش دارد نگاهت می کند چشمان ترسویش دیگر چرا غم می خوری؟ حالا که تهرانی! بر پشت بام خوابگاهم، ساعتِ 8 است پیراهن و شلوار خیسم داخل طشت است دنیایم از چیزی لزج انگار آغشته ست چیزی که در من به زمان حال برگشته ست هی فاطمه! از اینکه اینجایی پشیمانی؟ پشت طناب رخت ها با برج میلادم مثل زنی که خواستی، بغضم ولی شادم! یک روسری ِ بی خیال ِ رفته بر بادم رو شد تمام دست، با برگی که افتادم پاییز هم خوب است با شب های بارانی از بندهای شهر «تو» خود را می آویزم چسبیده به یک گوشه ی دنیا همه چیزم چسبیده ام به واقعاً «تو» با همه چیزم! دلتنگی ام را توی آغوش «تو» می ریزم دیگر نباید «تو!» مرا با شک بترسانی  یک مشت بغض و خاطره با عشق در جنگ است تنهایی ام با غربت تهران هماهنگ است نه! برنمی گردم به شهری که پر از سنگ است هرچند مشهد هم دلش مثل دلم تنگ است  اما چه باید کرد با این شهر سیمانی؟! #فاطمه_اختصاری @paradisePoem
Show all...
👏 6👍 1 1
پس از عمری که احوال من بیمار می‌پرسد نمی‌پرسد ز من آن نیز از اغیار می‌پرسد #شرف‌جهان_قزوینی @paradisePoem
Show all...
3👏 3
3
🥰 5 2
چگونه از او بگریزم در حالی‌که او سرنوشت من است؟ آیا رود می‌تواند مسیر خود را تغییر دهد؟ 👤#روزنگار، ۳۰ آوریل، درگذشت #نزار_قبانی @paradisePoem
Show all...
👌 4 3🕊 1