cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

به‌ دنبال نام تو..

محتاجِ توانِ تغییرِ رویکرد از فرار از خود به قیام به سوی خود... ارتباط:💭@ashena666bot https://telegram.me/BChatBot?start=sc-1002054-PJyFc4O ربات ناشناس

Show more
Advertising posts
189
Subscribers
No data24 hours
-57 days
-830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

دست هرچی که بهت ربط داشت رو گرفتم بردم پرت کردم داخل انباری و حبسشون کردم بعد برای اینکه خفه شن و دست از سرم بردارن انگشت اشاره‌ام رو گرفتم جلو دهنم: هیس! در انباری رو چهار قفله کردم و از خونه بیرون زدم.. وقتی برگشتم خاطره‌ات داشت تو اشپزخونه چایی دم میکرد حسرتت داشت جلو آینه میرقصید اشکهات داشتن دونه دونه گلدونای جلو پنجره رو اب میدادن همون پیرهن سبزت داشت رخت چرکارو پهن میکرد چشمات پشت میز نشسته بودن و با کاغذای من ور میرفتن عکسهات داشتن تابلوهای رو دیوار رو صاف میکردن.. دستات…. دستات دور گردنم بودن.. فکر کردی عطرت بیکار نشسته بود؟ نه دیوونه ! سردسته این آشوب همون عطرت بود؛ عطرت تو انباری پیچید قلبم طاقت نیاورد اومد و همشون رو ازاد کرد..
Show all...
🔥 1
00:29
Video unavailableShow in Telegram
3316447987436357743.mp42.36 MB
👍 6 1
Repost from Hẅaπg
Photo unavailableShow in Telegram
Repost from Hẅaπg
⍣.Can't wait to see YOU_
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
💯 2
00:00
Video unavailableShow in Telegram
3082961603136689059.mp424.65 MB
🍓 5
امشب دوباره پیراهنت را بوسیدم؛ به جای تو مانکن پشت ویترین آن را پوشیده بود… فروشنده گفت:تخفیف دارد! خریدم.. عطر تو را نداشت،یک ساعت بعد برگرداندمش.. پیرمرد فروشنده سری تکان داد:طفلکی دیوانه است؛خدا به مادرش صبر دهد.. به مادرم که گفتم،خندید و گفت:راست میگفت،دیوانه ای… و به جیب چپ پیراهنم اشاره کرد: ادمها عطر را روی پیراهنشان میزنند بعد از چندساعت هم میپرد؛ میپرد روی قلب عاشق‌شان و همان‌جا می‌ماند،پیراهن و بالشت خانه‌موقت شان است… دست گذاشتم روی جیب سمت چپم،راست میگفت! ناگهان تپید،عطر تو خانه را پر کرد…
Show all...
💯 6💔 1
چه کسی گفته زمان طلاست؟ من مزه مزه اش کرده ام.زمان مانند الکل است‌. ذره ذره می‌‌سوزاند و میرود در عقل و وجودت. مستِ مست که شدی، چشم‌هایت را باز میکنی و میبینی عمرت گذشته و تو ماندی و خماری و از دست رفتن یک عمر! |فروغ فرخزاد|
Show all...
9
کسی چه می‌داند، شاید این جهان، جهنم جهانی دیگر باشد… | کافکا|
Show all...
2👎 1💯 1
Vay Agar .mp32.81 MB
👍 2
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.