Mihaē
قرار نیست همه رو نجات بدی نعناع! نامهرسان/.نویسنده یه وایولتاورگاردن واقعی!📬 برایاینکه مکالمهمون دوطرفه باشه: @MihaaeBot 🍀 جهت سفارش: @hedyhnv 🏷️ •همهی کلمات اینجا، کلماتِ من هستن. •برای سفارش نامهها پین چنل رو بخونید🪄.
Show more3 423
Subscribers
-1424 hours
-177 days
+1 04630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
گرفتم منظورتو ، خیلی خیلی قشنگ و دوستداشتنی بود ، ولی این زاویه ی دید منه:)
شاید ما هم بعد از مرگ معشوق داشتیم...
شایدم اصلا بعد از مرگی نبود ،میدونی؟
شاید مرگ پایان بود....ما از کجا میدونیم...
شاید خاطرات ما هم مثل یه کتاب خاک خورده ی گوشه ی یک کتابخونه ی قدیمی باشن که طرفداران چندانی نداشت:))
شایدمجاودانه بودیم....در زندگی های بعدی ، شاید داستان ما اینجوری نبود....
مرسی از تو که باعث میشی به عمق قلبمنفوذ کنم و یادمیاری من اونجا چی داشتم:)))
منم فکر میکنم بهتره امروزو امروز زندگی کنیم و فردارو، فردا.
اصلا بههمینخاطر نوشتم که حتی زیر خاک هم میتونه عشق اتفاق بیفته، اگه تئوریِ “همهچی ممکنه” واقعی باشه خب دیگه خیلی ترسناک میشه ولی بااینحال بامزهست.
هر چیزی به موقع اش اهمیت داره
چه فرقی میکنه بعد مرگ برامون چی مینویسن
عموما هر چیزی سر تایم خودش جذابه
حتی فردا ممکنه دیر باشه
و اون چیزی که کلی براش جنگیدی کوچکترین اهمیتی نداشته باشه
پس بعضی جاها باید ریسک کرد
بعضی جا ها باید فرصت داد
بعضی وقت ها هم خودمون به تقدیر بسپاریم
دیدگاههاتون بسیار زیبا و فکرکردنیه.
منتها من تصویری رو دیده بودم که ذهنم رو به سمتوسوی دیگهای برده بود… شاید منظورم رو خوب نرسوندم.
شاید بعد از مرگ ما ، معشوقمون برامون نامه نوشت:)))
مثل جک و رز توی تایتانیک ، رز میخواست بمیره و جک میخواست زندگی کنه. جک برای رز مرد و رز برای جک زندگی کرد :)))
شاید استخوان ما هم معشوقی داشتن:))