شعر و نوشته های هزاره گی 📘📘🗒🗒📒📒
نوربندترین شعر، دکلمه و نوشته های هزاره گی ره د اینجی خانینده بشید 🔵🔵🔵🔵⚪⚪⚪⚪🟡🟡🟡 @Andeshmand2001 لینک کانال t.me/shearehazarage1401
Show more682
Subscribers
+624 hours
+217 days
+5430 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
کِته چمرس کدم پی بوفته کشکی
پیرونه پس کدم پی بوفته کشکی
اگر چی بانه نم گرمی هوا ره...
بغل آوَس کدم پی بوفته کشکی
#رضاجیرکتو
🔸🔸🔸🔸🤍🤍🤍🤍🔹🔹🔹🔹
تو را ای ماه پیکر دوست دارم
تو را تا سیمِ آخر دوست دارم
من از خیر سرت اصلا گذشتم
تو را حتا قتی شر دوست و دارم
#قربانعلیاندیشمند
💛💛💛💛🤍🤍🤍🤍💙💙💙💙
یک گپ قد شاعرا
از آنجا که نوحه خوانی و مرثیه خوانی از رسوم گینی مونه،کوشش کنید که از این رسم بلده گسترش و احیای لهجه خو کار بگیری.
متأسفانه نوحه هایی که سروده شده اکثرا محتوای ضعیف درن،کوشش کنید بلده سرودون نوحه کتابای مقاتل ره مطالعه کنید.
و بلده مداحان تا محرم خوب مدحیه و مرثیه ده زبون خودون مو بوگید.
#رووفدیزنگی
#ازرگی
🔹🔹🔹🔹⚪️⚪️⚪️⚪️🔸🔸🔸🔸
👍 3
Repost from ♡ فـولـکـلـور هـزارگـیـ♡𝐡𝐚𝐳𝐚𝐫𝐚𝐠𝐢 𝐟𝐨𝐥𝐤𝐥𝐨𝐫𝐞
نیه حاصل بغیر از شعرِ غمچل
شده پایِ کشل ډوگل د ډوگل
ازی آغیل گذشته آودیدیمه
رسیده د مسیرِ دشت و جنگل
زمانه چون شاوی تاریکه اینجی
کش که باشه یگو روشنی د جل جل
نکرده یارِ دم حتی تسلی
دلی صدپرکلی مه گشته گَل گَل
دریغ کرده رفیقِ گینه گی هم
ازمه پرسانِ یک احوال و اوگل
شده حسرت د جانمه قوغ و آتیش
مره کرده د غم و غصه جیرمل
گیرنگه درد و ارمونای دلمه
د چند مصرع شده از دلمه بل بل ...
_ شکیبا حسینی
_ ۲۶ ثور ۱۴۰۳ / ۱۵ می ۲۰۲۴
#فولکلورهزارگی 🫴
╭──┅═ঊঈ☆☆ঊঈ═┅─╮
🆔 @HazaragiFolklore👈
╰──┅═ঊঈ☆☆ঊঈ═┅─╯
واژههای اصیل پارسی در گویش هزارگی؛ (بخش ۳).
۱- بَکَلَه = باکله، به معنای با درک، با مغز، پیش بین، با تجربه و بسیار خردمند.
باکله واژهی آمیخته شده از با + کله است. با مغز، با عقل.
مردم هزاره به ویژه هزارستان/ ھزارہ جات مرکزی به پدربزرگ شان و دیگر مردان کهنسال به دلیل اینکه آنها با تجربه و خردمند هستند، «بکله یا باکله میگویند.» در بعضی مناطق ھزارہ جات/هزارستان باکول نیز گویند.
۲- انگِشت = زگال (زغال) مرده و سیاه شده، اخگر کشته، محصول که از احتراق ناتمام نباتات خشبی به دست میآید.
مردم هزاره به زغال/زگال بهجا مانده از سوخت چوب که خاکستر نشده باشد، انگِشت میگویند.
هر آنگه که بر زد یکی باد سرد
چو زنگی برانگیخت ز انگشت گرد
«فردوسی»
ور وسمه* کنی بر ابروی زشت
چون سبزه بود به روی انگشت
«امیر خسرو دهلوی»
* وسمه = حنا، حنای مجنون
.....................................................
۳- جولهگگ = جولاهگ، جولاه، جولاهه، بافنده، عنکبوت.
از پی کوری چشم دشمنان
بر درِ غار تو جولاهک تنید.
«شرفنامه، منیری»
در گویش عامیانه مردم هزاره به عنکبوت جولهگگ یا جولاهگ گفته میشود.
.....................................................
۴- چومکه، چومگه = چوم + گه/ گاه. چومگاه، جای چوم
چوم در واژهنامه دهخدا به معنی پیه و شحم و چربی آمده است
مردم هزاره به رانهای حیوانات و انسانها چومگه یا چومکه میگویند. یعنی جای چوم و چربی.
.....................................................
۵- خُرو= مخفف خروس (فرهنگ پارسی)
۶- ماکی = مخفف ماکیان (فرهنگ پارسی)
مردم هزاره به خروس و مرغ «خُرو» میگویند.
و به جای ماکیان از واژهی «ماکی» استفاده میکنند.
.....................................................
۷- وَرغ = برغ، بندی باشد که از سنگ و چوب و خاشاک در برابر آب درست کنند. ورغاب و یا برغاب.
در گویش هزارگی مناطق مرکزی به جویچههای کوچک و مخصوص که در بین مزارع کشاورزی برای آبیاری آن میسازند ورغ گویند.
«تا حالا یک ورغ گندم آب دادم»
نوت: ورغ در پارسی به معنای روشنایی نیز آمده است.
.....................................................
۸- خرغول = گیاهی دارویی است که آن را بارتنگ نیز خوانند. خرغول به جهت این گویند که برگهای آن شبیه به گوش خر است. خر + غول.
غول در پارسی معنی گوش را نیز افاده میکند.
گیاه بارتنگ در بین مردم هزاره به نام خرغول یاد میشود.
.....................................................
۹- لش = لش در زبان پارسی به دو معنا کاربرد دارد.
الف) لاش، لاشه، جسد
ب) کسانی که سخت بیکار، تنبل، بیعار و بیحال و بیغیرت باشند.
مردم هزاره به لاشهی چیزی لش میگویند.
به عنوان نمونه: «لش گوسپند ره سگ خورده»
به چیزهای بدبو میگویند: «لش بوی میدهد»
«فلان چیز لش بوی میدهد»
و همچنین به کسانی که تنبل و بیحال باشد، نیز لش میگویند.
«او لش بلند شو کار کن» «مثل لش خوابیده بیکار و بیحال است»
.....................................................
۱۰- چل: این واژه در پارسی کاربردهای مختلف دارد. از جمله:
چِل = مخفف چهل
چِل = مردم کم عقل و دیوانه. خل و چل
چُل = چول(آلت تناسلی مردان)
چَل/ چِل = چل به معنای بندی که از سنگ و چوب و علف در جلوی رودخانه و نهرها میسازند. بندروغ.
واژگان بالا در گویش هزارگی نیز همین کاربردها را دارد و به همین شکل تلفظ میشود.
نوت: به بندروغ (چل) در گویش هزارگی چلی یا چیلی گفته میشود.
#حمیدسلحشور
Hamid Salahshoor
۱۴۰۳-۲-۲۶ خورشیدی
کابل، اوغانستان/خوراسان..
🔹🔹🔹🔹⬜️⬜️⬜️⬜️🔸🔸🔸🔸
#روز_فرهنگ_هزارگی_گرامی_باد!
#سرنوشت
هنر و علم و بیداری هزاره
غرور و عشق و هشیاری هزاره
بیا بوری چکر دره به دره
ز کیو دره تا دره هزاره
زهر کوه و کمر گل چیده موری
گل از زخم ارزگان یادگاره
***
هنر و علم و بیداری هزاره
غرور و عشق و هشیاری هزاره
هزاره شیعه یا اسماعیلیه
و یا از پیروان حنفییه
چه فرقی مونه که رنگش چه باشه
سه شاخه گل ز باغ ازرگیه
***
هنر و علم و بیداری هزاره
غرور و عشق و هشیاری هزاره
سرشت مو یکه سرنوشت مو یکه
خرمون مو یکه، کار و کشت مو یکه
دست یک دیگه خو ایله نمونی
جهنم مو یکه بهشت مو یکه
***
هنر و علم و بیداری هزاره
غرور و عشق و هشیاری هزاره
پیدا مونی بخشی مشکل خو چاره
موپاشی بر سر شو خو ستاره
سرخو جم کده، سرشته خو مونی
ده دست میگری سرنوشت خو دوباره
هنر و علم و بیداری هزاره
غرور و عشق و هشیاری هزاره
#قنبرعلی_تابش
💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍💛💛💛💛
شیخ نطاق ، نخستین تابو شکن هزاره ؛
شیخ علی حسین نطاق ، سخنور توانا، مبارز جسورو بی همتا، مسلط برزبان ودانش مذهبی پس ازختم تحصیلات عالی ( دهه چهل خورشیدی ) در نجف در مقطع آیت الله - درآن دوران مرجع تقلید برای هزاره تحریم بود - به زادگاه خود اخضرات از توابع ولسوالی پنجاب آمد. شیخ نطاق که درفن سخنوری نادره ای روزگار بود ، بسیار زود شهرت او دراقصاء نقاط هزارستان پیچید ودرهرجایی که منبربرپا میکرد مردم درزمستان های سرد، برفی ویخبندان ازدوردوست ترین نقاط می آمدندوپای منبراو می نشستند. شیخ نطاق درجریان این سخنرانی های پرجاذبه خود، زوایای تاریخی استبداد خاندان نادری را نسبت به هزاره ها برجسته میساخت وهم درعین زمان به مخاطبان خود اعتمادبه نفس میداد. نخستین بارشیخ نطاق این پرسش تاریخی را مطرح کرد که زن ومردهزاره شیعه ومسلمان اند، هیچ تفاوتی میان شان وجود ندارد ، پیغمبر خداوند هیچگاهی نگفته است که پس از من سلسله های که خودرا منسوب به من میدانند، مقدس ومعصوم اند. برتری مسلمانان بریکدیگر به حکم قرآن به تقوای شان برمیگردد، نه به هویت نژادی وقومی شان؛ لذا چرا سادات کرام دختر هزاره را تزویج کنند ، اما ازازدواج دختران شان با مردان هزاره ابا ورزند ؟ این سوال تاریخی را که شیخ نطاق مطرح کرد، یکی از مهم ترین پرسش های بود که در آن سالها این نوع پرسش، کفر مطلق شمرده میشد وطرح آن تابو شکنی تمام عیاربود.
شیخ نطاق این مرد مبارز، سخنورشور انگیز ومسلط بردانش فقیه، برای نخستین باربه عنوان یک هزاره ، دست به یک تابو شکنی تاریخی زد. تا بتواند از این طریق روند تقدس مآبی ، سیادت طلبی برمحور برتری جویی سادات را زیر سوال ببرد وهم به هزاره ها نشان دهد که تو مانند یک سید، انسان استی وزن ومردسید وهزاره ازهمدیگر متفاوت نیست.
شیخ نطاق این مرد جسور وشجاع ، یکی از « بی بی » زادگاهش را رسما به عقد نکاح خوددر آورد. این خودش « مادر بمب » ها شد وکل هزارستان را به لرزه انداخت. در آن زمان پسران سید شاه موسی سرای درمقر ولسوالی پنجاب اتاق هایی را دراختیار داشتند وازاین طریق هم به حاکمان وقت نزدیک بودند وهم اشراف برهزاره ها داشتند. سادات منطقه برشیخ نطاق شوریدند، چنان غوغای ازاین ازدواج وی برپا کردندکه نظیر آن تا هنوز دیده نشده بود.
اما درولسوالی پنجاب سناتور محمد علی خان که یک انسان عیاروکاکه بود ، به حمایت شیخ نطاق برخاست. وکیل اکبرخان نرگس که یک دیپلومات وسیاستمدار ذاتی بود، او با هوشمندی با خانواده ظاهر شاه برای پیشبرد اهداف خودرابطه ایجاد کرده بود واین را سیدهای شوریده ای « سرای » میدانستند که سناتور برادروکیل اکبرخان ، پشتش درکوه است. لذا شیخ نطاق به ولسوالی پنجاب ـآمدودر کنف حمایت سناتور محمد علی خان نرگس قرار گرفت وبه زودی مدرسه ای در« خم » پنجاب تاسیس کرد که دراین مدرسه 400 شاگرد را درس میداد. بالاخره فرزندان شاه موسی پی بردند که توان مقابله با شیخ نطاق وسناتور را ندارند ، به نحوی با پیشکش نانوات به سناتور، این غایله را ختم شده اعلان کردند، اما هرگز کینه ای شیخ نطاق را فراموش نکردند.
وقتی سید علی بهشتی درراس شورای اتفاق و قدرت قرار گرفت، قدرت سناتور و اکبرخان نرگس هم افول کرد وشیخ نطاق فهمیدکه دیگر مجال تنفس درمنطقه را ندارد، به کابل آمد. در کابل هم این شیخ جسور، روشن نگر وآگاه درنخستین ملاقاتش با ببرک کارمل اورا مخاطب قرار دادوگفت که :1 - تو را نمیتوان رئیس جمهور خطاب کرد، تو میتوانی یک سلطان باشی ، چون از طریق انتخابات به قدرت نرسیده ای 2 - چرا برای رسیدن به قدرت لشکر بیگانه را به کشور آوردی ؟ همین دوسوال برای شیخ به قیمت جانش تمام شد. شیخ نطاق این روح سرکش وآزاده واین تابو شکن تاریخ هزاره ، روز بعدش بطور مرموز در پل باغ عمومی کابل « ترور »گردید.و پرونده ای قتل اش هرگز باز نگردید.
درود برروح شیخ نطاق این شهید راه آزادی، عدالت واین مبارز سنت شکن یک تاریخ.
مشاعره
سلام دوستان و سرایندگان دوبیتی
روز فرهنگی مردم هزاره در روز یکشنبه ۱۹ می است. من در شهر مالمو مسئولیت گردانندگی برنامه را به عهده دارم. از شاعران و دوبیتی سرایان خواهش میشود چند دوبیتی جمع و جور در مورد فرهنگ مردم هزاره که متشکل از ارزشها، باورها، آداب و رسوم، دانش، هنر، زبان و لهجه و امثالش است بسرایید و با من زیر این پست به اشتراک بگذارید تا دران برنامه دکلمه کنم.
تاکید مونوم خوب خوبشی بوگید
الیگو جم شونید بایید دوباره
که دسترخــونِ دوبیتی اواره
بچینید چَن دوبیتی خوب وُ مزگی
بَرِی فرهنگِ مردمِ هـــــــــزاره
#لیلاآرزو
🟨🟨🟨🟨⬜️⬜️⬜️⬜️🟦🟦🟦🟦
پیرونِ شالشری د بر تو نوربند
دستمالِ نوگله د سر تو نوربند
روز فرهنگ آزرگی ده برمه
امو شیشتهی موتبر تو نوربند
#رضااندیشمند
🔹🔹🔹🔹🤍🤍🤍🤍🔸🔸🔸🔸