پادکست مهرانگیز

‌ سال گذشته دو بار معلم تاریخ کلاس اول راهنمایی‌مون رو دیدم. هنوز تو همون مدرسه درس میده، دست‌کم تا چند ماه پیش که من دیدم اینجوری بود. من کی کلاس اول راهنمایی بودم؟ سال شصت و چهار، یعنی بیش از سی و هشت سال پیش! معنیش می‌فهمید چیه: این مرد بیش از سی و هشت ساله داره از پارس‌ها و مادها و کمبوجیهٔ دروغین و قرارداد ترکمنچای و تحریم تنباکو و میرزا رضای کرمانی که شاه شهید رو چند روز مونده به جشن پنجاهمین سالگرد سلطنتش نفله کرد میگه و اول مهر به اول مهر، مثل نوار کاست دوباره از اول شروع می‌کنه! بیش از سی و هشت سال، یعنی بیش از نصف امید به زندگی یه مرد ایرانی! وقتی معلممون رو دیدم، به این فکر کردم که من فسقل بچه‌ی یازده ساله بودم سر کلاس ایشون و ایشون یه مرد جوون احتمالا سی و چند ساله، حالا من به این چیزی که هستم تبدیل شدم و اینجا که هستم هستم و ایشون همون‌جا که بوده هست، فقط سی و هشت سال پیر شده. چرا راه دور میرم؟ خود من سی سال درس دادم؛ البته هرگز معلم آموزش و پرورش نبودم، دستمزد و شرایط کارم خیلی خیلی بیشتر و بهتر از معلم‌های آموزش و پرورش بوده، ولی آخرش منم بیش از نصف زندگی‌مو در چنین چرخه‌ای بودم. هزاران نفر رو بار اول که دیدم دانش‌آموز بودند و من معلم زیست‌شناسی، یک سال بعدش اونا دیگه دانش‌آموز نبودند ولی من هنوز همون معلم زیست‌شناسی بودم! کاری به خوب و بدش ندارم که تو هر کاری هست، اما معلمی یه چرخه‌ست که خیلی راحت می‌تونه یه عمر رو ببلعه و آدم حتی یه قدم هم از جاش حرکت نکرده باشه. چی یا چیا می‌تونه باعث بشه آدم به این موضوع توجه نکنه و توی این چرخه بچرخه و بچرخه تا عمرش تموم شه یا بندازنش بیرون؟ طبعاً خیلی چیزا، ولی احتمالا بخشی از اون چیزا رو تبریک و توصیف‌‌هایی که واسه کسی خرجی نداره، واسه معلم هم غیر از دل‌خوش‌کنک چیزی نیست تشکیل میده، پس شاید درست‌ترش این باشه که چرخه رو به جای اول مهر تا اول مهر، از دوازده اردیبهشت تا دوازده اردیبهشت حساب کنیم. عزت زیاد. #رضاامیر پی‌نوشت: بهترین توصیف برای معلم، همون توصیف شمعه، فقط نمی‌دونم چرا کسی باید از چنین چیزی خوشحال بشه! پی‌نوشت دو: باقیشو تو کامنت‌ها ببینید! پی‌نوشت سه: خیلی خوشحالم که از اون چرخه اومدم بیرون! پی‌نوشت چهار: شدیداً معتقدم زیر هر مناسبتی که به آدم تبریک میگن، یه دلیل خوب برای ناراحتی و فکر کردن وجود داره! @mehrangizpodcast

کانال تلگرام پادکست‌ میم که در قسمت سی و ششم معرفی کردم: https://t.me/Mimmpodcast

🎧 قسمت سی‌ و ششم: دیدن بدون چشم! قسمت سی و ششم پادکست مهرانگیز شروع مبحث بسیار مهم و گسترده‌ی نوروپلاستیسیتی یا انعطاف‌پذیری عصبیه.‌ این قسمت بیشتر به موضوع «جایگزینی حسی» یا Sensory substitution اختصاص داره. بعضی از موضوعاتی که در این قسمت مطرح شد ایناست: - بن آندروود پسر نابینایی که بدون چشم می‌بینه - مکان‌یابی بازتابی یا Echolocation - خواب دیدن و تجربه‌ی بینایی با چشم‌های بسته - دکتر پل باخی ریتا و بهبودی پدرش بعد از سکته‌ی مغزی - دستگاههای ساخته‌شده برای کمک به نابینایان بر اساس انعطاف‌پذیری عصبی و خیلی چیزای دیگه که بهتره خودتون بشنوید. ممنونم که کار من رو می‌شنوید و بهم بازخورد میدید. عزت زیاد. #رضاامیر @mehrangizpodcast

@mehrangizpodcast ‌در اپیزودهای فیلم Poor things گفتم صحنه‌‌ای که بلا برای اولین بار در اون الکل خورد به نظرم وصله‌ی ناجوره. بلا غذایی که از مزه‌ش خوشش نمی‌اومد رو تف می‌کرد بیرون! در مورد الکل هم همون‌طور که میشه انتظار داشت‌ و از قیافه‌ش هم معلوم بود، طبعاً خوشش نیومد ولی ادامه داد تا جایی که مست و پاتیل افتاد یه گوشه! هیچ ذائقه‌ی سالمی نمی‌تونه از طعم الکل خوشش بیاد یا تحملش کنه. همون‌طور که حس چشایی سالم غذای فاسد رو تشخیص میده و باعث میشه به خوردنش ادامه ندیم، در مورد الکل هم حس چشایی میگه این چه کوفتیه داری می‌خوری؟! همونطور که در مورد دود سیگار، بدن سالم به سرعت می‌فهمه که چیز مزخرفیه و به سرفه می‌افته، اما کلی موضوع فرهنگی و اجتماعی و روانی در این مورد وجود داره که باعث میشه، یا بهتره بگم این امکان رو فراهم می‌کنه تا آدم هشدارهای بدنش در مورد سمی که داره می‌نوشه یا استنشاق می‌کنه رو نادیده بگیره. معتقدم اگه کسی در مورد چنین چیزهایی توسط تجربیات قبلی شرطی نشده باشه نه می‌تونه تحملشون کنه و نه تمایلی به این کار داره. واسه اینه که ادامه دادن بلا به نوشیدن الکل رو وصله‌ی ناجور می‌دونم. عزت زیاد. #رضاامیر

سلام دوستان. برای کارگاه تحلیل فیلم another round که جمعه‌ی این هفته برگزار میشه فقط پنج نفر ظرفیت باقی مونده، اگه علاقمندید اینجا @reza_amir_life به من پیام بدید. عزت زیاد. #رضاامیر

@mehrangizpodcast جلسه‌ی ششم کلاس «داستانهای تکامل به روایت رضاامیر» برگزار شد. دوره‌ی بعدی خیلی زود شروع میشه، احتمالا هفته‌ی آینده، و ظرفیت کلاس حضوری ده نفر بیشتر نیست، پس اگه علاقمندید به من پیام بدید. عزت زیاد. #رضاامیر پی‌نوشت: در تدارک پکیج ویدئویی این دوره هم هستم

سلام. جمعه چهاردهم اردیبهشت ساعت ۱۵ تا نوزده، اول با هم فیلم another round رو می‌بینیم، بعد من برداشت و روایت شخصی خودم از فیلم رو خواهم گفت و در موردش گپ می‌زنیم. اگه به شرکت در این جلسه علاقمندید در @reza_amir_life به من پیام بدید. عزت زیاد. #رضاامیر

دارم برای یه جلسه‌ی تحلیل فیلم حضوری برنامه‌ریزی می‌کنم

@mehrangizpodcast این فیلم رو دیدید؟