Parsa's safe space🎀

قلبم با ریتم زبونم همخونی نمیکنه اون یک چیزی میخواد و زبونم یه چیز دیگه میگه

تویه این جند ساعتی که خواب بودم میتونم بگم عجیب‌ترین خواب زندگیم و دیدم که حتی الان خایه صحبت کردن هم راجبش رو ندارم اینقدر واقعی بود اینقدر پر از جزئیات بود و پر از مکالمه که احساس کردم یه اتفاقیه که برام افتاده و فراموش کردم یا اینکه اتفاقیه که قرار برام بیوفته

چرا دارید بهم تبریک میگید؟😭

خب یه شوهر با موفقیت دزدیده شد

چقدر سست عنصر آخه چقدر یه موجود میتونه ضعیف باشه چقدر میتونی نسبت به خودت حس بدی داشته باشی که وقتی یه جنس مخالف باهاح حرف میزنه حتما اون فرد به نگاه جنسی میبینی

از مردها از صمیم وجودم متنفرم و باعث میشن که از خودم هم متنفر بشم

از حرص تاحالا عرق و آبجو نخورده بودم که تکمیل شد

خب امتحان هام تموم شد، پارتنرم سریع بیاد خواستگاریم