یاغی و یاس❤️🔥یزدان خان و دختر حاجی
🌸یاغی و یاس🌸 یزدان خان انتقام جو و یاس عاشق پیشه از همه جا بی خبرمون🥹 عشق آتشین در راهه! ✨روزانه دو پارت🤓
Show more1 717
Subscribers
-624 hours
-267 days
-11530 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
در ازای طلبی که از پدرش داشته دختره رو صیغه کرده و ازش رابطه میخواد‼️🚫
- قشنگ با کارات بهم نشون میدی حسابی دوسداری تحریکم کنی !
سرش داد زدم
- من همچین کاری نکردم ولم کن، حالم داره از بوی الکل دهنت بهم میخوره
با مشت کوبیدم به سینش و زار زدم
- تو مرد نیستی!
اگه مرد بودی جای طلبت یه دختر برنمیداشتی بیاری اینجا دستمالیش کنی!
عصبی تر شد که بلندم کرد و کوبیدم روی تخت دوباره جیغ زدم بلند شدم فرار کنم اما از بازوم گرفت و دوباره پرتم کرد روی تخت،
زانو هاشو گذاشت دو طرف پام جوری نتونم تکون بخورم
- ولم کن...
- ولت کنم؟ مگه نمیگی مرد نیستم میخوام مردونگیمو نشونت بدم یه مرد با زنش چکار میکنه؟
جیغ زدم
- من زن تو نیستم!
- هستی لعنتی، هستی! زن صیغهایمی و من امشب تا صبح میخوام مرد بودن و نشونت بدم؟
https://t.me/+xBlT9mc13UwxZmNk
۱۰صبح
👍 1
1000
Repost from N/a
Photo unavailable
امیر سلطانی پسری جذاب و خوشتیپ....😮💨
پسری که یک اتفاق تلخ باعث تغییر زندگی و آینده اش میشه ....
با کشته شدن برادرش توسط رفیقش مجبور به جدا شدن از نامزدش میشه و باید با خون بس ای که وارد عمارتشون میشد تن به ازدواج میداد....😮❗️
خون بس ای که پدر امیر برای گرفتن انتقام از قاتل پسر کوچیکش وارد عمارتش میکنه و امیر هم به دلیل گرفتن انتقام خون برادرش و سرد شدن دل سوختش قبول میکنه و از عشقش جدا میشه و با اون دختر ازدواج میکنه و شبش باید دستمال خونی که رسمشونه تحویل مادرش بده و....🔞💔
https://t.me/+xwLaZCLhCmRjM2M0
۲۱
عضویت محدود است🚷
👍 1
1300
Repost from N/a
نامزدش جلو چشمش از یکی دیگهکام میگیره ، اونم جوری تلافی میکنه که...😈🔥📛❌
_ازت متنفرم ویهان...
عصبی گلومو چسبید و تو صورتم فریاد کشید،
_منم ازت متنفرم عوضی، متنفرم از اینکه نشون کرده ے من بودے و با یکے دیگه لاس میزدی..
به عقب هولم داد
_ازت متنفرم اشغال که میدونستی من دوستت دارم و محبت تو جاے دیگه خرج میکردے ...
به ضرب کوبیده شدم به دیوار
_ازت متنفرم که منو پس میزدی و میرفتی تو بغل یکے دیگه عشق بازیتو میکردی...
هر لحظه فشار دستش بیشتر میشد.بهم چسبید و دم گوشم شیطانی پچ زد_مثل اینکه دوباره هوسشو کردی هووم...
گلومو رها کرد و مچم چسبید کشوندم سمت اتاق که التماسش کردم،
_نه ویهان تو رو خدا، غلط کردم...
https://t.me/+xBlT9mc13UwxZmNk
۱۸
👍 1
1000
Repost from N/a
من نامدارم ، رئیس یک باند مافیا ، مردی که همه از شنیدن اسمش وحشت دارن ... همه جا چشم و گوش دارم ، وفادارترین آدما برام کار میکنن...
بعد از چند سال در خفا زندگی کردن ، دوباره برگشتم تو بازی ، اینبار قوی تر و زخمی تر از قبل ...
اولین طعمه هم ملکه بود ...
همون آذی فرهانی که همه ملکهی افعی صداش میزنن ، چرا که اون تنها زنیه که تونسته بین این جماعت گرگ قد بکشه ، تنها زنیه که بی رحمیش زبون زد این آدم هاست ...
دست تقدیر و حرص و کینه مارو سر راه هم قرار میده ، دو تا آدم قدرتمند و سلطنت طلب ...
اون دنبال انتقام مرگ دخترش و من دنبالِ ...
https://t.me/+tfR-_gU_8UpmNGE0
#عاشقانه_درام_معمایی
#بزرگسال
۱۵
👍 1
1900
Repost from N/a
_این لباسای کیه تو تخت من؟
عقب عقب میرم و آب دهنمو به سختی قورت میدم.
_چ...چی... چه لباسی.. از چه لباسی حرف میزنی ؟
جلوتر میاد و فکمو به دستش میسپاره و تا حد خرد شدن فشارشون میده :
_لباسای مردونه ای که روی تخت منه واسه کیه مانا؟
سوالش رو بی پاسخ میزارم که چنگی به بازومو میزنه و به سمت اتاق میکشونه...
با چشاش دنبال چیز مشکوکی میگرده که مردمک چشمش یه جا ثابت میشه، رد نگاهشو میزنم و چشمم میفته به پای رضا که از زیر تخت بیرون زده و...😱
https://t.me/+v6oE9WJNvj4zMDdk
۱۲ظهر
👍 1
3400
Repost from N/a
در ازای طلبی که از پدرش داشته دختره رو صیغه کرده و ازش رابطه میخواد‼️🚫
- قشنگ با کارات بهم نشون میدی حسابی دوسداری تحریکم کنی !
سرش داد زدم
- من همچین کاری نکردم ولم کن، حالم داره از بوی الکل دهنت بهم میخوره
با مشت کوبیدم به سینش و زار زدم
- تو مرد نیستی!
اگه مرد بودی جای طلبت یه دختر برنمیداشتی بیاری اینجا دستمالیش کنی!
عصبی تر شد که بلندم کرد و کوبیدم روی تخت دوباره جیغ زدم بلند شدم فرار کنم اما از بازوم گرفت و دوباره پرتم کرد روی تخت،
زانو هاشو گذاشت دو طرف پام جوری نتونم تکون بخورم
- ولم کن...
- ولت کنم؟ مگه نمیگی مرد نیستم میخوام مردونگیمو نشونت بدم یه مرد با زنش چکار میکنه؟
جیغ زدم
- من زن تو نیستم!
- هستی لعنتی، هستی! زن صیغهایمی و من امشب تا صبح میخوام مرد بودن و نشونت بدم؟
https://t.me/+xBlT9mc13UwxZmNk
۲۲
👍 1
2100
Repost from N/a
رهام سلطانی پسری خوشتیب ، با اصالت و فرزند بزرگ خاندان سلطانی...😮💨
که با جدا شدن اجباری پسر عموش با خواهرش که نامزد هم بودن باعث تغییر آینده نه چندان دور خودش هم نیز میشه...
اجباری که باعث رو شدن خیلی چیز ها میشه....چیز هایی که چندین سال مخفی بود.....نمایان شدن روی دیگر خواهرش رستا...😶
رستایی که به دلیل کینه ای که از خانواده اش داره پشت سرشون نقشه ها میچینه و بعد با زدن ضربه ای بزرگ بهشون فرار میکنه و رهام بعد از باخبر شدن از قضایا برای رسیدن به جواب سوال های توی مغزش سوار ماشین میشه و به سمت عمارت پدریش راه میوفته که تو راه تصادف بزرگی میکنه و.....😲❌
https://t.me/+xwLaZCLhCmRjM2M0
۱۸
👍 1
1000
Repost from N/a
یک رمان عاشقانه و مافیایی انتقامی پر از هیجان میخوای؟ 😃
که دختر داستان توسری خور نباشه بر عکس خیلی جسور و قدرتمند باشه؟❤️🔥💪
که پسره خیلی جنتلمن و عاشق پیشه باشه؟ 😌
یک عاشقانه ی خاص 🔥⚡️
با قلم قوی؟؟؟
از اونا که از خوندنشون سیر نمیشی ؟
اگر تو هم مثل من عاشق این سبک رمانی بزن رو لینک زیر و سریع جوین بده قبل اینکه لینک باطل بشه ‼️
https://t.me/+tfR-_gU_8UpmNGE0
۱۴
👍 1
800
Repost from N/a
من مانام .
عاشق پسری خشک و مذهبی شدم
که هیچجوره بهم پا نمیداد.
بالاخره یروز به هرطریقی بود کشوندمش به یه مهمونی و ق..رصی تو شربتش حل کردم که باعث شد عنان از کف بده و با من راهی تخت خواب شد و اونشب ...
https://t.me/+v6oE9WJNvj4zMDdk
https://t.me/+v6oE9WJNvj4zMDdk
۹صبح
2000
Repost from N/a
من لیلی ام
دختری که تو مثلث عشقی میون بهداد و ویهان گیر میکنه🥺
ویهان متجاوزی که تن و روحمو با هم درید
کی فکرشو میکرد کسی که عاشقش بودم به من تجاوز کنه!؟
ویهان بی خیال دخترعموش نمیشه حتی اگه شده بزور باهاش ازدواج بکنه یک ازدواج اجباری...
اما این وسط واسه لیلی تصادف میکنه و حافظش رو از دست میده!
آیا بیاد میاره چه به سرش آمده؟
https://t.me/+xBlT9mc13UwxZmNk
بیا ادامه شو اینجا بخون لینکش محدوده❌🫠
۱۹
👍 1
1400