چشم های آهیل❤️🔥
نوشته ح.ص جوانه نویسنده ی رمان ها بر اساس واقعیت پارت گذاری منظم به وقت لیلی درگیری بازیگر تنهایی شاه ماهی قرمز شیرین دخت چشم های آهیل کپی پیگرد قانونی دارد
Show more4 139
Subscribers
-2124 hours
+317 days
+49630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
این لیست پر از رمان های عاشقانه و جذابی است که تنها امروز اعتبار دارد❤️🖤
منبع رمان های چاپی وممنوعه
https://t.me/+4Z71I7uG9fowZDA8
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
بن بست واهیلا
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/+gnJ8IOwmdd45Yjdk
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
طنین تنهایی
https://t.me/+5DRQtVmZeQg2YTBk
💕
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
مودت نوشکفته
https://t.me/+4s9jFl58EpgyYzE0
✨
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ترفنج
https://t.me/+3Azy9WBF1D83ZTU0
🐝
دخترتخس من
https://t.me/+dQRIjE_N8ZMzZWNk
🦠
مودت نوشکفته
https://t.me/+Vyde_aMYHJA0NWI0
✨
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
دنیای تاریک
https://t.me/+NZJC-Zf4oIA2YjJk
🍓
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
باران عشق وغرور
https://t.me/+tzq53_IQjbZjNjRk
🪴
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
شبیخوننیرنگ
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
ارباب هوسباز
https://t.me/+Z-asO2bh_NczMTQ0
🔻
قلبها هرگز نمیمیرند
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
تاب رخ او
https://t.me/+1IDAUcrDvvBhNGQ0
🌒
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
شیطان مظلوم من
https://t.me/+kEW8pz0DGhYyY2Vk
🐈
آن سوی چشمان رنگ شبت
https://t.me/+i-AULEBzIu9jMjNk
🎁
هایش
https://t.me/+xAk9TVbRn5Y3NzQ0
🦋
ازجنس طلا
https://t.me/+l7OIXTpNitY2M2E0
🦚
چشمآهو
https://t.me/+FscYk1fAp6llYzVk
🌺
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+Oe0BXmaR0L83NGU0
🐦🔥
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
امیر سپهبد
https://t.me/+6yJS8TJ_aeA4Njhk
🐦🔥
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
اغوا وعشق
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
اختران
https://t.me/+jnB5gd1qIkU0OTI0
✨
Repost from N/a
_وقتی برگشتم از وجود نحست تو این خونه خبری نباشه
شوکه قدمی جلو گذاشت تو این شرایط هم قلبم از ضعفش به درد اومد آروم نالید
_چی میگی حامی...
با خشم و تمسخر نگاهی به جسم لرزونش کردم
_تویی که بخاطر تهدید توخالی دوتا عوضی و وعده وعید هاشون پشت پا میزنی به عشقمون و دم از طلاق میزنی هیچ ارزشی دیگه برام نداری
هقی زد
_نه حامی اینطور که تو فکر میکنی نیست بزار توضیح بدم..
عصبی بازوهاشو گرفتم و تو دستام فشار دادم
_حالا که کارمونو به اینجا کشوندی باید بهت بگم که رو پیشنهاد دختر عمم هم فکر میکنم تو هم بهتره تا برگشتم اینجا نباشی!
بدون توجه به حال بدش رهاش کردم و زدم بیرون
نمیدونم چقدر بیرون بودم و خودمو عذاب دادم تا که راضی شدم برگردم خونه وقتی فکر میکردم که وقتی برگشتم روژیا ای نیست که به استقبالم بیاد قلبمو به درد میاورد
تا در و باز کردم با دیدن روژیای غرق خون که کف زمین افتاده بود نفسم رفت و به خودم لرزیدم......
https://t.me/+lybckRZkapMwYWU0
#p312
چند تا دختر بودن که
به خیال خودشون داشتن از خیسی بارون ، لذت میبردن
ولی من خودمو از نماز خوندن انداختم
چشمام به رنگ کم رنگ وپر رنگ موهای یکشیون وصل شده بود
و تو ذهنم به آهویی که این چند وقته به خاطر شرایطش
وویاراش حال خودشو نداشت
چه برسه به من،
مقایسه کردم
از رنگ موهای دختره خوشم اومد
با خودم گفتم
میرم خونه به آهو میگم این شکلیشون کنه
بمونه که هر چی فکر کردم چه طوری بهش بگم
چه رنگی کنه
وچه مدلی دربیاره
به نتیجه نرسیدم
واز خیرش گذشتم
چون اون موقع نمیدونستم به این نوع رنگ مش کردن میگن
این قسمت خوبش بود
آخه من که با تو رودروایسی ندارم خدا
خودت فکرای منم حفظی خدا
اوفف خدا اووف
یادمه وسط تابستون این بارون بارید
دخترا مانتوهای نخی میپوشیدن
زیر بارون همشون میخندیدن وقهقه میزدن
دوستم یکمی منو با خودش جلوتر کشید
نمیتونم همه تقصیر اون روز رو پای داریوش بندازم
منم بدم نمیومد بهتر رصدشون کنم
جلو رفتم و جلو ایستادم در اولین ردیف
اما زیر بارون نرفتم
چون اگه مریض میشدم به آهو منتقل میشد
گناه داشت طفل معصوم
با اون ویارش وتهوعش گلودرد وسر دردم تحمل میکرد
مانتوهای نخیشون بهشون چسبیده بود
وهمچنان جیغ می کشیدن وبالا وپایین میپریدن
صحنه جذابی بود
با تکون خوردن برجستگیهای زنانهشون
موقع پریدن به بالا و پایین فهمیدم چرا داریوش گفت حوری...
نگاهم میخشون شده بود
قسمت خاصش اونجا بود که بند تاپ بنفش یکیشون از زیر مانتوی سفید رنگ نخیش خودشو نشون داد
ومن مات همون قسمت شده بودم
اونقدر که داریوش به پس سرم کوبید وگفت
_بد بخت کجایی..؟
تموم شد دید زدن حوری
بریم کلاس شروع شد
رمان در وی ای پی به #اتمام رسیده برای درخواست شرایط رمان #کامل در وی ای پی به @gavanehelma پیام بدین
👍 2💔 1😭 1
Repost from N/a
🖤لوسیفر..🖤
فلش و از لب تاپ حدا میکنم !ذوق دارم یه کاری که مطمئنم آرسانم حتما خوشش میاد !
این یه پروژه مهمه یه قرار داد مهم برای شرکت نو پاشه !
هم اون هم من این مدت خیلی عذاب کشیدیم ..!
میدونم بخاطر من از خیلی چیزا که حقش بود محروم شد!
https://t.me/+nEWWh1xeGF82MmVk
دستم به دستگیره ی در میره تا باز کنم و طرحی و که این مدت هر دو مون منتظرش بودیم و نشونش بدم ..
اما..
اما صدای ظریف زنونه ی آشنایی پشت در نگه ام میداره!
-آرسان جون حاج خانم گفت امروز، نه نیار دیگه ..باشه عزیزم..
-الان وقتش نیست..آیدا جان، بمونه فردا الانم برو گلی هستش ممکنه بیاد ..
-خب بیاد بلاخره که چی میفهمه..!
https://t.me/+nEWWh1xeGF82MmVk
من باید چی بفهمم بلاخره ؟!اصلا آیدا چرا باید با آرسان انقدر راحت باشه؟
https://t.me/+nEWWh1xeGF82MmVk
-گفتم برو آیدا عزیزم من عصر میام دنبالت بریم برای خرید …
-نه الان باید بیایی ..
-باید با گلی حرف بزنم باید خودم بهش بگم ..
-اگه به توعه تا بچمون دنیا بیاد مراعات میکن..
بچشون؟بچه ی دوست. من و نامزدم ؟
فلش از دستم روی زمین میوفته دست لرزونم نمیدونم با چه عذابی در و باز میکنه وقتی دستای آرسان. دور کمر آیداست و جونه اش روی شونه اش..چشمامش من و میبینه..
به ضرب کمر آیدا. و ول میکنه..
-گلی، عزیزم..
پوز خند میزنم!
-بلاخره کدوم عزیزته!؟..من یا این..؟
صدای حرصی آیدا:
-این چیه !؟..معلومه من ..داره رعایتت و میکنه..!ببین گلی تو دوستمی اما من آرسان دو ماه نامزد کردیم آخر هفته هم عقدمونه ..میبینی که خانواده اش من و انتخاب کردن..!حقم دارن تو یه زن مطلقه ای..
-خفه شو آیدا..
-دو ما..دو ماه!؟
چشمام پر اشکه ناباور نگاه میکنم به آرسان ..
-دو ماه با همین به من نگفتی؟!..اون همه عاشقی و دوست دارم..
-ببین گلی بزار باهم حلش میکنیم عزیزم!
-چیو ؟!..زن گرفتنت و؟
-نه رفتن تو رو..
-خفه شو آیدا..
-نه راست میگه رفتن من و ..حاج خانم گفته بود عروس مطلقه نمیخواد ..
بر میگردم به طرف در..
-کلی عزیزم یه لحظه..
درو میبندم صدا زده بود اما نیومد. فقط صدای آیداست..
-ولش کن عزیزم ..حالا میدونه دیگه غرور داشته باشه میره پشت سرش و نگاه نمیکنه..
-راست میگفت آیدا من برای یه بار باید غرورم و حفظ میکردم ..!
https://t.me/+nEWWh1xeGF82MmVk
🫧 داستانی که توی کمترین زمان حسابی تلگرام رو ترکوند🌱
🤍🩶🖤 Lucifer🤍🩶🖤
🍂بسم قلم🍂 📌روزانه سه الی چهار پارت✔️ 🪄برگرفته شده از داستانی واقعی 📕چاپی لینک چنل👇
https://t.me/+kvjK6gxIMs1kNjY0Repost from N/a
این لیست پر از رمان های عاشقانه و جذابی است که تنها امروز اعتبار دارد❤️🖤
منبع رمان های چاپی وممنوعه
https://t.me/+4Z71I7uG9fowZDA8
❤️
جامانده
https://t.me/+EetWHACuYEA0YzA0
🎀
بی گناه
https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk
🕊
بن بست واهیلا
https://t.me/+wOEbmzMd5INiYjRk
🧊
کافه دارچین
https://t.me/+v7ssTInLxvw3OTA0
☕️
قاب سوخته
https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi
🔮
منشورعشق
https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0
🎼
فودوشین
https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0
🎾
کلبه رمان های عاشقانه
https://t.me/+4R6qpgXBinUxOTg0
📚
سونای
https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ
🍷
آشوب
https://t.me/+JA_ztMH7bANkMWRk
💝
وصله ناجور دل
https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk
☕️
سایه ی سرخ
https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0
🌰
پناهگاه طوفان
https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh
🍕
لوتی اماجذاب
https://t.me/joinchat/VT1nRkXbjMJlNTRk
🎷
منتهی به خیابان عشق
https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4
🎲
سنجاقک آبی
https://t.me/+vepQpY2KCoJhOWM8
🧩
یک روز به شیدایی
https://t.me/+zifHrlN32FIyYTVk
💔
آناشه
https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk
🎭
روزهای سفید
https://t.me/+gnJ8IOwmdd45Yjdk
🦋
شب های پاریس ماه نداشت
https://t.me/+znZrAk1TDUZhNzk0
🌜
طنین تنهایی
https://t.me/+5DRQtVmZeQg2YTBk
💕
ماهرو
https://t.me/+wBeUk_vb119hNjc0
🍒
مودت نوشکفته
https://t.me/+4s9jFl58EpgyYzE0
✨
شاهزاده یخ زده
https://t.me/+KtcFzv-ZFeAxODQ0
🧀
ازطهرانتاتهران
https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0
🍍
گود من
https://t.me/+6kO-xJZMHKpjODc8
🧛
عاشق بی گناه
https://t.me/+ZX0tzSCYlTQyNmZk
💄
جاری خواهم ماند
https://t.me/+iltXh72SRbs4NDI8
🐙
بیا عشق را معنا کنیم
https://t.me/+OCmbm9KmMnBkMTFk
🐠
جدال دو عین
https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk
🤡
ترفنج
https://t.me/+3Azy9WBF1D83ZTU0
🐝
دخترتخس من
https://t.me/+dQRIjE_N8ZMzZWNk
🦠
مودت نوشکفته
https://t.me/+Vyde_aMYHJA0NWI0
✨
ماه عمارت
https://t.me/joinchat/AAAAAFaErq53HiQz5KGbPg
🍀
دنیای تاریک
https://t.me/+NZJC-Zf4oIA2YjJk
🍓
لیرا
https://t.me/+FYXL5jrHy-hmZjE0
🦊
ویرانه های سکوت
https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX
🥝
باران عشق وغرور
https://t.me/+tzq53_IQjbZjNjRk
🪴
سبوی شکسته
https://t.me/+9YhXOZ1bfwg0NzI8
👀
شبیخوننیرنگ
https://t.me/+zON_gzksXTRhNDY8
☂
سرنوشت ما
https://t.me/+LUgE9CRE6MhkNDlk
🥃
مضطر
https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f
☃️
ارباب هوسباز
https://t.me/+Z-asO2bh_NczMTQ0
🔻
قلبها هرگز نمیمیرند
https://t.me/+jHupb8WZil8yMzhk
🌊
لمس تنهایی ماه
https://t.me/+SF0c0RYHKVqt-OUs
🌙
تاب رخ او
https://t.me/+1IDAUcrDvvBhNGQ0
🌒
سی سالگی
https://t.me/+GkymMdrhpaAxNTE0
🎯
قرار نبود عاشق شیم
https://t.me/+m3ELnbYGyV8xMTlk
💝
خواب
https://t.me/+hG88MA7KVnY2ZWM0
💀
شیطان مظلوم من
https://t.me/+kEW8pz0DGhYyY2Vk
🐈
آن سوی چشمان رنگ شبت
https://t.me/+i-AULEBzIu9jMjNk
🎁
هایش
https://t.me/+xAk9TVbRn5Y3NzQ0
🦋
ازجنس طلا
https://t.me/+l7OIXTpNitY2M2E0
🦚
چشمآهو
https://t.me/+FscYk1fAp6llYzVk
🌺
جوخه یتقلا
https://t.me/+n342BLRGbCYwM2Fk
🧶
چشم های آهیل
https://t.me/+EQ36tGfAf380M2M0
👀
برزخ عشق
https://t.me/+Oe0BXmaR0L83NGU0
🐦🔥
شهربند گرگ سیاه
https://t.me/+Ijr5wTMZt0AzMDFk
☠
امیر سپهبد
https://t.me/+6yJS8TJ_aeA4Njhk
🐦🔥
اسپار
https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0
🪐
رمانسرای ایرانی
https://t.me/+zZSgUDD1yHk0NjQ0
✨
رمان های آنلاین
https://t.me/+UUWMVgclpmc0YzA0
🧶
جال
https://t.me/+nrpuydJ_Z3xkNTlk
👓
طلا
https://t.me/+kC7FObK-LxphMWY0
💄
منفصل
https://t.me/+jBtyLurwbX9mODM0
🌈
اغوا وعشق
https://t.me/+d0Klnq7MLTgxNDZk
🌻
به جهنم خواهم رفت
https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk
🐾
وکیل تسخیری
https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8
🌸
فگار
https://t.me/+RLIrvzZYN6FlMTA0
👽
کوارا
https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk
🪵
دیافراگم
https://t.me/+B2CA8Os4wWwwN2Y0
🌹
عروسک آرزو
https://t.me/+UC3MwVS_fsCnKscw
💝
شبی در پروجا
https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk
🌵
گلاویژ
https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ
🍂
دل بیجان
https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0
🐝
راز مبهم
https://t.me/+-47jRFH3qFJmYTVk
⭕️
اختران
https://t.me/+jnB5gd1qIkU0OTI0
✨
#p311
دستمو ول نمیکرد بهش گفتم
_چته بابا.!
گفت
_بپوش بریم
گفتم
_کجا؟
گفت
_داره بارون میباره
مسخره ش کردم وگفتم
_دیوانه مگه دختری؟
بارون میاد برم بارون هولی صد نفره!
خندید
_احمق دخترا وسط حیاط دانشکده ان
بیا بریم از فضا لذت ببریم
عصبی شدم
_چه فضایی؟
_اه.. خاک توسرت کنن آهیل
بارون دیگه..
دخترا رو میگم
_مگه چه کار میکنن که این قدرواست مهمه؟
_بیای میبینی ارزششو داره
بیای حوریای خدا رو ببینی
بعد بیای واسش کج وراست شی
الاغ!
از طرز حرف زدنش و هیجانش خندهم گرفت
چند لحظه مکث کردم
به نماز خونه ات نگاه کردم
برام مهم نبود چی میگه ومنظورش چیه
فقط میخواستم با رفیقم همراه بشم
حوری ها به نفسم چربید
به جای این که کفش دیگه مو در بیارم وپارد نماز خونه بشم
کفش در آورده مو پوشیدم
هر دو به سمت پله های سالن به حیاط راه افتادیم
وقتی به بقیه دانشجوهای دیگه رسیدم
دیدم چند تا دختر
زیر شر شر شدید بارون دارن ادا واصول از خودشون در میارن
مقنعه چند نفرشون هم افتاده بود
اون روز رو نمیدونم چرا این همه بارون بارید!
چشمم روی موهای مش کرده یکی از دانشجوها ایست کرد
اون که نمیفهمید چه حسی دارم و از این که نمیفهمه دارم ازش سواستفاده میکنم چه قدر خوشحالم
که نمیفهمه ذهنیتم در موردش تا کجا کشیده میشه
بذار فکر کنه منم مثل 99 درصد پسرای دانشگاه که تریپ نجیب زادگی بر میدارن
منم همونم
البته اگه دورشون رو نگاه میکردن وتعداد چهار برابری پسرای دانشگاه رو نسبت به دخترای دوروبرشون میدیدن
شاید میفهمیدن
شونه ای بالا انداختم
شایدم به عمد خودشونو به نفهمی میزدن
چون دیده بودم
زنانی که در اوج ازادگی.. چه قدر نفیس بودن وبا نجابت
وزنانی که بدون این که شاد باشند
وازاد باشند شخصیت انسانی خود را خراب میکردند
از تخفیف عید که تا امشبه غافل نشین😍
رمان در وی ای پی به #اتمام رسیده برای درخواست شرایط رمان #کامل در وی ای پی به @gavanehelma پیام بدین
👍 25💔 7❤ 4
Repost from N/a
#پارت۷۵
#توصیه_ویژه_از_دستش_ندید
#یه_رمان_بی_نظیر_و_خاص
#قاصدک_های_رهگذر
#قلم_قوی_با_احساس
تو کدوم ماشین هستن آقای نیکزاد؟
نادر نیشش تا بناگوش کش آمد و حینی که در معیت گلناز راه می رفت با دست،آن سوی خیابان را نشان داد.
-همون جا داخل یه ماشین نشسته! مثل این که خیلیام واسه دیدنتون عجله دارن!
گلناز ته دلش غنج زد و محجوبانه لبخندی روی لبش نشست. آهسته نفسش را بیرون فوت کرد.
همانطور که راه می رفت شماره موبایل محمد را گرفت.
-مشترک مورد نظر خاموش است.
اخم هایش را درهم کشید و حسی بازدارنده مانعِ حرکتش شد.
-چرا موبایلش خاموشه؟
نادر سمتش چرخید و ارتعاش ناهمسان صدایش را کنترل کرد.
-بنده خدا موبایلش خاموش نبود که بهتون زنگ میزد. فک کنم یه اتفاقی واسشون افتاده!
گلناز نگاهِ مغمومش را سمت او چرخاند و دلشوره به دلش چنگ زد. از سر کلافگی دستی روی پیشانی اش کشید و همراه نادر به راه افتاد.
افکارش بهم ریخته شده و تاریکی و سکوت کوچه ی بعد از بیمارستان از سر و کولش بالا می رفت.
-نکنه داشته می اومده اینجا تصادفی چیزی کرده؟ نکنه اتفاقی براش افتاده و پاش شکسته!
کلمات را در ذهنش واگویه کرد و با چشم های نگرانش تا انتهای کوچه را وجب زد تا چشمش به نگاهِ آشنایی برخورد کند. نزدیک یک پرشیا که رسیدند نادر به سرعت برق و باد، دستمالی جلوی دهان دخترک گذاشت و او را داخل اتومبیل هل داد و روی صندلی عقب ماشین خواباند. پشت فرمان نشست و لاستیک ماشین روی آسفالت خرناسه کشید و از جایش کنده شد.
https://t.me/+nduAOB1nt2IyMGQ0
https://t.me/+nduAOB1nt2IyMGQ0
#یکی_از_جذاب_ترین_رمان_هایی_که_تلگرام_میخونید
👍 1
Repost from N/a
سلام😍
این شما واین بهترین رمان های آنلاین🔻
➴➵➶➴➵➶➴➵➶➴➵➶➴➵➶
برام پاپوش دوختند و منو انداختن زندان! فکرش رو بکن..یه دختر جوون تو زندون! چه اتفاقی هولناک تراز این میتونه بیفته
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
وقتی متوجه خیانت شوهرم شدم خواستم ببخشمش اما گفت بخاطر معشوقش طلاق بگیرم!
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
مونس دختری که برای ثابت کردن عشقش بکارتش رو تقدیم میکنه، اما پسره روز عروسی قالش میذاره
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
حنا سالها قبل به صورت قاچاقی از کشور دزدیده و فروخته شده ومحکوم به تن فروشیه امایک شب بادیدن سیدالیاس طباطبایی ورق برمیگرده
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
به جرم عاشقی از خانودام طرد شدم اما اون خیلی زود عشقش بعدبه دنیا دخترم سردشد وزن دوم گرفت!
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
درست وقتی که داشتیم نامزدمیکردم، عکسهای برهنهام به دست عشقم رسید
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
دختری باگذشته تاریک ومبتلا به بیماری مردهراسی مجبوربه ازدواج با مردی سرد و خشن میشه که ۱۵سال ازش کوچکتره
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
عاشق برادرشوهرم شدم،فکر میکردم خائن منم؛اما همش بازی بود
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
رمان کامل و رایگان،با هر ژانری که دوست داری بخون
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شودآن هم به طور غیابی
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
پسرخلافکاری که گاوصندوق باز میکنه مقابل دختر جسوری قرار میگیره که بهش گیر میده اون وتویکی ازماموریتهاش ببره
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
صدف زنی مریض که شوهرش اورا ترک کرده وبا معشوقهاش درترکیه زندگی میکند
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
سرمه بعد از ده سال زندگی مشترک بخاطر خیانت شوهرش واجبار شوهرش به طلاق،طلاق میگیره
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
دختری که بعدازورشکستگی پدرش به دام یک گروه جنایتکار میافتد
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
فایل رمان های ایرانی وخارجی
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
دختری به اجبار خانوادهاش به عقدمردان مرفه در میآد.برای اینکه بتونه بعد از طلاق از اونها مهریه بگیره
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
لینک دونی رمان های آنلاین
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
عشق ممنوعه ای بین دختر مسلمان نامزددارو پسرارمنی شکل میگیره،عشقی که کلی مخالف داره ورسوایی به بار میاره
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
آریانا اتفاقی به کسی دل میبنده که همه میگفتن معشوقهی پنهانی مادرش بوده
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
ازدواج قراردادی عروس فراری با خوانندهای معروف،بیخبر از آنکه آن مرد همان رفیق صمیمی نامزد سابقش است
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
دختر شیطون وتکواندوکاری که خیلی اتفاقی با پروندهای روبهرو میشه که اونو وارد دنیای بیرحم مافیا میکنه
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
راحیل به خاطر زندانی بودن برادرش تو یه کشور دیگه مجبور میشه صیغه دوست صمیمی داداشش بشه
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
گلناز ومحمد عاشق هم هستند ولی مادر محمد به دلایل خاصی مخالفت می کند و این دو تا چاره ای ندارندبه جز جدایی اما
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
دختری که به خاطردزدیده شدن برادرش مجبورمیشه زیرآب عشقش رو بزنه واز ایران فرار کنه
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
ساراازروی اجبار پرستار مردی که می شه بویی از احساس نبرده ودر پی اونه اما
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
میگفت عاشقمه اما من نمیخواستمش،نمیدونستم با نه گفتن به اون حکم مرگ خودم و امضا کردم.
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
شاداب طی یه اتفاق وحشتناک وعجیب وبا مردی آشنا میشه که بهنظر میرسه دیگه قرار نیست ببینتش اما
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
رستا به خاطر پیدا کردن امین مجبور میشه با رفیعی خاستگار قدیمیش همراه بشه
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
دکتر جذاب واسه این که زنش طلاق نگیره تو خونه زندونیش میکنه وهر شب
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
دختری که تنها وارث شرکت بزرگ پدرشه توسط استادش فریب میخوره و دل میبازه بهش.خبر نداره که
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
دختری که باید برای نجات قبلیهاش یاد بگیره بجنگه
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
در جنگ بین انتقام و بخشش، قربانی عشقه.
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
مهرناز از دست بداخلاقیهای باباش با انوش دوست میشه که همسن پدرش
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
یک شب طلای چاقو خورده رو می برن درمانگاهی که شیفت شبش با داریوشه اما آدماش میخوان طلارو اذیت کنن که داریوش متوجه موضوع میشه
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
بهارعاشق پسری شده که ازطرف پدرش اومده توزندگیش که توکودکی رهاش کرده وحالا اون پرازکینهس از اون پدر و پسر
✿⃟🍂 𝐽𝑜𝑖𝑛 ✾⃟🥀
▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬
👍 1🥰 1
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.