♦️
اقتصادهای در حال رشد، آکنده از ایمان هستند⁉️
✍🏻لِو راکول
▪️لودویگ فن
میزس به ارجاعاتی که به «معجزه» بازار یا «جادوی» تولید یا دیگر واژههایی که حاکی از آن بودند که سیستمهای اقتصادی به نیروهایی فراتر از ادراک بشر متکی هستند، علاقهای نداشت. از دیدگاه وی، برای ما بهتر است به درکی عقلایی از دلیل این امر برسیم که بازارها موجب بروز سطوحی حیرت آور از بهرهوری میشوند و میتوانند از افزایش تصاعدی جمعیت و استانداردهای روبه رشد زندگی پشتیبانی کنند. او میگفت: بعد از جنگ جهانی دوم هیچ معجزهای در آلمان روی نداد و بهبود چشمگیر خرابیهای حاصل از جنگ، نتیجه منطق اقتصادی بود که تاثیر خود را از طریق نیروهای بازار به جا میگذاشت. اگر رابطه میان حق مالکیت، قیمتهای بازار، ساختار زمانی تولید و تقسیم کار را درک کنیم، آن گاه راز و رمزها از میان خواهند رفت و مشاهده خواهیم کرد که آگاهی نسبت به اعمال انسانی باعث میشود که اتفاقات بزرگی روی دهند.
▪️وی درست میگوید که درک علم اقتصاد، نیازی به ایمان ندارد، اما اقداماتی توسط خود فعالان بازار صورت میپذیرد که به ایمان نیاز دارند (و میزس با این گفته مخالفتی نخواهد داشت).
این ایمان، ایمان عظیمی است که کوهها را به حرکت در میآورد و سبب رشد تمدنها میگردد. اگر توصیف جالب سنت پل از ایمان («گواهی به اشیایی که دیده نمیشوند») را بپذیریم، آن گاه سرمایهگذاری کاپیتالیستی و کارآفرینانه را اقداماتی ناشی از ایمان خواهیم دانست.
▪️هر کس که در حوزه کسب و کار فعال باشد، این گفته را درک میکند.
برای حضور در کسب و کار باید روزی هزار بار آیندهای که دیده نمیشود را مشاهده کرد. واقعیت بازار این است که
مردم مصرف کننده میتوانند کسب و کار فرد حاضر در بازار را در اندک زمانی برچینند. تنها کاری که باید انجام دهند آن است که از آن فرد خرید نکنند.
▪️این نکته برای تمامی بنگاههای کوچک و بزرگ صادق است. در هیچ فعالیتی در حوزه کسب و کار، هیچ گونه اطمینان و قطیعتی وجود ندارد. هیچ چیز قطعی نیست. هر کسب و کاری در اقتصاد بازار، تنها گامی کوچک با ورشکستگی فاصله دارد. هیچ فعالیتی در این حوزه از این قدرت برخوردار نیست که مردم را وادار کند تا آن چه را که نمیخواهند خریداری کنند. تمامی موفقیتها به صورت بالقوه، زوگذر و ناپایدار هستند.
▪️موفقیت قطعا به سود آوری میانجامد، اما این امر هیچ گونه آسایش و راحتی به همراه ندارد. میتوان هر مقدار ناچیزی از سود را که افراد برای خود بردارند، در حالتی دیگر برای سرمایهگذاری جهت توسعه کسب و کار مورد استفاده قرار داد، اما این سرمایهگذاری نیز امری مطمئن نیست.
آن چه امروز یک موفقیت چشمگیر است، میتواند فردا به یک شکست مبدل گردد. آن چه که سرمایهگذاری مطمئنی به نظر میرسد، میتواند جنونی کوتاه مدت از کار در آید. ممکن است بر اساس فروش گذشته چنین پیشبینی شود که در بخشی از بازار، میل بالقوه انبوهی وجود دارد، اما این بخش از بازار در عمل به سرعت اشباع گردد. امپراتورها میتوانند از موفقیتهای بهدست آمده خرسند باشند، اما سرمایهگذارها هرگز نمی توانند به اینها اکتفا کنند.
▪️سابقه فروش هیچ معنایی در بر ندارد بهجز آنکه سبب میشود بتوانیم نگاهی به عقب بیندازیم. آینده را هیچ گاه نمیتوان به وضوح دید، بلکه تنها میتوان از پشت شیشهای تاریک به آن نگریست. عملکرد بنگاه در گذشته هیچ تضمینی برای موفقیت در آینده به همراه ندارد و چیزی بیش از یک مجموعه دادههای تاریخی که حرفی راجع به آینده ندارد نیست. اگر آینده شبیه گذشته شود، احتمالها تغییری نمیکنند. تنها این احتمال که نتیجه پرتاب بعدی سکه خط باشد، افزایش مییابد، چرا که دفعات قبلی نتیجه ای یکسان روی داده است.
▪️با وجود آن که سرمایهگذارهای کارآفرین، هیچ نقشه راهی در اختیار ندارند، اما باید طوری عمل کنند که گویی آینده روی نقشه آورده شده است. آنها باید کارمندانی را به استخدام در آورده و زمان درازی بیش از آن که تولیدات حاصل از کارشان به بازار آید و حتی زمانی درازتر و قبل از آن که این محصولات قابل عرضه به بازار، به فروش رسیده و سودی ایجاد کنند، دستمزد کارمندان را پرداخت نمایند. تجهیزات و ابزار آلات لازم باید خریداری شده، بهبود یافته، به آنها رسیدگی شده و تعویض گردند. این امر بدان معناست که کارآفرین باید به فکر هزینههای امروز و مخارج فردا و روزهای پس از آن باشد.
▪️این هزینهها به ویژه در حال حاضر میتوانند حیرت انگیز باشند. یک خردهفروش باید مجموعه شگفتآوری از گزینههای مختلف مربوط به عرضه کنندهها و خدمات وب را مد نظر قرار دهد. باید نوعی وسیله وجود داشته باشد تا با استفاده از آن جهان را به تجربه شخصی تبدیل کرد.
#مقاله #سرمایه_داری #کارآفرین #تولید #ریسک_پذیری #ایمان #آینده
♟ #liberty
🗞
@andishee_noo 🍃
🔻
ادامه مطلب را از اینجا بخوانید🔻