دانشسرای تخصصی روان درمانی "ویانا"

⭕️ اگر سرنوشت و آینده برای شما مهم است، تا فرصت هست از کانال‌های #تخصصی زیر استفاده کنید.( اسپانسر لیست) 👇👇👇👇 https://t.me/addlist/RZ5Nf4DZBEBlMGZk فقط کافیه بعد از لمس لینک دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر رو در تلگرام خود ذخیره کنید.⬆️⬆️

سلام به دوستانم طبق قرار قبلی فردا چهارمین لایو رو خواهیم داشت ازٱنجا که ممکن هست مشکلات قطعی در اینستاگرام رو داشته باشیم همزمان در گوگل میت هم برگزار میشود بین 19تا19:15 دوستان میتوانند در خواست  به لینک دهند و از ساعت19:15 در دو بستر میت و اینستاگرام اولین کیس را مطرح و برسی خواهیم کرد. لینک گوگل میت: https://meet.google.com/zxs-fdtv-ynt لینک پیج راسان: https://www.instagram.com/rasanpsy.ir?igsh=aXFqMm1xOXNwOHd2

سلام به دوستانم طبق قرار قبلی فردا سومین لایو رو خواهیم داشت ازٱنجا که ممکن هست مشکلات قطعی در اینستاگرام رو داشته باشیم همزمان در گوگل میت هم برگزار میشود بین 19تا19:15 دوستان میتوانند در خواست  به لینک دهند و از ساعت19:15 در دو بستر میت و اینستاگرام اولین کیس را مطرح و برسی خواهیم کرد. لینک گوگل میت: https://meet.google.com/zxs-fdtv-ynt لینک پیج راسان: https://www.instagram.com/rasanpsy.ir?igsh=aXFqMm1xOXNwOHd2

. میدانیم که کلام اشباع‌شده، در روانکاوی نهی شده است؛ کلامی که در آن "احساس" بر "فهم" غلبه‌ مینماید و ذهن تحلیلی جایش را به واکنشِ صِرف میدهد. به این جمله توجه کنید: چقدر باید بگم تا باور کنی من از اینکه دیر جوابت رو دادم قصدی نداشتم! این جمله حاوی یک عنصر مخرب است: ناتوانی در contain کردن با کیفیتی روانی از درون مراجع که به ما منتقل شده است و در نهایت منجر به "attack"  ما به او میشود. حال به این جمله توجه نمایید: شاید از نگاه تو چیزی توی رفتار من هست که پذیرش اینکه من پاسخ پیام تو رو عمداً دیر ندادم، سخت میکنه. در این جمله درمانگر هر چند در درون ممکن است کیفیت ناخوشایندی را تجربه نماید اما واکنش او را‌ میتوان یک "واکنش تحلیلی" دانست. جملات او‌ خنثی است! چنین‌ خنثی بودنی صرفا از طریق توانایی تحمل و تامل در کیفیت روانی‌ ناخوشایندی رخ خواهد داد که در درمانگر ایجاد شده‌است. جملات اشباع‌شده، فضای ذهنی مراجع را از بتا المنت‌های درمانگر اشباع مینماید و لذا "معکوس‌سازی نقش‌" رخ میدهد: مراجع مجبور به تحمل عناصری از ذهن ما می‌شود که‌ نباید! عناصر درهمی که سامانی ندارند و‌ او نمیداند آنها را کجای ذهنش گنجانده و چه‌ معنایی را از آنها برداشت‌ نماید. این رخداد، مصداق پنهانی از نقض اصلِ گمنامی (anonymity) است. به هنگام واکنشهای کلامیِ اشباع‌شده، گمنامیِ روانکاو برای مراجع پایان یافته و مراجع با واقعیت‌هایی از شخصیت‌ درمانگر روبرو خواهد شد که او را از پرداختن به خود که هدف اصلی تحلیل است به سمت فهمیدن self ِ درمانگر رهنمون‌ مینماید. از این‌رو، جملات اشباع‌شده‌ همانند خودافشایی، منجر به نقض anonymity میگردد. یکی از دلایل اصلی تاکید روانکاوی کلاسیک بر گمنام بودن روانکاو نیز همین است که در طول روانکاوی به فانتزی مراجع پرداخته شود و نه درمانگر؛ اگر مراجع از لابلای صحبت‌های‌ ما‌ متوجه شود‌ که ما هتروسکشوال هستیم، بخش عظیمی از فضای لازم برای پرداختن به تمایلات هموسکشوال او از بین میرود و شاید او از سر این آگاهی، به دلیل جایگاه ذاتیِ پدرانه‌‌ای که درمانگر دارد، هیچ‌گاه از این‌ تمایلات خود سخنی بر زبان‌ نیاورد. استراچی تاکید‌ مینماید که‌ جایگاه روانکاو جایگاهی سوپرایگویی است، لذا هر گونه ابرازی از درونیات خود می‌تواند ساختار سوپرایگویی درمانگر را با محتوایی خاص پر نماید و آن را صاحب یک content مشخص‌ کند. در پایان تحلیل لازم است جایگاه سوپرایگویی ما را مراجع با محتوا و امیال درونی خویش پر نماید و نه با امیال و علایق ما! به نقل از: امیرحسین کمیجانی