cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

H⭕RNY TIME🔥

تو آتیش تنت منو بسوزون🔥

Show more
Advertising posts
6 560
Subscribers
-3124 hours
-2767 days
-71230 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
#زنش #دختره رو گرفته که راحت تر #جرش بده🔞 موهای دمب اسبیمو تو مشتش گرفت و شروع کرد به #تلمبه های محکم زدن تو #ماتحتم.. از درد جیغ میزدم و #زن_اولش منو محکم نگه داشته بود که تکون نخورم.. ناله هام کل اتاقو برداشته بود.. خورشید رو به کورش گفت : _اون #آبنباتتو از این #دختر_بچه بکش بیرون، یکم منم #بخورم 🥺🍭 https://t.me/+3bjyW2gDCrZjNjBk
410Loading...
02
من آرنم… روزی که نامزدمو لخت تو بغل بهترین دوستم دیدم عشق از قلبم بیرون رفت و جاش نفرت نشست… رفیقم بهم خیانت کرد ولی فراموش کرد که خودش یه خواهر خوشگل داره… رویا!!! طعمه‌ی دوست داشتنی من… https://t.me/+NAnXHxgfHptkOThk
310Loading...
03
بیوه 19 ساله و قاضی شهوتی🙈🔞 با لذت لبامو به گردنش چسبوندم و دستم روی پایین تنش نشست. چشماشو بست و غرید: -نکن ترنم ، تو اداره ایم. +ولی من همینجا میخوامت..شاید این آخرین باره باشه که دیدمت؟! با حرفم عصبی پشت سرمو گرفت و لباشو به لبام چسبوند بیتاب دستشو توی شلوارم فرو کرد و از روی شورت فشاری به نازم وارد کرد. صدای نفس های عصبی و وحشیش تو اتاق میپیچید و قبل از این که انگشتش توی سوراخ تنگم فرو بره..🔞🙈 https://t.me/+cS2T6MbiyP40MGE0
270Loading...
04
- از این به بعد باید زیرم جون بدی جنده طوری تند تند تلـ..ـمبه میزد که جر خوردن ک.ونم رو با جون و دل حس میکردم و میدونستم حتما خون میاد ولی این مردک عوضی هیچی حالیش نبود. چنددقیقه بعد روی تخت دراز کشید و دوباره از پشت ک.یرش رو وارد ک.ونم کرد. - آیییییی خیلی درد دارم تو رو مسیح درش بیار.. https://t.me/+ofaExUI2RVw4ZTc0
260Loading...
05
#پارت_1 -خیلی درد دارممم...کلف.تتو میخااام...آه🔞💦💧 با دیدن بدن لخ.تش هر لحظه بیشتر از قبل خیس میشد و دلم میخاست زیرش باشم -اوووف دختر چقد تنگی تو.. انگشتم بزور توی این سوراخ جا میشه و عقب جلو میشه… شورتشو پایین کشید و توی یه حرکت خودشو داخلم جا داد و...🔞💦😱 https://t.me/+_c1VBMlh4KNiODJk
500Loading...
06
#بهشت_باکره🍓🔞 #پارت1 _تو....تو اینجا چیکار میکنی عروس؟ چشمام خمار بود و خیره به خشتکش جلوتر رفتم و قبل اینکه به خودش بجنبه ک*یرشو تو دست گرفتم و رو پاهاش نشستم! -- من بدجوری خیس کردم....پسرت هنوز منو باکره نگه داشته....میشه تپلمو تو جر بدی؟ تپلم هنوز تشنه‌ی کلفتش بود و با پرویی رو زانوهام نشستم و یهویی ک*یرشو تو دست گرفتم و کلاهکشو کردم تو دهنم که شوکه از لبای داغ و خیسم ناله ای کرد و با شه.وت زبونمو رو سرش کشیدم ک با ورود شوهرم تو اتاق.... https://t.me/+gUlV6C6COF01NWZk میخواد به پدرشوهرش ک^ص بده ک شوهرش میرسه....🙈🍑🔞
1820Loading...
07
_امشب پردتو من میزنم عروس! خیره به #پدر_شوهرم لبه‌های لباس خواب بازمو به هم نزدیک کردم که #سینمو محکم تو مشتش چلوند و رو تخت پرتم کرد! _تو خانواده رسمه عروس زیر پدرشوهرش زن شه! با باز کردن حوله از دور کمرش و دیدن #عضو برجستش چشمامو با ترس بستم که زبونش رو گردنم نشست و رو #تخت وا رفتم! _جوری زنت میکنم که درد نداشته باشی! با گازی که از سینم گرفت صدای نالم بلند شد و اروم پچ زد: _میخوام پسرم وقتی زیرمی صدای ناله هاتو بشنوه....جلوی خودتو نگیر با بالا کشیدن #لباس_زیرم و کوبیدن خودش به تنم.....🫦🔞💦💦 https://t.me/+gUlV6C6COF01NWZk
1360Loading...
08
#وکیلایی‌شهوانی💧🔞 _اگه ازت بخوام به منو #برادرم #ک..ص بدی اینکارو میکنی؟ دستش روی #ک..صم #میلغزیدو حالمو خراب می‌کرد تازه از #شوهرم جدا شده بودم و مشتاق ک..یر بودم #حالا که دوتا ک..یر #کلفت جلوم قرار گرفته بود #چرا پس میزدم؟ یه دستم روی ک..یر #وکیل #نشست و یه دست دیگم روی #ک..یر #داداشش نشست _چرا که #نه؟ یکی یکی ک..صو ک..ونمو #بگایید https://t.me/+MG1ryYSMWok4YmJk #گروپ‌وکیلایی‌شهوتی‌محارم😋💦
1330Loading...
09
#part36 🔥  #تریسام ❌🔞 انگشتامو روی #بهشت خیسم کشیدم، ویبراتور رو روی سوراخم تنظیم کردم ، صدای اه و نالم کل اتاقو پر کرده بود با تصور یه تریسام‌خشن🔥 انگشتمو توی سوراخ پر آبم فرو کردم -اهههه دلم یه کلفت میخاد اوووف بره تو سوراخم جرممم. بدهه اههه در اتاق باز شد و شیخ عربی به سمتم اومد -چیه جنده #لاپات خیس شده؟الان ارومش میکنم #ویبراتور رو از دستم گرفت و گوشه ای انداخت سرشو لای پام فرو برد و کل ترشحات تپلمو. لیس زد … https://t.me/+5KtNl6yCpdtiOTU5 صحنه دار ترین رمان تلگرام💧👆👅
2800Loading...
10
#پارت۱۱۸ 🔞👇 -- جوون قربون صدات برم. #انگشتش رو روی خیسی #بهشتم گذاشت و گفت: -- شتتتت چقدر خیس کردی #کوچولو. خمار نگاهش کردم که #انگشتش رو فرو کرد داخل #ک*ص خیسم، چنگی به لباسش زدم و خودم رو بهش #چسبوندم که با تعجب نگاهم کرد. انگار فکر میکرد حتی الان که #تحریک شدم هم عقب بکشم، و جیغ و #داد راه بندازم، و نخوام که بهم دست بزنه. با #انگشتش #عقب جلو میکرد، و دائم باهر آهه و #ناله ام #نوازشم میکرد. اینقدر #سروصدامون زیاد شده بود که متوجه اومدن #داییم نشدیم که با شنیدن صداش....🍑🫦💦 https://t.me/+c4XxakrC4Ts3ZGUx https://t.me/+c4XxakrC4Ts3ZGUx سک*س با رفیق داییش ک داییش میاد و دوتایی....🙈
1780Loading...
11
#داداش‌بسیجیم #part1 از قصد پاهامو از هم باز کردم خشتک شلوارم پاره بود و زیر شلوارمم شورت نپوشیده بودم زیر چشمی بهش نگاه کردم هنوز حواسش به قرآن خوندن بود بهشتمو شیو کرده بودم و جوری پاهامو باز کرده بودم که اون سوراخ خوشگل تنگ صورتیم از شلوار جر خورده ام مشخص بود با شنیدن صدا زدنای بابام سرشو بلند کرد. تا دیدم سرشو بلند کرده لبخند پر عشوه ایی زدم و پاهامو بیشتر باز کردم نگاهم زوم شلوارش بود داداش خوشگلم با اینکه ۵ سال ازم کوچیکتر بود اما مردونگی خیلی کلفتی داشت‌ میتونستم از روی شلوارش به خوبی بفهمم که حداقل ۱۹.۲۰ سانت ک.یر توی اون شلوارش خوابیده! _داداش! با شنیدن صدام نگاهشو بهم دوخت و نگاهش به اولین چیزی که افتاد خشتک پاره و بهشت صورتیم که حالا خیس خیس شده بود افتاد سریع صورتش سرخ شد و نگاهش پر از شرم و خجالت شد و نگاهشو ازم دزدید با خباثت گوشیمو برداشتم و بهش اس،ام اس دادم _خوشت اومد از اون کلوچه صورتی داداش بسیجیم؟😱👅👇 https://t.me/+gC4bzc_9CIplMTI0 https://t.me/+gC4bzc_9CIplMTI0
1630Loading...
12
#ماتحتمو فشاری داد و منو از بین خدمتکارا کنار کشید . همه چشمشون به کاری که کرد افتاد ولی سرشونو پایین انداختن. همونجا منو کشید و پرت کرد رو مبل . با صدای که از شدت #نیاز می‌لرزید گفت : _نمیتونم صبر کنم .. همینجا وسط خونه می‌خوام #ترتیبتو بدم 😈🍑🔞 https://t.me/+YXSI9ksmUVA0ODI0
2860Loading...
13
•| مذه‍بیِ شهوتے💦👅 |• #پارت_41 موهام رو به چنگ کشیده بود و همچنان حالت داگی بودیم که گفتم: از کجا بلدی انقد خوب بکنی... فکر میکردم به جای سوراخ کو.نم بکنی تو سوراخ گوشم... با نفس نفس گفت: تو این موقعیت چرا یادت افتاده اینو بپرسی...؟ - اخه مثلا بچه مثبتی اما یه طوری میکنی که اون همه دوست پسرم با روابط متعدد نمی کردن. از کجا بلدی...نکنه زیر ابی می رفتی مثل الان؟ - خب ما هم یه جاهایی زیر ابی می ریم. - پس همه اش خدا و پیغمبر میکنید واسه ما خودتون تپه نریده نذاشتید هان. برم گردوند و کرد تو ک.صم. - تو که نمی‌خواستی بدون کاندوم بکنی. - حالا که ک.ص مجانی گیرم اومده حیفه از این فرصت استفاده نکنم. پسر بسیجی دانشگاه‌ سر مچ شون رو موقع سک.س گرفته حالا میگه اگه میخوای به کسی نگم باید منم با دختره س.کس کنم و...💦🔞🫣🔥 https://t.me/+clGdZ3WvBrI3Njdk
1870Loading...
14
من غریب‌ام! اسمم اینه و تموم زندگیم تحقیر شدم. بچه ی یتیمی بودم که همیشه بوی مرغ میدادم تا این که توی ۱۸ سالگی با پسری دوست شدم. پسری که تموم فکرش سکس بود و من شدم عروسکش! عروسکی که هیچی از شهوت نمیفهمیدم ولی وقتی اون ولم کرد،زن مردی شدم که قرار بود منو خیلی بد شکنجه کنه🥺💦 https://t.me/+QpCtLjzXC_cwMjk0 #بزرگسال_هات
2340Loading...
15
- چرا شورتت انقدر خیسه؟🔞💦 - نن....نمیدونم آقا وقتی شما لباس نپوشیدید اونجام یطوری شد هوسی چنگی به ناز خیسش زدم که ناله ی بیجونی کرد - نازت برام آب انداخته حشری شدی آتیش کوچولو؟ - آییی آقا دردم میاد نوک میمی هام میسوزه موهای سرخشو از روی سینه های بلوریش کنار زدم که با دیدن نوک سیخ سینه هاش کنترلم رو از دست دادم و مردونگیم تکون سختی خورد - بدنت بهم احتیاج داره موقرمزی تا میتونی ناله کن🔥❌ https://t.me/+NoaGAYCneTg0MjJk
1750Loading...
16
#قاضی‌حشری🔞💋 _ک.صمو بخورر آه.. اههه آره همونجا رو لیس بزن اقاییی قاضییی اومم چه زبون داغی دارییی پاهاش رو روی شونه ام انداختم و زبونم رو بیشتر توی ک.صش لوله کردم با اینکه یه زن بیوه بود اما ک.ص تپل و تنگی داشت _اوممممم اخخ چقد زبونت داغههه آخخ اههه اومم آخ فاکک عوضی شلوار و شورتم رو پایین کشیدم و ک.یرم رو با تفش خیس کردمو خیلی یهویی توی ک.ص تنگش فرو کردمو شروع کردم تلمبه زدن _اه..اههه.ااههه..اخخخ همینهه جرمم بده ک.یر تو خیلی کلفت تر از شوهر خدابیامرزمه اومم ک.یر تو رو بیشتر دوسدارم حشری از تعریفاش ک.یرم رو از ک.صش دراوردم و توی ک.ونش فرو کردمو..😱💦 https://t.me/+n-1v35vh_ZkwYWZk https://t.me/+n-1v35vh_ZkwYWZk
1730Loading...
17
دست روی شونش گذاشتم و نالیدم: _جلسه‌ی دادگاه الان شروع میشه.. نیشخندی زد و دست روی کمربندم کشید: _آخرین جلسس کوچولو! یادت رفته قرار بود به جای پول #سوراخ صورتیتو #بگ*ام💦🔞 https://t.me/+1I4biU6HCmQ3NDdh شلوارم و پایین کشید و… #گی #خشن #اجباری https://t.me/+1I4biU6HCmQ3NDdh
1440Loading...
18
_امشب ناله هات و زیرم میخوام! دلوین ترسیده به هیکل عضلانیم نگاه کرد و گفت: _ااا چیزه ما هنوز ازدواج نکردیم! سوتین اش و تو تنش جر دادم و گفتم: _تو از روزی که دنیا اومدی صیغه مادام العمر منی... منم میخوام امشب ناله های زنم و زیرم وقتی داره جر میخوره بشنوم... https://t.me/+Zx98LTQLDExlOWY0 جوری زن ریزه میزه اش و جر میده که...🔥
2610Loading...
19
- تنگی، قبلا سکس داشتی!؟ با عجله سر تکان دادم. من باید آن چک لعنتی را می‌گرفتم و میراث یکتا نباید میفهمید من باکره هستم! - شل کن پس... اگه دردت گرفت جیغ نمیکشی، خوشم نمیاد... فقط ناله کن کوچولوم. سر تکان دادم اما با اولین ضربه سرم گیج رفت و جیغم در اتاق پیچید، گرمی خون را حس کردم اما با خشم دوباره خودش را درونم...💦🥲❌ https://t.me/+N8szn5WA6mxmOTk0 دختری که به خاطر پول بکارتش و تقدیم یه پسر دخترباز می‌کنه و..😔🔞🔥
1720Loading...
20
_تا حالا کی.ر یه کوتوله نخورده بودم موهامو تو مشتش گرفت و کی.رشو تو دهنم عقب و جلو کرد و با شهوت کونمو برای کوتوله پشتی تکون دادم _جوووون تا حالا یه دختر قد بلند رو نگاییده بودممم کی.رشو از دهنم در اوردم و لبمو با آبش لیس زدم _اوووف منوووو بکنیددد جرررم بدید با کی.رای کوچولوتون هفتا کوتوله دورم کرده بودن و از شدت شهوت لرزیدم و سرمو به عقب بردم و با دیدن دوتا کی.ر که همزمان میخواستن تو ک.صم فرو کنن ناله ای از لذت کردم... https://t.me/+28exnkaCWDc2YjZk هفت تا کوتوله دختره رو جر میدن🙈🔞💦
1760Loading...
21
یه تیکه از کباب و برداشتم و با ولع خوردمش ، چشم بستم و از طعم لذیذش لذت بردم که صدای جیغی بلند شد. _ همین مونده غذا بدزدی ، موش کثیف ،بیاین دزد گرفتم ، آهای ... در عرض چند ثانیه ، آشپزخونه پر ادم شد. با هق هق گفتم : _ من فقط گرسنه ام بود ، به خدا فقط یه تیکه خوردم ژیوار با ترس نگاهم کرد و صدای دورگه و بمش بلند شد _ تمومش کن لاوین ، بنداز پایین اون لامصب و !بنداز قربونت برم ... خنده ی غمگینی کردم _ میخوام کارتو راحت کنم ، دیگه لازم نیست چشمت هی به زن زوری ات باشه که با وجود حاملگیش ، بیشتر از یه وعده غذا نخوره ! چاقو رو روی رگم فشار دادم و ... https://t.me/+TumPcEd1RKBmMDhk
1910Loading...
22
_وسط خونه لنگارو دادی بالا که چی بشه؟ میخوای بابات اخراجم کنه دختره‌ی خیره سر؟ نگاهای عصبی و خشنش دوباره رو لباس خواب سیاه رنگم زوم شده بود و دستشو با لوندی گرفتم و لای پاهام فشردم. _اروند خودت ببین چه قدر زدم بالا!خیس خیس شدم! _من بادیگارد پدرتم...داری با دم شیر بازی میکنی! بی توجه به حرفاش لباسمو در اوردم و با تن برهنه مشغول باز کردن زیپ شلوارش شدم.🔞🔞🔞 https://t.me/+0vqhQI6U0hVmOTFk
2070Loading...
23
لبه های کصش و گرفتم و چوچول صورتیش بدجوری خیس بود: -ببین اینجا چی داریم یه دختر  کوچولوی حشری که هنوز هیچی نشده خودش و خیس کرده... https://t.me/+Tl-6pL1xqzU2ZGU0
1230Loading...
24
-بابایی تو دوران پریودی هم میشه سکس کرد؟ اخمی کرد و گفت: -این چه سوالیه؟! لب برچیدم و گفتم: -اخه دلم تورو میخواد ولی پریودم.. +دلت چیمو میخواد؟! با مظلومیت نالید: -میشه برام بخوری؟ با لحن پر از خواستنم هولم داد روی تخت و پاهامو از هم باز کرد و لیسی به... https://t.me/+7PRaDP1J_aY2N2M0
1260Loading...
25
_ لنگاتو بگیر بالا، تپلت بیوفته بیرون ... ترسیده نالیدم: _ میخوای برام بخوری یا گاز بگیری؟ سیلی محکمش روی ک.ص خیسم فرود اومد که برق از سرم پرید. _ به اندازه کافی آب ازش میچکه که نخوام خیسش کنم. نیشخندی به قیافه ترسیدم زد. خم شد و عمیق و وحشیانه شروع کرد به .... https://t.me/+y1rEbcQMHVBhYWVk
1880Loading...
26
شوگر ددی سکسیشو بعد چند ماه میبینه و بهش ک.ص میده🫦🔞 https://t.me/+_QbWoU8A2no5MzI0 انگشتای بلندش لای ک.صم بود و آروم چوجولمو نوازش میداد. لبامو گاز گرفتم و نالیدم: -اویییی بابایی ، بابایی خیلی داغم اومممم گوشه‌ی لبمو بوسید و نگاهی به اطراف کارگاه انداخت. -میخوای وسط این جمعیت بکنمت آیه؟! +اوم میخوام..بابایی بکن تومم آههه ذتا از انگشتاشو توی سوراخ تنگم هول داد و.. https://t.me/+_QbWoU8A2no5MzI0 سکس با شوگر ددی تو مکان عمومی🙈🔞
950Loading...
27
- ثابت کن شیرینی خوردم دختر بوده نه زن!❌️ - بخدا من با کسی نبودم هرسام! - الان میفهمم با کسی بودی یا نه، #شل کن گلرخ اگه نکنی خودت #درد میکشی از من گفتن بود! به چشم‌هام زل زد و قطره #اشکی از چشمش چکید: - توروخدا هرسام اینبارو بگذر داداشم زنده‌ام نمیزاره! سیلی #محکمی روی سینه‌ چپش زدم و غریدم: - داداشت برا زندگی من تصمیم نمیگیره گلرخ! خودم رو باهاش #تنظیم کردم که به #التماس کردن افتاد... با یه #ضرب خودم رو به پایین تنش #کوبیدم که صدای #جیغش بلند شد... - پرده‌ات مال خودم بود دخترجون!🙊🔞 https://t.me/+bZnGMlSNQ2c3ZjM0
2590Loading...
28
- ثابت کن شیرینی خوردم دختر بوده نه زن!❌️ - بخدا من با کسی نبودم هرسام! - الان میفهمم با کسی بودی یا نه، #شل کن گلرخ اگه نکنی خودت #درد میکشی از من گفتن بود! به چشم‌هام زل زد و قطره #اشکی از چشمش چکید: - توروخدا هرسام اینبارو بگذر داداشم زنده‌ام نمیزاره! سیلی #محکمی روی سینه‌ چپش زدم و غریدم: - داداشت برا زندگی من تصمیم نمیگیره گلرخ! خودم رو باهاش #تنظیم کردم که به #التماس کردن افتاد... با یه #ضرب خودم رو به پایین تنش #کوبیدم که صدای #جیغش بلند شد... - پرده‌ات مال خودم بود دخترجون!🙊🔞 https://t.me/+bZnGMlSNQ2c3ZjM0
320Loading...
29
مثل یه دختر خوب لنگاتو واسه داداشت باز کن تا سگ نشدم....❌🔥 https://t.me/+PHk6rFTnX7QxMmRk - عوضی من خواهرتم اینکارا چیه میکنی؟ بزور پاهامو از هم باز کرد که بهشت لختم جلو چشمش قرار گرفت. از خجالت گریم گرفته بود و به هر جایی نگاه میکردم که با برخورد زبون داغش به تپل صورتیم جیغ بلندی کشیدم - جووونم شمیم کوچولو ..... داداش میخواد ناز کوچولوتو بخوره و شیره ی وجودشو تو سوراخ تنگت خالی کنه🔞🍒 https://t.me/+PHk6rFTnX7QxMmRk https://t.me/+PHk6rFTnX7QxMmRk
1880Loading...
30
-اومممم لای ک.صمم لیزر کن ساناز جون بدجوری خیس کردمم چوچولمو میمالید و دستگاه رو روی بیکینیم میچرخوند اه و ناله هام کل سالن رو گرفته بود که زبون ساناز روی ک.صم نشست با حشر زیاد به موهاش چنگ زدم و ک.صمو به دهنش چسبودم -اوممم بخور اهههه ساناز جنده اب ک.صمو بیاررر با لذت سینه هامو تو مشتم گرفته بودم.و ک.صم دهن ساناز بود که صدای پسری از بالای سرم اومد -میخوای ک.یر منم بره تو ک.صت؟! با دیدن ک.یر کلفتش..🙈🔞💦 https://t.me/+QqRVnSh6cw8wNTYx تریسام با اپراتور لیزر و دوست پسرش🙊🔞
1150Loading...
31
تا حالا دختر کابینت‌ساز دیدید؟ من دل‌آرا، اولین دختری شدم که پابه‌پای فؤاد با تخته و چوب کار می‌کردم. چرا؟ چون یه مرد قوی و بانفوذ اجازه نمی‌داد هیچ‌جا کار پیدا کنم. عشق قدیمی من، کیانمهر سپهسالار... هر جا که برای کار رفتم باعث شد سه‌سوته اخراج شم. اما یه نفر تو کابینت‌سازی بهم کار داد: فؤاد.... سرش درد می‌کرد برای دعوا... لات نبود، لوتی بود. نه از کیان می‌ترسید، نه از عاقبت کمک به من... تا اینکه... https://t.me/+j7PaeUAstkQ3MzE0
1040Loading...
32
#خانم‌کوچولو346 بین پام نشست و پوشکمو با آرامش باز کرد. پاهامو از هم باز کرد که با خجالت دستمو گذاشتم رو بهشتم... _برشدار... اینقدر خشن گفت که بلافاصله دستمو برداشتم. سیلی محکمی رو تپل آبدارم زد و سرخم کرد. اول بوسه ی آرومی روی بهشتم زد و بی توجه به چشمای بغض کردم، شروع کرد به مکیدن و خوردن وحشیانه بهشتم... https://t.me/+FThgV69Pn_xmZjBk https://t.me/+FThgV69Pn_xmZjBk
1040Loading...
33
#آبنبات چوبیمو روی #بهشتم بردم و لای پره های #ک_صم و مالیدمش. از حس لیزیش #جیغ کوتاهی کشیدم و سر سوراخم #چرخوندمش.💦 با یه حرکت سر گرد آبنبات توت فرنگیمو وارد سوراخ خیس ک*صم کرد. ناله ای کردم و آروم با آبنبات چوبی داخل خودم تلمبه زدم🔞🔞 چند باری #تلمبه زدم که #ددی در اتاقو باز کرد و وارد شد. #آبنباتو همونطور نصفه داخل #سوراخم ول کردم که #ددی نزدیکم اومد و...🧸🍑🔞 https://t.me/+RiSKmxqE6UoyMjdk
1720Loading...
34
رمان هور*نی تایم #پارت۲۵۳ طولی نکشید که مقابل دکتر نشسته بودیم و می‌شنیدیم که با تعجب می‌گفت : _با این مسائل سختی که می‌شنوم پشت سر گذاشتید واقعا خودتون و بچتون خیلی قوی هستید که زنده موندید .. با مکث کوتاهی ادامه داد: _فقط طبق چیزایی که می‌شنوم و میبینم قطعا بچتون به ویتامین و غذاهای مغذی احتیاج داره پس ازتون می‌خوام لطفاً حسابی به خودتون ،جسمتون و روحیتون رسیدگی کنید .. همچنین ازتون می‌خوام از هرررر مسئله استرس آوردی دوری کنید .. تاکید میکنم هر مسئله ی استرس آوری .. تو مسیر خونه بودیم .. سرمو به شیشه تکیه داده بودم و داشتم به این فک میکردم که در مورد فیلمی که دست البرز دارم چیکار میتونم کنم و چه کاری از دستم بر میاد . آه سردی کشیدم که اردلان گفت : _چیزی شده؟! تو یه مسیر ربع ساعته دهمین باره که داری آه میکشی! چقدرم بهم توجه میکرد .. چقد حواسش بود که تعداد آه کشیدنم شمارده بود .. فضا حال و هوای سال نو داشت .. کی نزدیک عید شده بود که حتی نفهمیده بودم. امسال من هیچ هیجانی نداشتم .. چقدرم بر عکس پارسال غمگینم .. با صدایی آروم پرسیدم : _کی عیده؟
8190Loading...
35
رمان آتش نشان ه*آن #پارت۲۴ چشمام سیاهی می‌رفت و به سختی تو این حال و مخصوصا پر بودن اتاق از دود، میتونستم ببینمش.. کلاه سرش بود و چهرشو نمیتونستم ببینم .. منو رو پوشش انداخت و به سمت بیرون از اتاق راه افتاد.. از پله ها شروع به بالا رفتن کرد .. مگه نباید پایین می‌رفتیم و از ساختمون خارج می‌شدیم ؟! چرا داشت منو بالا مبرد؟! یعنی آتیش سوزی آنقدر وسیعه که نمیشه پایین رفت؟! خدا به خیر کنه! دو طبقه بالا رفت و بعد کلید انداخت و وارد یه واحد شد‌‌.. منو رو میل انداخت و صدام زد : _خانوم ؟! حالتون خوبه؟! مکثی کرد و ادامه داد : _صدامو می‌شنوید خانوم ؟! به سختی لای چشمامو باز تر کردم .. با همون صدای مردونه و جذاب گفت : _میتونید متوجه شوید من چی میگم ؟! کلاهشو در آورد و در حالی که نفس نفس میزد به من خیره شده بود .. چقدر این پسر جذاب بود خدا!! آتش نشانا چقدر خوشگل شدن !! شبیه حوریای بهشتی بود .. انقد خوشگل بود که تو این حال دلم میخواست بپرم صورتشو بگیرم لباشو ماچ کنم
7190Loading...
36
رمان هورنی تایم تقریبا داره تو vip تمومه تموم میشه 😭♥️
1070Loading...
37
بخوابم بیدار شم براتون پارت جدید بزارم قشنگا♥️
990Loading...
38
لیتل گرل کیوت و حشری که هر شب تو بهشتش آبنبات فرو میکنه تا کلوچش شیرین بشه و ددیش براش ک*صشو بخوره🐙❌🍆 #آبنبات چوبیمو روی #بهشتم بردم و لای پره های #ک_صم و مالیدمش. از حس لیزیش #جیغ کوتاهی کشیدم و سر سوراخم #چرخوندمش.💦🍭🌸 با یه حرکت سر گرد آبنبات توت فرنگیمو وارد سوراخ خیس ک*صم کرد. ناله ای کردم و آروم با آبنبات چوبی داخل خودم تلمبه زدم.🔥🫧👅 چند باری #تلمبه زدم که #ددی در اتاقو باز کرد و وارد شد. #آبنباتو همونطور نصفه داخل #سوراخم ول کردم که #ددی نزدیکم اومد و...🎀🧸🔞 https://t.me/+RiSKmxqE6UoyMjdk https://t.me/+RiSKmxqE6UoyMjdk
7040Loading...
39
امیریل یه هرکول نره خر ۳۶ساله مذهبی و سرگرد نیروی انتظامی که عاشق دختر دایی ۲۱ ساله قرتیشه(یه سلیطه که نیم وجب قدشه ولی زبونش شش متر تازه یه گردالی های خوشگل داره که خط قرمز امیره😂) ....👍😄 اما جرات نمی کنه پا جلو بزاره چون فک می کنه رستا هنوز بچس در صورتی که بیشرف هی با کاراش پسرمون رو به مرز جنون میرسونه و از خط قرمزاش رد میشه...! 🔞♨️ اما سر یه لجبازی بچگانه، رستا رو می دزدن و او حین ماموریت توی یه مهمونی برای اینکه دختره رو برده جنسی نکنن مجبور میشه باهاش سکس کنه و حاصل این سکس.... 🔥♨️🔞🚧 https://t.me/+BnayFZL-mg0wZTc0 https://t.me/+BnayFZL-mg0wZTc0
3000Loading...
40
انرژیت پایینه؟ خیلی بی حوصله و بی حالی؟ ویتامین B بدنت کمه؟ بدو بیا اینجا بهترین جاییه که میتونی با خوراکی ویتامینای بدنت و فول کنی💞! https://t.me/+2CdNtKpLiIZlYzA0
1770Loading...
#زنش #دختره رو گرفته که راحت تر #جرش بده🔞 موهای دمب اسبیمو تو مشتش گرفت و شروع کرد به #تلمبه های محکم زدن تو #ماتحتم.. از درد جیغ میزدم و #زن_اولش منو محکم نگه داشته بود که تکون نخورم.. ناله هام کل اتاقو برداشته بود.. خورشید رو به کورش گفت : _اون #آبنباتتو از این #دختر_بچه بکش بیرون، یکم منم #بخورم 🥺🍭 https://t.me/+3bjyW2gDCrZjNjBk
Show all...
عـــروس صیغه

https://t.me/raysharoman

بر اساس زندگی واقعی 🌤 • • • پایان خوش

من آرنم… روزی که نامزدمو لخت تو بغل بهترین دوستم دیدم عشق از قلبم بیرون رفت و جاش نفرت نشست… رفیقم بهم خیانت کرد ولی فراموش کرد که خودش یه خواهر خوشگل داره… رویا!!! طعمه‌ی دوست داشتنی من… https://t.me/+NAnXHxgfHptkOThk
Show all...
بیوه 19 ساله و قاضی شهوتی🙈🔞 با لذت لبامو به گردنش چسبوندم و دستم روی پایین تنش نشست. چشماشو بست و غرید: -نکن ترنم ، تو اداره ایم. +ولی من همینجا میخوامت..شاید این آخرین باره باشه که دیدمت؟! با حرفم عصبی پشت سرمو گرفت و لباشو به لبام چسبوند بیتاب دستشو توی شلوارم فرو کرد و از روی شورت فشاری به نازم وارد کرد. صدای نفس های عصبی و وحشیش تو اتاق میپیچید و قبل از این که انگشتش توی سوراخ تنگم فرو بره..🔞🙈 https://t.me/+cS2T6MbiyP40MGE0
Show all...
فاحـشه‌ی قاضـی🔞⚖

آقای قاضی با پوست سفید سوتین مشکی بسته بود، خودت بودی نمیکردیش؟ 🔞👅💦

- از این به بعد باید زیرم جون بدی جنده طوری تند تند تلـ..ـمبه میزد که جر خوردن ک.ونم رو با جون و دل حس میکردم و میدونستم حتما خون میاد ولی این مردک عوضی هیچی حالیش نبود. چنددقیقه بعد روی تخت دراز کشید و دوباره از پشت ک.یرش رو وارد ک.ونم کرد. - آیییییی خیلی درد دارم تو رو مسیح درش بیار.. https://t.me/+ofaExUI2RVw4ZTc0
Show all...
#پارت_1 -خیلی درد دارممم...کلف.تتو میخااام...آه🔞💦💧 با دیدن بدن لخ.تش هر لحظه بیشتر از قبل خیس میشد و دلم میخاست زیرش باشم -اوووف دختر چقد تنگی تو.. انگشتم بزور توی این سوراخ جا میشه و عقب جلو میشه… شورتشو پایین کشید و توی یه حرکت خودشو داخلم جا داد و...🔞💦😱 https://t.me/+_c1VBMlh4KNiODJk
Show all...
#بهشت_باکره🍓🔞 #پارت1 _تو....تو اینجا چیکار میکنی عروس؟ چشمام خمار بود و خیره به خشتکش جلوتر رفتم و قبل اینکه به خودش بجنبه ک*یرشو تو دست گرفتم و رو پاهاش نشستم! -- من بدجوری خیس کردم....پسرت هنوز منو باکره نگه داشته....میشه تپلمو تو جر بدی؟ تپلم هنوز تشنه‌ی کلفتش بود و با پرویی رو زانوهام نشستم و یهویی ک*یرشو تو دست گرفتم و کلاهکشو کردم تو دهنم که شوکه از لبای داغ و خیسم ناله ای کرد و با شه.وت زبونمو رو سرش کشیدم ک با ورود شوهرم تو اتاق.... https://t.me/+gUlV6C6COF01NWZk میخواد به پدرشوهرش ک^ص بده ک شوهرش میرسه....🙈🍑🔞
Show all...
_امشب پردتو من میزنم عروس! خیره به #پدر_شوهرم لبه‌های لباس خواب بازمو به هم نزدیک کردم که #سینمو محکم تو مشتش چلوند و رو تخت پرتم کرد! _تو خانواده رسمه عروس زیر پدرشوهرش زن شه! با باز کردن حوله از دور کمرش و دیدن #عضو برجستش چشمامو با ترس بستم که زبونش رو گردنم نشست و رو #تخت وا رفتم! _جوری زنت میکنم که درد نداشته باشی! با گازی که از سینم گرفت صدای نالم بلند شد و اروم پچ زد: _میخوام پسرم وقتی زیرمی صدای ناله هاتو بشنوه....جلوی خودتو نگیر با بالا کشیدن #لباس_زیرم و کوبیدن خودش به تنم.....🫦🔞💦💦 https://t.me/+gUlV6C6COF01NWZk
Show all...
•𝙝𝙤𝙩 𝙣𝙞𝙜𝙝𝙩🍑•

انقدر وحشیانه ترتیبتو داده باشه که تا دست رو کـ‌لوچه ات میزنی جاش بسوزه و درد کنه...🍑🔞 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

#وکیلایی‌شهوانی💧🔞 _اگه ازت بخوام به منو #برادرم #ک..ص بدی اینکارو میکنی؟ دستش روی #ک..صم #میلغزیدو حالمو خراب می‌کرد تازه از #شوهرم جدا شده بودم و مشتاق ک..یر بودم #حالا که دوتا ک..یر #کلفت جلوم قرار گرفته بود #چرا پس میزدم؟ یه دستم روی ک..یر #وکیل #نشست و یه دست دیگم روی #ک..یر #داداشش نشست _چرا که #نه؟ یکی یکی ک..صو ک..ونمو #بگایید https://t.me/+MG1ryYSMWok4YmJk #گروپ‌وکیلایی‌شهوتی‌محارم😋💦
Show all...
#part36 🔥  #تریسام ❌🔞 انگشتامو روی #بهشت خیسم کشیدم، ویبراتور رو روی سوراخم تنظیم کردم ، صدای اه و نالم کل اتاقو پر کرده بود با تصور یه تریسام‌خشن🔥 انگشتمو توی سوراخ پر آبم فرو کردم -اهههه دلم یه کلفت میخاد اوووف بره تو سوراخم جرممم. بدهه اههه در اتاق باز شد و شیخ عربی به سمتم اومد -چیه جنده #لاپات خیس شده؟الان ارومش میکنم #ویبراتور رو از دستم گرفت و گوشه ای انداخت سرشو لای پام فرو برد و کل ترشحات تپلمو. لیس زد … https://t.me/+5KtNl6yCpdtiOTU5 صحنه دار ترین رمان تلگرام💧👆👅
Show all...
👍 1
#پارت۱۱۸ 🔞👇 -- جوون قربون صدات برم. #انگشتش رو روی خیسی #بهشتم گذاشت و گفت: -- شتتتت چقدر خیس کردی #کوچولو. خمار نگاهش کردم که #انگشتش رو فرو کرد داخل #ک*ص خیسم، چنگی به لباسش زدم و خودم رو بهش #چسبوندم که با تعجب نگاهم کرد. انگار فکر میکرد حتی الان که #تحریک شدم هم عقب بکشم، و جیغ و #داد راه بندازم، و نخوام که بهم دست بزنه. با #انگشتش #عقب جلو میکرد، و دائم باهر آهه و #ناله ام #نوازشم میکرد. اینقدر #سروصدامون زیاد شده بود که متوجه اومدن #داییم نشدیم که با شنیدن صداش....🍑🫦💦 https://t.me/+c4XxakrC4Ts3ZGUx https://t.me/+c4XxakrC4Ts3ZGUx سک*س با رفیق داییش ک داییش میاد و دوتایی....🙈
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.