cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

🎖تکست ناب🎖

کپی حلال باذکرصلوات.

Show more
Advertising posts
18 939
Subscribers
-6024 hours
-3757 days
-1 43830 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
دستانت را میخواهم تا قلبم را نگه دارم :))) 🫀♥ 🌹@texstabii
1933Loading...
02
🍁 @texstabii 🌷#سخنان_ناب بز و گوسفندی باهم می رفتند. به جویی رسیدند،گوسفند از روی جوی جستی زد.دنبه او بالا رفت،بز خندید وفریاد کشید :آ... تورا برهنه دیدم گوسفند غمگین شد .روی بر گرداند وگفت: ای بی انصاف من سالهاست تورابرهنه می بینم ونمی خندم وطعنه ای به تو نمی زنم. تو پس ازعمری که یک بار مرا چنین دیده ای لب به سرزنش وتمسخر من می گشایی؟ چون لئیمی با هزاران عیب وعار روز وشب بر خلق عالم آشکار بیند اندک عیبی از صاحب کرم بر نیارد جزبه طعن ولعن دم ✍جامی ‎‌‌‌‌‌‌
1972Loading...
03
🌹@texstabii فدای  صداقت آن بیسوادی ڪه وقتی از او پرسیدند عشق چند حرف است؟ گفت چهار حرف همه بهش خندیدند و او زیر لب زمزمه ڪرد #بابا❤️
1791Loading...
04
دوباره شادمون کن اونجوری که خودت بلدی. ✨🤍 🌹@texstabii
1696Loading...
05
دل از من دلبری از تو. ♥🌱 🌹@texstabii
1612Loading...
06
دوستت دارم و دوست داشتنت غنچه ای است که هر صبح آفتاب آفتاب بر آفتاب گردان های روسری ام گل می کند 🌹@texstabii
1724Loading...
07
🌹 @texstabii 🌸پروردگارا ✨بی نگاه لطف تو 🌸هیچ کاری  ✨به سامان نمی‌رسد 🌸نگاهت را از ما دریغ نکن ✨و با دستان 🌸قدرتمند و توانايت ✨چرخ روزگارمان را بچرخان 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
1904Loading...
08
🌹@texstabii دلــم پر است و چشم هایم بارانی ... دیــگر چیزی به دلم نمی نشیند اشک هائی که برایت می ریزم تـــمامی ندارد, جایت خــــالیست ... دیــــرگاهیست زنـــــدگی می کنم امّــــا هر روز بیشتر می شکنم شــــانه هایت را می خواهم دســــت های گـــرمت را که بر سرم مـی کشیدی نیاز دارم, مـــــهربانی قـلبت را می خواهم...
3954Loading...
09
🌹@texstabii عمر من غارت شد و غارتگر از من دور شد من صبوری کردم و تاراج گر مغرور شد عمر من همراه با تکرار روز و شب گذشت شمع فانوس جوانی دم به دم کم نور شد راه را از چاه در هر لحضه ای باید شناخت یک قدم غافل شدم یک عمر راهم دور  شد
3754Loading...
10
بعضی آدما یهویی میان تو زندگیت وسط دلت رخت پهن میکنن و همونجا میمونن کاملا اتفاقی و غیر منتظره مهمون همیشگی دلت میشن... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹@texstabii
35114Loading...
11
🌹 @texstabii ❣هر چیزی در جهان مانند سکه ❣دارای  دو رو می‌باشد ❣نه از شادى‌هايت ❣بى‌اندازه مسرور شو، ❣و نه از غصه‌هايت ❣بى‌اندازه غمگين شو. ❣لذت زندگى، گام نهادن ❣در مسير تعادل است
3508Loading...
12
🌹 @texstabii 🌸✨سلام دوشنبه 🌻✨خرداد ماهتون عالی 💕✨یک اقیانوس عشق 🌸✨یک دریا مهربانی 🌻✨یک آسمان آرامش 💕✨یک دنیا شور و شعف 🌸✨یک روز عالی 🌻✨هزاران لبخند زیبا 💕✨را برای تک تکتون آرزومندم 🌸✨روزتون زیبا و در پناه خداوند
3788Loading...
13
جمال ثریا، سرد شدن و رها کردن رو خیلی قشنگ توصیف میکنه: «دیدم که از دستت عصبانی نیستم، دلشکسته نیستم، قهر نیستم، خلاصه اینکه من با تو دیگر "هیچ چیز" نیستم!» 🌹@texstabii
4898Loading...
14
🌹@texstabii #حکایت در رم جوانی بود که شب‌ها یک ساعت در محلی کنار جاده می‌نشست و بعد از یک ساعت به خانه بر می‌گشت. از کار او همه تعجب می‌کردند که چرا به آن محل می‌رود. برخی گمان می‌کردند دیوانه است. برخی گمان می‌کردند از صدای ماشین و دیدن ماشین‌های لوکس لذت می‌برد. اما واقعیت چیز دیگری بود. آن جوان فردریک نام داشت که در یک کارگاه شیرینی‌فروشی کار می‌کرد. او هر چه فکر کرد تا برای مردم خیری برساند، نه پول داشت نه زمان. مدت 10 سال در ساعتی از شب که آن جاده شلوغ می‌شد، در کنار جاده می‌نشست تا مسافرانی که می‌خواستند از رم خارج شوند و دنبال آدرس بودند، آدرس نشان دهد تا کار نیکی کرده و سهمی از عمل صالح با خود از دنیا ببرد. آری، برای کار خیر کردن حتما نیاز به داشتن ثروت نیست. فردریک از برخی توریست‌های پولدار به‌خاطر آدرس نشان دادن، هدیه می‌گرفت. او این هدیه‌ها را جمع کرده و در همسایگی خود به پیرزن بینوا و مستمندی می‌بخشید. بعد از 10 سال که مردم نیت فردریک را از این کار فهمیدند، به پاس و یاد این خیرات او نام آن جاده را به‌نام فردریک تغییر دادند.
4771Loading...
15
🌹@texstabii از بایزید بسطامے پرسیدند:. علامت محبت خدا چیست؟ بایزید گفت : آنڪسے ڪہ خدا او را دوست دارد سہ خصلت بدو دهد : سخاوتے چون سخاوت دریا محبتے چون محبت آفتاب و تواضعے چون تواضع زمین.
4689Loading...
16
کسی‌ چه‌ میداند چطور میشود با یاد کسی اینهمه زندگی کرد و نمرد‌‌... 🌹@texstabii
6128Loading...
17
دلتنگی چیز عجیبی نیست دلتنگی یک بیقراری دائمی ست در خیال و رویایی خیس دلتنگی انتظاریست تلخ در پس یک دلدادگی شیرین دلتنگی ... جای خالی عشق ست در قلب که با هیچ کس و هیچ چیز پر نمی شود دلتنگی لمس باران ست از پشت پنجره ی احساس دلتنگی جای خالی توست روی نیمکت پارک که تنها با هجومی از خاطرات و خیره ماندن به نقطه ایی نامعلوم پر می شود...!!! 🌹@texstabii
50714Loading...
18
@texstabii
47313Loading...
19
شاید عجیب باشد ولی من می‌گویم : صاحبان قشنگ‌ترین لبخندها ، غمگین‌ترین قلب‌ها را دارند ! مهربان‌ترین آدم‌ها ،بغض‌های زیادی را قورت داده‌اند و آرام‌ترین شخصیت‌ها ، اشک‌های زیادی را روی بالش شبانه‌شان ریخته‌اند ! آدم‌ها رنگین کمانی از دردند: فقط هر کسی به سبک خودش به روی پوست شخصیتش رنگ می‌پاشد ! 🌹@texstabii
57913Loading...
20
🌹@texstabii یه ضرب المثلی ژاپنی میگه: ‏اگه میخوای جای رئیست بنشینی؛ پس هلش بده بره بالا! برای پیشرفت زیر آب کسی رو نزن!
5307Loading...
21
🌹@texstabii #داستان پیرمردی در حالی که کودکی زخمی و خون‌آلود را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت: «خواهش می‌کنم به داد این بچه برسید. ماشین بهش زد و فرار کرد.» پرستار گفت: «این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو قبل از بستری و عمل پرداخت کنید.» پیرمرد گفت: «اما من پولی ندارم. حتی پدر و مادر این بچه رو هم نمی‌شناسم. خواهش می‌کنم عملش کنید. من پول رو تا شب فراهم می‌کنم و براتون میارم.» پرستار گفت: «با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.» اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: «این قانون بیمارستانه، اول پول بعد عمل. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.» صبح روز بعد همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروز می‌اندیشید. واقعا پول این‌قدر با ارزشه؟
1 1305Loading...
22
‌‌‌‏‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هوای روی تو دارم نمی گذارندم مگر به کوی تو این ابرها ببارندم 🌹@texstabii
5084Loading...
23
هر صبح آغـاز زیسـتن دوباره اســت. تنـفسـی عمیـق از تـازه‌تریـن هـوای زنـدگی، پـس نفـس بکـش امـروزت را و جـاری کن عشـق را در بنـدبنـد وجـودت... #صبح_بخیر☀️ 🌹@texstabii
5098Loading...
24
انسانها شبیه هم عمر نمیکنند ، یکی زندگی میکند یکی تحمّل ... انسانها شبیه هم تحمّل نمیکنند ، یکی تاب می آورد یکی می شِــــکند ... انسانها شبیه هم نمیشکنند ، یکی از وسط دو نیم میشود دیگری تکه تکه ... تکه ها شبیه هم نیستند ، تکه ای یک قرن عمر میکند تکه ای یک روز ... 🌹@texstabii
61014Loading...
25
به جـان خواهم خرید... لذت نوشیدن یک چای دبش را در ایوان عـاشقـانه هایم خیره به چشـمان یـار.. 🌹@texstabii
5647Loading...
26
آدما نسبت به ما هيچ وظيفه ای ندارن.. اگه خوبی ميكنن، از ذات قشنگشونه؛ ذات قشنگ هيچكسو نابود نكنيم... 🌹@texstabii
6105Loading...
27
من برای تو فرق دارم؛ ‏با هر کی بد باشم با تو خوبم؛ ‏با هر کی حرف نزنم با تو می‌زنم؛ ‏با هر کی بیرون نرم با تو می‌رم؛ ‏با هر کی چیزای جدید و تجربه نکنم با تو می‌کنم؛ ‏من برای تو یه آدم دیگم چون تو برای من با تموم آدمای دنیا فرق داری؛" 🌹@texstabii
5099Loading...
28
🌹@texstabii 🔘داستان کوتاه ماهی سرنوشت صبح تازه شروع شده بود، مرد جوان سوار بر اسب شد تا به بازار شهر برود، در بین راه و کنار رودخانه پیرمردی را دید که نشسته است، از اسب پایین آمد و به سمت آن پیرمرد رفت، سلام کرد و به پیرمرد گفت: غریبه هستی؟ من شمارا هرگز این حوالی ندیده ام، اگر کمکی از دستم بر میاید بگو، پیرمرد گفت: فقط گرسنه ام ، مرد دستش را داخل بقچه ی که همراه داشت کرد و مقداری نان و پنیر و سبزی به پیرمرد داد و کنار او نشست. پیرمرد بعد از خوردن صبحانه ی تعارفی، به مرد گفت: تو از آنچه در بقچه داشتی به من بخشیدی و من نیز از آنچه در بقچه دارم به تو خواهم بخشید. مرد گفت: ای پیرمرد مرا شرمنده نکن ای کاش که طعامی ارزشمند همراه خود داشتم و از آن به تو میدادم. پیرمرد تُنگ شیشه ای را از بقچه اش بیرون آورد و روبروی مرد گذاشت، دستش را در آب رودخانه برد و چهار عدد ماهی زیبا بیرون آورد و در ظرف ریخت، مرد متعجب نگاه میکرد که چگونه بدون تور و قلاب توانست این کار را انجام دهد. در این فکر بود که پیرمرد دستش را روی دست مرد جوان زد و گفت: این  ماهی بزرگ تو هستی و ماهی کوچکتر همسرت و آن دو ماهی کوچک پسران  تو اند. دوست داری بدانی که کدام از شما زودتر خواهید مُرد، مرد اول از حرف پیرمرد ناراحت شد ولی بعد کنجکاو شد تا ببیند نتیجه ی کار چیست و علی رغم میلش قبول کرد، پیرمرد دستش را روی تُنگ شیشه ای گذاشت و گفت هر زمان که دستم را بردارم یکی از ماهی ها خواهد مُرد نگاه کن تا ببینی اول نوبت کدام ماهی خواهد شد، تمام وجود مرد را نگرانی فراگرفت، صدای طپش قلبش از بیرون سینه شنیده میشد، ناگهان پیرمرد دستش را به آرامی از روی ظرف برداشت و هر دو دیدند که ماهی بزرگ دیگر حرکت نمیکند و مُرده است. مرد بی آنکه چیزی بگوید لبخندی زد و به سمت اسب رفت و با خوشحالی سوار شد، پیرمرد گفت آیا نمیخواهی از سرنوشت بقیه ی اعضای خانواده ات با خبر شوی، مرد لگام اسب رو کشید و گفت بهترین هدیه را از تو گرفتم، همین که میدانم داغ همسر و فرزندانم را نخواهم دید برای من کافیست. از این پس زندگی برایم زیباتر خواهد بود، مرد اسب را تازاند و رفت. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
4864Loading...
29
🌹 @texstabii در این صبح زیبای بهاری خدایم را صداکردم..... نمیدانم چه میخواهی ..... ولی الان برای تو!         برای رفع غمهایت!                   برای قلب زیبایت!                                برای آرزوهایت!               براي كسب توفيقت!      براي دين و دنيايت! براي آخر كارت! به درگاهش دعاکردم! و میدانم خدا داند..... خدا از خواستهاي تو خبر دارد..... یقین دارم دعاي من براي تو ، دعاي تو براي من....اثر دارد🌹
51313Loading...
30
من باشم و تو ؛ و کمی قدم زدن در دل جنگل‌های مه زده‌ی شمال! دست در دست هم تمام جنگل را قدم بزنیم شب که شد در کنار همان رودخانه‌ی معروف قصه ها چادری بزنیم و تو چشم‌هایت را ببندی و به خواب بروی و من از ذوق آغوشت تا صبح به تو خیره شوم و حرف‌هایت را مرور کنم همان ها که چنان دلم را میلرزاند که دوباره از نو عاشقت میشدم! کاش قدم بزنیم... 🌹@texstabii
60811Loading...
31
هیچوقت یکی را ، با همه‌ی وجودت دوست نداشته باش ! یک تکه از خودت را نگه‌دار ، برای روزهایی که هیچکس بجز خودت نداری … 🌹@texstabii
5678Loading...
32
در پرستیدن تو ... 🌹@texstabii
5536Loading...
33
خدایا🙏 از تو میخواهیم که کمک کنی: جای تو خدایی نکنیم فکرمان به زندگی و رفتارخودمان باشد و وارد فاز منفی نشویم تاراه ورودامواج مثبت به رویمان همیشه باز باشه و جاذب موهبت های الهی شویم. 😍❤️ من آینده روشن و حمایت کائنات را به چشم می بینم ، من قهرمان زندگی خود هستم!! خداوندا سپاسگزارم 🙏 🌹@texstabii
5407Loading...
34
🌹@texstabii 🌸💫به نام آن خداوندی ⚪️💫کــــه نـــور اسـت 🌸💫خدای روز و این شور و ⚪️💫طراوت کـه از لـطـفـش 🌸💫دل مـا در سُـرور اسـت ⚪️💫با توکل به اسم اعظمت 🌸💫روزمان را با نامت آغاز میکنیم 🌸💫بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ⚪️💫الـــهــی بــه امــیــد تـــو
5487Loading...
35
🌹@texstabii ما اگر حالمان خراب است، اگر حوصله‌یِ خودمان را هم نداریم نه شکست خورده ایم و نه کسی تنهایمان گذاشته و نه دلمان برای بنی بشری تنگ شده! ما فقط خسته ایم خدا گواه است، خسته ایم از شمایی که نه محبت می‌فهمید نه احترام حالیتان می شود و اینکه هر چقدر در حقتان خوب بودیم به رویِ خودتان نیاوردید! می دانید؟ گاهی اوقات از خوب بودن سیرمان می کنید مجبور می شویم شبیه خودتان بد و بدتر بشویم تا شاید قدرمان را بدانید و دیگر از دستمان ندهید! مرهم نمی شوید لااقل نمکِ رویِ زخم نباشید لطفا... ما به نقطه‌ای رسیده ایم که حالمان از این همه خوب بودن و مهربان ماندنِ خودمان بهم خورده است دیگر! اگر عشقی بود به شما و ذاتِ نداشته تان اعتماد کردیم که یکدفعه زیر و رو کردید کاسه کوزه یِ دلمان را! خلاصه که نه آدمِ عشق بودید و نه کسی که معنیِ تعهد را به خوبی درک می کند... ما شاهتان کردیم وگرنه شما "سرباز" هم نبودید!
64913Loading...
36
لایق تو کسی نیست جز آنکسی که: تو را انتخاب کند نه امتحان... تو را نگاه کند نه اینکه ببیند... تو را حس کند نه اینکه لمست کند... تو را بسازد نه اینکه بسوزاند... تو را بیاراید نه اینکه بیازارد... تو را بخنداند نه اینکه برنجاند... تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد.... 🌹@texstabii
62423Loading...
37
🌹 @texstabii 🌸✨در اولین 💞✨چهارشنبه اردیبهشت مـاه 🌸✨از خـدا میخواهم 💞✨هر آنچه آرزو داریـد 🌸✨بی دلیل نصیبتان شود 💞✨عشق و آرامش 🌸✨در کنارتان 💞✨عزت و خوشبختی 🌸✨همراهتان 💞✨سلامتی و تندرستی 🌸✨همیشہ در وجودتان باشـد 💞✨چهارشنبه تون زیبا و پر برکت
6404Loading...
38
🌹 @texstabii 🔘حکایت کوتاه 🌸 انسان بااصل و ریشه 🔸رانندۂ کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطع‌شده بر پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند. 🔸بعد از این‌که مسافتی را طی کرد به ناگاه در مسیر جادۂ جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، لبهٔ سپر کامیون به درختی در کنار جاده برخورد کرد و کامیون از توقف ایستاد و از این تصادف تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند. 🔸 رانندۂ کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند. پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه توانست صد درخت بی‌ریشه را جابجا و واژگون کند. 🌸 همیشه سعی کن ریشهٔ خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه می‌ارزد به صد انسان بی‌ریشه!!! و تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه تو را بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بی‌ریشه است. یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت می‌کند. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
7135Loading...
39
تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه که آدم به خودش میگه : چی فکر می کردیم و چی شد ! 🌹@texstabii
6989Loading...
40
تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه که آدم به خودش میگه : چی فکر می کردیم و چی شد ! 🌹@texstabii
10Loading...
00:17
Video unavailableShow in Telegram
دستانت را میخواهم تا قلبم را نگه دارم :))) 🫀♥ 🌹@texstabii
Show all...
1🥰 1
🍁 @texstabii 🌷#سخنان_ناب بز و گوسفندی باهم می رفتند. به جویی رسیدند،گوسفند از روی جوی جستی زد.دنبه او بالا رفت،بز خندید وفریاد کشید :آ... تورا برهنه دیدم گوسفند غمگین شد .روی بر گرداند وگفت: ای بی انصاف من سالهاست تورابرهنه می بینم ونمی خندم وطعنه ای به تو نمی زنم. تو پس ازعمری که یک بار مرا چنین دیده ای لب به سرزنش وتمسخر من می گشایی؟ چون لئیمی با هزاران عیب وعار روز وشب بر خلق عالم آشکار بیند اندک عیبی از صاحب کرم بر نیارد جزبه طعن ولعن دم ✍جامی ‎‌‌‌‌‌‌
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
🌹@texstabii فدای  صداقت آن بیسوادی ڪه وقتی از او پرسیدند عشق چند حرف است؟ گفت چهار حرف همه بهش خندیدند و او زیر لب زمزمه ڪرد #بابا❤️
Show all...
3
00:16
Video unavailableShow in Telegram
دوباره شادمون کن اونجوری که خودت بلدی. ✨🤍 🌹@texstabii
Show all...
👍 1 1
00:34
Video unavailableShow in Telegram
دل از من دلبری از تو. ♥🌱 🌹@texstabii
Show all...
00:29
Video unavailableShow in Telegram
دوستت دارم و دوست داشتنت غنچه ای است که هر صبح آفتاب آفتاب بر آفتاب گردان های روسری ام گل می کند 🌹@texstabii
Show all...
00:16
Video unavailableShow in Telegram
🌹 @texstabii 🌸پروردگارا ✨بی نگاه لطف تو 🌸هیچ کاری  ✨به سامان نمی‌رسد 🌸نگاهت را از ما دریغ نکن ✨و با دستان 🌸قدرتمند و توانايت ✨چرخ روزگارمان را بچرخان 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
Show all...
👍 1
00:33
Video unavailableShow in Telegram
🌹@texstabii دلــم پر است و چشم هایم بارانی ... دیــگر چیزی به دلم نمی نشیند اشک هائی که برایت می ریزم تـــمامی ندارد, جایت خــــالیست ... دیــــرگاهیست زنـــــدگی می کنم امّــــا هر روز بیشتر می شکنم شــــانه هایت را می خواهم دســــت های گـــرمت را که بر سرم مـی کشیدی نیاز دارم, مـــــهربانی قـلبت را می خواهم...
Show all...
👍 3 1
Photo unavailableShow in Telegram
🌹@texstabii عمر من غارت شد و غارتگر از من دور شد من صبوری کردم و تاراج گر مغرور شد عمر من همراه با تکرار روز و شب گذشت شمع فانوس جوانی دم به دم کم نور شد راه را از چاه در هر لحضه ای باید شناخت یک قدم غافل شدم یک عمر راهم دور  شد
Show all...
👍 2
00:29
Video unavailableShow in Telegram
بعضی آدما یهویی میان تو زندگیت وسط دلت رخت پهن میکنن و همونجا میمونن کاملا اتفاقی و غیر منتظره مهمون همیشگی دلت میشن... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹@texstabii
Show all...
👍 2