Black philosophy | فلسفه سیاه
گوشِ جان میسپاریم به نقد ها و پیشنهاد های شما : @barsamnik1 کانال همخوانی کتاب های فلسفی : https://t.me/blackphilos_study کانالِ تحلیل و بررسی کتاب: https://t.me/book_analysis کانال درسگفتار های فلسفه: https://t.me/blackphilos_academic
Show more1 080
Subscribers
No data24 hours
-47 days
-3230 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from روانشناسی نقاد
Photo unavailableShow in Telegram
مقالات توماس مان
گوته، تولستوی، فروید، واگنر
ترجمه ابوتراب سهراب
گوته، آفریدگار سخن..... ۱
گوته و تولستوی........... ۴۰
آناکارنینا........................ ۱۸۸
رنجها و عظمت ریچارد واگنر ... ۲۱۴
فروید و آینده ....................... ۳۰۰
کتاب مجموعه پنج مقاله است که در ۳۳۰ صفحه جمع شده است.
توماس مان در ص ۷۵ و ۷۶ میگوید:« زندگینامه گوته و تولستوی نشان میدهد که این دو نویسندهٔ بزرگ، سالهای سال استعداد خود را برای آفرینش هنری مکتوم نگاه داشتند...»
در بخشی از کتاب نیز در مورد رمان آناکارنینا اثر تولستوی میگوید:« بزرگترین رمان اجتماعی ادبیات جهان است »
در مقاله چهارم «ویژگیهای قرن نوزدهم را با تمام عظمت و ضعفش در سیمای واگنر نشان میدهد»
و در مقاله پنجم زیگموند فروید را به صورت « مردی تنها، جنگاور و شجاع، محصور میان مرگ و ابلیس » تصویر کرده است.
دوستان جان مطالعه این اثر پربار را خدمتتان پیشنهاد میدهم.
به زودی در بازخوانی چت وویس باهم به اثر خواهیم پرداخت.
✍ محمد عینیزاده
https://t.me/mohammad_eynizadeh
Repost from N/a
زمانی که زخمهایی که با آنها درگیر بودهای، گلویت را میگیرند، احساس خفگی دیوانهات میکند. سیاهچالهای زیر پایت ایجاد میشود که فرار از آن غیرممکن است. باید بنشینی به تماشای خفگیات زمانی که در آن چاله غرق میشوی.
بهناچار دستانت را بالا میبری که اگر در عمق سیاهچاله فرو رفتی، دستانت نجاتدهندهی تو باشند و لبهی چاه را هرطور که هست بگیرند. امید داری کسی دستانت را میگیرد و تو را در آن حال رها نمیکند.
ناگهان یک نفر از راه میرسد، سرت را کمی بالا میگیری تا چهرهاش را ببینی. میشناسیاش. منتظری تا به کمکش از چاله بیرون بیایی و از شرّ خفگیای که برایت زندگی نگذاشته، راحت شوی. اما در یک لحظه تصمیمش تغییر میکند. با اخم به تو مینگرد و تصویرش کمکم محو میشود.
دیگری از راه میرسد و میخواهد کمکت کند. میشناسیاش. منتظری از عذابی که درگیرش هستی رها شوی، اما اشتباهی پایش را میگذارد روی یکی از دستهایت و تصویرش کمکم محو میشود. دستت آنقدر درد میگیرد که مجبور میشوی لبهی سیاهچاله را ول کنی.
با تمام امیدی که در وجودت هست به بالا نگاه میکنی؛ شاید یک نفر دیگر هم از راه برسد. میرسد، میشناسیاش، اما زورش نمیرسد تا تو را از سیاهچاله بیرون بکشد و تصویرش کمکم محو میشود.
نمیخواهی تسلیم این خفگی و سیاهیِ چاله شوی، پس قلبت را در یکی از دستانت میگذاری و به لبهی سیاهچاله میچسبانیاش. با آن یکی دستت مغزت را از سرت بیرون میکشی و به لبهی دیگر چاله میچسبانی. آنوقت شروع میکنی به اشک ریختن. در ناامیدی تا میتوانی برای حال زارَت زار میزنی. چیزی حس نمیکنی. اما بعد از مدتی میبینی اشکهایی که ریختهای تو را به بالای چاله کشانده است.
وقتی هوای تازه به صورتت میخورَد احساس خفگیات کم و کمتر میشود. بالاتر که میآیی و اطرافت را نگاه میکنی میبینی آنهایی که قصد کمک به تو را داشتند و نداشتند، در سیاهچالهی خود گیر افتادهاند. همه اسیرِ زخمهای خودشان هستند و امید دارند کسی دستشان را بگیرد. جملگی با "خود" درگیرند و جز "خود" چه کسی رهاییبخش آنهاست؟
سعیده سناییفر
Repost from روانشناسی نقاد
ما هیچکس را به طور تصادفی انتخاب نمیکنیم، بلکه ما فقط به آنهایی نزدیک میشویم که از قبل در ناخودآگاه ما حضور داشتهاند.
📝زیگموند فروید
🎙محمد عینیزاده
https://t.me/mohammad_eynizadeh
Photo unavailableShow in Telegram
کسانی هستند که از بیست سالگی شروع به جان کندن می کنند. در صورتی که بسیاری از مردم فقط در هنگام مرگشان، خیلی آرام و آهسته، مثل پی سوزی که روغنش تمام می شود، آرام خاموش می شوند.
-بوف کور، صادق هدایت✍🏻📖
#تکه_کتاب
#صادق_هدایت
@blackphilos
Repost from روانشناسی نقاد
Photo unavailableShow in Telegram
به دوستانی که به چندگانه جوکر علاقمند هستند، پیشنهاد میدم رمان مردی که میخندد اثر ویکتور هوگو رو مطالعه بفرمایید.
من تاریکترین آثار ادبیات رو حتی در فضای پسیمیسم مطالعه کردهام، اما ردی که این اثر در ذهنم به جا گذاشت از تأثیرگذارترین و ماندگارترینهاست.
🔺پارهای از اثر از زبان جوئین پلین
اى قدرتمندان احمق، دیدگان خود را بگشائید. من مجسم کنندهی همه چیزم...
کشیشان، اشراف، شاهزادگان به هوش باشید: مردم به ظاهر خندانند و باطناً رنج مىبرند...
من سمبول مردم هستم... ولى... به شما مىگویم که مردم به خود مىآیند... انتها شروع مىشود. شفق خونین صبح مىدمد.
این است معناى خندهی من. اینک شما بر خنده من بخندید..
📝 مردی که میخندد
✍ ویکتور هوگو
https://t.me/mohammad_eynizadeh
Photo unavailableShow in Telegram
- تنهاییِ موقعیتی( یکی از سه نوع تنهایی بیان شده در کتاب؛ یعنی تنهایی مزمن، موقعیتی و گذرا.) ناشی از تغییرات زندگی است؛ مانند وقتی یکی از نزدیکانمان را از دست می دهیم، یک رابطه ی عاشقانه را تمام می کنیم یا از خانواده و دوستان خود دور می شویم.
این تنهایی می تواند شدیدتر از انواع دیگر باشد؛ چرا که در پی یک آشوب یا بهم ریختگی رخ می دهد و منجر به تجربه ی فقدان می شود.
تجربه ی فقدان می تواند چنان سخت باشد که می تواند ایجاد روابط جدید را تا مدت ها ناممکن کند.
-فلسفه تنهایی، لارس اسوندسن ✍🏻📖
#تکه_کتاب
#تنهایی
#لارس_اسوندسن
@blackphilos
Photo unavailableShow in Telegram
هر ناكسِ تو سری خورده ای از غُر زدن خوشش می آيد؛ زيرا اندكی كيفِ قدرت می دهد.
ناليدنی نيست كه اندکی مایه ی انتقام جويی در آن نباشد.
روزِ داوری خود چيزی جز چشيدنِ مزهی خوشِ آرامبخشِ انتقام نيست.
یک آن جهان اگر به دردِ سركوفت زدن به این جهان نخورد،پس به چه درد می خورد؟
-غروب بت ها، فردریش نیچه ✍🏻📖
#تکه_کتاب
#فردریش_نیچه
♻️ در باب ذهن آگاهی
🎙محمد عینیزاده
https://t.me/mohammad_eynizadeh
Photo unavailableShow in Telegram
سلام دوستان🙋🏻♂️
ما از شنبه در گروه کتابخوانی black study شروع به مطالعه ی کتاب «در باب حکمت زندگی» اثر آرتور شوپنهاور میکنیم.
برای اطلاع از روش فعالیت گروه و همراهی ما در این مطالعه لطفا به اکانت زیر پیام بدید🤍
@barsamnik1
Photo unavailableShow in Telegram
بررسی اجمالی کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لئو تولستوی در چنل زیر قرار گرفت:
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لئو_تولستوی
#تحلیل_کتاب