𓂆هموگلوبین
363
Subscribers
+224 hours
+97 days
+1130 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
ما نمیخواستیم به خانه برگردیم تا آسوده استراحت کنیم. ما میخواستیم به خانه برگردیم تا آسوده اشک بریزیم.
متاسفانه خیلی دیر میفهمیم اون کسی که باید بیشتر از همه نگرانش باشیم، خودمونیم.
دوستان شیفتم تموم شد ولی اون دختر برنگشت که جواب آزمایشش رو ببینم. چون عجله داشتم برگردم نشد که از طریق آزمایشگاه پیگیر جواب بشم. بخاطر توجه شماها فردا پیگیری میکنم👩🏻🦯
از پزشک همشیفتیم که سابقهش از من بیشتره پرسیدم و گفت باید مطمئن شد rape نبوده و اگه من بودم چون مادر بارداره میفرستادمش زایشگاه و چون زیر سن قانونیه مادرش باید بدونه. گااااد چه سخت🥲🥲
دعا میکنم مثبت نشه ولی واقعا نمیدونم اگه مثبت شد چه مشاورهای باید بدم به دختره😭
دختر متولد ۸۸ اومد درمانگاه با ضعف و بیحالی. بعد اینکه شک به DKA رو رد کردم خیلی آروم ازش پرسیدم آزمایش بارداری برات بنویسم؟! گفت بنویس. چون چندتا انگشتر تو دستاش داشت و خیلی راحت تو اتاقی که مادرش حضور داشت سؤالم رو تایید کرد، تصورم این بود متاهله. و بعد وارد کردنش تو سامانه متاسفانه جلوی مادرش هم گفتم آزمایش میخوای؟! اینجا دیگه مادرش با قطعیت گفت نه بارداری چرا، دختره!!!! مادر رو فرستادم بیرون و مجدد پرسیدم ازش و گویا رابطه داشته! گفتم من یه آزمایش دیگه هم کنار این تست برات مینویسم که مادرت شک نکنه. کارشناس آزمایشگاه که انگار در حین خونگیری متوجه داستان شده بود، در مقابل سؤالات شکدار مادره گفت آزمایش خون واسه کیست تخمدانه:))) و اومد به من هم تاکید کرد که جهت حفظ پرایوسی بیمار هماهنگ باشیم باهم به مادرش اینو بگیم. اولین بارم بود با همچین موضوعی مواجه میشدم و درس عبرتی شد که مادرا رو از اتاق بیرون کنم برای شرح حال گرفتن.
انتشارات مولی باید بخاطر این همه کتابی که ازش خریدم، یه کتابم خودش بهم جایزه میداد؛ چه وضعشه!
اون لحظهای که مادر بچه رو با نگرانی زیاد میاره و میترسه از پایین نیومدن تب بچه و نهایتا با آرامش خاطر ترخیصش میکنی>>>>>>>